یک بار و برای همیشه
این جنگ علیه ترور نیست، خود جنگ اقدامی تروریستی است
یوری آونری - مترجم: هاتف رحمانی


• آن ها نمی توانند چون با یک دیگر صحبت نمی کنند. آن ها می توانند یک دیگر را بکشند، اما نمی توانند با هم گفتگو کنند. پناه بر خدا! این جنگی علیه ترور نیست. حود جنگ اقدامی تروریستی است. هیچ یک از طرفین راهبردی جز ارعاب جمعیت غیرنظامی طرف دیگر ندارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۰ مرداد ۱٣۹٣ -  ۱ اوت ۲۰۱۴



در این جنگ، هردو طرف هدف همانندی دارند: پایان دادن به وضعیتی که قبل از آغاز جنگ وجود داشت.
یک بار وبرای همیشه!
پایان دادن به پرتاب راکت ها به داخل اسرائیل از نوار غزه، یک بار و برای همیشه!
پایان دادن به محاصره غزه از سوی اسرائیل و مصر، یکبار و برای همیشه!
پس چرا هر دو طرف بدون دخالت خارجی کنار هم نمی نشینند و بر این به آن در موافقت نمی کنند؟
آن ها نمی توانند چون با یک دیگر صحبت نمی کنند. آن ها می توانند یک دیگر را بکشند، اما نمی توانند با هم گفتگو کنند. پناه بر خدا!
این جنگی علیه ترور نیست. حود جنگ اقدامی تروریستی است.
هیچ یک از طرفین راهبردی جز ارعاب جمعیت غیرنظامی طرف دیگر ندارند.
سازمان های رزمنده فلسطینی در غزه تلاش می کنند خواسته خود را با پرتاب راکت ها به شهرها و روستاهای اسرائیل تحمیل کنند، با این امید که این خواسته روحیه جمعیت را خواهد شکست و به پایان دادن به محاصره ای که نوار غزه را به "زندانی در هوای آزاد" تبدیل کرده است وادار خواهد کرد.
ارتش اسرائیل جمعیت نوار غزه را بمباران و تمام محله ها را ویران می کند، با این امید که ساکنان آن (آنهایی که باقی مانده اند) رهبری حماس را به لرزه خواهند آورد.
البته، هر دو امید احمقانه اند. تاریخ بارها و بارها نشان داده است که ارعاب یک جمعیت سبب اتحاد آن پشت رهبرهای آن ها و نفرت بیشتر از دشمن می شود. این امر اکنون در هر دو طرف در حال وقوع است.
صحبت از دو طرف در یک جنگ، به دشواری می تواند از ایجاد احساس تقارن جلو گیری کند. اما این جنگ بسیار از تقارن دور است.
اسرائیل یکی از بزرگترین و کارآمدترین ماشین های جنگی دنیا را دارد. حماس و متحدهای محلی آن به چند هزار رزمنده بالغ می شوند، اگر بشوند.
شبیه ترین قیاسی که فرد می تواند بین این دو بیابد داستان اسطوره ای داود و جالوت است. اما این بار ما جالوتیم و آن ها داود.
داستان عموما بد تعبیر شده است. در حقیقت، جالوت یک غول بود و داود یک چوپان کوچک، اما جالوت به سلاح های روزآمد مسلح بود- زره سنگین، شمشیر و سپر- و به سختی قادر به حرکت بود، در حالی که داود یک اسلحه من در آوردی (نوظهور)، قلاب سنگ داشت، که با آن می توانست از فاصله دور بکشد.
حماس امیدوار بود با راکت هایش به همان پیروزی دست یابد، که دست یابی به آن یک غافلگیری بود. همچنین با تعداد و کارآمدی تونل هایشان، که به داخل اسرائیل می رسند.
هر چند این بار جالوت هم مبتکر بود، و باطری های گنبد آهنی عملا جلو تمام راکت هایی را که می توانستند به مرکزهای جمعیتی، از جمله محله من در تل آویو آسیب رسانند می گرفت.
تاکنون در یافته ایم که هیچ یک از طرف ها نمی توانند طرف دیگر را وادار به تسلیم کنند. یک مساوی است. پس چرا به کشتار و نابودی ادامه می دهند؟
آه، اصطکاک وجود دارد. ما نمی توانیم با هم گفتگو کنیم. ما به میانجی نیاز داریم. کارتونی در هاارتز این هفته جنگ حماس و اسرائیل را نشان می دهد و دسته ای از میانجی ها را که در اطراف آن ها می رقصند.
همه آن ها می خواهند میانجی گری کنند. آن ها با یک دیگر می جنگند چون هر یک از آن ها می خواهند در صورت امکان به تنهایی میانجی گری کنند. مصر، قطر، امریکا، سازمان ملل، ترکیه، محمود عباس، تونی بلر و چندتای دیگر. میانجی های بسیار. هر کدام می خواهند چیزی از بدبختی جنگ به دست آورند.
مایه تاسف است. بسیاری از آن ها رقت انگیزند، برخی از آن ها کاملا منزجر کننده اند.
مصر را بگیریم، که تحت حاکمیت دیکتاتور نظامی آلوده به خون اداره می شود. او هم دست تمام وقت اسرائیل است، همان طور که حسنی مبارک پیش از او بود، تنها کارآمدتر. چون اسرائیل اداره تمام مرزهای زمینی ودریایی نوار غزه را در اختیار دارد، مرز مصر تنها روزنه غزه به جهان است.
اما مصر، رهبر پیشین جهان عرب، اکنون پیمانکار دست دوم اسرائیل است، برای گرسنگی دادن به نوار غزه و کشتن حماس مصمم تر از خود اسرائیل است. تلویزیون مصر پر از "روزنامه نگار" هایی است که فلسطینی ها را با عوامانه ترین عبارت ها نفرین می کنند و در مقابل فرعون جدید خود کرنش می کنند. اما مصر اکنون اصرار دارد تنها دلال آتش بس باشد.
دبیر کل سازمان ملل در حال سرکشی به اطراف است. او از سوی امریکا برای شغل خود انتخاب شده بود چون به صورت برجسته ای باهوش نیست. اکنون او رقت انگیز به نظر می رسد.
اما نه رقت انگیز تر از جان کری، شخص رقت انگیزی که به اینجا و آن جا پرواز می کند و برای متقاعد کردن هرکس تلاش می کند که امریکا هنوز یک قدرت جهانی است. روزهایی که هنری کیسینجر به رهبرهای اسرائیل و کشورهای عرب دستور می داد که چه بکنند و چه نکنند (به ویژه گفتن آن که نباید با یک دیگر گفتگو کنند، بلکه تنها با او سخن بگویند) گذشته است.
واقعا نقش محمود عباس چیست؟ ظاهرا او رئیس نوار غزه هم هست. اما او حس تلاش برای میانجی گری بین دولت غیررسمی غزه و جهان را القا می کند. او به تل آویو بسیار نزدیک تر از غزه است. و این فهرست ادامه دارد. تصویر مضحک تونی بلر. وزیرهای خارجه اروپایی که برای گرفتن فرصت عکس با همکارهای اسرائیلی نئوفاشیست خود تلاش می کنند. روی هم رفته نمایشی منزجر کننده.
من می خواهم به دولت خود و رهبرهای حماس فریاد بزنم: به خاطر خدا، همه آن چه را که مایه تاسف است فراموش کنید، با یک دیگر حرف بزنید!
توانایی رزم فلسطینی ها برای همه، به ویژه برای ارتش اسرائیل شگفت انگیز است. تاکنون به جای آغاز یک آتش بس، حماس مادامی که خواسته های آن بر آورده نشود از آتش بس خود داری می کند، در حالی که به نظر می رسد بنیامین ناتانیاهو مشتاق توقف پیش از فرورفتن حتی عمیق تر به مرداب غزه – کابوسی برای ارتش – است.
آخرین جنگ با ترور فرمانده نظامی حماس، احمد جبرائیل آغاز شد. قائم مقام او آشنایی قدیمی است، محمد دئیف، کسی که اسرائیل بارها برای ترور او تلاش کرده است، سبب زخم های جدی او شد. اکنون به نظر می رسد که او بسیار توانمندتر از سلف خود است – شبکه تونل ها، تولید راکت های بسیار موثرتر، رزمنده هایی بهتر آموزش دیده – همه این ها گواه رهبری شایسته اوست.
(این امر پیش از این هم رخ داده است. ما یک رهبر حزب الله، عباس موسوی را ترور کردیم و حسن نصرالله بسیار با قریحه تر را تحویل گرفتیم.)
در نهایت نوعی آتش بس برقرار خواهد شد. آن آتش بس یک بار و برای همیشه پایان نخواهد بود. هرگز هم نیست.   
چه چیزی باقی خواهد ماند؟
نفرت بین دو طرف رشد کرده است. باقی خواهد ماند.
نفرت بسیاری از اسرائیلی ها از شهروندهای عرب اسرائیلی به طور قابل ملاحظه ای رشد کرده است، و نمی تواند تا مدت طولانی ترمیم شود. دموکراسی اسرائیل به شدت ضربه خورده است. گروه های نئوفاشیست سابقا حاشیه نشین، اکنون در جریان اصلی پذیرفته شده اند. برخی از وزیرهای کابینه وعضوهای مجلس (کنست) کاملا فاشیست هستند.
آن ها اکنون تقریبا از سوی تمام رهبرهای جهان تحسین می شوند و طوطی وار شعارهای تبلیغاتی نخ نمای ناتانیاهو را تکرار می کنند. اما میلیون ها نفر در سراسر جهان روز به روز شاهد تصویر های وحشتناک انهدام و مرگ در نوار غزه بوده اند. این تصویرها با آتش بس از مغز آن ها محو نخواهد شد. جایگاه پیش از این عاریه ای اسرائیل در جهان حتی پایین تر خواهد رفت.
در داخل خود اسرائیل، افراد معقول احساس ناراحتی بیشتر و بیشتری می کنند. من گفته های بسیاری از افراد عادی را شنیده ام که به طور ناگهانی در باره مهاجرت صحبت می کنند. با فضای بسته در داخل کشور، با انطباق ترسناک تمام رسانه های ما (با استثنای درخشان هاآرتز) قطعی است که برای همیشه جنگی به دنبال جنگ دیگر دنبال خواهد شد – همه این ها جوان ها را ناچار به رویا در باره زندگی آرام همراه با خانواده در لس آنجلس یا برلین می سازد.
در جهان عرب پی آمد ها حتی بدتر خواهد بود.
برای اولین بار، تقریبا تمام دولت های عربی آشکارا اسرائیل را در برابر حماس در آغوش گرفته اند. برای جوان های عرب همه جا، این اقدام یک احساس حقارت شرم آور است.   

خب، در آغاز من می توانم تمام میانجی ها را کنار بگذارم و گفتگوی مستقیم با رزمنده های طرف دیگر را آغاز کنم.
من می توانم با پایان دادن فوری به محاصره زمینی، دریایی نوار غزه موافقت کنم و به غزه ای ها اجازه دهم بندری آراسته و فرودگاه بسازند. در تمام مسیرها، کنترل های موثری باید تضمین کند که اجازه ورود هیچ اسلحه ای داده نمی شود.
من می توانم از حماس بخواهم، پس از دریافت تضمین های بین المللی، در گام های منطقی تمام راکت ها را از بین ببرد و تمام تونل های زیر مرز را نابود نماید.
من قطعا یک باره تمام زندانی های تبادل شالیت را که دو باره در آغاز بحران کنونی دستگیر شدند آزاد می کنم. یک الزام تعهد شده زیر فشار هنوز هم الزام است، و تقلب از سوی یک دولت هنوز هم زشت است.
من می توانم دولت وحدت ملی فلسطین را به رسمیت بشناسم وجهان را به رسمیت شناختن آن فرا بخوانم وکاری برای جلوگیری از انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی فلسطینی ها، تحت نظارت بین المللی انجام ندهم. من می توانم به احترام به نتیجه انتخابات به هر صورتی که ممکن است باشد، متعهد باشم.
من می توانم به سرعت گفتگوهای صلح صادقانه با رهبری متحد فلسطینی ها را، بر مبنای ابتکار صلح اعراب آغاز کنم. اکنون که دولت های عربی بسیاری اسرائیل را در آغوش می گیرند، به نظر می رسد یگانه شانس برای یک توافق صلح باشد.
به طور مختصر، پایان دادن به جنگ یکباره و برای همیشه.