اسرائیل و سنگ پران ها و فرصت نسل کشی - بهنام چنگائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۷ تير ۱٣۹٣ -  ۱٨ ژوئيه ۲۰۱۴


آنهائی که به هر دلیلی فکر می کنند جنایات و نسل کشی های فجیع و بیرحمانه دیروز و امروز رژیم قدرتمند اسرائیل به دلیل ترس از ویرانی هویت سیاسی و جغرافیائی اوست که می تواند توسط چند جوان سنگ پران و یا ناشی از چند خمپاره و موشک فکسنی رژیم خامنه ای به دست چند ماجراجوی فرقه ی حماس واقع بشود، همگی آنها سخت در خواب و رویا هستند؛ موشک هائی که پیش فرود و در هوا و توسط پدافند فوق مدرن هوائی اسرائیل خنثی می شوند. آیا این سنگ و موشک پراکنی ها به منزله ی تهدید یک کشور مقتدر می باشد که مورد حمایت مستقیم مالی و نظامی امپریالیست آمریکا و اغلب دول راست منطقه هست؟ نه هیچگاه و هرگز نمی تواند منشأ نابودی اسرائیل و یا ملاک نبود تمایل اعراب و فلسطینی ها به صلح و دوستیِ پایدار با اسرائیل باشد.
آنهائیکه علت گسترش روزانه اشغال سرزمین های فلسطینی و توسعه ی شهرک سازی های اسرائیل را در نتیجه ی ستیز اسلام بر علیه یهودیت و به تبع آن نرمش ناپذیری فلسطینی ها در تعهد به معاهده های جهانی در صلح با اسرائیل می دانند، اینان هم کاملا با حقیقت بیگانه بوده و یا هیچگاه دنبال واقعیت نبوده و نیستند؛ آنهائیکه عدم سازشِ منطقی و فقدان پاسداشت حقوقِ متقابل میان فلسطینی ها با اسرائیل را در نتیجه دشمنی کور کشورهای مسلمان و اعراب با صهیونیست ها می دانند، یقینا آنها نیز پیوسته از تهاجمات مکرر و مرگبار ارتش جنایتکار اسرائیل تاکنون درز گرفته و می گیرند و یا از دوستی و روابط پوشیده بسیاری از کشورهای مسلمان و اعراب با اسرائیل دانسته و به عمد چشم می پوشند.
مردم کار مسلمان و فلسطینی هائی ساده لوحی که گوش و دل به شعارهای فریبناک فرقه های آدمخواران مذهبی به خصوص در ایرانِ خامنه ای و عربستانِ سعودی داده و مجاب و متقاعد شده اند جز دیوانه و هالو نمی باشند. و یا هر جریان مترقی و مدافع حقوق بشر که دارای چشم بینا و گوش شنوا باشد با آنهمه به تشعشعات فریبنده ی امپریالیست های غرب به ویژه آمریکا دل خوش کند و پای طرح های صلح آنها و راهکارهای تحقیر آمیز و یکسویه، در تقسیم مناطق ربوده شده توسط اسرائیل نژادپرست برود و به این حلیه گری ها امیدوار شود، یا دست در کاسه ی رژیم اسرائیل و غرب دارد و یا رسما خائن به فلسطینی ها، حقوق نوع بشر و اخلاق انسانی پایمال شده توسط همه ی آنها بوده و می باشد.

آخر مگر می شود ناآگانه و گمراه از وقایع: 1948، 1967 و نسل کشی ها از صبرا و شتیلا، و ...و بود؟ و یا از اهداف همین آخرین جنایات تهاجمی 22 روزه ژوئیه 2009 در نوار غزه با 1400 کشته در برابر 14 سرباز اسرائیلی غافل بود و ماند؟ یا چطور می شود فراموش کرد، آن ویرانی های کامل زیربنای ساختمان بخش اعظم نوار غزه توسط بمب افکن های اسرائیل را که رژیم آپارتاید می خواست با ایجاد ناامنی و ترس از مرگ، مردم منطقه را وادار به ترک مناطق زندگی خود کند؛ سرزمینی که بیشتر توسط سربازان اسرائیل به زندانی بزرگ شبیه شده بود. بی شک اهداف و سمت و سوی قتلعام ها و ترفندهای اسرائیل برای بسیاری از نوعدوستان چندان که لازم باشد آشنا به یقین نبوده است و این به سود تبلیغات مظلومانه و تحکیم رژیم اسرائیل اشغالگر بیش غاز پیش افزوده است. و اما بسیاری از دول غرب خوب به واقعیت ها آگاهند و به عمد خاک در چشم مردم صلح دوست و تاریخ خونبار فسطینی های بی دادرس و بی پناه می پاشند.
زیرا (تضاد بزرگ نژادپرستانه اسرائیل با اعراب و مسلمانان) و بازتاب تناقض آن در عمل، مستقیما منبع و صدور فرمان همین بمباران ها و نسل کشی های مکرر از فلسطینی هاست که رقم جمعیت اعراب و کشورهای مسلمان را در مقایسه با جمعیت اسرائیل کوچک چند میلیونی، ظاهرا زیر ترس ذهنی می برد؛ ترس و وحشتی، چه از نقطه نظر کمی و چه از زاویه منافع کیفی و سیاسی هرگز بر اساس نظام برترجوی اسرائیل در یک ظرف سیاسی متحد و یا ظروف مستقل و در مفهوم انتاگونیسم ذاتی آنها با هم، هیچگاه قابل اعِمال و تعامل و تعیین نیستند. زیرا که از دید صهیونیسم: (وجود اعراب و مسلمانان خود مایه ی رد یهودیت در عرصه حیات واقعی تبیین و مفهوم می شود؛) یعنی وجود یکی مایه ی رد دیگری ست؛ این تضاد و خود این تعارض ایدئولوژیک پیوسته با هم سازگاری نداشته و ندارد و دلیل آن نیز عمدتا دینی ـ مسلکی ست؛ همان بهانه ی فرقه ای که دیریست در ساختار اقتصادی کلان جهانی و امپریالیستی جای پای محکم دارد و با منافع اقلیت یهودیت سرگردان گره خورده است. و این آن نگرانی، طرح آشکار و منشأ دشمنی ست که بنیانگذار صهیونیسم(تئودور هرتسل) 8 دهه پیش در خاورمیانه بر آن تأکید حیاتی کرده است.

* به چند محور از تاثرات نگاه، تئودور هرتسل، بنیانگذار صهیونیسم بر راهبران اسرائیل پس از او، که بسیار قابل تعمق اند دقت کنیم تا به راهکار نژادپرستانه، جنگ جنایتبار و«استراتژی سیاستگذاران اسرائیل در کشتار دیر یاسین 1948، و سال های 1967، 1980 و تداوم تاکنونی آن» در رد هرگونه راه حل صلح پایدار میان فلسطین، اعراب و اسرائیل بهتر آشنا شده و به منویات ضدبشری رژیم شرور اسرائیل نزدیکتر شویم!

* تئودور هرتسل٬ بنیانگذار صهیونیسم در جلد دوم خاطرات کامل خود در صفحه 711 میگوید که این منطقه، یعنی دولت اسرائیل: «از بروک مصر تا فرات» امتداد می یابد. و خاخام فیشرمن٬ عضو آژانس یهودیان فلسطین٬ در شهادت خود به کمیته ویژه تحقیق سازمان ملل در 9 ژوئیه 1947 اعلام کرد: «سرزمین موعود از رودخانه مصر تا رود فرات٬ از جمله قسمتهائی هستند که بخش هائی از سوریه و لبنان نیز شامل آن می باشد».

* به چند فاکت دقت کنیم:
پس، پراکندگی جمعیت عرب و مسلمان هدف استراتژیک داخلی ما و در بالاترین رتبه است. در غیر این صورت٬ ما نمی توانیم درون هیچکدام از مرزها وجود داشته باشیم و ناگزیریم حضور خود را در درون مرزها پایان دهیم. یهودیه(Judea)٬ سامره(Samaria)٬ و جلیله(Galilee)٬ تنها ضامن موجودیت ملی ما هستند. و اگر ما در اکثریت مناطق کوهستانی مستقر نشویم٬ نمی توانیم بر کشور حکومت کنیم و مثل شرکت کنندگان در جنگهای صلیبی می شویم٬ که برای شروع، آنها خارجی بودند٬ این کشور را که بهرحال مال آنها نبود از دست دادند. توازن کشور از نظر جمعیتی٬ استراتژیک و اقتصادی بالاترین و مهمترین هدف امروز ما است. نگهداشتن حوضه کوهستان از بئرشبا(Beersheba) تا بالای جلیله هدف ملی و حاصل بررسی مهم استراتژیک است و کوهستان ها را بخشی از کشور می سازد که امروز خالی از یهودیان است.

یا * از نقطه نظر نظامی و استراتژیک٬ غرب به رهبری آمریکا قادر به مقابله و فشارِ جهانی علیه اتحاد جماهیر شوروی (روسیه امروز)در سراسر جهان نیست. و بنا بر این اسرائیل در دهه هشتاد باید به تنهایی٬ بدون هرگونه کمک خارجی٬ نظامی و یا اقتصادی بر پای خود بایستد٬ و همین امروز این توان بدون هیچ سازشی در وجود ماست. (تحولات سریع در جهان تغییراتی در شرایط جهان یهودیت بوجود آورده که اسرائیل نه فقط آخرین چاره بلکه تنها گزینه موجودیت ما خواهد بود.) ما نمی توانیم فرض کنیم که یهودیان آمریکا٬ و کشورهای اروپا و آمریکای لاتین در شکل کنونی در آینده ادامه وجود خواهند داشت.

یا * (برای زنده ماندن اسرائیل، طرح آن ناگزیر می باید در دو محور توامان برنامه ریزی و اجرا شود.) یک: (او «اسرائیل» تبدیل به یک قدرت منطقه ای امپراتوری-امپریالیستی شود.) و دو: (باید کل کشورهای عرب موجود منطقه را منحل و یا به کشورهای کوچک تقسیم کرد؛) البته کوچکی در اینجا به ترکیب قومی یا فرقه ای هر کشور بستگی دارد. در نتیجه: صهیونیست امیدوار است که دولت های عرب و مسلمان با بنیاد فرقه ای خود تبدیل به دست نشاندگان ما شده و٬ و از قضا٬ منبع مشروعیت اخلاقی اسرائیل بشوند.

* این هدف و ایده جدیدی نیست؛ و یا اینکه برای اولین بار در تفکر استراتژیک صهیونیست ها ظاهر نشده است. در حقیقت٬ متلاشی کردن کشورهای عربی به واحدهای کوچکتر موضوعی است که به آن باره ها مراجعه شده است. این موضوع توسط لیویا روکاچ در کتاب تروریسم مقدس اسرائیل (۱۹۸۰) بر مقیاس نسبتا کم در انتشارات (AAUG) مستند شده است. اسناد مطالعه روکاچ٬ براساس خاطرات موشه شاریت٬ نخست وزیر سابق اسرائیل٬ در جزئیات قانع کننده ای٬ طرحی صهیونیستی است که در اواسط سال های دهه پنجاه آماده و در لبنان پیاده شده است.

بنا بر این، تئوری صیانت نفس تئودور هرتسل، خام خام ها و دیگر نژادپرستان آپارتاید و بنیانگذاران صهیونیسم برای استراتژی تشکیل اسرائیل بزرگ، گوئی آنها یکبار برای همیشه حرف آغاز و پایان را برای خود و جهانیان زده اند و در عمل هم تا به امروز تمام دیدگاه ها، سمتگیری ها و چرائی جنایات نژادپرستانه او و یاران اش دتوسط این رژیم و دولت های او بی کم و کاست به پیش برده شده است؛ و در صورت بقای جنون تهاجمی اسرائیل، این نسل کشی ها و قلدری ها، البته در سکوت مطلق جهان متمدن و دمکرات بیشرمانه و بی گمان همچنان ادامه خواهد داشت.
ما با هر دید و باوری که داشته باشیم، می بایست در یک امر شرافتمندانه، اخلاقی و انسانی جای میانمان جای گمان نباشد و آن طرد و محکومیت جنگ، کشتار و نوع کشی موجود بین انسان ها توسط قلل قدرت سیاسی و اقتصادی ست که برای ما تفاوتی بین هیچکدام از کشتارها در سراسر جهان چه یک نفر و یا نسل کشی هرگز ایجاد نمی کند و ناگزیر انسان نوعدوست باید با هرگونه کشتاری، با هر بهانه ای که داشته باشد مخالفت روشن کند و علیه هر خشونت و با جنگ های ادیان و مذاهب آنها سازش ناپذیرانه مقابله روشنگرانه و افشاگرانه داشته باشد؛ توهمات برتری جویانه ادیان و ملت ها را محکوم کند؛ و بانیان کشتار عام مردم بی دفاع چه فلسطینی باشد و چه اسرائیلی را در دادگاه های جهانی به محاکمه علنی بکشاند. مسلما ما چاره ای جز بالا بردن پرچم دوستی و همدردی و همکاری با مردم کار و زحمت جهان را در برابر این جانیان میلتاریست نداریم که بر بالای سر پُرنخوت آنها بچرخانیم؛ و همزمان عوامل تحریک داخلی و خارجی این نسل کشی های اسرائیل و غائله ی داعش ها را رسوا کنیم. فاسدترین این سرکردگان دینی و مذهبی آمریکا، رژیم ولائی، عربستان سعودی و قطر هستند که قطر هفته ی گذشته با خرید 10 میلیارد سلاح از امپریالیسم آمریکائی، همگی انیان بزرگترین مشوقان این فجایع بیشمار در فلسطین و یا سراسر جهان بوده و هستند و می بایست توسط اراده ی مردمی و کارگری شدیدا تنبیه و تکفیر شوند.

بهنام چنگائی 27 تیر 1393

* همه ی فاکت ها از کتاب «استراتژی برای اسرائیل در سال های ۱۹۸۰»
این کتاب توسط انجمن آمریکائیان عرب تبار فارغ التحصیل دانشگاه٬ شرکت بلمونت و ماساچوست مشترکا در سال ۱۹۸۲ منتشر شده است. با این سند ویژه شماره (ISBN 0-937694-56-8)

از علاقمندان به تحقیق و تعقیب اصولی پیرامون موضوع و فاکت های مقاله، لینک کتاب (اسرائیل شاهاک) را که رفیقم آمادور نویدی آنرا به فارسی برگردانیده است؛ در پائین می آورم.

eshtrak.wordpress.com