از : فعال کارگری از تهران
عنوان : لطفا بخوانید
آقای جلالی پور مطلب استخوانداری در نقد دوستان جوانتان نوشته اید که در آن تجارب تاریخی را هم لحاظ کرده اید ارزیابی این گواهان تاریخی اما بدون آسیب شناسی احزاب ماقبل شکل گیری این سازمان ها و بدون در نظر داشت شرایط تاریخی خاص به ویژه در دوران پیش از انقلاب قدری ناقص است و از این که بگذریم یک اشکال اساسی در احزاب به ویژه احزاب راست طرفدار سرمایه داری وجود دارد و آن اینکه تقریبا همه آنان حزب نخبگان بوده و هستند و اعتقادی به فراگیر شدن و پذیرش اعضای جدید در حدی که پاسخگوی نیاز جامعه و مبارزات حزبی باشند ، نیستند در نتیجه جوانان را جذب نمی کنندمثل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی. کارگزاران و حتی نهضت آزادی دوم اینکه دیدگاه های موجود در نزد برخی سالمندانی که ویژگی های مناسب را برای کار حزبی دارند مثل آقای خاتمی از جاذبه های کافی برای جوانان برخوردار نیست و این نیاز جامعه جوان مارا برنمی آرد مثال آن برخورد آقای خاتمی با دانش جویان در دوره ریاست جمهوری شان که برجوانان برچسب افراطی گری زدند در حالیکه جوانانی که در مقابل ایشان بودند رادیکال بودند نه افراطی . تا زمانی که این دیدگاه که افراطی گری و رادیکالیزم را برابر میداند در جمع اطلاح طلبان بازتعریف نشود طبیعی است که قابلیت جذب و حفظ نیروهای جوان را نداشته باشند. حرف شما درباره تعدد احزاب کاملا درست است این ضعف در احزاب چپ هم فراوان است که بنا براختلافاتی که قابلیت انتاگونیستی ندارند انشعاب می دهند و یا اینکه مثلا بنا به تعاریف کمی متفاوت نه متضاد بر سر مبارزه به سود طبقه ای که به آن متمایلند خواهان ایجاد تشکل سیاسی دیگری می شوند اما سوی دیگر این موضوع هم قابل توجه است و آن اینکه این نیروها جوانند ودر انتخاب جهتی هستند که با شکل گیری و تکامل آرمانخواهی شان سمت گیری کنند. آیا اصلاح طلبی آنهم در قالب نوع خاصی از آن (اصلاحات از بالا)و مبارزه در حد چانه زنی بدون فشار از پایین می تواند نتیجه لازم را به دست دهد؟ گو اینکه مطابق گزاره موجود از« ندا» چنین چیزی نیست اما نیروهایی یه خاطر این موضوع از اطلاحات شما بریده اند و چون برعکس « ندا» اعتقادی به سیستم ندارند و میدانند که نمی توانند بطور رسمی اعلام وجود کنند لاجرم به راه های و شیوه هایی متوسل می شوند که کمتر مورد توجه جامعه شناسانه شما قرار می گیرند . این نقد نیر در ارزیابی شما از اهداف و آرمان ها وارد است که فکر می کنید این دو با هم قابل جمع نیستند . حزبی که نتواند آرمانخواهی اعضای خود را با واقعیت های جاری تطبیق دهد قطعا در عرصه تشلیلات و ادامه مبارزه متشکلانه ناموفق است چرا عدالتخواهی که آرمانی است نمی تواند در قالب مبارزه با فساد اداری و یا رانت خواهی و رانت خواری و... مبارزه ای عدالتخواهانه باشد؟ و در ادامه خودش به توزیع عاد لانه مثلا شغل و تخصیص عادلانه فضای آموزشی امکانات اجتماعی منجر شودو کم کم به آرمان های انسانی عدالتخواهانه تری بیانجامد؟
هر چند این حرف که:ضرورت شکل گیری حزبی که هیچ تفاوتی با احزاب اصلاح طلب موجود ندارد و می تواند تبعات منفی هم داشته باشد ، حرف درستی است اما روی دیگر این سکه هم نشان از آن دارد که اصلاح طلبان نیاز به بازنگری جدی و خلاقانه و صادقانه از دوران فعالیت گذشته شان هستند تا دریابند چرا چنین اتفاقاتی افتاده و ممکن است دوباره بیافتد . درمبارزه اصلاح طلبانه تان به سود آزادی و دموکراسی و عدالت برایتان آرزوی توفیق دارم
۶۴٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣۹٣
|