برنده‌ی واقعی جنگ‌های خاورمیانه


یاسر عزیزی


• برنده‌ی واقعی جنگ‌های فرقه‌ای و آشوب‌هایی نظیر آن‌چه این روزها در عراق، سوریه، لیبی و ... می‌گذرد نه کشور و مردم ایالات متحده، بلکه طبقه‌ی نظامی – صهیونیستی حاکم بر ایالات متحده و کارخانجات اسلحه‌سازی و شرکت‌های خصوصی امنیتی نظیر «بلک واترز» هستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲ شهريور ۱٣۹٣ -  ۲۴ اوت ۲۰۱۴


بخش خبری ساعت ۱۷ امروز(شنبه ۱شهریور ۱۳۹۳) تلویزیون فارسی «بی بی سی» و گزارشی خوب از نفیسه کوهنورد - خبرنگار اعزامی به کردستان عراق – که تا حدود زیادی متفاوت از معمول است. گزارش او درباره‌ی بازار پر رونق فروش اسلحه در شهر کرکوک است. بازاری که این‌روزها دارد از سلاح سبک(M16)، که سلاح سازمانی ارتش امریکاست پر می‌شود، سلاحی با قیمت تقریبی ۲۸۰۰ تا ۳۵۰۰ دلار. فروشندگان می‌گویند بخش زیادی از این سلاح‌ها از اسرائیل وارد می‌شود.
با این همه آن‌چه این گزارش را برای من برجسته‌تر کرد جملاتی بود که خبرنگار بی‌بی‌سی گزارشش را با آن به پایان برد. شنیدن این جملات از رسانه‌ای چون بی‌بی‌سی چنان برایم عجیب بود که بخش بعدی مشروح خبر (خبر ساعت ۱۸) را برای دیدن دوباره‌اش به انتظار نشستم. مجددن گزارش را تا به آخر دنبال کردم. گزارش همان گزارش بود تا زمانی که به جملات پایانی گزارشگر رسید. «دوست و دشمن سلاح به دست می‌گیرند اما معلوم نیست دوست برنده‌ی این جنگ است یا دشمن» (نقل به مضمون) با این همه چنان که می‌شد حدس زد جمله‌ی غافل‌گیر کننده پایانی، این بار و در این بخش خبری از گزارش حذف شده بود، آنجایی که بر خلاف معمول، گزارشگر، گزارشش را با این جمله به پایان برده بود؛ ‌«برنده‌ی واقعی اما کشوری است که تسلیحاتش در دست دوست و دشمن به فروش می‌رسد.» (نقل به مضمون)
این که این جملات تا چه اندازه آگاهانه انتخاب شده بود و چگونه در ممیزی نخستین تحریریه خبر از فیلتر عبور کرده بود و روی آنتن رفت موضوع این نوشتار نیست. آن‌چه مهم است حقیقت نهفته در این جملات بود. اگرچه باز هم می‌توان نقصی در جمله پیدا کرد که به عنوان نمونه برنده‌ی واقعی دانستن کشور ایالات متحده، ظاهرن منافع عمومی مردم آن کشور از این برنده شدن را نیز نشان می‌دهد در حالی که بنا بر مستندات فراوان نمی‌توان حقیقتی برای آن متصور شد. چرا که در همه‌ی سال‌های اخیر که ایالات متحده دچار بحران عمیق اقتصادی شده و شمار قابل توجهی از مردم بیکار، بی‌خانمان و در زیر خط فقر قرار گرفته‌اند، هر ساله درصدی به بودجه‌ی پنتاگون افزوده شد و این در حالی است که بودجه‌ی تخصیصی برای هزینه‌های جنگ افغانستان و عراق جدای از بودجه‌ی پنتاگون بوده ‌است. بنا بر اسناد منتشر شده به عنوان نمونه فقط در سال ۲۰۰۲ نسبت به سال پیش از آن، بودجه‌ی پنتاگون ۴۵ درصد افزایش یافت که این افزایش در سال‌های بعد از جنگ عراق با شدت بیشتری عملیاتی می‌شد. این در حالی است که در همان سال ۲۰۰۲ و همه‌ی سال‌های اخیر بودجه‌ی نظامی ایالات متحده بسیار بیشتر از مجموع هزینه‌های نظامی ۲۰ کشور بعدی در لیست بیشترین هزینه‌های نظامی جهان قرار داشته است. آخرین آمارها در سال‌های اخیر نیز نشان می‌دهد که میزان هزینه‌های نظامی ایالات متحده در جنگ‌های اخیر خاورمیانه نزدیک به هزار میلیارد دلار بوده است. اندازه‌ی این هزینه‌های نظامی (که به طور عمده از مالیات شهروندان حاصل می‌شود) تا جایی است که در اثر جنگ‌های اخیر تولید ناخالص ملی کاهش یافته است. با این همه پس چه توجیهی برای گرایش به گسترش جنگ در سیاست‌های ایالات متحده وجود دارد؟ اینجاست که باید برای طرح برنده‌ی واقعی جنگ‌های اخیر قدری دقیق‌تر از کلمات استفاده کرد. در همه‌ی سال‌های اخیر و در اثر تمامی جنگ‌ها، سود مجتمع‌ها و کارخانه‌های تسلیحاتی ایالات متحده (که با بررسی دقیق می‌توان حضور دولتمردان ایالات متحده در راس آن کارخانه‌ها یا تحت حمایت بودن آن‌ها توسط آن کارخانه‌های تسلیحاتی را رصد کرد) به شدت افزایش یافته است. در واقع بودجه‌ی جنگی تصویب می‌شود و این بودجه خیلی سریع از خزانه‌ی ملی به سوی خزانه‌ی کمپانی‌های اسلحه‌سازی روانه می‌شود. نمونه تازه‌ی این چنین واقعیتی را در گزارش اخیر خزانه‌داری ایالات متحده می‌توان دید. بخش مسئول افغانستان در این وزارت‌خانه چند هفته پیش اعلام کرد که از زمان اشغال افغانستان، در مجموع نزدیک به ۱۰۰میلیارد دلار بودجه برای بازسازی افغانستان اختصاص یافته است که از این میان ۶۰درصد به خرید تسلیحات نظامی از امریکا تعلق گرفته است. به عبارتی ۶۰میلیارد دلار از چنان بودجه‌ای که به ظاهر برای بازسازی افغانستان تخصیص یافته است از این طریق به حساب کمپانی‌های ساخت سلاح ریخته شده است. (بماند که همین گزارش از هزینه شدن صرفن ۷درصد از ۴۰درصد باقیمانده این بودجه در موارد مشخص شده خبر می‌دهد.)
باری؛ اگرچه نمی‌توان مطامع تاریخیِ امپریالیسم امریکا در کنترل بر منابع نفتی خاورمیانه، تشدید بحران منطقه‌ای و تقسیم جغرافیای خاورمیانه به کشورهای کوچک بر پایه‌ی هویت‌طلبی‌های تشدید شده توسط غربی‌ها را از نظر دور داشت و این اهداف در راس سیاست ملیتاریزه شده‌ی ایالات متحده قرار دارد اما برنده‌ی واقعی جنگ‌های فرقه‌ای و آشوب‌هایی نظیر آن‌چه این روزها در عراق، سوریه، لیبی و ... می‌گذرد نه کشور و مردم ایالات متحده، بلکه طبقه‌ی نظامی – صهیونیستی حاکم بر ایالات متحده و کارخانجات اسلحه‌سازی و شرکت‌های خصوصی امنیتی نظیر «بلک واترز» هستند. حقیقتی که در گزارش امروز پخش شده از بی‌سی‌سی، ناخواسته و به دور از سیاست معمول رسانه‌‌های جهانی نیز مورد اشاره قرار گرفت.

ــــــــــــــــــــــــ
یاسر عزیزی
منبع: http://azizi61.wordpress.com