نقش استراتژی در شکل گیری وحدت چپ دموکرات - فرامروز دادور


• نقش استراتژی در شکل گیری وحدت چپ دموکرات - فرامروز دادور ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ تير ۱٣۹٣ -  ۲ ژوئيه ۲۰۱۴


توضیح: این پرسش و پاسخ از طرف گروه تبلیغات پروژه ی وحدت چپ برای انتشار در اختیار اخبار روز گرفته است.

پاسخ فرامرز داور به سه سئوال
شکل گیری وحدت چپ دمکرات
در ارتباط تنگاتنگ با اتخاذ یک استراتژی مشخص است

سئوالات
١. کنفرانس حضوری برای بحث در باره استراتژی سیاسی در روزهای ٥ و ٦ ژوئیه ۲۰۱۴ در شهر کلن آلمان برگزار می شود. چرا چنین کنفرانس  هائی در رابطه با پرژوه وحدت چپ برگزار می شود؟ کنفرانس ها چه نقشی در پروژه وحدت چپ دارند؟
٢. چرا موضوع استراتژی سیاسی در دستور کار کنفرانس حضوری قرار گرفته است؟ استراتژی سیاسی چه جایگاهی در پروژه وحدت چپ دارد؟
٣. چه موضوعاتی در رابطه با استراتژی سیاسی در کنفرانس مطرح خواهد شد؟ چه استراتژی های سیاسی در طیف فعالین این پروژه مطرح است و نظر شما نسبت به این استراتژی ها چیست؟

پاسخ ها
۱- برگزاری کنفرانس از طرف مجموعه فعالان در سه سازمان و کنشگران چپ در مورد استراتژی سیاسیِ چپ دمکرات در تاریخ پنجم و ششمِ ژوئیه ۲۰۱۴، از زمره برنامه ها جهتِ سامانیابیِ یک تشکل بزرگ سوسیالیستی در میان اپوزیسیون دمکراتیک ایران است. ضرورت این نوع نشست های حضوری در این است که بر مبنای دامن زدن به گفتمان های تئوریک و ارتقاء شناخت از شرایط سیاسی و اقتصادی/اجتماعی در ایران و جهان و در صورت امکان، دست یافتن به ارزیابی های مشترک در مورد جایگاه یک چنین سازمانِ گسترده و وظایف آن برای کمک به سازماندهیِ مبارزات مردم برای برچیدن نظام جمهوری اسلامی و نیل به دمکراسی و سوسیالیسم، یک اقدام اساسی برای همپیوندی در میان چپ آزادیخواه انجام گرفته شود.

۲- استراتژی سیاسی در واقع یک نقشه راه مبارزاتی و حامل مجموعه ای از راهکارهای سیاسی است که در پرتوی اعتقاد به محدوده ای از موازین نظری و برنامه ریزی های عملی، در راستای دست یابی به اهداف دمکراتیک و سوسیالیستی تدوین می گردد. شکل گیری وحدت در میان فعالینِ چپ دمکرات در ارتباط تنگاتنگ با تلاش جهت اتخاذ یک استراتژی مشخص است که در چارچوبِ اصولِ سیاسی مورد توافق، در خدمت به اهدافِ آزادیخواهانه و عدالتجویانه، شکل میگیرد.

٣- خط مشی اصلی در استراتژی سیاسی چپ دمکرات، کمک به سازماندهی مبارزات آزادیخواهانهِ مردم برای عبور از جمهوری اسلامی به نظامی جمهوری، سکولار و حقوق بشری و زمینه ساز برای پیشرفت به سوی سوسیالیسمِ دمکراتیک و استقرار مناسبات انسانی ترِ اقتصادی/اجتماعی میباشد. بدیهی است که استقرار آزادی، عدالت و حاکمیت مردم ابعادی گسترده دارد و در میان آنها به چگونگی برخورد با موضوعاتِ زیر که در این کنفرانس مورد پوشش قرار میگیرند، پرداخته میشود:
الف- تلاش برای نهادینه کردنِ آزادیهای مدنی و بویژه آزادیِ زندانیان سیاسی و عقیدتی
ب- پشتیبانی از مطالبات حق طلبانه از سوی جنبش های مردمی و از جمله حقوق دمکراتیکِ طلب شده از طرف کارگران، زنان، جوانان و ملیت ها
پ- اتخاذ استراتژی معین در راستای ایجاد جبهه ای گسترده در میان اپوزیسیون مردمی، حول محور اهداف عام دمکراتیک و از جمله نیل به جمهوریت، آزادی های مدنی و عدالت اقتصادی که اساس مطالباتِ وسیعترین طبقات و اقشار مردمی و جنبشهای مدافع آنها را در بر میگیرد
ت- اعتقاد به ایجاد روابط صلح آمیز با سایر ملت ها و مخالفت با دخالت و تعرض از جانب قدرت های خارجی و امپریالیستی

۴- در میان فعالانِ درگیر در این پروژه، در حین وجود اعتقاد جمعی به ضرورت گذرِ ترجیحا مسالمت آمیز از نظامِ استبدادی/مذهبیِ جمهوری اسلامی و استقرار دمکراسی سیاسی با افق سوسیالیستی، اختلافاتِ نظری برجسته ای نیز در رابطه با چگونگی پیشبرد استراتژی، انتخاب روشها/تاکتیکها و انتخاب زمان برای طرحِ برنامه های اقتصادی/اجتماعی وجود دارد. در این ارتباط میتوان حداقل به دو گرایش عمده اشاره نمود:
الف- تعدادی از همراهان خواهانِ تمرکز بیشترِ فعالیتها در حوزهِ تقویتِ روند دمکراتیزاسیون، چه در قبل و چه در بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی بوده، تعداد معدودی حتی بخشی از این رسالت را در ظرفیت اصلاح طلبان حکومتی دیده بر عهده این بخش از رژیم میگذارد و سوسیالیسم را به مثابهِ هدفی دور دَست و مربوط به آیندهِ نامعلوم در نظر گرفته و در واقع هنوز لزوم طرح خصیصه های مشخص و قابل ترسیم برای آن را نمی بیند. این خط فکری در مقطع کنونی هدف سیاسی و استراتژی مرتبط با آن را عمدتا استقرار دمکراسی سیاسی میبیند.
ب- طیفی دیگر از حامیان و تلاشگران در این پروژه، با اعتقاد بر ارتجاعی بودن کلیت جناح های حکومتی و تاکید بر پشتیبانی از مبارزاتِ حق طلبانه مردم برای برچیدن نظام موجود و استقرارِ نظامی جمهوری و مبتنی بر ارزشهای جهانشمول حقوق بشری، ضرورت طرح شعارها و خواست های رادیکال تر که مضمونِ آنها لزوما به حیطهِ مطالبات لیبرال ـ دمکرات محدود نمی گردد را دیده، حول محور اعتقاد به ضرورت افشاگری از خصیصه های استثماریِ سرمایه داری بر آن است که به بخشی از مولفه های اقتصادی/اجتماعیِ رادیکال و فرا سرمایه داری، از هم اکنون دامن زده شود. طرح مطالباتی که در صورت مادیت یافتن می توانند نطفه های اولیه برای ساختمانِ سوسیالیسم را در بر داشتهِ، باعث ارتقاء آگاهی در میان مردم از خصیصه های منفی سرمایه داری و در واقع موجبِ ارتقاء در شناخت آنها از امکان سازماندهی جامعه بر مبنای مناسبات انسانی تر اقتصادی/اجتماعی باشد، بخشی از وظایف سوسیالیستها را تشکیل میدهد.

۵- در واقع، بنظر نگارندهِ این خطوط، بخشِ مهمی از برنامهِ استراتژیکِ جنبش چپ میباید بدان منظور تدوین گردد که در پرتوِ دستیابی به دمکراسی و امکان مشارکت توده های مردم، بویژه محرومان، کارگران و زحمتکشان در امور جامعه، در حین افشاگری از ناهنجاریهای متاثر از جامعه طبقاتی سرمایه داری ( نظامی مبتنی بر کنترل و مالکیت خصوصی بر ابزار و فعالیت های اصلی اقتصادی) و از جمله وجود فقر، ناعدالتی، تبعیضات گوناگون اجتماعی، نزاع ها و جنگ های خانمان برانداز بین ملیت ها و ملل در منطقه و سراسر جهان و در عین حال ارائهِ ترسیمی شدنی از سازماندهی تدریجیِ نظامِ انسانی تر که بر موازین اجتماعی دمکراتیک تر و عادلانه تر در اشکالِ اقتصاد مشارکتی و دمکراسی واقعی و مبتنی بر موازین خود ـ حکومتی، استوار باشد؛ به ایجاد زمینه های مادی و ذهنی برای سوسیالیسم کمک گردد. جدا ناپذیر بودن دمکراسی از سوسیالیسم میبایست همچون محور سیاسی اصلی در استراتژیِ تشکل بزرگ چپ دمکرات، تغذیه کنندهِ راهکارها و برنامه ریزی های مبارزاتی باشد. سوسیالیسم دمکراتیک هدفی غیر قابل تفکیک است.