صادرات هفتاد ساله فوتبال ایران در گزارشی جامع
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۵ مرداد ۱٣۹٣ -
۱۶ اوت ۲۰۱۴
اخبار روز - کرد سنندجی: آن مرد در آن روزگار چون از ویزا کارت و مستر کارت و نقل و انتقالات یک دقیقه ای بانکی و مبادلات اینترنتی مالی خبری نبود با چمدانی پر از لیر در فرودگاه همیشه حقیر مهرآباد با پرواز ترکیش ایر به زمین نشست تا قفل چمدانی را به روی بازیکنان بگشاید که در افکار خود پدیده ای بنام ناسیونالیسم داشتند.
آن مرد در اندیشه خود می پنداشت که با گشودن درب چمدان و برق لیرهای ترک می تواند در خیال به آن چه که در سفر آرزو داشت برسد. اما نمی دانست که لیرها در مقابل ریال کم ارزش بود و از همه مهمتر وی نمی دانست که افکار حاکم بر فوتبال که خاستگاه آن در کانون ایران یعنی تهران و خوزستان و محلات و باشگاه های مردمی آن بوده متفاوت از آنچه بود که وی می پنداشت.
ولی از سوی دیگر با تمام تعلقات ملی و احساس هم گرائی به دوستان هم محله ای ها و هم بازیهای باشگاهی و ملی حق با آن مرد ترک بود. زیرا وی می دانست که آینده فوتبال به افزایش تعداد چمدان های لیر و دلار و ریال و هر واحد پول دیگری وابسته است و ناسیونالیسم و افکار هم گرائی ملی و آماتوری به تنهائی نمی تواند تضمینی برای زندگی آینده قهرمانان باشد که در موقع بازنشستگی با مشکلات و کمبودهای زیادی در زندگی ِ فوتبال آماتوری روبرو می شوند.
اما گریزی نبود و او یعنی بدری چاکر آمد. بدری وقتی پای به تهران گذاشت و از پله های فدراسیون فوتبال بالا رفت خیلی زود موضوعی را یاد گرفت که برای مواقعی که به آرامش و بازخوانی رفتارها نیاز داشت آنرا بکار گیرد و آن درس, سیگار کشیدن و پک زدن های ممتد به آن بود!
کیهان ورزشی قدیمی ترین نشریه سراسری و معتبر ورزشی ایران در شماره ۶۶٨ به تاریخ ۱۴ بهمن ۱٣۴۶ در مورد موضوع انتقال دو ستاره فوتبال ایران به تیم شکر اس پور ترکیه که وابسته به اداره قند و شکر ترکیه بود و اینک در جمهوری اسلامی مردم هفته ها در انتظار سهمیه یک و دو کیلویی آن می مانند از قول بدری چنین نوشته بود: قبل از این در بین باشگاه های ترکیه صحبت بر سر تصاحب پرویز قلیچ خانی و جلال طالبی بسیار بود و در آخرین مورد وهاب بازی کن تیم ملی ترکیه و باشگاه شکر اس پور بشدت برای انتقال این دو بازی کن به آنکارا تلاش می کرد و در نهایت موفق شد تائید هیئت مدیره باشگاه را بگیرد و حالا من بدری چاکر با اختیار تام و با امید بسیار راهی دیار شما شدم. در حالیکه هر گز تصور نمیکردم که در سرزمین رستم مجبور باشم کار به این سادگی هفت خوان را بگذراند. یا چون بهرام گور این دو بازی کن را از میان شیران شکار کنم. من در تعجبم!! مگر من برای چپاول و غارت به اینجا آمده ام. یا نکند طرف قرارداد من صغیر و بی اختیار هستند که این همه قیم و کفیل برایشان تعیین شده است!
انتقال پرویز قلیچ خانی و جلال طالبی به فوتبال ترکیه یکی از داغ ترین موضوعات تاریخ صادرات فوتبال ایران بوده که جایگاه خاصی در این تاریخ دارد. اما اگر از منظر تاریخی و تقدم و تاخیر به موضوع صادرات یا به تعبیر آن زمان حضور بازیکنان ایران در اروپا اشاره کنیم بازیکنانی هستند که دو دهه و اندی قبل تر از موضوع قلیچ خانی و طالبی در فوتبال اروپا حضور داشته اند که اکثریت آنان را می توان در زمره بازیکنانی دانست که برای تحصیل به اروپا رفتند و موفق به حضور در عرصه فوتبال این قاره شدند.
خان سردار را می توان اولین بازیکنی دانست که در تیم سرت سوئیس در پست دروازه بانی بازی کرد و حتی دروازه بانی تیم ملی سوئیس در برابر فرانسه را بر عهده داشته است. هم چنان که بعد از وی مرحوم حسین صدقیانی که به پیر فوتبال مدرن ایران معروف بود در نوجوانی در تیم نوجوانان این باشگاه در پست سنتر فوروارد بازی کرد و بعدها به بلژیک رفت و عضو تیم باشگاه سلطنتی وا یال شال و اسپورتینگ شد که روزنامه “او تو“ وی را دومین گلزن بزرگ اروپا لقب داده بود.
می توان موضوع انتقال مرحوم عباس تنیده گر را به روسیه به عنوان یکی از بارز ترین نشانه فوتبال آماتور و هم گرائی ملی و فوتبال ناب محلات مثال زد. عباس تنیده گر برای نرفتن به روسیه به این دلیل بسنده کرد که: “می خواهم توی همین زمین خاکی بازی کنم...می خوام توی زمین عبدالله شوتی جلوم باشد و اکبر و احمد (اکبر حیدری مشهور به اکبر طوفان و احمد خطیبی) اینور و آن ورم باشن. می خوام از بچه های خودمان پاس بگیرم!”
در باره عباس تنیده گر در نیرو و راستی شماره چهاردهم ۲۱ دی ماه ۱٣۲۲ به نخستین گزارش فوتبال بر می خوریم. این گزارش از منوچهر مهران است که خود در جوانی به عنوان مهاجم در مشهد و تهران بازی می کرد: ”عباس تنیده گر هافبک وسط قوی است، ما راضی هستیم از آنکه در این بازی دریبلینگ نکرده و در عین حال که به فورواردهای خود به خوبی توپ می رسانید، کاملا مانع از فعالیت فروارد وسط دسته حریف بود، فعالیت عباس در مسابقه تاثیر زیادی داشت.”
در سالهای ۱٣٣۴-۱٣٣۶ که علی کنی اولین رئیس فدراسیون فوتبال (۱٣۲۵-۱٣۲۹) برای دومین بار به این سمت انتخاب شد پرویز کوزه کنانی با مساعدت وی و معرفی مایوفسکی مربی اتریشی وقت تیم ملی فوتبال ایران به تیم رئال مادرید اسپانیا رفت و در حالی که همه شرایط فنی برای عضویت در این باشگاه برای وی آماده بود تنگ نظری و حسادت های رایج در فرهنگ ما و وعده و وعید های کاذب و توخالی باشگاه تاج که وی عضو آن بود شرایطی را بیش روی کوزه کنانی قرار دادند که وی مجبور شد از رفتن به رئال مادرید منصرف شود و برای تحصیل به آلمان برود و در تیم بایر لورکوزن آلمان که وابسته به کارخانه بایر این کشور است عضو شود و ماهیانه ۷۰۰ مارک از سوی باشگاه و ۷۰۰ مارک از جانب کارخانه دریافت کند. قرارداد سالیانه وی با تیم بایر لورکوزان ۵۰۰۰ مارک بود.
بیوک جدی کار نیز مثل صدقیانی دو بار شانس حضور در فوتبال اروپا را بدست آورد که در هر دو بار عوامل بیرونی مانع از حضور وی در ویکتوریا برلین و سپس در لاتزیو و تورینوی ایتالیا شدند. یک تاجر ایرانی کوشش کرد تا دو باشگاه ایتالیایی دعوتنامه حضور بیوک آقا را برای وی ارسال کنند. هنوز بحث دعوت جدی کار در محافل فوتبال ایران گرم بود که نوبت به تیم ناپل این کشور رسید که امیر مسعود برومند کاپیتان وقت تیم ملی فوتبال را برای بازی در این تیم به ناپل دعوت کند ولی سرنوشت امیر فوتبال ایران نیز مثل بقیه رقم خورد.
فوتبال تا چند سال بعد از رفرم شاه که به انقلاب سفید موسوم شد هم چنان در کانون مکاتب و باشگاه های مردمی و در محلات و زمین های خاکی دنبال می شد و در قواره ملی حضور تیم ملی فوتبال ایران در المپیک ۱٣۴۴ (۱۹۶۴) توکیو نشانه ای از بازی کن سازی در این دو کانون بود. بر خلاف امروز فوتبال المپیک در آن زمان بعد از جام جهانی مهمترین میدان رقابت بین کشورها بود و تقابل دو بلوک شرق و غرب در بازیهای المپیک بر اعتبار فوتبال المپیک دو چندان افزوده بود.
فوتبال ایران بعد از قهرمانی تیم ملی فوتبال در مسابقات جام ملتهای آسیا در سال ۱٣۴۷ (۱۹۶٨) در تهران و آن پیروزی تاریخی بر تیم اسرائیل گذر از مرحله سنتی بسوی فوتبال مدرن را آغاز کرد و طی سالهای ۱٣۵۰ تا ۱٣۵۷ (۱۹۷۰-۱۹۷٨) یکه تاز و قهرمان بلامانع آسیا و یکی از نمایندگان حاضر در المپیک های این دوران از تاریخ بود و با رفتن به جام جهانی ۱۹۷٨ بر این یکه تازی صحه گذاشت.
رفتن تیمسارها از فوتبال و آمدن تکنوکرات ها به فدراسیون برای اداره آن یکی از مهمترین تغییرات عقیدتی در حوزه فوتبال بود که اندیشه خارج شدن از نظامی گری را به حوزه سیاسی تقویت کرد. کامبیز آتابای و هوشنگ دیده بان رئیس و دبیر فدراسیون فوتبال، بیژن متعمدی رئیس هیت فوتبال تهران، محمد کاظمی سازمان گر لیگ از جمله افرادی بودند که در سلسله مراتب ساختاری در ردیف افراد غیرنظامی قرار داشتند. در چنین اوضاعی بود که لیگ برتر فوتبال ایران با تکیه بر یکی از آثار تاریخی تمدن و فرهنگ ایرانی یعنی ”تخت جمشید” در یک گروه ۱۲ تیمی در سال ۱۳۵۲ راه اندازی شد. بحث خروج از آماتوریسم و ورود به جهان حرفه ای فوتبال از همین سالها جدی و طرحهایی نیز تهیه و ارائه شد و موضوع چنان مهم بود که شاه ایران در یک دیداری با ورزشکاران موضوع حرفه ای شدن فوتبال را به روسای ورزش تاکید کرد.
در دهه هفتاد در عرصه آسیا (بجز کره جنوبی. در مقطعی کره شمالی و تا حدودی ژاپن و اسرائیل قبل از اخراج از کنفدراسیون فوتبال آسیا) و منطقه ای و از جمله در نزد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس (فقط اندکی کویت) فوتبال ایران چنان از نظر بازی کن و تشکیلاتی غنی شده بود که موضوعی برای رفتن بازیکنان ایرانی به این کشورها وجود نداشت و از سوئی شرایط لیگ تخت جمشید و مراودات فوتبال ایران با خارج و بالعکس چنان بود که تیم ملی دارای سه تیم طراز اول بود و در جامهای معتبر جهان (گذشته از مسابقات رسمی) و جشنواره های فوتبال شرکت می کرد و یا تیمهای مطرح جهان به ایران می آمدند و اندیشه عزیمت به خارج برای حضور در فوتبال و بطور مشخص اروپا را کم و انگیزه آن را تا حدودی اشباع می کرد.
بعد از این که تیم ملی فوتبال ایران از مسابقات جام جهانی ۱۹۷٨ آرژانتین بازگشت و در حالی که قبل از این پرویز قلیچ خانی یکی از پنچ اسطوره تاریخ فوتبال ایران خودخواسته و یا به تعبیری تحت تاثیر وضعیت سیاسی وی از فوتبال خداحافظی کرد نوبت به رضا عادل خانی, آندرانیک اسکندریان, ایرج دانایی فرد, ابراهیم قاسم پور و جمشید برزگری رسید که سفر به خارج به عنوان بازیکنان صادراتی را هدف قرار دهند که اسکندریان موفق شد در سال ۵۷ در تیم کاسموس آمریکا که توسط هنری کیسینجر وزیر امورخارجه وقت این کشور تاسیس شده بود در کنار بازیکنان مثل پله و فرانس بکن باوئر همبازی شود.
ماههای پایانی سال ۱٣۵۷ فرا رسید و حکومت پادشاهی سقوط کرد و در پی قیام مردم برای تحقق یک انقلاب دموکراتیک نظام جمهوری اسلامی جایگزین سلطنت و حکومت دموکراتیک شد و در شرایطی که جهان بسوی دسترسی به فن آوری ها و گسترش دانش ارتباطات و حضور ابزار و فرآورده های تکنولوژی در زندگی خصوصی و اجتماعی شهروندان برای رسیدن به رفاه و امنیت بیشتری بیش روی می کرد، حاکمیت تفکر مذهبی ولایت فقیه به مانع بزرگی در هم گرائی ایرانیان با تحولات جهانی تبدیل شد و از جمله در فوتبال چنان عقب گرد کرد که تاکنون نتوانسته در منظر قهرمانی به افتخاری حداقل در آسیا برسد و اگر دو بار در جام جهانی تیم ایران شرکت کرده یکی از دلایل مهم آن به جهت امکان فراهم شده در نحوه صعود تیمها و افزایش سهمیه ای آن در آسیا است و افزون بر اینها لابی گری سیاسی در صعود دوم بی تاثیر نبوده است.
در صحنه بین المللی رویدادها و پیشرفت فوتبال بر مبنای مکانیسم جدید و تحول در اندیشه و تغییر در ساختار در تضاد با فوتبال در ایران بود که مکانیسم آن را ایده لوژی ولایت فقیه تعیین و لازم اجرا می کرد. در چنین شرایطی فوتبال ایران در تضاد با عناصری در سطح فوتبال جهان بود مثل:
ضرورت تکامل فوتبال جهانی
جهش اعراب برای توسعه و کسب هژمونی فوتبال در آسیا
توسعه تجارت جهانی در فوتبال
ظهور پدیده حرفه ای در فوتبال آسیا
خارج شدن فوتبال از قلمرو ورزش به رشته ای درآمدزا/ صنعتی تجارتی و نردبان سیاسی
تکامل و توسعه سیستم ارتباطات در فوتبال که جهانی شدن آن را مضاعف کرد.
وجود جنگ، فروپاشی اقتصاد و تکیه به قوانین و مقررات صدر اسلام و سرکوب سیاسی از جمله عواملی بودند که بازدارنده فوتبال ایران محسوب می شدند.
“ژور دلواسکور” یکی از مدیران باشگاه تولوز فرانسه در دهه ٨۰ میلادی در اهمیت گذر فوتبال به مرحله تجارتی و اقتصادی گفته بود:
”امروز وقتی به مسئول کارخانه یا موسسه ای اقتصادی یا مدیر رده بالای صنعتی برخورد می کنیم وقتی با آنان در باره فوتبال صحبت شود بلافاصله همه کارهای مهم خود را کنار می گذارند و با علاقه خاصی به فوتبال گوش می دهند و وارد بحث می شوند و آن را خیلی مهم تلقی می کنند. واقعیت دارد که امروز در هیچ نقطه ای از پاریس نمی توان تمام یا اکثر افراد قدرتمند و تصمیم گیرنده صنعت و سیاست را در یک مکان دور هم جمع کرد مگر در صندلی های جایگاه مخصوص استادیوم ”پاریس سن ژرمن” ”یا پارک دو فرانس”. به لیست شرکتهای حمل و نقل بین المللی و هواپیمایی دقت کنید. متقاضیان شرکتهای هواپیمایی مثل اسکای/ اینتر/ رنو/ پژو و... را اکثر مدیران رده بالای صنعتی تشکیل می دهند که برای تماشای مسابقه و در جریان آن بحث در باره انعقاد قراردادهای تجاری به پاریس می آیند و چنین وضعیتی را نیز می توان در مونیخ/ لندن/ رم و میلان و مادرید مشاهده کرد.”
چنین فضا و امکانی در ایران بعد از انقلاب در فوتبال وجود نداشت و شیوه و هدف نظام بازگشت فوتبال به دوران اوائل حکومت قاجار بود و با برچسب زدن و طاغوتی خواندن فوتبال، دیدگاهی منفی را در باره این رشته ورزش تبلیغ, ترویج و در سیاست گذاری اجرا کردند.
فوتبال ایران تا سال ۱۹۹۰ با صدها دلیل, توجیه, حرف و شعار عنوانی در آسیا کسب نکرد و ایده لوژی عامل اصلی این ناکامی ها بود. در سال ۱۹۹۰ فوتبال ایران که تجلی خواستگاه طبقاتی پائینی ها و اقشار متوسط بود به گذشته و سالهای ۱٣۴۵ - ۱٣۴۷ رجعت نمود و چنین خصلتی در ماهیت فوتبال آماتوری ایران ریشه داشت. تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی پکن (نگارنده در پکن حضور داشت) قهرمان فوتبال بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن شد (در آن سالها تیمهای بزرگسالان کشورها در بازیها شرکت می کردند و به همین علت مدال طلای فوتبال از اهمیت خاصی برخوردار بود. اینک تیمهای المپیک و امید کشورها در بازیها شرکت می کنند).
این قهرمانی شوک بزرگی بر فوتبال وارد کرد و برای نخستین بار بانوان به طرفداری و جانبداری از فوتبال روی آوردند و انگیزه و شور زیادی در نسل جوان ایجاد کرد و رقابت در باشگاه های سنت گرا شده, بار دیگر وارد مرحله جدیدی شد و ار همه مهمتر طیفی از حکومت فوتبال را بهترین وسیله برای تامین مقاصد سیاسی خود یافت.
نقش علی پروین و بخصوص محمد مایلی کهن در تجدید فوتبال و برون رفت از تندروی و کم رنگ شدن نقش ایده لوژی در قلمرو فوتبال بارز و قابل توجه بود و مضاعف بر این که طیفی از حکومت نیز خواهان چنین تجدیدنظری بود.
بعد ار بازیهای آسیایی پکن جرقه اصلی را در آغاز صادرات بازیکن به خارج از کشور محمد مایلی کهن زد. وی که مربی تیم ملی شده بود و در افکار عمومی نیز به مربی مکتبی معروف بود، تیمی جوان را به مسابقات جام ملتهای آسیا سال ۱۹۹۶ امارات برد (نگارنده در امارات بود و از نزدیک در جریان مسائل) نخست ٣ بر صفر عربستان مدعی قهرمانی را شکست داد و سپس با نتیجه باورنکردنی ۶ بر ۱ کره جنوبی بزرگترین و آماده ترین تیم وقت آسیا و نماینده این قاره در جام جهانی را شکست داد. در ترکیب تیم ایران بازیکنان جوانی مثل علی دائی, خداداد عزیزی, کریم باقری, احمد رضا عابد زاده, مهدوی کیا، میناوند، منصوریان، استیلی، خاکپور فلاحت زاده، نکیسا, شاهرودی, پاشا زاده و دین محمدی حضور داشتند که ابتدا علی دائی, کریم باقری و سپس خداداد عزیزی در همان سال به تیمهای آلمانی به عنوان نخستین بازیکنان صادراتی به اروپا ترانسفر شدند.
البته قبل از این بازیکنانی مثل ناصر محمدخانی, ابراهیم قاسمپور در لیگ کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بازی کرده بودند و جزو بازیکنان صادراتی ایرانی محسوب می شوند که در آن موقع و در کل تا چهار سال اخیر قواعد و مقررات ترانسفری در باره این بازیکنان در ایران رعایت نمی شد و متولیان انتقال بازیکنان قرائت دیگری از ترانسفر و قواعد آن با هدف سودجوئی داشتند.
عکس تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۱۹۹٨ در بازی نخست مقابل یوگسلاوی. شش بازیکن حاضر در این عکس در لیگهای فوتبال اروپا و یک نفر در لیگ آمریکا و یک نفر دیگر در لیگ چین بازی می کردند.
حضور ایران در جام جهانی ۱۹۹٨ فرانسه و بازیهای خوب این تیم در آن جام بر اعتبار آنان در نزد باشگاههای اروپائی و آسیائی افزود و زمینه و انگیزه جدیدی را موجب شد تا جوانان آماده ورود به تیم ملی خیلی زود به اروپا ترانسفر شوند. بازیکنانی مثل ستار همدانی, وحید هاشمیان, علی کریمی, مهدی پاشازاده و بعدها در زمان برانکو ایوانویچ مربی کروات تیم ملی، مسعود شجاعی و جواد نکونام به تعداد بازیکنان صادراتی افزوده شدند و جابجائی علی دائی از هرتابرلین به بایر مونیخ با رقم قرارداد ۷۵/٣ میلیون دلار بعنوان یک بمب خبری صادرات بازیکن ایران در جهان پیچید و سپس نوبیت به علی کریمی, وحید هاشمیان و مهدی مهدوی کیا رسید تا با دریافت نزدیک به چنین رقمی برای مدت چند سال در فوتبال آلمان قطب فوتبال اروپا بازی کنند.
۱٨ بازیکنی که بعد از جام ملتهای آسیا در ۱۹۹۶ و جهانی فرانسه در ۱۹۹٨ به اروپا ترانسفر شدند عبارت بودند از:
علی دائی از پرسپولیس به هرتابرلین آلمان
مهدی مهدوی کیا از پرسپولیس به هامبورگ آلمان
کریم باقری از پرسپولیس به آرمینیا بیلفیلد آلمان
خداداد عزیزی از بهمن تهران به کلن آلمان
مهرداد میناوند از پرسپولیس به اشتروس مگراس اتریش
رضا شاهرودی از پرسپولیس به دالیان جمهوری خلق چین
رضا ترابیان از پرسپولیس به استاندارد لیژ بلژیک
داریوش یزدانی از استقلال به بایر لورکوزان آلمان
علیرضا منصوریان از استقلال به اشکودازانتی یونان
محمد خاکپور از بهمن تهران به نیوجرسی مترو استارز آمریکا
سیروس دین محمدی از استقلال به ماینز آلمان
علی موسوی از استقلال به فورتانا کلن آلمان
مهدی پاشازاده به از پرسپولیس به بایر لورکوزان
وحید هاشمیان از پرسپولیس به هامبورگ آلمان
سرژیک تیموریان از استقلال به ماینز آلمان
رضا رضائی منش از بهمن تهران به کلمن تی سنگاپور
حسن شیرمحمدی از پرسپولیس به شانگهای پودونگ جمهوری خلق چین
رسول خطیبی از پاس تهران به هامبورگ آلمان
با توجه به طولانی بودن گزارش مطلب را اینجا به پایان می برم و در گزارش دیگری به سایر بازیکنان و زوایای دیگر صادرات بازی کن می پردازم.
|