قانون یا فرهنگ؛ مانع اشتغال زنان کدام است؟
مریم رحمانی
•
به موجب ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی مرد میتواند همسر خود را از اشتغال به حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد، منع کند. برخی از مردان سنتی معمولا با استقاده از قوانین مانع از کار کردن زنان توانمند خود در بیرون از خانه میشوند. این ممانعت در بسیاری موارد در قالب عشق و علاقه به خورد زنان داده میشود در حالی که هدف اصلی، کنترل زنان و وابستگی آنان به مردان است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٨ تير ۱٣۹٣ -
۲۹ ژوئن ۲۰۱۴
آمارهای موجود حاکی از آن است که امروز زنان ایران در جایگاه و منزلتی دوگانه قرار دارند. از نظر شاخصهای بهداشتی و آموزشی زنان ایران در شرایطی به مراتب بهتر از اکثر کشورهای منطقه قرار دارند، اما از نظر حضور در بازار کار و سهم درآمدی، در میان کشورهای در حال توسعه رتبه بسیار پایینی دارند .براساس نتایج آخرین سرشماری (سال ۱٣۹۰) ۴۹.۶ درصد جمعیت ایران را زنان تشکیل میدهند اما بنا به دلایل فرهنگی و اجتماعی، نقش آنها در فعالیتهای مزد بگیری گسترش نیافته است و تنها حدود ۱۴ درصد شاغلان را زنان تشکیل میدهند.
قوانین مدنی و اشتغال زنان
موانع بسیاری در برابر اشتغال زنان در ایران وجود دارد. باورهای سنتی و کلیشهیی در مورد نقشهای زنان از یک سو و سیاستهای رسمی از دیگر سو، عرصه را برای کارکردن زنان در بیرون از منزل تنگ کرده است.
وقتی این باور که مرد تامین کننده نیازهای مالی است با بیکاری گسترده و ناکافی بودن فرصتهای شغلی همراه میشود نتیجه حاصله تبعیض علیه زنان را توجیه میکند. اگر تعداد مشاغل آن قدر کم باشد که نتوان به همه متقاضیان، کار پیشنهاد کرد پس اولویت داشتن شغل را باید به مردان داد که نانآور خانواده محسوب میشوند و نقش ثانویه زنان در بازار کار همچنان ادامه مییابد.
از دیگر سو به موجب ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی مرد میتواند همسر خود را از اشتغال به حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد، منع کند. تشخیص این امر هرچند بر عهده قاضی است اما چه تعداد از زنان در صورت منع همسر حاضرند به دادگاه مراجعه کنند؟ برخی از مردان سنتی معمولا با استقاده از این قوانین مانع از کار کردن زنان توانمند خود در بیرون از خانه میشوند. این ممانعت در بسیاری موارد در قالب عشق و علاقه به خورد زنان داده میشود در حالی که هدف اصلی، کنترل زنان و وابستگی آنان به مردان است.
فرهنگ مرد سالاری
البته این ذهنیت نسبت به کار کردن زن تنها به دلیل وجود قانون نیست بلکه ناشی از فرهنگ مرد سالاری است که ریشهیی طولانی در ایران و جهان دارد. در فرهنگ مرد سالار زنان به عنوان افرادی برابر با مردان از لحاظ شان و جایگاه انسانی تلقی نمیشوند. زنان همواره طفیلی مردان هستند و بهترین جایگاه برای آنها ماندن در خانه و فرزندپروری است. در این نظام مردان کنترل کاملی بر زنان دارند و زنان اگر بنا به نیازهای جامعه مرد سالار در بیرون از منزل کار کنند عموما در مشاغلی موسوم به زنانه، که به لحاظ موقعیت اجتماعی و اقتصادی در مراتب پایین تری نسبت به مشاغل مردان قرار دارند، استخدام میشوند. منشیگری، پرستاری و معلمی معمولا مشاغل زنانه قلمداد میشوند. مشاغلی که درآمد پایینی دارند و ارتقای شغلی چندانی ندارند.
تفاوت و تبعیض در فرایند اجتماعی شدن زن و مرد در جامعه از بدو تولد شکل میگیرد. نوزاد پس از تولد موجودی بیولوژیکی است که رفتارهای اکتسابی نقشهای اجتماعی را هنوز کسب نکرده است. در اینجا باید به تفاوتی که میان جنس و جنسیت گذاشته میشود توجه کرد. اصل مهمی که امروزه مطرح است نه تفاوتهای جنسی میان زن و مرد، بلکه رفتارهای جنسیتی مربوط به زن و مرد است. در تفاوت بیولوژیکی زن و مرد شک و تردیدی وجود ندارد و در مورد آن اختلاف نظری نیست. اختلاف نظر از اینجا شروع میشود که گروهی ادعا میکنند همانگونه که بین مرد و زن تفاوتهایی بدنی وجود دارد در رفتارها، نگرشها و احساسات آنها نیز تفاوت است و معتقدند صفاتی مانند عاطفی بودن، لطافت، علاقمندی به رسیدگی و مراقبت از دیگران ویژگیهای زنان است.
در واقع همه ما از سنین کودکی و قبل از آن که معنی پسر بودن یا دختر بودن را بفهمیم شروع به یادگیری نقشهایمان میکنیم. همواره مردها از دوران کودکی برای مشاغل بیرونی با دیدی عینیتگرا و واقعبینانه تربیت میشوند. در حالیکه زنها برای فعالیتهای خانگی که به میزان زیاد در انزوای اجتماعی است با دیدی ذهنیتگرا تربیت میشوند.
کودک فقط به مادر خود نیاز دارد؟
یکی دیگر از باورهایی که مرد سالاری به واسطه آن مانع از حضور زنان در مشاغلی با موقعیت اجتماعی بهتر میشود پررنگ کردن نقش مادری است. درحالی که اگر به درستی نگاه کنیم تربیت فرزند باید با همراهی پدر و مادر انجام شود. هر دو در به وجود آوردن کودک خود سهم یکسانی دارند و در پرورش او نیز هر دو مسوول هستند. تحقیقات جدید نشان میدهد اگر پدران آگاهانه تلاش نکنند که بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند بتدریج از آنان دور خواهند شد و ارتباط موثر را با فرزندان خود نخواهند داشت.
پژوهشگران معتقدند حضور پدر از بدو تولد نقش اصلی و اساسی در پرورش کودک دارد. کودکان به شدت با بزرگسالانی که با آنها زندگی میکنند، یکی میشوند. حضور پدر همان اندازه اساسی است که حضور مادر. روانشناسی مدرن نیز این نکته را تایید میکند؛ یک رابطه صمیمانه و تاثیرگذار با پدر از سنین بسیار پایین، به پسر کوچک کمک میکند هویت قوی و متعادلی را توسعه دهد. همین امر برای دختران هم صدق میکند. دخترانی که در طول کودکی و نوجوانیشان یک حمایت موثر از طرف پدرشان دریافت میکنند، در آینده اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت. همچنین آنها قویتر و مقاومترند. ظاهرا آنها به طور ناخودآگاه در آینده روابط بهتری با همسرانشان خواهند داشت.
درست است که مردان نمیتوانند فرزندی به دنیا آورند و این امری بیولوژیک است اما پژوهش جدید مجله Proceedings of the National Academy of Sciences نشان میدهد مراقبت از فرزندان توسط پدران نه تنها تغییرات هورمونی آنها را تقویت میکند، بلکه مغزشان را نیز دوباره شکل میدهد. در تحقیقات انجامشده، مغز مردان هنگام مراقبت از فرزندان الگوهای شناختی و تعهد عاطفی مشاهده شده در مغز زنان را بروز داد. بنابراین ممکن است شبکه مغزی فرزندپروری وجود داشته باشد که در زنان و مردان مشترک است. مطالعات پیشین نشان داده بودند علاوه بر آن پدرها افزایش هورمونهای استروژن، اوکسیتوکسین، پرولاکتین و گلوکوکورتیکوئید را نیز تجربه میکنند که چنین تغییرات هورمونی در اثر تماس آنها با مادر و کودکشان حاصل میشود.
کار خانگی نیازمند باز تعریف
از دیگر سو، عدم تقسیم کار خانگی بین زن و مرد باعث خستگی بسیاری از زنان شاغل میشود. متاسفانه پختن غذا، نظافت منزل، شستن لباسها و ظروف و در یک کلام اداره امور منزل در ایران زنانه قلمداد میشود. به این ترتیب زنان شاغل عملا دو برابر شوهرانشان کار میکنند و از دو طرف تحت فشارند. این گونه فعالیتها بر نوع مشاغلی که زنها برای آن مناسب شناخته میشوند و هم چنین توانایی آنها برای پذیرش اشتغال در بخش جدید تاثیر میگذارد. در حالیکه اگر خوب نگاه کنیم مردانی که به هر دلیلی تنها زندگی میکنند خودشان این وظایف را انجام میدهند و به راحتی از پس آن بر میآیند. اصولا چنین اموری نه زنانه است نه مردانه و حتی میشود ادعا کرد تمام آنچه که به عنوان امور زنانه و مردانه معرفی میشوند، فرهنگی هستند. فرهنگ است که غذا پختن را زنانه و تعمیر ماشین را مردانه میداند. در فرهنگهای دیگر ما تعاریف دیگری از زنانه و مردانه بودن امور داریم . لذا بجاست مردانی که زنان شاغل دارند در امور منزل مشارکت داشته باشند.
با توجه به افزایش سطح سواد دختران و نیز سهم قبول شدگان دختر در دانشگاهها، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش بعد خانوار و کاهش قدرت خرید سرپرست خانوار، افزایش سریع نرخ مشارکت زنان در سالهای آتی قطعی است و دولتها باید برای ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، با توجه به سطح سواد و مهارت آنها برنامه ریزی کنند.
اگر چه طبق آمار تعداد زنان شاغل نسبت به قبل بیشتر شده، اما آنان بیش از مردان، در مشاغل کم دستمزد و آسیبپذیر مشغول کارند، بدون آنکه از حمایت اجتماعی و حقوق ابتدایی در محل کار برخوردار باشند. به یاد داشته باشیم محل کار و دنیای کار، کانون راه حلهای جهانی برای برابری جنسیتی و پیشرفت زنان در جامعه است. با اشتغال زنان به کارهایی شایسته جوامع را توانمند میکنیم و موجبات پیشرفت اجتماعی- فرهنگی و البته اقتصادی کل جامعه را فراهم میکنیم.
باور کنیم زنان نمیخواهند با کار کردن خود به همسر خویش فخر بفروشند، تنها میخواهند در اجتماع حضور داشته باشند و از ظرفیتهای انسانی خود که در وجودشان به ودیعه گذاشته شده، استفاده کنند. اشتغال زنان آنگونه که برخی از جزم اندیشان عنوان میکنند باعث افزایش فساد در جامعه نمیشود وگرنه کشورهایی چون عربستان که زنان در آن بسیار محدودتر از زنان ایران هستند باید جوامع سالمتری از ایران باشند. در حالیکه شواهد نشان میدهد تا چه اندازه ناهنجاری در عربستان زیاد است.
به طور مثال امل زاهد نویسنده زن عربستانی تاکید میکند: چارهیی نداریم جز اینکه اعتراف کنیم در جامعه عربستان انواع فساد اخلاقی در حال افزایش است و در بیشترخیابانهای شهرهای عربستان مظاهر فساد علنی شده. او میگوید: دولت سعودی با اعمال زور و سیاستهای سختگیرانه نتوانسته است مانع رواج و گسترش فساد اخلاقی و انحرافات جنسی در جامعه عربستان شود. همچنین مجله آمریکایی «آتلانتیک» نوشته است: دولت عربستان که به عقاید وهابیت ملتزم است، از اختلاط بین زن و مرد جلوگیری میکند اما فساد اخلاقی علنی در این کشور رو به افزایش است و این در حالیست که انواع این فساد بصورت مخفی رواج دارد.
در کتاب شاهزاده یا سلطانه نوشته جین ساسون زندگی پر از فساد مردان عربستان از زبان یک شاهزاده خانم عرب روایت میشود. در جامعهیی که زنان جایی در فضای عمومی و اجتماعی ندارند برخلاف آنچه جزم اندیشان ایرانی میپندارند هیچ امنیتی برای زنان وجود ندارد و جامعه نه تنها امن نیست که زنان در معرض زنا و تجاوز، حتی از جانب محارم خود قرار دارند. باور کنیم اشتغال زنان به نفع همه است، بویژه به نفع مردان.
منبع: روزنگاه
|