هیس! مبادا سخنی! - مارال سعید
مارال سعید
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۹ خرداد ۱٣۹٣ -
۱۹ ژوئن ۲۰۱۴
هیس! مبادا سخنی
جغدی پیر، پای در قیر
به ره دارد گوش
(نیما)
نمیدانم هنوز هم کسی آنجا نشسته یا نه! بچه که بودم، مادرم هر وقت می خواست برود بازار مرا نیز همراه می برد. همیشه بعد از تناول مقداری هله-هوله، سر از مسجد شاه در می آوردیم. کنار توالت، آفتابه ها در دو ردیف آبی و قرمز به خط شده بودند. به هنگام نیاز و به قصد ورود، هر کس آفتابه ای بر میگرفت، که بانگ مشد علی بر می خواست: آبی را ببر، نه! قرمز را بردار.
اینبار من ایستاده بودم و مادر رفته بود. چند بار که بانگ مرد در فضا پیچید به او نزدیک شدم و گفتم: مشد علی، آفتابه، آفتابه است قرمز و آبی فرق نمی کند. مرد نگاه حکیمانه ای به من کرد و گفت: تو هنوز بچه ای، بالاخره بایست مردم ی طوری بفهمند اینجا رئیس کیه!
حکایت ما حالا حکایت آقا صادق است. بله، منظورم آقا صادق زیبا کلام همان استاد دانشگاه فعلی است که این روزها علی الحساب برایش یک ۱۸ ماهی زندان بریده اند تا بفهمد "اینجا رئیس کیه".
اینکه آقا صادق کی بوده و چه کرده موضوعی دگر است که به کار این نوشته نمی آید. من از آن رو مینویسم که سعی دارم بر دو چیز پایبند باشم ۱ – حقوق بشر، که آزادی بیان از اصول اساسی آنست. ۲ – منافع ملی ایرانیان ساکن جغرافیای ایران.
کم و زیاد یکسالی میشود که پرونده ی آقا صادق روی میز قاضی القضات بود و هر از چند توصیه های برادران دایره ی امنیت بر روی آن سنجاق می شد. البته اظهر من شمس است که دستگاه قضا در ایران فعال مایشاء دستگاه امنیت است. تا اینکه آقا صادق اینبار پا از گلیم خود درازتر فرموده به حوزه ی رهبری وارد شدند. او در نامه هایی که به ارواح خبیث مطبوعات آقایان شریعتمداری و رسائی در راستای برنامه ی هسته ای جمهوری اسلامی و دادگاه معروف به اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی به نگارش درآورده بود، پرسید: «انرژی هستهای چه سود و حاصلی برای پیشرفت و رشد و توسعه اقتصادی کشور در بر داشته؟» و «متهمین از جمله آقای مهآفرید امیر خسروی (که متأسفانه اعدام شدند) دقیقاً جرمشان چه بوده که میبایستی اعدام شوند؟» *
همانطور که مشاهده می کنید آقا صادق چیز نویی نگفته است چرا که خیلی پیش از اینها اپوزسیون "برون مرزی" و رسانه های رنگارنگ بین المللی این و خیلی بیش از این گفته بودند اما این حرفها نبایست از دهان نیروهای "درون مرزی" به در آید. خب آقا صادق بنا به سابقه ای که در نظام دارد و موقعیت کنونی علمی خویش نیک میداند که هر دو حوزه ای که ایشان در آن سوآل خویش طرح کرده اند از حوزه های رهبریست، و باز خود بهتر میداند دانش و درایت رهبری مو لای درزش نمیرود!! پس نتیجه آنکه ایشان ریگی به کفش دارد که این سوآلات بو دار بیان میدارد. لاجرم باید گوشش پیچاند تا دگران حساب کار خویش کنند.
جامعه ایرانیان آموخته ی اینگونه رفتار حکومت جمهوری اسلامی است لیک اینبار این رفتار در دوران دولتی به منصه ی ظهور میرسد که داعیه ی "حقوق شهروندی" دارد و در صدد است "منشور حقوق شهروندی" تنظیم و از کانالهای دولتی آنرا به اجرا گذارد. و حال که آقا صادق حکم زندان خویش در فیس بوک عیان داشته جای سوآل از آقای روحانی است که شدیدن هم سعی در روتوش شمایل کریه جمهوری اسلامی داشته و دارد:
آقای رئیس جمهور وعده های انتخاباتی هیچ، اینها (حکومتیان) به حقوق اولیه مردم نیز رحم نمی کنند. آیا باید پذیرفت همانطور که آقای خاتمی گفته بود جایگاه رئیس جمهور این مملکت که با رأی مردم انتخاب می شود "آبدارخانه" است؟
آقای رئیس جمهور البته شما سالهاست که از مهندسین نظام (نگوئید، نشنوید، نبینید) جمهوری اسلامی هستید ولی به هر تقدیر سعی وافر داشته و دارید که بر واقعیات چشم فرو بندید لیک سیر امور در کشور، دیر یا زود شما را نیز همچون پیشینیان بر سر میز کج و ماوج و پر تناقض نظام اسلامی حاکم بر ایران خواهد نشاند و اگر شما هم چون آقا صادق صداقت داشته باشید میدانید برای تغییر شرایط حاکم بر ملک و ملت، راهی نمانده است جز عبور از نظام حاکم. ما مردم نیازمند قهرمانی شما نیستیم ولی اصرار داریم که شما دین خویش به رأی دهنده گان ادا نمائید و در راستای ایجاد و تقویت نهادهای مردم نهاد سعی عاجل و بلیغ روا دارید. باشد که تاریخ از دوران ریاست شما به نیکی یاد کند.
* www.iran-emrooz.net
|