آقای نقره کار، آنانکه ۲۵ سال دهان بختیار را بستند و قلم اش را شکستند باید از مردم عذرخواهی کنند - یداله بلدی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : آ. بزرگمهر

عنوان : وای بر ما که چه "جانورانی " بر مردم حکومت کردند و شرم هم نمی کنند.
اقای البرز ، کشورهای آزاد جهان اعم از جمهوری یا پادشاهی دارای یک ویژگی بنیادی هستند و آن دموکراسی به شیوه ء وکالتی می باشد که عده ای از جانب مردم برای شرکت در قانون گزاری و اجرای قوانین انتخاب میشوند و بطور ادواری قبول مسئولیت می نمایند. همه در برایر قانون حقوق مساوی دارند و.و.و. در هرکشور فعالیت احزاب و کنشگران سیاسی و به نسبت پیچیدگی های اجتماعی متفاوت است.
در آلمان صنعتی احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی هژمونی دارند.
حزب سوسیال دموکرات ، چپ و سبزها در رده های بعدی قرار دارند.
در انگلستان و فرانسه از احزاب مسیحی خبری نیست. در انگلستان قدرت همیشه بین دو حزب کارگر و محافظه کار دست به دست گشته و این اواخر سر وکله حزب لیبرال پیدا شده است.
در فرانسه دوحزب سوسیالیست و محافظه کار با هم رقابت می کرده اند و حزب کمونیست پشتیبان سوسالیست ها بوده است اخیرا سر و کله نژادپرستان و خارجی ستیزان پیدا شده است.
در سوئد و نروژ ( اسکاندیناویا ) احزاب سوسیال دموکرات بزرگترین حزب بوده اند که همیشه در برابر خود با ائتلاف احزاب محافظه کار و میانی راست و ماورای راست روبرو بوده اند.
واقعیت این است که با تغییرات ساختاری که در سه ده گذشته از جانب نئوکان ها بر تمام سرمایه داری تحمیل شده است سوسیال دموکراسی تضعیف گرده است و محافظه کار ها قدرت بیشتری گرفتند. بحران عمیق سرمایه داری که اتحادیه اروپا را بشدت تکان داد میرود که سالها مورد مناقشه کشورهای اروپائی باشد .

میزان مقبولیت احزاب و سیاستمداران فقط و فقط در انتخابات اندازه گیری میشود که با رای مخفی شرکت کنندگان در انتخابات تعیین میگردد.
بهمین دلیل به این کشورهای دموکراسی پارلمانی میگویند فرقی نمی کند که جمهوری باشد یا پادشاهی.
فرقی نمی کند که دموکرات مسیحی ها در راس باشند یا محافظه کاران یا سوسیال دموکرات ها. ولی کاملا معلوم است که در ادوار مختلف بعداز جنگ جهانی دوم کدام احزاب منشاء خدمات مفید برای تقویت سوسیال دموکراسی بوده اند و شخصیت های نامداری برای صلح ، آزادی و عدالت شاخض بوده اند. در مقابل رهبران محافطه کاران و در راس آنها نیکسون ، تاچر ، کهل ، ریگان ، بوش ، سرکوزی در خصوصی سازی ها و جنگ آفرینی ضرب المثل هستند.

تمام این رقابت ها و جابجائی در چارچوب پارلمانتاریسم صورت گرفته است. چیزی که ما در انقلاب مشروطه در جستجوی آن بودیم و ۱۲۸۵/ ۱۹۰۶ به آن رسیدیم ولی با کما بیرحمی توسط نیروهای امتیاز طلب درباری ، روحانی ، مالک و پولدار لت و پار شد. نمایندگان مردم ایران بجز استثنائاتی هیچوقت نماینده واقعی مردم نبودند و هیچوقت انتخابات آزاد و ادواری نهادینه نشد. وای بر ما که چه "جانورانی " بر مردم حکومت کردند و شرم هم نمی کنند.
۶٣۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : سهیم واقعی در تصمیم گیریها و قدرت
‫ایکاروس گرامی، می نویسی، « ... لبه تیز انقلاب بهمن[رویداد بزرگ تاریخ نزدیک ایران] درهم شکستن دیکتاتوری و سلطنت به عنوان مانع اصلی آزادی و دموکراسی بود...»
‫آیا واقعا دیکتاتوری درهم شکسته شد، یا اینکه دیکتاتوری درست‫ از فردای ۲۲ بهمن ۵۷ تا به امروز در شکل و لباس جدیدی مجدد و به تدریج‫ حاکم بر ایران شد،
‫‫آیا واقعا سلطنت در هم شکسته شد، یا اینکه سلطنت [حکومت موروثی] از خاندان پهلوی به خانواده روحانیون انتقال یافت.

‫با شما در اینکه زنده یاد بختیار برای نجات سلطنت از نوع مشروطه اش، حاضر به همکاری با رژیم در حال احتضا شاه گردید، هم رأیم، و برخلاف آقای نقره کار، گمان می کنم در آن زمان امکان انتخاب دیگری، جز اصرار بر سرنگونی سلطنت پهلوی وجود نداشت، ‫و هم رأی با آقای بلدی، معتقدم‫ مسبب تمام حوادث و رویدادهای بزرگ‫ بهمن ۵۷،‫ سیاستگذاریهای‫ غلط و اندیشه های استبدادی‫ خاندان پهلوی و حواریونش بود

‫بیش از هفتاد سال، در منطقه وسیعی از جهان، هزاران هزار مرد و زن دانشمند همه قدرت تفکر خود را روی هم گذاشتند، تا جامعه ای مبتنی بر عدالت بر پای دارند.
اما واقعیت این است، که انسانها پذیرای قیم و فقیه در اشکال و البسه متفاوت آن‫ نیستند، هم از این روست، که جوامع لبیرال دموکراتی چون فرانسه، انگلیس، آلمان، کشورهای اسکاندیناوی و... علیرغم تمامی کاستی هاشان، توانسته اند رضامندی شهروندانشان را بهتر از کشورهایی چون روسیه، مجارستان، کوبا، چین و... جلب کنند.
چه در این کشورهای لیبرال دموکرات احاد مردم از طریق اتحادیه ها، و رسانه های آزاد‫ خود، خود را به نوعی سهیم واقعی در تصمیم گیریها و قدرت حس و درک می کنند.
۶٣۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱٣۹٣       

    از : ایکاروس

عنوان : کشفیات "چپ" "دموکرات"
صرفنظر از اینکه اینروزها واژه انقلاب به دلیل نتایج انقلاب بهمن که با آن روبرو هستیم، توسط "چپ"های "دموکرات" با عناوین "خشونت" و "رادیکالیسم" و "دیکتاتوری" توصیف می شود، باید بیاد بیاوریم که هدف و لبه تیز انقلاب بهمن درهم شکستن دیکتاتوری و سلطنت به عنوان مانع اصلی آزادی و دموکراسی بود و دراین رابطه هر آنکس که برای حفظ این مانع به هر طریقی تلاش می کرد نمی توانست مدعی آزادی و دموکراسی باشد و بختیار با هدف نجات سلطنت (هرچند با ادعای سلطنت "مشروطه") حاضر به همکاری با رژیم در حال احتضار شاه گردید در غیر اینصورت می توانست به عنوان یک دموکرات و یا به ادعای خودش "سوسیال" دموکرات ضمن مخالفت جدی با سلطنت و دفاع از حقوق مردم با خمینی نیز مخالفت می کرد اما او فقط نسبت به رژیم اسلامی هشدار داد، هشداری که با توجه به مواضع سیاسی او و همفکرانش می شد انتظار داشت به همان اندازه نسبت به روی کار آمدن یک رژیم چپ هم بدهد.
به هر حال چنین موضع گیریهایی از کشفیات اخیر این "چپ" های دموکرات شده است کافی است نگاهی به "استراتژی"های سیاسی که اخیرا" توسط آنها بر سرمان باریدن گرفته نگاهی بیندازید تا ببینید فقط از روی نام نویسندگانش می توان فهمید از طرف "چپ" نوشته شده وگرنه محتوای آنها هیچ تفاوتی با مواضع لیبرال دموکراسی ندارد. همه به دنبال "دموکراسی همه با همی" هستند وتازه آن را مبنای وحدت "چپ" هم گذاشته اند
۶٣۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣۹٣       

    از : مجید هوشیار

عنوان : آقای نقره کار ، آنانکه ۲۵ سال دهان بختیار را بستند
به نکات درستی انگشت گذاشتید. معلوم نیست چرا برخی مدعیان روشنفکران ما ، دیواری از دیوار مردم ومبارزین راستین که با استبداد و اختناق دوران پهلوی مبارزه می کردند پیدا نمی کنند و همانطوریکه بدرستی اشاره کردید به آنهائی که سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده بوند نمیتازند. چراادعای روشنفکری می کنند و هنوز پس از گذشت ۳۵ سال از تحلیل شرائطی که آنروز انقلاب مردم داشت عاجزند.سخنان آقای نقره کار آیا به این معنا نیست که ایشان و امثال ایشان بیش از حد از خودشان متشکرند و بیش از اندازه به خودشان مدال لیاقت می دهند و فکر می کنند اگر آنروز ها در کنار مرحوم بختیار قرار می گرفتند می توانستند مسیر حرکت مردم را تغییر دهند؟اینان که پس از ۳۵ سال و با وجود اینهمه منابع هنوز از تحلیل ظرفیت های آنروزها عاجزند باید دید که ۳۵ سال قبل و با ۳۵ سال تجربه کمتر چه توان و بضاعتی داشتندکه متوهمانه فکر می کنند می توانستند در جهت گیری مسیر حرکت مردم موثر واقع شوند؟ آیا جا ندارد ما از اینگونه روشنفکر مأبان یکسره مأیوس و نا امید باشیم و بگوئیم ما را بخیر شما امید نیست شر مرسانید؟
۶٣۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : همراهی با اصلاح ‫طلبانِ درون و بیرون حاکمیتِ سلطنتِ‫ مطلقه فقاهتی
آقای بلدی گرامی، ‫نوشتار آقای نقره کار را خوانده ام، از مجموعه نوشتار ایشان چنین برداشت می کنم، که ایشان معتقدند، اگر ایشان تجربه امروز خود را، در دوران زمامداری آقای بختیار داشت، به جای همراهی با‫ ‫مردم برای گفتن شعار، «بختیار بختیار نوکر بی اختیار»، مثلا شاید سعی در ترویج شعار،‫«روح منی بختیار، جان منی بختیار» یا «به گفته بختیار، شاهو حجامت کنین» را می داشت.

‫اما در مجموع، چنین عذرخواهی را از آقای نقره کار نمیتوانم جدی بگیرم، چرا، چون اگر قیاس خود را بر ‫اوضاع جاری قرار دهم، و ‫بی آنکه بخواهم خطوط مختلف اصلاح طلبان حاضر و سرآمدانشان را از نظر شخصیتی، دانش و شیوه ‫مردم دوستی شان با زنده یاد دکتر شاپور بختیار مقایسه کنم، در اکثر موارد دیده ام، که آقای نقره کار به ‫عناصری از نیروهای چپ که همراهی با اصلاح ‫طلبانِ درون و بیرون حاکمیتِ سلطنتِ‫ مطلقه فقاهتی را، راهی برای برون رفت از بحرانهای خشونت زا و مرگ آفرین جاری، و راهی مسالمت جویانه برای رسیدن به مردمسالاری‫ می بینند، شدیدا تاخته، و نزدیکی به اصلاح طلبان را نفی نموده است.
۶٣۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣۹٣