لحظه فرارسیدن حقیقت
زمان رسیدن اوباما به درک واقعیت در خاورمیانه


اردشیر زارعی قنواتی


• مصاحبه "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا با خبرگزاری ان بی سی در روز یکشنبه هفتم سپتامبر، در تشریح استراتژی جدید این کشور در مقابله با دولت اسلامی (داعش) با عبور از تردیدهای قبلی و رسیدن به یقین فعلی، نشان از عزم جدی تر واشینگتن برای مبارزه با این گروه تروریستی دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ شهريور ۱٣۹٣ -  ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۴


مصاحبه "باراک اوباما" رئیس جمهوری آمریکا با خبرگزاری ان بی سی در روز یکشنبه هفتم سپتامبر، در تشریح استراتژی جدید این کشور در مقابله با دولت اسلامی (داعش) با عبور از تردیدهای قبلی و رسیدن به یقین فعلی، نشان از عزم جدی تر واشینگتن برای مبارزه با این گروه تروریستی دارد. آنچه بیش از همه در این مصاحبه جلب نظر می کند عبور رهبران کاخ سفید از منازعات ژئوپلتیک و آرایش های سیاسی حول تقابل محور سنی با شیعه است که حداقل در طول چند سال گذشته کانون مجادلات واشینگتن – تهران بوده است. اشاره اوباما به اینکه "در حال حاضر به روشنی می توان دید که برای نخستین بار در منطقه خاورمیانه، این ایران نیست که به عنوان مشکل کشورهای سنی متحد با آمریکا مطرح است" نقطه عطفی در نگرش جدید دولت آمریکا نسبت به تحولات خاورمیانه محسوب می شود. وی ضمن دعوت از کشورهای متحد و محافظه کار سنی آمریکا در منطقه چون ترکیه، عربستان، امارات متحده عربی و اردن برای همکاری جهت مبارزه با پدیده دولت اسلامی بر این نکته تاکید می کند که هم اینک خطر اصلی نه ایران شیعه که افراط گرایی سنی و تروریسم بنیادگرای داعش است. این سخنان که در چارچوب تشریح مقدماتی استراتژی جدید واشینگتن در تحولات خاورمیانه مطرح می شود به نوعی عبور کاخ سفید از راهبردهای قبلی خود می باشد که تاکنون محور آن بر تقابل ایران با متحدین سنتی واشینگتن تعریف می شد. ورود دولت اسلامی به کانون تحولات منطقه یی و همکاری میدانی تهران – واشینگتن در زمینه مصالحه ملی در عراق و انطباق منافع دو طرف در مبارزه عملی با داعش هم اکنون واقعیات جدیدی را پیش روی آمریکا قرار داده است که بسیاری از معادلات قبلی را تغییر می دهد. بدون شک این مصاحبه مهم و تشریح استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه که قرار است مشروح آن در روز چهارشنبه توسط وی اعلان شود گویای یک تغییر در چارچوب واقعیات عینی و میدانی تلقی می شود که حداقل به لحاظ تاکتیکی راه را برای آغاز یک همکاری (حداقل تاکتیکی) در بین دو دشمن تاریخ ٣۵ ساله ی اخیر باز خواهد کرد.

اینکه اوباما این بار به صراحت کشورهای متحد سنی مذهب خود در خاورمیانه را خطاب قرار داده و به آنان نسبت به خطر رشد بنیادگرایی و سلفی گری به عنوان بزرگترین خطر موجود هشدار می دهد، در واقع یک تجدیدنظر اصولی در استراتژی قبلی آمریکا است که قبلا حتی موجب حمایت آنان از انواع تروریست ها در سوریه به بهانه مبارزه با "بشار اسد" شده بود. هم زمان با این، سخنان جنگ افروزانه "هنری کسینجر" استراتژیست سیاسی محافظه کار آمریکایی مبنی بر اینکه ایران مشکلی بزرگتر از داعش برای آمریکا می باشد نشان می دهد که همچنان در این کشور نیروهای فشاری هستند که می خواهند مسیر قبلی و استراتژی سنتی واشینگتن در این خصوص را دست نخورده باقی بگذارند. این استراتژی جدید دولت اوباما چون در خلاء انجام نمی گیرد و بازتاب عینی آن در حوزه عملیاتی نمود پیدا خواهد کرد لاجرم تبعات و پیامدهایی را به همراه خواهد داشت که می تواند بسیار با اهمیت تلقی شود. این یک سیگنال روشن و مشخص به طرف ایرانی هم است که به نوعی دعوت به یک همکاری در مبارزه با خطر دولت اسلامی را مطرح می کند. همین که اوباما خطاب به متحدین منطقه یی خود به خلاف رویه پیشین خطر ایران را در حاشیه قرار داده و دولت اسلامی یا افراط گرایی سنی را به عنوان خطر اصلی مطرح می کند، هم اینکه اعلان تغییر موضع در قبال تهران است و هم اینکه کشورهای متحد سنی خود را نسبت به تشدید چالش با ایران بر حذر می دارد. در زمینه عملیاتی کردن استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه بدون تردید اوباما راهی به غیر از تجدیدنظر در نگرش قبلی خود نسبت به محور تهران – دمشق و ایجاد زمینه های همکاری با این کشورها نخواهد داشت. هر چند که هم اکنون تا حدود زیادی به صورت غیرمستقیم این همکاری در حمایت از دولت عراق و پیشمرگه های کرد بین دو کشور آمریکا – ایران در مبارزه علیه داعش وجود دارد، اما با رویکرد جدید واشینگتن این همکاری و نزدیکی می تواند بسیار پر رنگ تر از گذشته شود. از طرف دیگر با ورود ایران به سطح همکاری های عینی با آمریکا در مبارزه با دولت اسلامی این خطر که واشینگتن در ادامه کار با عبور از خطوط قرمز به بهانه این مبارزه دست به یک ماجراجویی تجاوزکارانه در سوریه بزند تا حدود زیادی کم رنگ شده و می توان این وضعیت را بهتر از آنچه که امکان دارد در آینده اتفاق بیافتد مدیریت کرد و مانع از وخامت وضعیت شد. در شرایط همکاری است که ایران قادر به اتخاذ یک سیاست درست امنیتی و در دست گرفتن ابتکارعمل لازم حداقل در مورد خطراتی که می تواند برای متحد خود در سوریه اتفاق بیافتد، ممانعت کند. همچنین در صورت اقدام یکجانبه آمریکا با همدستی متحدین غربی و عرب خود در غیاب حضور تهران این امکان وجود دارد که بار دیگر تهران در حاشیه قرار گیرد.

به همان نسبت که در گذشته اصرار "نوری المالکی" برای حفظ مسند نخست وزیری موجب اتحاد و وحدت عمل جناح های سیاسی سنی و کرد درون عراق و متحدین منطقه یی – بین المللی واشینگتن حول یک واگرایی چالش برانگیز بین تهران – واشینگتن شده بود، با تحولات جدید به خصوص در زمینه همکاری ایران برای رسیدن به مصالحه ملی در عراق موقعیت این کشور در معادلات جاری به درجه یی ارتقاء یافته است که حتی واشینگتن نیز دست همکاری به سوی تهران دراز می کند. واشینگتن به تجربه عینی به خوبی درک کرده است که بزرگترین پتانسیل بالقوه و بالفعل برای شکست دولت اسلامی به عنوان دشمن مشترک در دست تهران بوده و کلید این قفل تا حدود زیادی در دست "حسن روحانی" و دیگر ارکان قدرت در ایران خواهد بود. در طی ٣۵ سال گذشته همیشه این سنت "شوت توپ" به واسطه سیاست های غلط و مخاصمه مزمن دو طرف، به زمین ایران توسط آمریکا یک رویه معمول بود که مدام تکرار می شد، اما هم اینک به نظر می رسد که حداقل در مورد خطر پدیده بنیادگرایی و تروریسم داعشی در منطقه خاورمیانه این بار اوباما در زمینی بازی می کند که توپ های شوت شده وی دروازه متحدین سنتی آمریکا در منطقه و رقبای ژئوپلتیک همسایه ایران را نشانه گرفته است. این تغییر مهم در سیاست خاورمیانه یی آمریکا یک تجدیدنظر راهبردی تلقی می شود که می تواند برای منافع ملی ایران در صورت وجود عقلانیت در نهاد قدرت حاکم در تهران حامل یک فرصت تاریخی به حساب آید. دیپلماسی ایرانی در این مقطع تاریخی می بایست با لحاظ حفظ منافع ملی خود با حساسیت ویژه و اتخاذ یک سیاست پراگماتیستی در این چارچوب به تحولات جدید واکنش نشان داده و تهدید دولت اسلامی را به یک فرصت عینی برای خروج از انزوا و امنیت ملی خود تبدیل کند.