خشونت علیه زنان: طرد زنان از فضای شهری
سپیده ثقفیان


• گفتمان مسلط به لطافت و شأن اخلاقی زنان تکیه می‌کند و چون محیط شهری و فضای عمومی را مغایر با آن می‌داند، زنان را در عرصه خصوصی محبوس می‌کند. درحالی‌که چنین واکنشی پاک کردن صورت‌مساله است و این اصلاح فضای عمومی و شهر است که باید در دستورکار قرار بگیرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۹ تير ۱٣۹٣ -  ۲۰ ژوئيه ۲۰۱۴


 زنان، شهر را به شکل متفاوتی از مردان ادراک می‌کنند. این ادراک جنسیتی متفاوت دلایل متنوعی دارد که یکی از اهم آن، مساله خشونت علیه زنان در فضای شهری است. چیزی که حضور زنان در شهر را به امنیت و ناامنی گره می‌زند. به گفته گیتی اعتماد، وجه اشتراک فضاهای عمومی قبل و بعد از مدرنیته در ایران، حضور کمرنگ زنان در این فضا در قیاس مردان است.
شهر به‌عنوان سکونتگاه مدرن نقش مهمی در زندگی افراد، تصویرشان از خود و توانایی‌ها و هویت‌یابی‌شان بازی می‌کند. فضاهای شهری می‌توانند سهم عمده‌ای در رسیدن به رفاه، بلوغ اجتماعی و تکامل شخصیتی آدم‌ها ایفا کنند. شهر مکان اصلی تولید، مصرف و بازتولید هنجارها و هویت‌هاست و در همان حال خود از تمایزات و ویژگی‌های شهروندان و نیز واقعیت اجتماعی جریان‌ها و فعالیت‌های روزمره (کار اقتصادی، حوزه عمومی و حرکت و جابه‌جایی در شهر) تاثیر می‌پذیرد. اگر زن باشید و در ساعات مختلف در جاهای مختلف شهر پیاده یا سواره درحال تردد باشید ممکن است در معرض خشونت‌های مختلفی قرار بگیرید که به‌خاطر زن بودنتان به شما روا داشته می‌شود؛ خشونت‌های کلامی، فیزیکی و روانی. خشونت کلامی شاید بارزترین و معمول‌ترین شکل خشونت علیه زنان در شهر باشد. مهم نیست چند ساله باشید یا چه لباسی به تن داشته باشید، مهم این است که زن باشید. خشونت کلامی طیف متنوعی را شامل می‌شود. می‌تواند متلک باشد یا تحقیرهای جنسیتی هنگام رانندگی. از طرف دیگر حضور در فضاهای شهری برای زنان به معنای قرار گرفتن در معرض جرم‌هایی مثل کیف‌قاپی، زورگیری و آزار جنسی هم هست. این‌که آیا زنان در زندگی روزمره خود هر کدام از انواع خشونت را در شهر تجربه می‌کنند یا نه اهمیت ثانوی دارد. ناامنی می‌تواند عینی باشد یا ذهنی و هر دو بر رفتار، حالات و شکل حضور زنان در شهر تاثیر می‌گذارد.
خیابان‌های تاریک، پارکینگ‌های طبقاتی، کوچه‌ها و بن‌بست‌ها، پل‌های عابرپیاده و زیرگذرها، مثال‌های بارزی از فضاهای شهری هستند که مختصات حضور زنان در شهر را محدود می‌کنند و شکل می‌دهند. از طرف دیگر تاریکی شب و تهدیدهایی که در آن نهفته است چهره شهر در شب را به یک چهره عمدتا مردانه تبدیل می‌کند. به دلیل حس ناامنی و ترس از خشونت‌های شهری تردد زنان بعد از تاریک شدن هوا در شهر بسیار کمرنگ می‌شود. اکثر زنان از پیاده‌روی یا منتظر تاکسی ایستادن در شب ابا دارند. این واقعیت به سادگی زنان را از امکانات شهری، کلاس‌های عصرانه، شغل‌های شیفت عصر و شب، تئاترها ، کنسرت‌ها و... محروم می‌کند.
شکل دیگری از خشونت شهری را می‌توان در حذف و طرد زنان از بعضی فضاهای خاص شهری به بهانه امنیت و شأن‌شان جست‌وجو کرد.
این مساله زمانی که ما به زنان طبقات پایین جامعه بپردازیم ابعاد وسیع‌تری به خود می‌گیرد. زنان طبقات فرودست به دلیل عدم‌دسترسی به امکانات شخصی و منابع محدود و همچنین سکونت در مناطقی که از نظر کالبدی احتمال جرم‌ و خشونت بیشتری دارند به‌طور سیستماتیک بیشتر از زنان طبقه متوسط و بالا از حضور در شهر محروم می‌شوند. محدودیت سیستم حمل‌ونقل عمومی در شب و عدم مالکیت خودرو شخصی مثال روشنی از این مساله است. همچنین حضور در کافه‌ها، سینماها و سالن‌های تئاتر و مراکز تفریحی دیگر که رویت‌پذیری و حضور زنان را در ساعات مختلف شبانه‌روز امکان‌پذیر می‌کند، مستلزم حدی از توانایی مالی است. عوامل ساختاری مثل معیشت و قومیت نه‌تنها زنان متعلق به گروه‌های اقلیتی و طبقات پایین را دچار محرومیت مضاعف می‌کند بلکه مردان هم‌عرض آنها را در معرض اتهام قرار می‌دهد. در جریان گردش اخبار مربوط به حوادث، خبر تجاوز یک افغان یا یک عرب فقیر بیشتر برجسته می‌شود تا خبری که مربوط به یک فارس طبقه متوسط باشد.
تمام این مسائل نشانگر عدم قدرت زنان در فضاهای عمومی و شهری است. «جای زن در خانه است.» همه ما بارها و بارها این جمله را شنیده‌ایم، در رسانه‌ها، در سخنرانی نماینده‌های مجلس، از زبان مردم کوچه و بازار. انواع خشونت شهری علیه زنان و حس ناامنی در شهر بازتولیدکننده این ایده در زندگی روزمره زنان است. خشونت لفظی، فیزیکی یا جنسی علیه زنان یا حس ناامنی و ترس ناشی از آن، بناست که مدام به آنها یادآوری کند در محیطی هستند که برای آنها ساخته نشده، جایی که به آنها تعلق ندارد. حق زنان به شهر به رسمیت شناخته نمی‌شود. زنان هنوز متعلق به حوزه خصوصی هستند و اگر قرار است درباره نیازهایشان و امکان خودشکوفایی‌شان صحبت شود به خانواده و عرضه خصوصی ارجاع داده می‌شوند. گفتمان مسلط به لطافت و شأن اخلاقی زنان تکیه می‌کند و چون محیط شهری و فضای عمومی را مغایر با آن می‌داند، زنان را در عرصه خصوصی محبوس می‌کند. درحالی‌که چنین واکنشی پاک کردن صورت‌مساله است و این اصلاح فضای عمومی و شهر است که باید در دستورکار قرار بگیرد.
اما برای مبارزه با انواع خشونت شهری علیه زنان چه باید کرد؟ رواج مفاهیمی از قبیل حق زنان به شهر، رویکرد جنسیتی به شهر، فضاهای بی دفاع شهری و... به خصوص در چند‌سال اخیر اهمیت این مساله در سطح جهانی را به ما نشان می‌دهد. در منشوری که اتحادیه اروپا برای زنان در‌سال ۹۵-۱۹۹۴ تهیه کرد به اهمیت ایجاد تعادل بین دیدگاه مردانه و دیدگاه زنانه درباره فضاهای شهری، شکل‌گیری یک فرهنگ مشترک جدید بین زنان و مردان و ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان و مردان در فرآیندهای تصمیم‌گیری درباره مسائل شهری اشاره شده‌است.
اگر بپذیریم که عدم امنیت و خشونت علیه زنان در فضای عمومی شهر، ابزاری برای حذف زنان از عرصه عمومی است، برای مبارزه با آن باید بر حق رویت‌پذیری و حضور زنان در شهر پافشاری کنیم. یک شهر ایمن حرکت را برای همه افراد و به ویژه زنان میسر می‌کند. احساس امنیت، همبستگی اجتماعی را افزایش می‌دهد. محدودیت‌هایی که پیرامون دسترسی همه‌جانبه زنان در زندگی شهری وجود دارد، باید از طریق مشارکت فعالانه شهروندی و تبلیغ آن از بین برود. دیدگاه زنان به زندگی در شهر باید باعث شود رویکرد متفاوتی نسبت به بی‌عدالتی در ارتباط با اقلیت‌ها و اقشار محروم و فرودست که زنان هم جزیی از آنها هستند، به وجود آید.

منبع:شهروند