جایگاه رمان در «زنداننوشته ها»
فرزانه راجی
•
ارائه ی زنداننوشته ها به شکل رمان، نمایشنامه، شعر و سایر شکلهای «هنری» دارای مزایایی است که در تاریخنگاری به شکل خاطره نویسی، گزارش نویسی، اتو بیوگرافی، مقاله و... کمتر وجود دارند. بدیهی است که عرصه های ذکر شده در بالا نیز مزیتهایی دارند که عرصه ی «هنر» فاقد آن است و مهمترین آن اعتماد بیشتر مخاطب به مستند بودن آن هاست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۹ مرداد ۱٣۹٣ -
۲۰ اوت ۲۰۱۴
در تاریخ ششم ژوئیه ۲۰۱۴، به همت انتشارات خاوران و انتشارات فروغ نشستی برای معرفی کتاب تازه منتشر شده ام «دیدار در دوزخ»، که توسط نشر خاوران منتشر شده است، در کتابفروشی فروغ در کلن برگزار شد. در ابتدا، بخشهایی از کتاب قبلا منتشر شده ام «دل انار» و کتاب جدیدم «دیدار در دوزخ» را خواندم. در بخش دوم نشست با عزیزانی که حضور داشتند بحثی در مورد نوشته های زندان به طور عام و رمان به طور خاص داشتیم و همانجا قول دادم که با توجه به گفتگوهایمان در جمع، مطلبی در این مورد بنویسم. کمی دیر شد اما بالاخره انجامش دادم!
ادبیات زندان را برخی به ادبیات در زندان و در باره زندان تقسیم کرده اند، بدون اینکه به تفاوت این دو نوع «زندان نوشته» بپردازند. قبل از پرداختن به این مقوله، مایلم به جای استفاده از واژه ی «ادبیات زندان» که نزد برخی محدود به نوشته هایی است که عنصر تخیل و خلاقیت در آن نقش مهمی دارند، از واژه ی «زنداننوشته» استفاده کنم که در برگیرنده ی انواع نوشته هایی است که در باره زندان نوشته شده و میشود: انواع خاطره نویسی، اتوبیوگرافی، تاریخ نگاری، تحقیق، مقاله، گزارش، رمان، شعر و ... .
گرچه به نظر میرسد که مکان تولیدِ زنداننوشته ها نباید خیلی مهم باشد اما به نظر من در زنداننوشته های درون زندان، یعنی نوشته هایی که داخل زندان و توسط خود زندانی یا زندانیان دیگر نوشته میشوند، ویژگیهای زیر بیشتر به چشم میخورند:
- با عواطف و احساسات بیشتری سروکار دارند؛
- تمایل به سیاه و سفید کردن مسائل و خود را قربانی صرف پنداشتن دارند، به عبارتی امکان فاصله گیری کمتر است؛
- به واسطه ی مسائل امنیتی ممکن است مسائلی در رابطه با زندانبان و یا زندانی ناگفته بماند. به عبارتی برخی ملاحظات، گزارش مستند و صادق از زندانی و مسائل زندان را مخدوش میکند؛
- پرداختن به خود و شرایط بسته زندان یا حتی سلول و یا بند و زمان حال، احتمالا بسیار بیش از پرداختن به گذشته و شرایطی است که به بند و زندان منجر شده است؛
- و ... .
در مقایسه، زندان نوشته های خارج از زندان از این ویژگیها برخوردارند:
- امکان فاصله گیری بیشتری دارند؛
- اندیشه و منطق بیشتری بر آن ها حاکم است؛
- راوی (اگر زندانی بوده باشد) به واسطه ی حضور در فضایی بزرگ تر از زندان روایتش همه جانبه تر خواهد بود و شاید بسیاری تفاوتهای دیگر که نیاز به تحقیقی مستقل دارد.
«زنداننوشته» های ایران را میتوان به پنج دوره تقسیم کرد. زنداننوشته های دوره اول و دوم عمدتا محدود به خاطرات، اتوبیوگرافی و گاه گزارش نویسی هستند. از دوره سوم، ما شاهد ظهور داستان، نمایشنامه و رمان در این عرصه هستیم. این دوره ها عبارتند از:
۱. خاطرات زندانهای سیاسی دوره رضا شاه که عمدتا توسط نخبگان سیاسی نوشته شده اند. در پی فرار رضا شاه در شهریور ۱٣۲۰، بزرگ علوی، پیشه وری، خلیل ملکی، آوانسیان، انورخامه ای و دیگرانی که از زندان آزاد شدند به نوشتن خاطرات خود همت گماشتند که با استقبال خوبی روبرو شد. در دهه های بعد این کتابها ممنوع شدند و بعد از انقلاب تجدید چاپ شدند.
۲. نسل دوم نوشته های زندان عمدتا به خاطرات زندان و تبعید بعد از کودتای ۲٨ مرداد تا دهه ی ۵۰ مربوط هستند که بیشتر آنها در دهه ۷۰ منتشر شدند. از جمله خاطرات کریم کشاورز، منوچهر کیمرام و بار دیگر خلیل ملکی و این بار در «زندان فلک افلاک» و همچنین «درد زمانه» از علی عموئی که در اوایل دهه ۷۰ منتشر شده است.
٣. نسل سوم خاطرات مربوط به زندانهای دهه ۵۰ است که بعد از آزادی زندانیان در سال ۵۷ و در باره زندانهای شاه نوشته شده است. این زنداننوشته ها در تب و تاب انقلاب خیلی پا نگرفتند و عمدتا بعد از انقلاب و در دهه شصت نوشته شدند. می توان از «دادِ بیدادِ» ویدا حاجبی، خاطرات مهین محتاج، طاهره کمالی ، عباس مظاهری، و بخشهایی از خاطرات نقی حمیدیان و حمزه فراحتی نام برد. در این دوره ما شاهد رشد چشمگیر داستان، نمایشنامه و رمان در باره زندان هستیم. رمان «دیروزی ها» از نسیم خاکسار یکی از نمونه های خوب «ادبیات زندان»، به معنایی که عده ایی کار خلاقانه میدانند است. این کتاب نه سال بعد از انقلاب و در تبعید نوشته شده است.
۴. نسل چهارم زندان نوشته ها به زندانهای دهه۶۰ مربوط می شود که تاکنون بیشترین سهم از زنداننوشته ها را به خود اختصاص داده است. از جمله خاطرات منیره برادران – حقیقت ساده – که به نظر من یکی از بهترینها در این دوره است و خاطرات – گزارش ایرج مصداقی که شرحی کامل از یک دوره ی خاص از زندانهای جمهوری اسلامی است.
۵. و بالاخره پس از جنبش سبز و بگیر و ببندهای بعد از آن شاهد نسل پنجم زندان نوشته ها هم هستیم که با بهره گیری از رسانه های مجازی، دیوارهای سانسور و خط قرمز ها را پشت سر گذاشته اند. در چندسال گذشته، بیشترین تعداد کتابهای خاطرات زندان و نیز گزارشهای زندان از طریق اینترنت، مربوط به زنان است.
یکی از ویژگیهای دو دوره اخیر این است که اکثر این نویسندگان نه نظریه پردازان سیاسی و برجستگان و روشنفکران زمان خود بلکه عموما افرادی گمنام بوده اند که به دلایل سیاسی و مبارزاتی مدتی طعم زندان را چشیده اند. بسیاری از آنها اولین و گاه تنها نوشته اشان خاطراتشان از زندان است. ویژگی دوم این است که زنان در این زندان نوشته ها سهم بسیار زیادی نسبت به دهه های قبل دارند یکی از دلایل آن حضور هر چه بیشتر زنان در عرصه های فرهنگی و اجتماعی است. دلیل دیگر آن احتمالا این است که زنان، صرفا به دلیل زن بودنشان تجاربی بسیار درد آورتر ازمردان در زندان دارند و این البته فقط شامل تجربه ی زندان نمیشود بلکه به تجارب آنها در عرصه های مختلف زندگی، از جمله عرصه ی مبارزه، خانه های تیمی و روابط آنها با همتاهای مذکرشان نیز میشود. به همین دلیل نیز در زنداننوشته هایِ زنان، تصویر نسبتا کاملی از آنها داریم که تنها به زندان محدود نمیشود، بلکه شامل تجارب کودکی، نوجوانی، مبارزه و زندانشان به عنوان یک مبارز و همچنین به عنوان یک زن است. ارائه ی تصویری همه جانبه از مبارزین و زندگی آنان، به ویژه توسط زنان، باعث کمرنگ شدن فرهنگ قهرمان پروری وسیاه و سفید کردن زندانی- زندانبان شده است که زمانی بر جنبشهای رادیکال در دنیا و از جمله در ایران حاکم بود. یکی دیگر از دلایل آن نیز می تواند این باشد که زنان عموما راحتتر در باره خود حرف می زنند، به همین دلیل هم راحتتر پای نوشتن خاطرات و یا رمانهای مبتنی بر خاطرات رفته اند.
ویژگیها و اهداف «ادبیات زندان»
واژه ی «ادبیات زندان» را از آن رو برگزیدم که برای عده ای این واژه به معنای حضور تخیل و خلاقیت در «زندان نوشته» است و به این دلیل خاطرات، اتوبیوگرافی، مقاله، گزارش و تاریخنگاری زندان را در مقوله ادبیات جای نمیدهند. از دید اینان ادبیات فقط به عرصه ای گفته می شود که با عنصر تخیل و خلاقیت سروکار داشته باشد. در حالی که به نظر من هر نوع نوشته ای را میتوان از لحاظ ادبی نیز قضاوت کرد و به آن نمره داد. به رغم این، من نیز همچون دیگران «ادبیات زندان» را به رمان، شعر، داستان و نمایشنامه محدود میکنم و منظورم از «ادبیات زندان» همین عرصه هاست.
واقعیت این است که ظهور و حضور هر پدیده ای در محدوده ی هستی انسان، فرهنگ و هنر خود را هم پدید می آورد. وجود مقوله ای به نام «هنر زندان» به طور عام، و «ادبیات زندان» به طور خاص نشانگر گسترش پدیده ای به نام زندان و پیامد آن در جامعه است. این هنر در عین توصیف و توضیح و کالبدشکافی این پدیده از جنبه های مختلف، به نقد آن نیز میپردازد و گاه راهکارهایی برای اصلاح و یا نفی آن نیز ارائه میدهد. در «هنر زندان» خاطره نویسی جایگاه خاصی دارد و این از یک طرف مثل تمام عرصه های دیگر به این دلیل است که راوی شرایط زندان را خود تجربه کرده و یا از فاصله بسیار نزدیک آن را مشاهده کرده. از طرف دیگر، به خاطر رسالتی است که این نوع هنر برای خودش قائل است و آن افشاگری در باره ی زندانبانان، وضعیت زندان و زندانیان و مالا افشاگری در باره حکومت خودکامه است که به ناگزیر ارائه ی یک روایت مستند یا مستند گونه را ضروری میکند. زنداننوشته ها درواقع علاوه بر جنبه ی هنریشان بخشی از تاریخ نیز محسوب میشوند و به ناگزیر مبنای خلقشان عموما مستندات است، حتی در رمانهایی که درمورد زندان نوشته شده میتوان به راحتی تخیل را از واقعیت جدا کرد و روایتی مستند از زندان را شاهد بود. بدیهی است که راوی به عنوان یک زندانی و یا کسی که از نزدیک شاهد زندان بوده میتواند ماهیت شکنجه و دردی را که متحمل شده و یا شاهد آن بوده برای مخاطب روشن کند. برای ارائه ی درکی منصفانه و دقیق از شرایط لازم است همچون سایر نوشته های مستند از دیدگاه ایدئولوژیک و قضاوتگرانه فاصله بگیرد. به هرروی، هدف ادبیات زندان مثل سایر شاخه های ادبیات، تصویر حوزه ی خاصی از هستی انسان، ماندگار کردن آن درحافظه ی جامعه، انتقال آن تجارب خاص و احتمالا و در نهایت اعتراض و تغییر این حوزه است.
زنداننوشته ها به ویژه خاطره ها و رمانها عمدتا از زبان راوی و مبتنی بر خاطرات، مشاهدات، شنیده ها، عواطف و احساسات راوی است. راوی در عین پرتو افکندن بر زندان و ماهیت آن، بر وجود و هستی خود نیز پرتو می افکند. این پرتو افکندن بر ماهیت طبقاتی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی قشر خاصی از یک اجتماع خاص است که هم به کار تاریخ می آید و هم به کار مبارزه و غیره.
ارائه ی زنداننوشته ها به شکل رمان، نمایشنامه، شعر و سایر شکلهای «هنری» دارای مزایایی است که در تاریخنگاری به شکل خاطره نویسی، گزارش نویسی، اتو بیوگرافی، مقاله و... کمتر وجود دارند. بدیهی است که عرصه های ذکر شده در بالا نیز مزیتهایی دارند که عرصه ی «هنر» فاقد آن است و مهمترین آن اعتماد بیشتر مخاطب به مستند بودن آن هاست.
به برخی ازمزایای «هنر» در عرصه ی زنداننوشته ها اشاره میکنم با این امید که با همفکری و تلاش سایر عزیزانی که دراین عرصه فعالیت میکنند بررسی دقیقتری از این مقوله ارائه شود.
۱. به نظرم خاطرات زندان مخاطب محدودی دارد. مخاطبان آن بیشتر کسانی هستند که خود زندان را تجربه کرده اند و یا به دلیلی به آن توجه داشته اند اما مخاطب رمان فراگیرتر و عامتر است. و این فراگیر بودن هم در بستر زمان است و هم در بستر مکان. رمان- و به طور کلی هنر- به راحتی میتواند از زادگاه خود فراتر رفته و مخاطبانی از دیگر فرهنگ ها نیز بیابد و بدلیل تعلقش به عرصه ی هنر، و نه تاریخ، می تواند به عنوان کنکاشی در هستی انسان به طور کل، مورد توجه قرار گیرد، بی زمان شود و به راحتی به دست فراموشی سپرده نشود؛
۲. «ادبیات» اجازه ی خروج از زندان را میدهد و همانطور که قبلا ذکر شد این امر باعث می شود که تصویری همه جانبه از یک فرد، موقعیت، فرهنگ و یا قشر- طبقه اجتماعی و تمام ویژگیهای آن ارائه شود؛
٣. ثبت خاطرات برای کسی که خود زندان را تجربه کرده است بسیار دردناک است، استفاده از آن تجارب و تبدیل آنها به «هنر» از هر نوع، به او فرصت نفس کشیدن میدهد؛
۴. محدود نکردن خود به ثبت خاطرات، امکان این را میدهد که آن تجارب را از زاویه های مختلف به شکل کاری هنری عرضه کرد و این امر به کالبدشکافی دقیقتر آن تجربه یاری می رساند؛
۵. در هنر به طور عام و «ادبیات» به طور خاص میتوان از مرز واقعیات و مستندات فراتر رفت، مخاطب بیشتری را درگیر کرد و در عین حال دنیای بهتری را در عالم هنر ساخت ...
البته مهم ترین دلیل من برای این انتخاب، این است که به عنوان یک داستان نویس نمیخواستم بال و پر تخیلم را ببندم، در عین اینکه اتکایم همواره بر واقعیات و مستندات بوده است. تخیل در نوشتن نه تنها به من توان و انگیزه میدهد بلکه به من فرصت میدهد از خود و تجارب شخصی خود فراتر رفته و به تجارب، احساسات و عواطف دیگران نیز بپردازم.
٨ آگوست ۲۰۱۴
*فرزانه راجی نویسنده، مترجم و فعال اجتماعی، در دهه شصت به عنوان مبارز چپ به سه سال زندان محکوم شد. همسر و دو برادر او در همین سالها اعدام شدند.
فرزانه راجی که دارای لیسانس جامعه شناسی است از بنیانگذاران «مرکز فرهنگی زنان» بوده و در راه اندازی سایت «زنان ایران ـ جهان» و هفتهنامه «فکر روز» شرکت داشته است. همزمان با زلزله بم، او همراه با ۱۷ تشکل غیررسمی و مردمی، «شورای هماهنگی تشکلهای مردمی» را در جهت یاریرسانی به زلزلهزدگان به راه انداخت. فعالیت این نهاد که بیشتر به توانمندسازی زنان میپرداخت پس از یک سال پایان یافت. فرزانه راجی از آن پس تا کنون، مستقل و بیشتر در زمینه زنان کار کرده است.
در زمینه ادبیات، از او تا کنون سه داستان بلند «دل انار»، «دلم میخواهد هرگز آرزویش نکنم» و «دیدار در دوزخ» منتشر شده است. نشر چشمه هم دو ترجمه از او را با نامهای «سینما در انقلاب» و «کمینگاه» منتشر کرده است. اولی دریاره سینمای شوروی از ابتدا تا بعد از استالین و دومی برگزیدهای از داستانهای کوتاه آمریکا و کانادا است. فرزانه راجی دو ترجمه هم با نامهای «اندیشه فمینیسم» و «حرف بسه، فیلم بگیر» در دست انتشار دارد.
|