تعطیلات تابستانی: مردا این ور، زنا اون ور
نعیمه دوستدار
•
با اینکه امکانات طبیعت همه جوره برای گذراندن تابستان فراهم است، روح تعطیلات در چنگ محدودیتهای اجتماعی زندانی است؛ محدودیتهایی که هرچند همه را فارغ از جنسیتشان گرفتار میکند اما به زنها فشار مضاعف میآورد.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۵ مرداد ۱٣۹٣ -
۲۷ ژوئيه ۲۰۱۴
اینکه غیر از دور دور کردن توی خیابانها و تماشای سر و وضع آدمها و مدلهای جدید ماشین دیگران یا گشت زدن توی پاساژها و خیابانها و غیر از رفتن به رستوران یا خوردن یک شام دور همی توی پارک، تصمیم بگیری یک جور دیگر از مرخصیهای سالانه برای تابستان استفاده کنی، اسمش میشود تعطیلات! تابستان ایران و روزهای تعطیلی که ناگزیر سر میرسند، میل به آب و سبزه و دور شدن از حرارت داغ خورشید و تخفیف گرمای سوزاننده بیشتر میشود. شکل گذراندن تعطیلات اما، خیلی بستگی به جیب آدمها دارد. اگر پول خارج رفتن نداشته باشی، انتخابهایت محدود میشود به امکانات موجود.
با اینکه امکانات طبیعت همه جوره برای گذراندن تابستان فراهم است، روح تعطیلات در چنگ محدودیتهای اجتماعی زندانی است؛ محدودیتهایی که هرچند همه را فارغ از جنسیتشان گرفتار میکند اما به زنها فشار مضاعف میآورد.
آبیِ دریا قدغن
ساحل شمال یا جنوب؟ ماسههای داغ چمخاله یا صخرههای سپید رامسر؟ شنهای ریز کیش یا خاک داغ قشم؟ خط ساحلی طولانی است اما فرصت با هم بودن کوتاه. مجرد یا متاهل، فرقی نمیکند: شنای مختلط زن و مرد ممنوع است. به آبی آب اگر خیره شوی، مرزی تا دورها کشیده شده است: روی این طناب بلند، پردههایی زنان و مردان را از هم جدا میکند؛ قطعههای کوچکی از دریا که اجازه هست زنان در آنها تن به آب بزنند و البته قایق موتوری ماموران دریا، حواسش هست که چشم مردی از آن سوی پردهها به تن زنی نیفتد. سی و چند سال است که طرحی به نام «طرح دریا» در سواحل ایران اجرا میشود که بیش از فراهم کردن وسائل و امکانات برای مسافران، هدفش کنترل وضع پوشش زنها و روابط آنها با مردان است. طراحانش میگویند با کنترل این چیزها، محیط برای خانوادهها امن میشود.
زنها و مردها اما گاهی پردهها را پاره میکنند: زن، رنج مانتوی سنگین شده از آب را به جان میخرد تا کنار مردش تا زانو در آب راه برود. بچهها هم هستند؛ ذوق زده از تصویر پدر و مادر در کنار هم. اما همیشه هم اینطور نیست: زنها ترجیح میدهند روی زیرانداز کنار ساحل بنشینند و تن به آب زدن مردها را تماشا کنند. جوانترها هم عطای لباس چسبیده به تن را به لقایش میبخشند و به پستوی ویلاها و پلاژها پناه میبرند. ساقی نوشیدنی میآورد و از پنجره ویلا میشود دریا را دید که موج به ساحل میکوبد. ایام زیر سقف میگذرد، آنجایی که میشود بیخیال تذکر مامور و نگاه سنگین دیگران، آفتاب و آب را تماشا کرد.
سرزمین بدون موجهای آبی
سرسرههای ۳۶۰ درجه، رودخانههای خروشان و سقوط از ارتفاع در میان نرمی آب. همه این امکانات در ایران هم فراهم است و فارغ از کیفیتش، پر مشتری. بعضی شهرهای ایران حالا رکورددار تعداد پارکهای آبی شدهاند؛ فضاهایی تفریحی که جان میدهند برای ایام تابستان.
مشهد یکی از شهرهایی است که پارکهای آبیاش هنوز رقیب اصلی مجموعههایی هستند که تند و تند در استانهای مختلف ایران افتتاح میشوند. مثلا افتتاح پارک ساحلی آفتاب، به گفته تاسیسکنندگانش، “حاصل تلاش شبانه روزی متخصصان متعهد ایرانی بوده”، اما سرسرههای هیجان انگیزش همه جذابیت داستان نیست. این پارک یک برتری ویژه دارد و آن اینکه “امکان استفاده همزمان به صورت جداگانه را برای کلیه اعضای خانواده ایجاد کرده است”. این برتریِ “ویژه”، پارک آفتاب را از پارکهایی که یک روز در میان برای استفاده خانمها و آقایان فراهم شدهاند، جدا میکند. هرچند تعداد سرسرهها و بخشهای جذاب مخصوص خانمها، به طرز محسوسی کمتر است؛ اما چه باک؟ اعضای خانواده میتوانند دست در دست هم تا دم پارک بروند و آنجا پس از ورود از درهای جداگانه، سوار سرسرههای جداگانه شوند و در آبهای جداگانه سر بخورند.
یکی از این پارکهای آبی در تهران تاکید کرده که “پسربچهها در هر سنی اجازه همراهی با مادران خود برای استفاده از پارک را ندارند” و عین همین جمله درباره دختربچهها و پدرانشان هم نوشته شده است. تصور حضور زنها و مردها در کنار هم در چنین فضاهایی غیرممکن است؛ عرف، مذهب و قانون دست در دست هم سد بزرگی جلوی این خواستهها ایجاد کرده است.
بیا بار سفر بندیم از این شهر
دریا نشد، استخر و آب نشد، تورهای گردشگری هست؛ سفر برای سیاحت و زیارت، در هتلهایی با ستارههای طلایی یا حلبی، تورهای یک روزه و چند روزه. این سفرها گاه با چاشنیهای جذابی همراه است: سفر گروهی، همراه با رقص و آواز بین راه و همراهی گروههای زن و مرد که به طور عادی نمیتوانند با هم سفر کنند. با این حال این سفرها، گروهی را خوش نمیآید. ابراز نگرانی از رعایت نشدن “شوونات اسلامی” و “ناامن شدن محیط برای حضور خانوادهها”، زنگی است که گروههای تندرو و مذهبی به صدا در میآورند و به مقامهای رسمی هشدار میدهند که باید نظارت بیشتری روی تورهای گردشگری باشد تا “موسیقی، رقص و استفاده از آلات قمار در کنار بازیها و سرگرمیهای خارج از عرف بدون در نظر گرفتن حدود شرعی در رابطه زن و مرد و رفتارهای هنجارشکنانهای از این دست”، در این تورها وجود نداشته باشد.
تلاشها برای کنترل تورهای مسافرتی همیشه با شدت و ضعف استمرار داشته و حتی یک بار عدهای سعی کردند طرحهایی برای تفکیک جنسیتی تورها اجرا کنند؛ به این بهانه که “زنان بیش از نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و در این میان زنان خانهدار نیز حدود ۱۵ میلیون نفر هستند که تمام وقت و زمان خود را صرف کارهای منزل و خانواده میکنند، به همین دلیل برای جلوگیری از کسالت، رفع خستگی و تجدید روحیه نیاز به گذران اوقات فراغت خود به صورت مناسب دارند که برگزاری تورهای ویژه یکی از این راههاست.”
تورهای زنانه اما فقط جلوهای از تمایل حکومت به جدا کردن زنها و مردها نیست، اجرایش در بستر عرفی جامعه چندان هم ممکن به نظر نمیرسد. کدام زن ایرانی سنتی، اجازه تنها سفر کردن دارد؛ آن هم با رها کردن خانه و بچه؟
فراغتی که نیست
این که از گذشته رسم بوده که زنها و مردها جدا از هم تفریح کنند، هرچند با نیازهای امروز خانواده و جوان ایرانی نمیخواند، اما هنوز هم عرف و حکومت این نگاه را ترجیح میدهند. در بعضی از نقاط ایران، تفریح اصولا یک موضوع مردانه است و زنها در نقش مادر و همسر با رسیدگی به کارهای بچهها و شوهر، فرصتی برای تعطیلات ندارند. هنوز برای خیلی از ایرانیها امکانات تفریحی مال مردهاست و زنها در نهایت فقط آنها را همراهی میکنند و تماشاگر لذت و تفریح آنها هستند. از چشم حکومت هم، زنان در کنار مردان یا باید تماشاچی باشند یا جداگانه تفریح کنند.
فمنیستها میگویند موضوع فراغت به دلایل مختلف بازنمای ساختار مرد مدارِ جامعه است؛ به یک دلیل ساده: فراغت همیشه با در نظر گرفتن موقعیت مردها در جامعه تعریف شده اما نتایج آن به کل افراد جامعه و نه فقط مردها تعمیم داده شده است. برای بسیاری از زنهای ایرانی هم کار، به خصوص کار خانگی، قابل تفکیک از فراغت نیست. تعطیلات برای آنها اغلب تابعی است از تعطیلات همسر، افراد شاغل یا محصل خانه و سلیقه و نظر آنها برای گذراندن تعطیلات هم تابعی است از میل و نظر اعضای دیگر خانواده. به این ترتیب، اگر فراغتی باشد، صرف رسیدگی به دیگران میشود و اگر سفر و پیکنیکی و بیرون رفتنی در کار باشد، جامعه با برچسب تفکیک جنسیتی، آنها را به صف جداگانهای میفرستد که تازه برای آن هم امکانات مساوی پیشبینی نشده است.
منبع: تابلو
|