در سایه های ۱۹۱۵: تاملی درباره حادثه ترور هراند دینک*
تانر آکچام - ترجمه ی آرسن نظریان


• هفت سال از ترور هراند دینک، روزنامه نگار ارمنی تبار ترکیه می گذرد و کسانی که نقشه قتل او را کشیدند هنوز آزادانه می گردند. گرچه با شروع دور دوم محاکمات جستجوی عدالت در کشورمان ادامه دارد، اما عزم و اراده سیاسی لازم برای رونمایی واقعیت به چشم نمی خورد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ مرداد ۱٣۹٣ -  ۲۹ ژوئيه ۲۰۱۴


در سایه های ١٩١۵: تاملی درباره حادثه ترور هراند دینک*
از: تانر آکچام**
ترجمه: آرسن نظریان

هفت سال از ترور هراند دینک، روزنامه نگار ارمنی تبار ترکیه می گذرد و کسانی که نقشه قتل او را کشیدند هنوز آزادانه می گردند. گرچه با شروع دور دوم محاکمات جستجوی عدالت در کشورمان ادامه دارد، اما عزم و اراده سیاسی لازم برای رونمایی واقعیت به چشم نمی خورد. دور تازه محاکمات مرا به یاد گفته معروف کال مارکس در باره تکرار تاریخ می اندازد: بار اول فاجعه است، بار دوم مضحکه. عامل دلسرد کننده فقدان عزم سیاسی است، یعنی دقیقا آن چیزی که نظام دادگستری ترکیه را از کشف عاملین اصلی باز می دارد.

دوستان و دوستداران دینک به نحو قابل درکی خشمگین اند: چطور ممکن است توطئه گران هنوز ناشناخته باشند؟ چطور ممکن است پرونده قتل واحدی اینقدر طول بکشد؟ دلایل آن در پیامی که حمدی کیلیچ، مشاور نخست وزیر، در ٢ ژانویه ٢٠١۴ در شبکه اجتماعی توییت گذاشت، ذکر شده است: "در این مملکت چیزی هست که "سنت دولتی" نام دارد. این سنت هنوز زنده است. کافی است کمی تاریخ بخوانید تا متوجه شوید منظورمن چیست".

کیلیچ راست می گوید. دادشکنی و دادستیزی در پرونده هراند دینک یکی از جلوه های این سنت است. اگر طبق توصیه کیلیچ تاریخ کشورمان را قدری ورق می زدیم، متوجه می شدیم که پشت پرده محاکمات مهاجمین دینک چه می گذرد. مدتی طولانی، ترکهایی که به ترور هراند دینک معترض بودند از مشاهده رابطه بین این ترور و نسل کشی ١٩١۵ ارمنیان سرباز می زدند. بعضی ها حتی از ارتباط دادن این دو مساله به هم به خشم می آمدند. بااینحال، قاتلین او از وجود چنین ارتباطی کاملا آگاه بودند. دینک با افشاگری و واشکافی پاره ای از دروغهای مربوط به تاسیس دولت ترکیه "سنتهای" آن را به مخاطره می انداخت و به همین دلیل است که قاتلین اصلی او هنوز دستگیر نشده اند. قتل او، همانطور که کیلیچ هم تصدیق کرده است، نمونه ای بود از "واکنشهای سنتی" دولت ترکیه.

ترور هراند انتقام کشی از قتل طلعت پاشا بود
قتل هراند دینک درانتقام از ترور طلعت پاشا، وزیر امور داخله و طراح نسل کشی ارمنیان، بود. همه جنبه های قتل هراند حکایت از آن دارد که این ترور "علمیات انتقام جویانه" ای بود برای سوءقصد علیه طلعت پاشا در برلن، در سال ١٩٢١. از آن جمله است تصمیم به قتل هراند دینک به صورت علنی و نه مثلا ربودن، کشتن و سپس انداختن جسدش در یک نقطه دورافتاده . در همه جنایات دیگری که در ترکیه اتفاق می افتد و عامل آن "ناشناخته" می ماند، این شیوه اخیر به چشم می خورد. توطئه گران عامدا از پشت به قربانی خود نزدیک شدند و در خیابان، درروز روشن، جلوی دفتر روزنامه آگوس که خود سردبیرش بود، به سرش شلیک کردند. این عملیات دقیقا بازسازی نحوه ترور طلعت پاشا بود.

با نزدیک شدن سال ٢٠١۵، دولت ترکیه اقدام به جستجوی افراد و عناصری در میان ارمنیان سراسر جهان خواهد کرد که از نظر خودش "ارمنیان خوب" به شمار می روند. این عروسکها رابرای خنثی کردن وزنه ارمنیان " لجوج، سازش ناپذیر و ستیزه جو"ی دیاسپورا*** به کار خواهد برد.   

ما اطلاع داریم که هنگامی که یاسین هایال، یکی از قاتلین هراند، بعد از گذراندن دوران حبسش برای بمب گذاری در رستوران مک دونالد در ترابوزان در ٢٠٠۴ ، از زندان آزاد شد، باپدرش راجع به طلعت پاشا صحبت کرد. یاسین از پدرش پرسیده بود: "می دانی کسی که طلعت پاشا را کشت مجازات نشد و آزادش کردند؟"
سوقُمون تِهلیریان، جوانی که شاهد کشتار همه اعضای خانواده اش در زمان نسل کشی شده بود، در روز روشن، در ١۵ مارس ١٩٢١ طلعت پاشا را در خیابانی در برلن ترور کرد. وی، بعد از حصول اطمینان از هویت او اسلحه اش را به طرف سر وزیر داخله پیشین دولت عثمانی نشانه رفت و شلیک کرد. هراند نیز به همین شیوه به قتل رسید.
این تنها شباهت بین دو ترور نیست: گرچه، تهلیریان سعی کرد از محل جنایت فرار کند، زود دستگیرشد. درواقع، کسانیکه سوء قصد به طلعت را طرح ریزی کرده بودند می خواستند که وی در محل بماند و خود را تسلیم مراجع نماید. اسناد و مدارک پرونده دینک نیز نشان می دهند که برنامه این بوده که اّگون ساماست، مهاجم جوان، در محل جنایت بماند و فرار نکند. همه چیز می بایست درست مثل ١٩٢١ باشد. هدف از این کار، هم انتقام گرفتن ار قتل طلعت پاشا و هم هشدار به ارمنیان بود که قلع و قمع آنها در ١٩١۵ برای ساکت کردن آنها بوده است. توطئه گران در واقع می گفتند: "ما این جمهوری را روی گور ارمنیان بنا نهادیم و از آن زمان دیگر به شما اجازه صحبت در این باره را در این سرزمین نمی دهیم".

معمر گولر و دکتر رشید
مورد دکتر محمد رشید (محِمِت رِشیت) والی دیاربکر از حزب "اتحاد و ترقی" در طول نسل کشی ارمنیان، ارتباط بین ترور هراند دینک و رویدادهای ١٩١۵ را نشان می دهد. اجازه بدهید این مرد را، که شخصا مسئولیت نابودی دهها هزار نفر از ارمنیان بیگناه منطقه را برگردن دارد، با معمر گولر، شهردار اسلامبول، در زمان قتل هراند دینک در ٢٠٠٧، و نقش او در ایجاد فضایی مساعد برای چنین جنایتی، مقایسه کنیم. پس از چنین مقایسه ای می توانیم مقایسه شخصیتهای گذشته و حال را به رجب طیب اردوغان و طلعت پاشا نیز تسری دهیم. باوجودآنکه نخست وزیر اردوغان، تلاش کرد مساله کرد را از طریق مسالمت آمیز حل کند و بابت کشتارهای دِرسیم در سالهای ٣٨ - ١٩٣٧عذرخواهی هم کرد – هرچند با بی میلی- و بیشتر با قصد واقعی نیش زدن به حزب جمهوری خواه خلق و جلب اعتماد رای دهندگان - چنین مقایسه ای به کار می آید.
در ژوییه ١٩١۵، کنسول آلمان در موصل به مافوقهای خود گزارش داد که حدود ٢٠٠٠ نفر از مسیحیان ماردین و دیاربکر، که اکثریتشان از ارمنیان بودند، شبانه از خانه هایشان بیرون کشیده شده و "مثل گوسفند کشته شده" اند(1). کنسول ادعا می کرد که این اطلاعات را از والی ماردین دریافت کرده و خواستار اقداماتی برای جلوگیری از این جنایات شد. سفارت آلمان در اسلامبول اطلاعات دریافتی را به وزیر امور داخله، طلعت پاشا، منتقل کرد. طلعت نیز تلگرامی به والی منطقه، محمد رشید فرستاد که طی آن اطلاعات دریافتی از سفارت، از جمله عبارت "مثل گوسفند کشته شده اند"، را ذکر کرد. درضمن، به منظور روشن ساختن هدف کشتارها برای والی دستور زیر را هم به آن اضافه کرد: "بدینوسیله اقدامات تنبیهی که علیه ارمنیان اجرا می گردد، علیه مسیحیان دیگر اکیدا ممنوع شناخته می شود". طلعت در تلگرام خواستار توقف فوری اینگونه اقدامات که "جان مسیحیان دیگر را ممکن است به خطر بیاندازد"، گردید(2).   
لکن، علی رغم این دستور، کشتار بی محابای مسیحیان در ولایت دیاربکر ادامه یافت. در ٢٢ ژوییه، طلعت باردیگر به دکتر رشید تلگرام زد که سیاست پاکسازی دولت باید منحصرا نسبت به ارمنیان اجراشود و نه علیه مسیحیان دیگر. وی متذکر شد که دراین زمینه "شکایاتی دریافت شده" و به استاندار دستور داد که به این اقدامات" که "ما را در وضعیت دشواری قرار خواهد داد"(3) پایان دهد.

ارمنیانی که خواستار شناسایی و قبول واقعیت قتل عام هستند طالب عدالتند. ترکهایی که برای دموکراسی و حقوق بشر در ترکیه مبارزه می کنند خواهان آزادی اند. رابطه میان این دو هدف پیچیده است، زیرا آنها مسایل متفاوتی را مطرح می سازند. تحقق یکی خود به خود به ترمیم بی عدالتی های گذشته نمی انجامد.

باوجود این، رشید بدون تمیز بین ارمنیان و سایر مسیحیان به کشتارها ادامه داد. بالاخره، در دوم اوت، طلعت تلگرام سومی را به رشید فرستاد و متذکر شد که گزارشات کشتار همه مسیحیان را هم چنان دریافت می کند و نوشت: "باوجود اینکه تلگرامهای متعددی را به شما فرستاده ایم، مسیحیان آن ولایت
هم چنان کشته می شوند". وی مجددا یادآور شد که دولت این وضعیت را غیرقابل تحمل می داند. در این تلگرام، طلعت به رشید تذکر داد که "وی یک مامور دولت است و بنابراین، ملزم و مکلف است دستوراتی را که دریافت می کند، بدون استثنا اجرا کند". طلعت، هشداری نهایی به رشید داد مبنی براینکه مسئولیت "تمام فعالیتها و اعمال دستجات مسلح و راهزنان در منطقه" برعهده او خواهد بود.   
تلگرامهای یادشده به زبان رمزفرستاده می شد. محتوای آنها فقط برای معدودی افراد، ازجمله طلعت، رشید و ماموران دولتی که آنها را می فرستادند یا رمزگشایی می کردند، قابل درک بود. علی رغم این هشدارها و تهدیدها، هیچ گونه تحقیقاتی صورت نگرفت و هیچ گونه مجازاتی علیه دکتر رشید به خاطر بی اعتنایی به دستورات دولتی - که منجر به سلاخی بیش از دوهزار شهروند بیگناه شد اعمال نگردید. درواقع، آنچه که بعد از کشتارها به وقوع پیوست درست خلاف هشدارهای طلعت را نشان می دهد. حلمی پاشا، صاحب منصب دولتی منطقه ماردین که مخالف اقدامات جنایتکارانه رشید بود، از کاربرکنار شد(5). حتی، کار به آنجا رسید که ماموران امنیتی که تحت اوامر رشید کار می کردند، به خاطر اجرای "موفقیت آمیز" برنامه پاکسازی ارمنیان مدالهای افتخار دریافت کردند. تلگرام مورخ ٢٨ ژوییه ١٩١۵ حاوی دستور "ترفیع شماری از نیروهای پلیس و کمیسرهایی که در دستگیری رهبران و اعضای کمیته های ارمنیان در دیاربکر موثر بوده اند"، می باشد. به شماری دیگر پاداش مالی یا مدال داده شد(6).
البته، رشید که هزاران مسیحی آسوری و ارمنی را از دیاربکر تبعید کرد و به کام مرگ فرستاده بود، نهایتا برای پاسخگویی فراخوانده شد - اما نه به خاطر صدور دستور کشتارهای جمعی، بلکه برای نگهداری طلا و جواهرات قیمتی که از تبعیدشدگان به یغما برده بود. دریکی ازپیامهای رسمی به وی دستور داده شده که اقلام و اشیاء مصادره شده را، همانطور که قبلا وعده داده بود، "به پایتخت بفرستد". تلگرامی به تاریخ ۶ اکتبر ١٩١۵، حاوی دستور "شخصا تحویل داده شود"، به رشید مخابره شد با این متن که "دولت گزارشهایی دریافت نموده مبنی براینکه شما پول، جواهرات و سایر اقلام متعلق به ارمنیان را که تبعید شده و در طول راه مورد حمله قرار گرفتند، مصادره کرده اید". در تلگرام از او خواسته شده بود که میزان و مبلغ طلا و جواهرات مصادره شده و نیز طریق نگهداری حسابهای مربوط به آنها را به اطلاع برساند. بنابراین، موضوعی که مورد علاقه طلعت بود، مساله پاکسازی مسیحیان نبود، بلکه سرنوشت اشیای قیمتیی بود که از آنها گرفته شده بود(7).
سرانجام، رشید به عنوان پاداش خدماتش حکم انتصاب به عنوان والی آنکارا را دریافت کرد. لکن، بعدا، از سمتش خلع و به اتهام اختلاس اموال و دارایی های مصادره شده ارمنیان تحت محاکمه جزایی قرار گرفت. ظاهرا، با جواهراتی که از ارمنیان مصادره کرده بود اقدام به خرید یک ویلای ساحلی در اسلامبول کرده بود، اما وقتی خبر آن به طلعت رسید وی را از سمتش خلع کرد. سلیمان نظیف، خبرنگاروقت، وضعیت را به طرز منجزی جمع بندی کرده است: "همان رشیدی که طلعت او را آدمکش دانسته بود ... صرفا به خاطر دزدی از کاربرکنارشد". همانطور که حمدی کیلیچ، مشاور نخست وزیر گفته است: "در این مملکت چیزی هست که "سنت دولتی" نامیده می شود. این سنت هنوز زنده است. کافی است کمی تاریخ بخوانید تا متوجه شوید منظورمن چیست". تاریخ نشان می دهد که در زمانی که نسل کشی ارمنیان اجرا می شد دولت، رشید و دیگران را به خاطر کشتار مسیحیان تحسین و تمجید می کرد، اما موقعی که رشید اموال آنها را اختلاس نمود محکومش کرد.

حال، برگردیم به مقایسه میان معمر گولر، شهردار اسلامبول و محمد رشید والی دیاربکر. آنچه که در این دو مورد به چشم می خورد مسئولیت ناپذیری آشکار است. مثل رشید، گولر هیچ وقت بابت قضیه ترور حساب پس نداد، بلکه برای خدمات وفادارانه اش پاداش هم گرفت – ابتدا یک کرسی پارلمانی برای نمایندگی حزب عدالت و توسعه و سپس مقام وزارت کشور به او اعطا شد. جالب توجه اینکه، او هم بعدا به اتهام ارتشا و فساد از سمتش برکنار شد! در مورد مقامات پلیس در پرونده دینک هم قضیه چندان فرقی نکرد. درست مثل دیاربکر سال ١٩١۵، همگی در پی قتل هراند دینک ترفیع درجه گرفتند. اگر تاریخ را راهنمای خود قراردهیم، خیلی خوب متوجه می شویم که چرا عاملین اصلی قتل دینک هنوز شناخته نشده اند.   

نود سال تمام نفی و انکار دولتی آنچنان عامه را کورکرده است که تصور رابطه بین نسل کشی ١٩١۵ و قتل هراند دینک برای ما غیرممکن است. لکن، گرچه دولت ترکیه ما را به سوی فراموش کردن رویدادهای ١٩١۵ سوق داده است مقامها و مراجع دولتی آنرا فراموش نکرده اند. ترکها با شنیدن کلمه "نسل کشی" ازجا در می روند و فراخوانهای " شناسایی واقعیت نسل کشی" مارا با تصورغرامات مبهمی به وحشت می اندازد. ما از استفاده از فاجعه مرگ هراند دینک به عنوان فرصتی برای رویارویی با تاریخمان و قبول ارتباط بین آن تاریخ و کشتن وی، خودداری می کنیم. کوشش می شود تا ما هراند دینک را به فراموشی بسپاریم، در حالی که هراند کلید حل معماست، کلید چهلمین در در داستان هزارویکشب است، دری که دیگران نمی خواهند باز شود، دری که کلیدش به دست قهرمانان داستان سپرده شده است. ما خزانه ای را در خانه های قدیمی مان نگهداری می کنیم که تمام اسرار مگوی ما درآن پنهان است. هراند کلید این خزانه است. اگر یک وقتی پرونده قتل هراند دینک حل شود، اسرار پشت پرده تاسیس جمهوری ترکیه برملا خواهد شد. اما، همان طور که پیشتر گفتیم در حکومت فعلی نه شهامت چنین اقدامی وجود دارد و نه قصد و اراده برای آن، زیرا دولتهای کنونی وارث آن "سنت دولتی" و "حافظ اسرار آن" می باشند.   

هراند دینک و دیاسپورای ارمنیان
پیش بینی من اینست که با نزدیک شدن ١٩١۵ ترکیه تلاش خواهد کرد فضایی از"آشتی" به وجود آورد. با تظاهر به اینکه آماده حل مساله ارمنیان است، ارمنیان دیاسپورا را به عنوان "فرقه گرا و سکتاریست" معرفی خواهد کرد. به این منظور، دولت ترکیه اقدام به جستجوی افراد و عناصری در میان ارمنیان سراسرجهان خواهد کرد که ازنظر خودش "ارمنیان خوب" به شمار می روند. آنها را پیدا هم خواهد کرد و ازآنها برای خنثی کردن وزنه و نفوذ ارمنیان "لجوج، سازش ناپذیر و ستیزه جو" استفاده خواهد کرد. حتی سعی خواهد کرد این ارمنیان "خوب" را علیه "ارمنیان بد" دیاسپورا به ستیزه وادارد. ترکیه در این تلاش خود، از هراند دینک هم استفاده خواهد کرد. انتقادهای و ایرادهایی را که دینک به دیاسپورا داشت پیدا خواهد کرد و بدون درنگ در شیپورهایش خواهد دمید. از گفته های خود هراند برای ایجاد موج تازه ای از خصومت و نفرت علیه ارمنیان دیاسپورا (سوء) استفاده خواهند نمود.
هشیار باشید و گول این سناریوی مضحک را نخورید. هراند از پاره ای محافل دیاسپورا انتقاد می کرد و بعضی از ارمنیان دیاسپورا هم از او انتقاد می کردند. اما انتقاد او براین مبنا بود که شماری از گروههای ارمنیان خارج متوجه نیستند که مبارزه نهایی برای شناسایی نسل کشی ارمنیان مبارزه ای است که نهایتا در داخل خود ترکیه باید انجام و پیروز شود. هنگامی که تلفنی باهم صحبت می کردیم، غالبا به من اصرار می کرد که "به دوستانت بگو که به اینجا بیآیند و بخشی از مبارزه زنده اینجا باشند. نسل کشی اینجا روی داده و شناسایی آن هم اینجا باید صورت بگیرد".   
ارمنیان دیاسپورا به آسانی نمی پذیرند که مبارزه برای شناسایی واقعیت نسل کشی با مبارزه برای دموکراسی در ترکیه مرتبط است. اکثریت آنها به تلاش ترکان برای دموکراسی و حقوق بشر در ترکیه بی علاقه اند. در عین حال، بخشهای از ترکها هم قادر به درک این مساله نیستند که تلاش دیاسپورای ارمنی برای شناسایی نسل کشی جزیی از مبارزه برای دموکراسی در ترکیه است. بعضی از آنها حتی موضع خصمانه ای نسبت به اصرار دیاسپورا بر شناسایی اتخاذ می کنند.
این تنشها از درهم آمیختگی اهداف مکمل و درعین حال متمایز از هم سرچشمه می گیرند. ارمنیانِ طالب شناسایی نسل کشی خواهان عدالت هستند. ترکانی که برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می کنند خواستار آزادی اند. رابطه میان این دو پیچیده است، زیرا مسایل مجزا و جدا ازهمی را مطرح می کنند. تحقق یکی خود به خود به تحقق دیگری نمی انجامد. به عنوان مثال، ایالات متحده کشوری آزاد و دموکرات است، اما جمعیت بومی امریکا همچنان طالب عدالت بابت گذشته است. بومیان اصلی استرالیا و کانادا هم تلاش مشابهی را ادامه می دهند. بنابراین، لازم است که هردوطرف این واقعیت را بتوانند ببینند و درک کنند: امروز ضروری است که آزادی و دموکراسی را در تقابل با هم قرار ندهیم، بلکه به جای آن باید زبان مشترک و شالوده ای فکری برای جستجوی هردو هدف خلق کنیم. لزومی ندارد که در این جستجو یکی را فدای دیگری کنیم.   
لازمست تلقی کلیشه ای نسبت به دیاسپورای ارمنی به عنوان یک موجودیت عظیم یکپارچه و مصمم به انتقام کشی از "ترکهای بدطینت" را از خود دور کنیم. به ویژه باید به خاطر داشته باشیم که قاطبه ارمنیان دیاسپورا دشمن ما نیستند، بلکه همرزم بالقوه ارزشمندی برای تحول می باشند که به دلیل دهه های متوالی سیاست انکار و رد توسط دولتهای ترکیه به نگاه بدبینانه و دیرباورانه خو گرفته اند .   

هراند و واژه "نسل کشی"
هنگامی که هراند در باره نسل کشی ارمنیان با ترکها صحبت می کرد، بزرگوارانه از کاربرد کلمه "نسل کشی" خودداری می نمود. می گفت: "من می دانم که بر مردم من چه گذشته است، اما اگر استفاده از کلمه "نسل کشی" به عنوان بهانه ای برای گوش نکردن به من به کاربرده شود، دراینصورت به کارش نمی برم". لکن، علی رغم این بزرگ منشی و بلندنظری، مراجع در صدد بودند با این ادعا که وی کلمه نسل کشی را – یکبار! – به کاربرده، تنبیهش کنند. پیش از قتلش، هراند به من گفته بود که می خواهد جریان محاکمه اش را با به زبان آوردن کلمه "نسل کشی" به یک نمایش تاریخی تبدیل کند. می گفت: "من خواهم گفت که: بله، ١٩١۵ یک نسل کشی بود و قضیه را به یک پرونده تاریخی تبدیل می کنم". اما حاکمان این فرصت را به او ندادند.   
هرانددینک به این علت کشته شد که می خواست دروغهایی را که جمهوری ترکیه بر پایه آن تاسیس شده افشا کند. آنهایی که ترور او را برنامه ریزی کردند، یعنی عاملان اصلی، ترفیع مقام گرفته و بابت اینکار مورد تحسین و تمجید واقع شدند. حساسیتی که دولت نسبت به اختلاس اموال به یغما برده ارمنیان نشان داد هرگز نسبت به زندگی آنها نشان نداد. به عکس، بر انهدام این دسته از شهروندانش نظارت کرد. اوضاع و احوال امروز هم چندان فرقی نکرده: یک ملیون و نیم - باضافه یک. این "باضافه یک" کسی جز هراند نیست. اگر این واقعیت را نتوانیم ببینیم، ماهیت این جنایت تاریخی را درک نمی کنیم و لذا از توانایی حل آن هم عاجز می مانیم. با نزدیک شدن یکصدمین سالگرد تبعیدها و نسل کشی ارمنیان، قادر نخواهیم بود با گذشته مان روبرو شویم. ابتدا باید پیش خودمان اذعان و اعتراف کنیم که "بله، ١٩١۵ یک نسل کشی بود و باید به همین عنوان هم شناخته شود". همین طور، "هراند دینک برای آن کشته شد که ما را به یاد "یک میلیون و نیم هراند کشته شده در ١٩١۵ انداخت".   


بگذارید هراند سمبلی برای ما باشد. او در واقع، هراند مارتین لوتر کینگ ماست. حتی، باوجود محوریت افرادی مثل طلعت پاشا در گذشته و اردوغان در زمان ما، بگذارید هراند شخصیت محوری ما باشد. بگذارید "یک میلیون- باضافه..." نقطه تلاقی جمهوری ما و جمهوری آنها باشد. این تنها راهی است که می توانیم خویشتن اسلامی، ترکی و/ یا کردی ما را از زیر سایه جنایتکاران گذشته و حال برهانیم.
_________________________
پانویسهای مولف:
(1) متن کامل تلگرام به این شرح است: "رشید بیک، والی دیاربکر، مثل سک شکاری برسر مسیحیان ایالت دیاربکر فرود آمده است. اخیرا، یک نیروی ژاندارم از دیاربکر به ماردین اعزام کرد که ٧٠٠ مسیحی (اکثرا ارمنی) را در یکی شب جمع آوری کردند و مثل گوسفند کشتند. رشید بیگ به اقدامات جنایتکارانه اش علیه ساکنان بیگناه ادامه می دهد. والی منطقه ماردین به من اطلاع داده که شمار قربانیان از ٢٠٠٠ نفر گذشته است". از معاون کنسول در موصل (هولستین) به سفارت [آلمان] در اسلامبول، موصل، ١٠ ژوییه ١٩١۵ . پیوند:
www.armenocide.net
(2) متن کامل تلگرام به این شرح است: "نظربه اینکه اقدامات انضباطی و سیاسی اتخاذ شده علیه ارمنیان به هیچ روی به مسیحیان دیگر مربوط نمی شود، باید فورا به اینگونه عملیات، که اثرات بسیار منفی بر افکارعمومی خواهد داشت و به ویژه حیات سایر مسیحیان را نیز درمعرض مخاطره قرار می دهد، پایان داده شود. لطفا گزارش دقیقی از اوضاع حاضر بفرستید". بدینسان، سیاستهایی که عامدا علیه ارمنیان اعمال می شد، به وضوح مسیحیان دیگر را دربر نمی گرفت. BOA/DH.ŞFR, no. 54/406   تلگرام رمزی از وزیر داخله، طلعت به ایالت دیاربکر، مورخ ١٢ ژوییه ١٩١۵ .
(3) متن کامل تلگرام به این شرح است: "باوجود دستورات اکید و صریح، در ایالت خبرعملیاتی شنیده می شود که علیه ارمنیان و گروههای مسیحی دیگر بدون استثناء صورت می گیرد و این اوضاع که پیشتر هم بارها سبب شکایت شده اکنون به ایالتهای مجاور هم گسترش یافته است. ادامه این وضعیت که دولت را در موقعیت دشواری در آینده قرار خواهد داد، کاملا غیرقابل قبول است". BOA/DH.ŞFR, no. 54-A/73 تلگرام رمز از وزیر امورداخله طلعت به ایالت دیاربکر، مورخ ٢٢ ژوییه ١٩١۵ .
(4) متن کامل تلگرام به این شرح است: "باوجود دستورات اکید و صریح، بعضی گروههای مسلح در ایالت به تعقیب و کشتار مسیحیان ادامه می دهند..." و "همانطور که قبلا هم اعلام شده ادامه این وضعیت مطلقا غیرقابل قبول است ... فراموش نکنید که شما، به عنوان نماینده دولت فعلی به طور بلاشرط و طبق مفهوم موردنظر ما ملزم به اجرای دستورات صادره از اینجا هستید". در خاتمه، طلعت هشدار روشنی به والی می دهد مبنی براینکه "برای هر عمل و واقعه ای که دستجات مسلح و راهزنان در آن دست داشته باشند، شما مسئول شناخته خواهید شد".BOA/DH.ŞFR no. 54-A/248 تلگرام رمز از وزیر امورداخله طلعت به ایالت دیاربکر، مورخ ٢ اوت ١٩١۵ .
(5) دیوید گوانت، کشتار، مقاومت و حمایت، روابط مسلمانان- مسیحیان درآناتولی شرقی در طول جنگ جهانی اول David Gaunt, Massacres, Resistance, Protectors:Muslim-Christian Relations in Eastern Anatolia during World War I (Gorgias Press: New Jersey, 2006) 170.
(6) BOA/DH.EUM.MEM, no. 2042/67/31/1333.N.15 ، ٢٨ ژوییه، ١٩١۵ .
(7) متن کامل تلگرام به این شرح است: "نمایندگان مجلس گزارش داده اند که پول، جواهرات و سایر دارایی های متعلق به ارمنیانی که تبعید شده و در مسیر راه مورد حمله واقع شده اند، مفقود نگردیده، بلکه براثر اقداماتی که شما به عمل آورده اید، نگهداری شده و به پایتخت انتقال یافته است. لطفا در مورد کمیت این اقلام و طریقه نگهداری حسابهای آنها گزارش بدهید".BOA/DH.ŞFR, no. 56/315   تلگرام رمز از وزیر امورداخله طلعت به ایالت دیاربکر، مورخ ۶ اکتبر ١٩١۵ .


(8) روزنامه حدیثه، ٨ فوریه ١٩١٩ /Hadisat, BOA/DH.ŞFR, no. 56/315, 8 Feb 1919 .
_________________________________________
پانویس مترجم:
* اصل مقاله به زبان انگلیسی در نشریه آرمینین ویکلی مورخ ٢١ ژوییه ٢٠١۴ چاپ شده است. پیوند:
www.armenianweekly.com
Taner Akcam ** جامعه شناس، مورخ ترک ‌زبان و استاد دانشگاه مینه‌سوتای آمریکا، جزو نخستین متفکران ترک محسوب می‌شود که تابوی صحبت در مورد نسل‌کشی ارامنه توسط ترک‌ها را شکست و به همین خاطر بارها نیز به زندان افتاد. کتاب وی تحت عنوان «اقدام شرم‌آور: نسل کشی ارمنی ها و مسئله مسئولیت پذیری ترک‌ها» به تازگی به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
*** دیاسپورا Diaspora به معنای بخشی از مردم یک مرزوبوم است که از سرزمین اصلی دور شده و در کشورهای دیگر به صورت گروههای اقلیت زندگی می کنند. سابقا فقط درمورد یهودیان به کار برده می شد، اما در زمانهای اخیر به علت مهاجرتهای انبوه در سطح جهانی درمورد همه ملتها، از جمله ایرانی ها، به کار می رود. در این مقاله، هرجا واژه دیاسپورا به کار برده شده مقصود دیاسپورای ارمنیان است، که عمدتا بعد از نسل کشی ١٩١۵ به وجودآمد.
٢٨ ژوییه ٢٠١۴



سازمان نظارت بر حقوق بشر – "عدالت به مسخره گرفته شده"


سازمان نظارت بر حقوق بشر – دادگاه بر تبانی دولت در ترور هراند دینک سرپوش می گذارد.