اعتراض به محاکمه چندباره کارگران سقز
برهان دیواگر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۶ مهر ۱٣٨۵ -
۱٨ اکتبر ۲۰۰۶
ماجرای اول ماه مه سال ٨٣ سقز و دستگیری تعدادی از فعالین کارگری و شرکت کنندگان در این مراسم داستان دراز چند ساله گذشته در این شهر بوده که کماکان ادامه دارد. ماجرای زندانی و بازداشت و احضار و تهدید ما جمعی از فعالین کارگری در این مدت نه تنها در ایران بلکه در سطح بین المللی نیز به یکی از مسائل مطرح تبدیل شده است. تا کنون از سقز و سنندج تا تهران و شهرهای مختلف، از ایران تا دههای کشور اروپایی و کانادا و آمریکا و تعدادی از کشورهای آسیایی، اعتراضات زیادی از جانب اتحادیه های کارگری و نهادها و احزاب و جریانات مختلف به فشار جمهوری اسلامی علیه ما شده است. با تمام اینها انگار داستان دادگاهی و محاکمه و احضار و فشار به ما آخری نخواهد داشت. بر مبنای احضاریه های که برای آقایان جلال حسینی،محمود صالحی و محسن حکیمی از طرف دادگاه انقلاب صادر شده است، روزهای ٢٤ و ٢٦ مهر و ١٠ آبان آنها باید در داگاه حاضر شوند و به جرم مراسم روز کارگر در شهر سقز برای چندمین بار محاکمه شوند. خود من به همین جرم ٢ سال حکم تعزیری گرفته و تازه پرونده دوم هم دارم که جرایم سنگین تری از اولی از سازماندادن اعتصاب عمومی در شهر سقز تا مسائل دیگری را در آن جمع کرده اند .
آنچه مسلم است احضار و دادگاهی کردن این دوستان و من و امثال من و طول دادن چند ساله به آن، تهدیدی است علیه کل فعالین کارگری و مردم. این اقدامات جدا از اینکه ابزار زور و قلدری جمهوری اسلامی علیه ما است، همزمان وسیله فشار و تهدید کارگران و مردمی است که میخواهند سر به تن جمهوری اسلامی نماند. این اقدامات ادامه فشاری است که به کارگران مراکز دیگر، به کارگران شرکت واحد و رهبران و نمایندگان آنها، به کارگران ایران خودرو، به نمایندگان کارگران پرریس سنندج و نساجی بابلسر و دهها مرکز کارگری آورده اند. این اقدامات گوشه بسیار کوچکی از تعرضی ارتجاعی به سطح معیشت طبقه کارگر و هر نوع آزادی و ابراز وجود کارگران و مردم ناراضی است. میخواهند با این اقدامات زبان اعتراض مردم را ببرند. معلمان ناراضی را اخراج میکنند، دانشجویان حق طلب و انساندوست را احضار و از تحصیل محروم میکنند و تعدادی را روانه زندان میکنند. زنان را تحت فشار میگذارند تا به محرومیت و قبول آپارتاید جنسی و تحقیر و توهین به خود تن دهند و سر تسلیم فرود آورند. به خانه های کارگران در محله اکباتان حمله میکنند و در کمال بی شرمی میخواهند کانال تلویزیون و زندگی خصوصی ما را هم تعیین کنند و ماهواره ها را با خود میبرند. تمام این کارها در یک راستا و ان ایجاد فضای تحمیق و افزایش بی حقوقی برای مردم و تامین ماندگار حکومت اسلامی است. بدون تردید در مقابل این تعرض باید ایستاد. علیه محاکمه کارگران سقز، علیه حمله به اعتراض و اعتصاب کارگری، علیه اخراج و بیکارسازی، علیه حمله به دانشگاه و حمله به زنان و هر اقدام دیگر آنها علیه مردم باید ایستاد. اما گره اصلی پراکندگی ما است. گره اصلی عدم ایجاد صفی متحد از کارگر و معلم و پرستار و دانشجو و دانش آموز در مقابل این توحش است. این را باید ایجاد کرد. ایجاد این صف همبسته و این اتحاد و دفاع از هم ضامن پیروزی ما و ضامن ایجاد شرایطی انسانی تر برای همه ما مردم محروم در این جامعه است. اما سوال این است که پای این اقدام و ایجاد این اتحاد خواهیم رفت. این دیگر به فعالین کارگری به رهبران دلسوز و رادیکال در مراکز کارگری، در دانشگاه، در میان معلمان و در هر محله و شهر و مکانی بستگی دارد. این به تصمیم ما و به تلاش و نقشه ما و به درک اهمیت این مهم از جانب ما بستگی دارد. آیا زمان ایجاد صفی متحد و تلاش انسانی و سراسری در تقابل با این توحش فرا نرسیده است؟
زنده باد اتحاد
برهان دیوارگر
Borhandivargar۲۰۰۶@yahoo.com
|