از : امیر ایرانی
عنوان : کشور سازان قوم اندیش وتاریخ سازی آنان
جناب کامران گرامی ،در مقاله بصورت گزینشی داده هایی را انتخاب نموده ای سپس بکمک این داده ها نتیجه گیری مطلوب خود را بیان کرده اید وحکمی را صادر نموده اید.در مقاله شروع به تاریخ سازی برای کشوری بنام کردستان کرده اید ودر پایان به این نتیجه رسیده اید که باید در منطقه ویرانه هایی وخانه خرابی هایی ایجاد شود ،واز دل این ویرانی یک کشور بوسعت فلان سرزمین ایجاد شود، وبعد از آن در منطقه چه شکوفایی هایی که رخ نخواهد داد،این کشور جدید مهد تمدنی خواهد شد که هر گوشه آن آزادی وعدالت اجتماعی چنان فوران می کند که می توان سرریز آنرا به کل جهان فرستاد،ووعده های سرخرمنی دیگر ،ورویاءپردازی را با ارائه داده های خود خواسته مطرح می کنید وطلبکارانه از نیروهایی که در این سرزمین به مبارزات با مستبد هستند، خواسته اید که شما باید از ایده جداکردن سرزمین توسط هر گروه رویا پرداز حمایت کنیدوباآنان همراهی داشته باشید تا آنان بتوانند بخشی از این سرزمین را بر دارند وبروند دنبال کار خودشان وبرای مردمان سرزمین ایران هم یک ........ بفرستند وبه ریش همه بخندند،ومبارزان قبلی را که بطریقی مانع ایجاد کردند در سر راه رویا پردازان مورد نکوهش قرار دادید.باید گفت:مبارزان آزادی خواه ودموکراسی خواه جامعه ایران،در روندمبارزاتیشان، با یک پدیده شوم وزشتی همیشه روبرو بوده اند ،وقتی شروع به مبارزه با استبداد حاکم می کردند ویا می کنند در روند پیکار اگر به یک توانایی برای به ضعف کشاندن مستبد،ویا موفق به حذف مستبد می شوند، توسط افراد ویا سازمان های سیاسی تحت عنوان مبارزات قومی ، با ارائه خواسته هایی که بر گرفته از روح قومی وقبیلگی ست، بخشی از افراد قوم که سیطره روح ایلی وقومی بر آنان نسبت به حقوق دیگر فردیشان غلبه دارد،بحرکت در می آورند،واین حرکات، نتیجه ای جزءایجاد خلل در روند مبارزات مردمان این سرزمین نداشته وندارد. در خیلی مواقع مبارزان ایرانی در مقابله با اعمال مستبد باتوجه به شرایط تحمیل شده ،مجبور به عقب نشینی شده اند،ومواقعی در مقابل اعمال مستبد برای حفظ سرزمین، نا خواسته مجبور به سکوت شده اند. وجالب است این مبارزان قومی هم طلبکارانه خواستار جدا کردن بخشی از این سرزمین می شوند، وشروع به ساختن تاریخ برای مدعای خویش می شوند، وگاهی این تاریخ سازان چنان سقوط می کنند،که هر اقدام فردی یاغی ویا فرصت طلب وراهزن را هم دلیل بر روند ااستقلال خواهی می آورند.قبل از اینکه به داده های تاریخی جناب کامران اشاره شود، لازم است ،مطلبی در مورد روشهای حاکمیت فعلی ایران تحت نام جمهوری اسلامی است، اشاره شود.جمهوری اسلامی بر اساس تجربیات تاریخی متوجه شده است هر گاه روح ملی در ایرانیان دمیده شود با یک حرکت کوچک دفتر ودستک مستبد بر چیده ویا ضعیف می شود، پس عدم ایجاد روح ملی باید پی ریزی شود، یکی از این روشها هم تفکرات قوم گرایی وایل اندیشی است که باید آنرا رواج داد در اوج آن،رواج تفکر جدا کردن سرزمین است،آنان در یافته اند این نوع تفکرات واقدامات توان ایجاد مزاحمتهایی را در مقاطعی دارند، اما همین مزاحمتها باعث هوشیار شدن جامعه ایران نسبت به سرزمینشان می شود وبحرکت در آمدن آنان منجر به بر خورد با قوم اندیشان می شود، که در نهایت انرژی مبارزان بر علیه مستبد بطریقی همراهی با مستبدبر علیه رویا پردازان می شود که سود حرکت قوم اندیشان به مستبد می رسد.اما در مورد تاریخ سازی ومعرفی مبدا ،برای کشوری بنام کردستان مطالبی ذکر می شود: جناب کامران اولین تقسیم بندی کردستان را در دوره عثمانی وصفویه آورده اند.وایشان رندانه مطلب را چنان می آورند،گویی در آن دوران کشوری مستقل بنام کردستان بوده ودر جنگی که بین صفویه شیعه وعثمانی سنی رخ داده،آن کشور مستقل به دو منطقه تحت تصرف آنان تقسیم شده است. افراد آشنا به مسائل تاریخی این نوع القائات را یک نوع شیادی برای مطرح کردن خواسته های بعدی می دانند. دراینجا این را باید متذکر شد ،با توجه به اینکه در آن زمان کشوری بنام کردستان وجود خارجی نداشته،پس مناطقی که به تصرف عثمانی در آمده،بخشی از سرزمین ایران بوده،که باید مبارزه کرد وآنان را به سرزمین ایران باز گرداند،که این خواسته در شرایط فعلی نمی تواند معقول ومنطقی باشد.یک رویا پردازی بی خودی است. اما با روش قوم اندیشان، این تفکر هم می تواند مدعی باشد. جناب کامران تقسیم بندی دوم کردها را بعد از جنگ جهانی اول آورده اند.در ارائه مطالب توسط ایشان،در اینجا نیز به شیوه رندانه مسائل کردهای امپراطوری عثمانی را به کردهای واقع در سرزمین ایران بطریقی ربط می دهند ومسائل آنان را یکی نشان می دهند. باید به این نکته توجه داشت :مسائل عثمانی باایران آن زمان (دوره قاجار) را برای تاریخ سازی کشوری بنام کردستان وبه هم ربط دادن آنها یک شیادی وخود این روش هم نشان از همان تاریخ سازی دروغین کشور ساز می باشد.می دانیم در آن دوران تقسیم کردستان بین سه کشور ربطی به سرزمین ایران نداشته وندارد، وتنها ربطش هم به این ادعاست که قبلا" این سه بخش جزئی از سرزمین ایران بوده ودر حوزه تمدنی ایران تعریف می شوند.حال هر انسان قوم اندیشی که بطریقی آن تقسیم بندی رابا بخشی از سرزمین ایران که قوم کرد در آنجا ساکن شده اند بخواهد گره بزنند می توان فهمید که ناشی از چه نوع تفکر پلیدوخون ریزی خواهد بود.می دانیم؛بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی دیدگاهی بر فاتحان حاکم شد که آن هم این بود، نباید گروهی بعنوان وارثان عثمانی مطرح شوند.اما بخشی از ترکها توانستند با مبارزه وتضادی که بین روسیه وانگلیس بوده،کشوری بنام ترکیه با هویت ترکی را زنده کنند.اما سئوالی دراینجا بذهن می آید. که با توجه به ادعای جناب کامران که سرزمین کرد معادل فلان کشور وبهمان کشور است،چرا رهبران کرد نتوانستند،در آن مقطع از باقی مانده امپراطوری عثمانی کشوری برای خودشان ایجاد کنند؟ در مورد سئوال می توان گفت: گروهی از متفکران سیاسی مطلب را چنین می دانند؛با توجه به اینکه رهبران قبایل وطایفه های مختلف کردی چون دیدگاه قبیله اندیشی داشته اند ودارند،آنان توان درک شرایط جهانی ومنطقه را در هیچ زمانی نداشته اند ودر حال حاضر هم ندارند.هر گروهی از آنان بصورت یاغی گری وسرکشی هایی ناشی از تعصبات قبیله ای دست به اقداماتی می زدند،وحال بعضی آن اقدامات را بعنوان مبدا کشور سازی نشان داده اند که در نوع خودش جالب است. در رابطه با حرکات رهبران ویا دستجاتی که خود را نماینده کردها در قرن اخیر مطرح کرده اند ومی کنند. می توان گفت: آنان هم توان درک شرایط جهانی را نداشته وندارند .اما بطریقی سعی می کردند ومی کنند ،نشان دهند توان بازیگری منطقه ای را دارند واین توان را می خواستند ویا می خواهند به بازیگران دیگر منطقه وجهان ثابت کنند ، اما این رهبران هیچ زمانی از طرف بازیگران منطقه وجهان جدی گرفته نشده اند. آنان پی برده بودند این رهبران کردی با توجه به تفکرات قبیله اندیشی فقط می توانند ، بازیگریشان را بصورت ابزاری در دست دیگران نشان دهند وهر بازیگر منطقه ای و جهانی برای باج گیری ویا مهار رقیب خودش از آنان استفاده کنند ویا خواهندکرذ.وجالب است نویسنده مقاله نیز نا خواسته به این مطلب نیز اشاره کرده است.می توان گفت:مردمانی که تحت عنوان کرد مطرح می شوند با توجه به عقب ماندگی(یا عقب مانده نگه داشته شده) از روند اجتماعی،عبور از نظام طایفه ای وایلی وقبیله ای به نظام شهروندی را بسختی باید طی کنند.دراین بین همیشه تحت دو ستم بوده اند،یکی ستم مستبد حاکم بر کشور که استبدادش همه را در بر می گرفت،وستم دیگر ،توسط دستجات ویا رهبران آنان که بقای خود را در این می دیدند و می بینند،که باید آنان در همان تفکرات نظام قبیله ای وقومی وایلی نگاه داشته شوند حتی آنان را تحت فشار روحی قرار می دهند که نوع ظاهرتان با دیگران باید فرق داشته باشد،ونوع پوششی که به تن آنان زار می زند باید بعنوان بخشی از هویتتان نگه داشته شود.وبا تبلیغات ودمیدن روح قومی این ستمدیدگان را باید همیشه فعال نگه دارند. این روش رهبران،آنانرا از وجود حق فردی وشهروندی غافل خواهد کرد ،و باایجاد در گیری با مستبد نه در جهت آزادی های فردی واجتماعی بلکه در نشان دادن هویت هایی سراب گونه و هویتهایی قومی که چیزی جزء عقب ماندگی برایشان نداشته وندارد . سرگرم کنند. وقتی گفته می شود، در هیچ دوره ای آنان درک درست شرایط حاکم بر منطقه و جهان را نداشته اند ، با اقدامات قسمتی از آنان در عراق صحت این گفته مشخص می شود. وقتی وقایع کشور عراق وبازیگری کردها را می بینیم مشاهده می شود بصورت فرصت طلبانه دست به اقدامات ویا ارائه خواسته هایی می زنند( که دریکی از اقدامات اتهام همکاری با نسل کشی ایزدی ها را در پرونده خود ایجاد کرده اند) اما خیلی زود بخشی از آنان متوجه شدند بازیهای بین المللی خیلی پیچیده تر از نظام فکری قبیله ای آنان است . در پایان می توان گفت :به امید روزی که این تاریخ سازان قوم اندیش کشور ساز در سرزمین ایران به سر عقل بیایند واگر نیت خیری هم در اقداماتشان وجود دارد همراه با سایر مبارزان در راه آزادی ودمکراسی خواهی ، توان وانرژیشان برای مقابله با مستبد حاکم بر کشور ایران صرف شود
۶۴٣۱۹ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹٣
|