چرا تحریم؟
نامه ای به مجمع روحانیون مبارزبه بهانه انتشار بیانیه در مورد انتخابات


میزان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ مهر ۱٣٨۵ -  ۱۶ اکتبر ۲۰۰۶


انتخاباتی که درپیش است چند دهمین انتخاباتی است که نظام جمهوری اسلامی انجام میدهد و بجز یکی دو انتخابات ابتدای انقلاب، همگی با ابهام و گله گزاری واتهام تقلب بدون پیگیری و یا تحریم   از سوی جناحهای درون نظام و بیرون آن انجام گرفته اند. اصولا انتخابات در ایران با تقلبی آشکار بنام "نظارت استصوابی" عجین و جزء ابزار انتخاباتی گشته است.
در دوران دبیرستان معلمی داشتیم که در آخر سال سلیقگی و با مصلحت اندیشی نمره میداد. علیرغم نمراتی که در طول سال می گرفتیم، نه درس خوان و نه تنبل، نمی دانستیم چه سرنوشتی خواهیم داشت. آخرسال بایستی نفرنفر از جلوی آقای دبیر عبور میکردیم، تا او برطبق ضوابط و خاطراتی که در ذهنش از تک تک ما داشت، نمره بدهد. درس خوان وتنبل تا اعلام نتایج دردلهره به سر می بردند. کاندیداتوری در این نظام به سرنوشت آن زمان ما گرفتارشده است. همه در ابهام، همه در دلهره و همه درترس، الی دفتر مقام معظم رهبری.
اما آن انقلاب روشن و شفاف و شکوهمندی   که به هدف آزادی و استقلال در شفافیت و نور، انجام شد، چرا به این سرنوشت   غم بار دچار گردید؟ به بهانه و کمک بیانیه روحانیون مبارز سعی میکنم این مهم را روشن نمایم.
در بندششم این بیانیه آمده است:
  " ۶- بر دست‌اندرکاران امر انتخابات فرض است که فارغ از همه گرایش‌های سلیقه‌ای ملاحظات باندی و یا وهمی، اولا نهایت سعه صدر در بررسی و اعلام صلاحیت نامزدهای محترم به‌خصوص عالمان بزرگواری که صلاحیت علمی و تقوایی آنان مشهور و سابقه علمی و دینی و انقلابی آنان روشن است به خرج دهند."
از قرار این بند، و از نظر مجمع روحانیون، کشور گرفتار آن دبیر شریف ما شده است. روشن تر اینکه ، روحانیون مبارز می فرمایند که شورای نگهبان تشخیص صلاحیت را با ۱- گرایش های سلیقه ای ۲- ملاحظات باندی ٣- اوهام و ۴ - بدون سعه صدر؟ در مورد علما بزرگواری که صلاحیت علمی و.....انجام میدهد. بایدمان گفت:   روحانیون محترم مجمع، شما که از سلیقه این "شورا"   آگاهید، شما که این باند را می شناسید، شما که از" وهم" نایب اما زمان (عج) بودن آن "شورا" مطلعید، طلب کردن سعه صدر برای گرفتن صلاحیت علمای بزرگواری که...... از آن "شورا" دریوزگی نزد سلطان جابر نیست؟ به جای اینکه، از حق وحقوق مردم که بگذریم، اقلا از حقوق حقه خودتان دفاع کنید ودر برابر متجاوزین به این حقوق مردانه بایستید، استدعای سعه صدرداشتن از متجاوزین به حقوقتان میکنید؟
اگر احسان کنی بامستحق کن
نه از بهرریا ، ازبهرحق کن
  این کار شما مهر تاییدی بر اعمال آنها نمیشود؟ تا کنون که چنین بوده است. در هر انتخاباتی همین روش را تکرار کردید و بعداز انجام آن برای" تضعیف نشدن نظام"، مهر سکوت برلبانتان زدید. حق را به جانب آنها نشان دادید و خود را مستحق ترحم جلوه گر ساختید. حق را به لباس باطل آراستید و استبداد را صالح به نمایش گذاشتید. این راز سقوط معنویت در کشور است. و این راز عدم نشانی از اسلام وراستی و درستی و کرامت انسانی در این جمهوری است.
گرچه برواعظ شهراین سخن آسان نشود
تاریاورزد و سالوس مسلمان نشود
 
در بند دوم بیانیه آمده است:
".......
ثانیا: سازوکاری را فرآهم آورند که در آن از رای واقعی مردم پاسداری شود و بدون تصرف و صلاح‌اندیشی گروهی   و سلیقه‌ای دقیقا نتیجه رای واقعی مردم اعلام و منشا اثر گردد."
آقایان محترم، برای پاسداری از رای واقعی مردم، ابتدا باید شرایط دادن رای واقعی فراهم باشد که هم خود شما آرزوی آن را میکنید! و هم اینکه وجود چنین شرائطی ازآمال و آرزوهای دیرین مردم این مرز و بوم بوده وهست و هدف انقلاب هم جز این نبود. اما این حریم مقدس پاسداری از رای مردم توسط دولتمردان جمهوری اسلامی چراشکست؟ شماروحانیون محترم مجمع روحانیون مبارز که در شکستن این حریم مقدس سهم به سزائی داشتید، با خود اندیشیده اید که چرا سالی از برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری نگذشته بود، با آن انتخابات آزادی که همه ملت یک پارچه در آن شرکت کردند و با آرائی بسیار بالا اولین منتخب تاریخ خویش را برگزیدند، دست به کودتا زدید؟ آن عمل شما پاسداری از رای مردم بود؟ یا صلاح اندیشی گروهی و سلیقه ای؟ دوصد گفته را چون نیم کردار نیست. این چنین بود ای علمای گرامی که کار به اینجا رسیده است. فمن یعمل مثقال زره خیریره، فمن یعمل مثقال زره شره یره ( نگه کن در همه روزی به فردات- مکن بد تا نبینی بد مکافات).   نظام همان نظامی است که شما خود ساختید،   لکن جای افراد عوض شده است. به حق در این بیانیه خاطر نشان کرده اید که چگونه و چه کسانی به نظام تازه پای جمهوری اسلامی در همان بهار انقلاب ضربه کاری وارد کردند. در بند دوم بیانیه   آورده اید:
"بدون پرداختن به مبانی نظری و فقهی مباحثی که این روزها درباره اعتبار و اهمیت رای مردم مطرح می‌شود باید گفت که طبیعتا صراحت قانون اساسی همه امور در مورد نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر رای مردم است و بدون آن یا در اثر خدشه وارد شدن به آن، آن‌چه در درجه اول آسیب می‌پذیرد اصل نظام به‌خصوص جنبه مردم‌سالار آن است که از افتخارات نظام ما بوده و خواهد بود."
و بازهم می بینیم، که   در همین آخرین انتخابات ریاست جمهوری ، رئیس جمهور، نه با رای مردم که با توجهات   خاص "ولی عصر(ع)" بررقیب خود پیروز شد. که بنا بر گفته شما به اصل نظام آسیب زده وبه افتخار مردم سالاری نظام   خدشه وارد کرده است. اینک از آن دستگاه انتظار دارید انتخاباتی سالم بر پایه مردمسالاری برگزار نماید!
در بند سوم بیانیه که در پائین می آید اذعان دارید که   برای پاسداری از رای مردم ۱- فضا امن نیست و۲- فضامطمئن نیست و ٣- دست اندرکاران نه پاسداری از رای مردم را رعایت میکنند و نه به آن احترام می گذارند. آنگاه دست به دامان رهبرمعظم انقلاب میشوید تا شرایط را برای شما فراهم آورد.
 
بند سوم بیانیه:
"٣-عنایت ویژه رهبر معظم انقلاب در فراهم آوردن فضای امن و مطمئن برای پاسداری از رای مردم و الزام دست‌اندرکاران به رعایت و احترام آن از اهمیت ویژه برخوردار است."
  اما این شرائط ناامن و نامطمئن را چه کسانی و به چه قصدی به وجود آورده اند؟ آیا تقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در راستای تحکیم همین شرائط ناامن و نامطمئن انجام نگرفت؟ آیا مقام معظم رهبری از این شرائط بی خبراست یا خود در راس بوجود آورندگان این شرائط قرار دارد؟ درصورتیکه بی خبراست، چه حاجت به دست بدامان چنین رهبری شدن که تا این حد از وضع کشور ناآگاه باشد؟ چنانچه خود در راس آن قرار دارد، این چه استمدادی است از عنایت ایشان که شما طلب می کنید؟ نمی خواهید یک بار هم که شده است خود را از این تضاد   رها سازید؟
درخاتمه بااحساس مسئولیت در برابر ۱- نظام ۲- مردم ٣- روان بلند حضرت امام خواستار حضور گرم در صحنه (همان تنور گرم انتخابات) و معرفی کاندیداهای خود میشوید. آنگاه تهدید میکنید عذری برای انصراف از انجام این وظیفه نیابید.  
  " ٨- مجمع روحانیون مبارز تهران با احساس مسوولیت در برابر نظام، مردم و روان بلند حضرت امام خواستار حضور گرم در صحنه و آماده معرفی نامزدهای مورد نظر برای مجلس خبرگان می‌باشد و امیدوار است که تا پایان کار فضا را در حدی مناسب بداند که با همین گرمی و نشاط در عرصه حضور داشته باشد و عذری برای انصراف از انجام این وظیفه نیابد."
اما اگر مسئولیت شما دردرجه اول برابر نظام است دیگر چرا از مردمسالاری سخن می گوئید؟ به چه مناسبتی قدرت بدستان   این نظام را تهدید می کنید که عذری برای انصراف شما به وجود نیاورند؟ کدام عذر؟ واگر به وجود آوردند، برحسب همین مسئولیت، مهر سکوت بر لبانتان نخواهید زد؟ گذشته شما نشان داده است که می زنید. پس چرا آنها به این تهدید شما باور داشته باشند؟ وقتی مسئولیت شما دربرابر نظام در اولویت قراردارد، پس تضاد بین مردم و نظام، با نادیده گرفتن حقوق مردم حل میشود. همانگونه که تا به حال هم به آن عمل کرده اید. و این همان وظیفه ایست که شورای نگهبان با نظارت استصوابیش انجام میدهد تا کاررابرشما آسان کند. پس چه ایرادی بر عملکرد آن وارد میکنید؟ ازقرار در واقع شما سهمی از قدرت را خواستار هستید وآنها با شرائط شما، از دادن آن امتناع میکنند و   مردمسالاری فریبی بیش نیست.
آن شیخ که شکست زخامی خم می
زوعیش و نشاط میکشان شدهمه طی
گربهرخداشکست پس وای به من
ور بهر ریا شکست پس وای به وی
و بالاخره اگر خودرا دربرابر روان بلند حضرت امام مسئول میدانید، ایشان که گفتند "پدران ما بیخودی برای ما قانون اساسی نوشته اند" . پس در کشوری که بیش از هشتاددرصد مردمش در تصویب قانون اساسی فعلی دخالت نداشته اند، مسئولیت اول شما باید متوجه آن مردم باشد، نه به قول آقای خمینی "آن نظام پوسیده".
با نظری بر آنچه که گذشت، و گذری بر واقعیات روزمره که بر مردم میرود، با تصویری از فساد و دستگاهی مخوف روبرو میشویم که در آن و به قول شما، اندکی تمامیت خواه به خود اجازه داده اند تا با عملکرد خودسرانه حقوق اولیه مردم   را پایمال نمایند. وشما یکباره ، به نام مردمسالاری از آنها می خواهید که زمینه شرکت در انتخابات را برای کاندیداهای شما فراهم آورند!!
حال فرض را براین منوال قراردهیم که دستگاه وسیع و پیچیده چند سر تقلب یک جا کوتاه آمد و در مورد کاندید های مجمع همانند "خودی" ها عمل کرد. آیا از منظر آن علمای محترم، "فضا مناسب گشته است؟"، " از رای مردم پاسداری شده است؟"، "فضاامن و مطمئن شده است؟"، "این انتخابات بدون تصرف و صلاح اندیشی در رای مردم انجام گرفته است؟" . اگر چنین است وشما از آن راضی هستید، دراین صورت منظور نظرشما از "مردم" همانا آن مجمع محترم است.
بازهم فرض را قرارمیدهیم به اینکه اینبارهم "صلاح و مصلحت کشور" به سوی خواسته شما جریان یابد و همچون مجلس ششم و دوران آقای خاتمی بشود. چندصباحی دیگر ، بازهم باحکم حکومتی و انواع فشارهای موجود، زمینه   رسیدن به اهدافشان را به دست شما فراهم تر خواهند کرد. آیا اینست پاسداری از رای مردم؟ این است جنبه مردم سالارانه نظام که به آن افتخار میکنید؟
به هرحال،   نظری بر روند عمر قریب به سی ساله نظام به هر ناظری می گوید،   این کسانی که در پی به قبضه درآوردن تمامی قدرت هستند، نه فریب شما را می خورند و نه دست از تمامیت خواهی برمی دارند. شما برای ادامه زندگی سیاسیتان دو راه بیشتر پیش رو ندارید: یا تمام وکمال با حق باشید. یا تمام و کمال با قدرت حاکم. به سخن دیگر یا حسین(ع) باشید، یا شمر. در غیر این صورت مرگ تدریجی سیاسی شما فرا میرسد و نه مردم باوری به شما خواهند داشت و نه "قدرت" به شما احتیاج پیدا میکند. آنگاه   در خزان زندگی در برابر   خدا و مردم خواهید گفت:
چون عود نبود چوب بید آورده ام
روی سیه و موی سپید آورده ام
من به عنوان یک هموطن آرزو دارم به حق بگروید و شیرینی و نشاط آزادی و آزادگی را در سرزمین استبدادزده   مان بچشید. اعتماد مردم را به خود جلب کنید تا آنهاهم باامید و دلی گرم به ساختن فردائی روشن در محیطی سالم برای خود و آیندگان همت کنند.
 
Mizan۱٣۵۷@yahoo.com