"کوبانی" را به خاطر بسپار
خسرو باقرپور
•
به "گِریلا"* سلام کُن!
زردی ی سبکِ واژه هایِ سربی را؛
با سُربِ آتشِ سلاحِ این دخترِ زیبا:
سبک تر کن!
"کوبانی" را به خاطر بسپار.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۹ مرداد ۱٣۹٣ -
٣۱ ژوئيه ۲۰۱۴
روبرو: هیاهویِ تیتر ها در چشمِ کورِ فِکر
پُشتِ سر: سکوتِ سرخِ تیر؛
در پیشانی ی پریشانِ پیشمرگ.
چه گفتی؟
پیشمرگ؟...
ای واژه ی قدیمی ی بومی؛
ای واژه ی فدایی ی انسان!
ای پیرمردِ کُرد!
به "گِریلا"* سلام کُن!
زردی ی سبکِ واژه هایِ سربی را؛
با سُربِ آتشِ سلاحِ این دخترِ زیبا:
سبک تر کن!
"کوبانی" را به خاطر بسپار.
ای میزبانِ روز و شبِ عشق و شعر و مهر؛
ای دوخته چشمِ شکیبا؛
بر بامدادِ خِرد:
بانگِ سُرخِ خروسِ را می شنوی؟
خاموشی ی تیراژه را در انفجارِ تیراژِ این همه غولِ زرد بنگر:
اگر که بیداری،
وگر به سعادتِ انسان نظر داری:
رسوایی ی واژه را تاب نیاور.
ای دلسپرده به داد؛
این نسترنِ مغرور و مسلح را ببین:
به "گِریلا" سلام کن!
گونه ی عاشقش را:
به بوسه مهمان کن.
و... "داعش" ... ای واژه ی پلید!
"کوبانی" را به خاطر بسپار.
مرداد ۱٣۹٣ - اِسِن
"گِریلا": پارتیزانی مدرن است و در جنبشِ مقاومتِ کُردی از واژه ی سنتی و مرد مدارِ "پیشمرگه"، فاصله می گیرد. (هرچند هماره زنانِ قهرمانی در صفوفِ نیروهایِ "پیشمرگه" حضور داشته اند.) "گِریلا"، واژه ای است اسپانیایی که مترادفِ واژه ی "چریک" به کار برده می شود. "گِریلا" شغل و پیشه اش مبارزه ی مسلحانه است به ناگزیر؛ چون: شرایطِ جامعه به او فرصتی برایِ مبارزه ی مدنی و مسالمت جویانه نداده است. (خسرو باقرپور)
|