رخدادهای خروشان در راهند - بیانیه ی تحلیلی کمپین هنرمندان و نویسندگان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ تير ۱٣۹٣ -  ۱۰ ژوئيه ۲۰۱۴


رخدادهای خروشان در راهند
بیانیه ی تحلیلی کمپین هنرمندان و نویسندگان
در پیوند با تنش های نوین در کانون های نفتی باختر آسیا

درگیری های خونین بر سر «سهم بیشتر» از انباشته ها و دارایی های کشورهای منطقه، میان زراندوزانی که جنگ را برای انحراف افکار عمومی مردم خود از بحران های ژرف اقتصاد درونی «نعمت» می دانند، به شدت ادامه دارد: در یک سو «کنسرن های نفتی-نظامی-مالی» جهانی جای گرفته اند، و در دیگرسو «سهم خواهان بزرگ» (هم چون ایران و ترکیه و عربستان و اسراییل) و «سهم خواهان کوچک» (تیول دارانی با اسم رمز «کرد» و «شیعه» و «سنی») منطقه ای. تاکنون با دولت های «خودگردان» در شمال و جنوب عراق چندین پیمان نامه ی نفتی-گازی نان و آب دار بسته شده، و کوشش برای بستن پیمان نامه های تازه با «خلافت گرایان سنی» عراق نیز در جریان است. کوشش برای تاراج بیش از پیش اندوخته های نفتی-گازی منطقه از سوی کنسرن های جهانی نه تنها در عراق، بلکه در ایران نیز به شدت در جریان است. در اعتراض به این «هراج» ها و «بیداد» هاست که دکتر محمد ملکی فریاد برمی آورد: «جناب آقای خامنه ¬ای باید به مسئولیت ¬های خود در آنچه در این سی و پنج سال پیش آمده، اعتراف کند و از ملّت بخواهد استعفای او را به علت عدم توانایی در رهبری جامعه و نداشتن صلاحیت لازم و کافی بپذیرد. مسئول اوّل همه ¬ی نابسامانی ها کسی جز ولی فقیه نیست و تا چنین نظامی برپاست، همین آش است و همین کاسه. وضع روز به روز بدتر می¬شود و می بینیم که با روی کار آمدن آقای روحانی هم وضع بر همان منوال پیش است. زندانها از دگراندیشان پر است، حصرها ادامه دارد، گرانی و فقر و فساد و دزدی بیداد می ¬کند».
----------------
تنش های نوین در کانون های نفتی باختر آسیا برای جنبش ملی و دمکراتیک مردم ما از برجستگی بسزایی برخوردار است. نگرش به این رویدادها از آن روی بیش از پیش اهمیت می یابد، که همزمان است با «بزرگترین بحران نظامی سده ی بیست و یک میلادی در اروپا» و «طولانی ترین بحران اقتصادی در جهان». این بحران در سال های پایانی سده ی بیست میلادی آرام آرام آغاز شد و در آستانه ی سده ی بیست و یک میلادی شتابان گردید. بر پایه ی واپسین داده های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، از پایان یافتن بحران ژرف اقتصادی هیچ گونه نشانی نیست: نه در کشورهای صنعتی، و نه در کشورهای رو به رشد. تازه ترین آمارها پیرامون بزرگترین اقتصاد جهان در سه ماهه ی اول سال دو هزار و چهارده میلادی نیز نشانگر منفی ترین رشد اقتصادی در امریکاست، پس از بحران ژرف سال دو هزار و هشت میلادی. اشغال نظامی عراق، و در پی آن به چنگ آوردن بخش بزرگی از انباشته های نفتی-گازی باختر آسیا که تونی بلر نخست وزیر پیشین انگستان چندی پیش بدان آشکارا اعتراف نمود، کوششی بود برای چیرگی بر این بحران ژرف در کشورهای صنعتی. یکی از سندهای تازه ی صندوق بین المللی پول در پیوند با دولت های ورشکسته و بدهکار، نشاندهنده ی برنامه ریزی های گسترده اند برای «نبرد» با این بحران از جیب کارگران و دیگر مزدبگبران جهان: از پس اندازها و مالکیت های کوچک خصوصی و دولتی گرفته تا برجسته ترین مراکز اقتصادی کشورهای صنعتی و رو به رشد. در این میان انباشته های انرژی جهان جایگاه ویژه ای دارند.   
ذخیره های نفتی عراق پس از ذخیره های نفتی عربستان در رده دوم جهانی جای دارد، و پس از اشغال آن کشور، تولید نفت در عراق به چند میلیون بشکه در روز افزایش یافته و برنامه ریزی برای تولید دوازده میلیون بشکه ای در دستور کار است. بر پایه شماری از پیمان نامه های نفتی، به شرکت های غول آسای خارجی نقشی تعیین کننده و اصلی در اداره بیش از هفتاد درصد از ذخیره های نفتی ثابت شده ی عراق واگذاشته اند، آن هم برای مدت بیست سال و با امکان تمدیدپذیری. شرکت هایی چون شل، اکسان موبیل و بریتیش پترولیوم از جمله غول های نفتی شرکت کننده در این پیمان نامه ها هستند.
کوشش برای تاراج بیش از پیش اندوخته های نفتی-گازی منطقه از سوی کنسرن های جهانی نه تنها در عراق، بلکه در ایران نیز به شدت در جریان است. همانگونه که در پیام سی ام کمپین گوشزد نمودیم، « رایزنی های نظام ولایی با کنسرن های نفتی پیرامون پیمان نامه های مجهول و طولانی» دنباله دارد و این گفتگوها همراهند با بالا گرفتن بسابیشتر موج خصوصی سازی ها و یورش های گستاخانه تر به جنبش های کارگری و دانشجویی و زنان. نقطه مرکزی و گرهی این خصوصی سازی ها (بخوان «تیول داری» های ولایی در ایران، و «تیول داری» های تیره ای-آیینی در عراق) صنعت نفت ایران و عراق است. این فرایند در ایران از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی گام به گام آغاز و پس از آن بی گسست پیگیری شد، و از سوی دولت «تدبیر و امید» وارد برشی تعیین کننده گردید.
به یاد داشته باشیم که مسئول ستاد اصل چهل و چهار وزارت نفت که وظیفه آن عملی ساختن «ابلاغیه ولی فقیه»پیرامون این اصل قانون اساسی بود، کمی پس از «این حراج ولایی» گفت که صنعت نفت می بایست چند ساله «خصوصی» شود، یا به گفته دیگر، به «دزدان ولایی» و «دزدان دریایی» سپرده شود. در اعتراض به این «هراج» ها و «بیداد» هاست که دکتر محمد ملکی فریاد برمی آورد: «جناب آقای خامنه¬ای باید به مسئولیت¬های خود در آنچه در این سی و پنج سال پیش آمده، اعتراف کند و از ملّت بخواهد استعفای او را به علت عدم توانایی در رهبری جامعه و نداشتن صلاحیت لازم و کافی بپذیرد ... مسئول اوّل همه¬ی نابسامانی ها کسی جز ولی فقیه نیست و تا چنین نظامی برپاست، همین آش است و همین کاسه. وضع روز به روز بدتر می¬شود و می بینیم که با روی کار آمدن آقای روحانی هم وضع بر همان منوال پیش است. زندانها از دگراندیشان پر است، حصرها ادامه دارد، گرانی و فقر و فساد و دزدی بیداد می ¬کند».
نگریستنی اینکه، درست در اوج این نابسامانی ها و فسادها یحیی آلاسحاق رییس اتاق بازرگانی ایران، سخنگوی «پارلمان انگلی بازار» و دشمن دیرینه ی جنبش کارگری برملا می سازد که همزمان با رایزنی های اتمی، در حوزه های نفتی در «طول پنجسال پانصد میلیارد دلار سرمایه گذاری قطعی» شده است و در بقیه حوزه ها این «رقم سیصد تا چهارصد میلیارد دلار» خواهد بود. بنا به داده های روزنامه ی «دنیای اقتصاد» و دیگر رسانه ها، پیمان نامه های ایران نیز چون عراق، قراردادهایی هستند «بیست-سی ساله» و مبتنی بر «مشارکت در تولید و مالکیت». بر پایه ی این داده ها «شرکت های نفتی بین المللی با توجه به تحولات سیاسی ماه های اخیر در ایران و توافق ژنو به خوبی دریافته اند که قرار است در ماه های آینده، تحولی بزرگ (بخوان سودی سترگ برای کنسرن ها) در عرصه سیاست خارجی ایران» خودنماید.
درگیری های خونین بر سر «سهم بیشتر» از انباشته ها و دارایی های کشورهای منطقه، میان زراندوزانی که جنگ را برای انحراف افکار عمومی مردم خود از بحران های ژرف اقتصاد درونی «نعمت» می دانند، به شدت ادامه دارد: در یک سو «کنسرن های نفتی-نظامی-مالی» جهانی جای گرفته اند، و در دیگرسو «سهم خواهان بزرگ» (هم چون ایران و ترکیه و عربستان و اسراییل) و «سهم خواهان کوچک» (تیول دارانی با اسم رمز «کرد» و «شیعه» و «سنی») منطقه ای. تاکنون با دولت های «خودگردان» در شمال و جنوب عراق چندین پیمان نامه ی نفتی-گازی نان و آب دار بسته شده، و کوشش برای بستن پیمان نامه های تازه با «خلافت گرایان سنی» عراق نیز در جریان است. در زمینه ی «به اصلاح» خودمختاری های منطقه ای گفتنی اینکه، راست ترین کاندیدای ریاست جمهوری پیشین امریکا از ایالت نفتی تکزاس نیز از آتشین ترین هواداران خودمختاری - بخوان «تیول داری» های محلی - در آن کشور بود، و موج «تیول داری» ها در کشورهای بحران زده ی اروپایی هم دم به دم بالا گرفته است: از باسک و کاتالانیا و اسکاتلند گرفته، تا ونیز و ساردنی و بایرن.
در باختر آسیا طرح «تیول داری استعماری» یا «نقشه ی جدید» پنتاگون، عمــــــــــلا در پاره ای از کشورها چون عراق و سوریه و پاکستان و افغانستان پیاده شده، و در دیگر کشورهای منطقه چون ایران و ترکیه و عربستان «رو به پیاده شدن» است (طرح تقسیم بندی جدید استان های ایران از سوی «ولاییان» که در آن خاور ایران را از خراسان تا دریای عمان به «سلطان خراسان» - آستان قدس رضوی- وانهاده اند را نیز می توان در چارچوب «نقشه ی جدید» پنتاگون ارزیابی کرد، آن هم پس از پیاده شدن «نسخه ی اقتصادی» کانون های مالی جهانی در ایران ولایت زده: رییس صندوق بین المللی پول چندی پیش «طراحی و سیاست های اجرایی» رژیم انگلی-وارداتی-نفتی ولایی را «الگویی مناسب برای کشورهای نفت خیز منطقه» خوانده بود).
ما در این هنگامه ی پیچیده ی داخلی-منطقه ای-جهانی، و همزمان با رشد گام به گام جنبش «پایینی ها» در سرزمین مان، هم چون گذشته همه ی کنشگران جنبش های دانشجویی و زنان و هنرمندان و آموزگاران (و در رده ی نخست جوانان)، و نیز همه ی نهادها و سازمان ها و حزب های ملی و دمکرات کشورمان را به «همبستگی بیشتر»، و نیز «پشتیبانی کاراتر» از جنبش بالنده ی کارگری، که نمودی است از خیزش دوم و ژرف تر توده ای (پس از خیزش هشتاد و هشت)، فرا می خوانیم. بدون پشتیبانی همه سویه ی کارگران و مزدبگبران، همان گونه که انقلاب مردمی بهمن به روشنی برنمود، جنبش ملی و دمکرانیک کشورمان نمی تواند به پیروزی دست یابد و آرمان های صدساله ی مردم مان را جامه عمل پوشاند.
در این برش از پیکار، پیشنهاد ما به زندانیان سیاسی و همه ی رزمندگان راه آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی کشورمان، پیروی از زندانیان سیاسی و پیکارگران سال های «جنبش ملی شدن نفت» در ایران است. در آن سال ها زندانیان سیاسی از درون سیاهچال ها، سیاست های نفتی وطن فروشانه ی دربار و ریزه خواران استعمار را نشان گرفتند، و بندهای زندان را به رزمگاه و آتشگاهی برای برافروختن افروزه های جنبش ضداستعماری فرارویاندند. این «آتش خندان» را اکنون نیز می توان در همه سو فراز و فرازتر برافروخت.
آزادی خواهان، دادجویان و صلح دوستان!
جنبش رو به رشد «نود و نه درصدی» های سرزمین مان همپا با پیکار دادخواهانه ی توده ها در چارسوی جهان، به جنبش یکرنگ پیشین مان، نمایی داده است رنگارنگ و برگرفته از واقعیت های اقتصادی-اجتماعی-سیاسی کشورمان. بر گرد خواست هایی چون پایان دادن به حراج سرمایه های ملی و پیاده سازی بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی، آزادی همه ی زندانیان سیاسی، فرونشاندن بی درنگ موج تازه ی سرکوب نیروهای ملی و کنشگران کارگری، لغو نظارت استصوابی و حکم حکومتی، و جلوگیری از دخالت نیروهای امنیتی-سرکوبگر در پیکرگیری نهادهای دمکراتیک و بالنده ی مردمی، می توانیم هم بندیم، و با پایان دادن به این «شب سیاه»، از بازخوانی رویدادهای خانمانسوز پایان برش صفوی که در آن «ملاباشی ها» سهمی بزرگ داشتند، جلوگیریم.
همان گونه که در بیانیه ها و پیام های پیشین نیز برنموده ایم، با بسیج نیروها بر گرد این گونه خواست های اقتصادی-اجتماعی-سیاسی می توان انتظار داشت که جنبش ملی شدن نفت «با پهنا و ژرفایی به مراتب بیش از دهه ی سی» فراروید و در پرتو آن نه تنها کشور ما، بلکه باختر آسیا بتواند خود را از بندهای استعماری چند سده ای برهاند. پیروزی در این راه پرسنگلاخ، بویژه وابسته است به خنثی سازی بسیار هوشمنـــــــــــــــدانه ی سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» از سوی دزدان ولایی و دزدان دریایی در هر پوششی: چه در جامه ی جدایی افکنی های اندیشه ای-آیینی و چه در پیکر تنش آفرینی های تیره ایی-سازمانی. آری، پس از بیش از یکصد سال پیکار بسیار دشخوار و خونبار، گاه آن است که این بار «پایینی ها» خانه ی مشترک و تاریخی، اما تاریک مان را، آفتابی کنند.
این بیانیه را در آستانه ی سالگرد «قیام سی ام تیر» سال سی و یک، که به برافروختن جنبش ملی شدن نفت در نبرد با استعمار نفتخوار در ایران و باختر آسیا انجامید، با بخشی از ارزیابی یکی از کارشناسان امور بین المللی و استاد دانشگاه کانادا، به پایان می بریم:
«نقشه جدید و تقسیم شده ی منطقه بعنوان دکترین پنتاگون رسما بیان نمی شود، اما از آن در برنامه های آموزشی کالج دفاعی ناتو برای افسران عالیرتبه ارتش آمریکا استفاده می شود. از ایران، پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه قرار است نقشه ی جدیدی برای منطقه بیرون بیاورند. سازمان اطلاعاتی پاکستان به نیابت از سوی سازمان های اطلاعاتی امریکا از القاعده حمایت می کند. این سازمان از شاخه های فرعی سیا است. القاعده نیز مخلوق سیا بشمار می آید که سازمان اطلاعاتی پاکستان، به نیابت از سوی سازمان های اطلاعاتی آمریکا به طور پنهان از آن حمایت می کند. دخالت القاعده و یا سازمان اطلاعاتی پاکستان در توطئه ترور بی نظیر بوتو نشان می دهد که سازمان های اطلاعاتی آمریکا یا از این ترور آگاهی داشته اند و یا در آن سهیم بوده اند ... سیاست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسیر تجزیه سیاسی و بالکانیزه کردن پاکستان قرار گرفته است. این روش در دل طرح های جنگی آمریکا قرار دارد و دو کشور "افغانستان و ایران!!!" را نیز دربرمی گیرد. هدف گسترده تر ایالات متحده، ازهم پاشی دولت شهرها و ترسیم دوباره ی مرزهای عراق، ایران، سوریه، افغانستان و پاکستان است. ذخائر عظیم نفت و گاز پاکستان عمدتا در بلوچستان قرار دارد، خطوط لوله های نفتی که از این استان می گذرد، موجب شده تا ارتش به منظور حفظ "منافع استراتژیک نفتی انگلیس و آمریکا" (بخوان کنسرن های نفتی)؛ در این منطقه حضور مستــــــــــــــــمر نظامی داشته باشد. بلوچستان از لحاظ وسعت، چهل در صد خاک پاکستان را تشکیل می دهد و صاحب ذخائر مهم نفت و گاز و همچنین ذخائر وسیع مواد معدنی می باشد».

برای جلوگیری از بازخوانی ویرانی های پایان برش صفوی، که در آن، «ملاباشی ها» سهمی بزرگ داشتند
برای پایان دادن به «شب سیاهی» که برای مردم ما «مـــــــــــــــــــــــــــاهانه» میلیاردها دلار هزینه دارد
دوشادوش جنبش جهانی، پیش به سوی اشغال بیت رهبری، لانه ی دزدان ولایی و دزدان دریایی
پیش به سوی اعتصاب عمومی در یکان اقتصادی و آموزشی، و اعتراض های گسترده ی خیابانی
پیش به سوی تصاحب یکان های اقتصادی به تاراج رفته و خلع مسئولیت دزدان ولایی
پیش به سوی رویکردهای روشنگرانه و خرافه ستیزانه ی هر چه بیشتر
پیش به سوی پیکار گسترده تر برای آزادی همه ی زندانیان سیاسی
پیش به سوی به چنگ آوردن نهادهای روبنایی
پیش به سوی نشاندن نمایندگان راستین توده ها بر کرسی های زمامداری
پبش به سوی سازماندهی هشیارانه ی جنبش برای مقابله با سرکوب ها و کشتارها و تنش آفرینی های در پیش
پیش به سوی بازپس گرفتن دلارهای نفتی مان از «بازاریان بزرگ» و همراهان «سپاهی-بنیادی-مالی» آنان
جنبش های کارگری و دانشجویی و زنان به پیش
هنرمندان و نویسندگان و روزنامه نگارن و فرهیختگان به پیش
ستارخان ها و باقرخان ها و حیدرعمواغلی ها و تختی های امروزین به پیش
دلاوران نظامی هم تبار دلیران انقلاب مشروطه و جنبش نفت و انقلاب بهمن به پیش
آری، این «آتش خندان»، دزدان ولایی و دزدان دریایی را در خود خواهد سوزاند
درود بر کارگران و پیکارگرانی که بابک وار می رزمند و حماسه می آفرینند:
علیرغم شرایط بسیار دشوار امنیتی-نظامی
علیرغم سرکوب ها و کشتارهای پیاپی
علیرغم جو وحشت و مرگ

کمپین هنرمندان و نویسندگان و کنشگران حقوق بشر
نوزده تیرماه سال نود و سه – بیانیه شماره ی شش به یاران و رزمندگان درون مرز
www.farakhan-iran.com