لحظه فرارسیدن حقیقت - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
  
    از : امیر احمدی

عنوان : مخالف
مگر در زمان خاتمی در جنگ علیه القاعده ایران با امریکا همکاریه نزدیک نداشت اخرش چی شد...ایران محور شرارت نامیده شد...تا امریکایی ها تضمین های عملی و عینی ندادن نباید به اونا اعتماد کرد.
۶۴۵۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹٣       

    از : الف رستمی

عنوان : از پاسخ شما ممنون هستم
جناب آقای قنواتی
طرحی که ناتو و در راس آن آمریکا در دست دارد حل مشکل داعش نیست. نتیجه راه حل های آمریکایی - اگر در افغانستان و عراق و سوریه اش را هم کنار بگذاریم - حد اقل در لیبی قابل مشاهده است.
تشکیل یک ائتلاف بین المللی راهش شورای امنیت سازمان ملل متحد است. وگرنه این واژه «بین المللی» می تواند به شکلی فریبکارانه جایگزین «ناتو» شود. ائتلاف بزرگی که بوش فراهم آورد و به عراق حمله کرد و از آن روز تا امروز فجایعی چه بسا بیشتر از رژیم دیکتاتور جنایتکار صدام آفرید نیز تحت نام یک ائتلاف بین المللی صورت گرفت و همه نیروهای ترقیخواه جهان حتی لیبرال ها امروز به غیر قانونی بودن آن صحه گذاشته اند. در آن روز هم البته چه کشور ها و چه جریانات سیاسی ای بودند که با این تجاوز نظامی مخالفت کردند و به نظر می رسید حق با آن ها بود.
جمهوری اسلامی اولین حکومتی است که راهی عراق برای جنگ با داعشی ها شد. همراهی کامل با آمریکا در حمله به مواضع داعش در اطراف کرکوک را هم در پرونده دارد و مشکلی در مشارکت با طرح ناتو همزمان با پیشبرد مذاکرات در پی اجرای همه تعهد های توافقات هسته ای، به امید گشایش در کارهایش، نداشت.
این راهی که شما توصیه «تاکتیک»ی می کنید و به نظر من به شدت هم خطاست را قبل از آنکه شما و دیگرانی که نمی خواهم اینجا نام ببرم و برچسب آن ها را بر پیشانی شما بچسبانم، داده اند و انجام شده و بی نتیجه بودنش را ثابت کرده است.
آنچه امروز غرب از جمهوری اسلامی می خواهد «استراتژیک» ی کردن این تاکتیک است.
توصیه تاکتیکی چیزی که استراتژیک است را شما چه نامی می گذارید؟!
پوتین هم همین راه را رفت و آنچه امروز مجبور به انجام آن شده است، در واقع چیزی جز بی نتیجه بودن همراهی تاکتیکی با ناتو نیست. خودش به زبان خیلی ساده و روشن یکبار گفته است: آن ها متحد نمی خواهند، نوکر می خواهند.
من خوشحال می شوم که قضاوتم در مورد مواضع شما اشتباه باشد، چرا که از خوانندگان همیشگی نوشته هایتان بوده ام.
قصد هم نداشته ام واقعا به بحث با شما بپردازم چرا که معذوریت هایتان را درک می کنم.
اما شما موضعگیری به غایت خطرناکی کرده اید که اگر بر اساس تفکرتان آن را ضروری دیده اید، من هم افشای خطا بودن آن را واجب دیده ام، وگرنه چیزی نمی نوشتم.
به زودی سیر حوادث نشان خواهد داد این «ائتلاف بین المللی» ناتویی چه فاجعه تازه ای در منطقه براه خواهد انداخت و قضاوت های من و شما که از منابع مختلفی سرچشمه گرفته کدام درست بوده است...
۶۴۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹٣       

    از : فریبرز

عنوان : واقع بینی راست روی نیست!
مقاله دوست خوبم اردشیر زارعی به قدر کفایت روشن بود و البته توضیح بعدی ایشان آن را مستدل تر کرد و نیازی به بازگویی آن نیست. اما یادآوری این نکته بد نیست که با توجه به صحت ادعای آقای رستمی مبنی بر برنامه ریزی های امپریالیستی آمریکا برای نفوذ و تسلط دایمی بر منطقه (به طور کلی) اگر این کشور ناچار شود ایران را در مناسبات منطقه ای به بازی بگیرد از سر ناچاری است زیرا بنا به گفته های مقامات امریکایی در طول این ۳۵ سال ایران همواره جایگاه دشمن را برای آمریکا داشته است. این می تواند گشایشی برای منافع ملی ایرانیان باشد که علیرغم جنگ طلبی های برخی از افراد و گروه های با نفوذ داخلی که نان خود را در تنور جنگ گرم می کنند، هم مسئولان ایرانی و هم آمریکایی را از کوبیدن بر طبل جنگ منصرف کند که البته تحولات این روزها نشان داد که این تصور چندان با واقعیت منطبق نشد و ما نباید از موضع گیری های آمریکایی ها علیه شرکت ایران در ائتلاف ضد داعش شاد باشیم. همان گونه که نمی توان موضع گیری های آمریکایی ها در روزهای کنونی علیه ایران را رد نظریه آقای رستمی به طور کامل بدانیم. نه دشمنی ایران و آمریکا ان چنان که برخی مسئولان جمهوری اسلامی سعی دارند القا کنند نشان دهنده موضع برحق ضد آمریکایی ان ها است و نه دعوت به همکاری ایران و آمریکا بر سر موضوع داعش نشان دهنده تسلیم طلبی و راست روی آقای زارعی قنواتی است.
۶۴۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣۹٣       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : پراگماتیسم سیاسی - رسانه یی را با راست روی اشتباه نگیرید
جناب رستمی عزیز اول سلام
اینکه به جای نقد علمی با یک پیش داوری به شدت اشتباه از ابتدا به تنهایی به قاضی رفته اید و ظاهرا حکم مجرمیت بنده را به اتهام ماهیت راست روانه، گرفته اید بیش از آنچه دل آزار باشد موجب شگفتی مرا به همراه داشته است. ظاهرا شما را باید مبتکر یک تئوری جدید در حوزه روانشناختی سیاسی به حساب آورد که چون ارشمیدس به تازگی کشف کرده اید که یک نفر و به قول شما کارشناس سیاست خارجی به یکباره و یکشبه از چپ به راست می غلتد بدون اینکه در یک پروسه زمانی این تغییر ماهیت شکل گرفته باشد. متاسفانه مشکل اساسی بسیاری از ما ایرانی ها در این است که مرز بین منافع ملی و منافع خاص نهاد قدرت را نمی شناسیم و فکر می کنیم اگر موضوعی در زمانی معین بین نهاد مردم و نهاد قدرت به مرز نزدیکی رسید حتما توطئه یی در کار است یا اینکه اصل صورت مساله اصلا وجود خارجی ندارد. اتفاقا با این گزاره شما کاملا موافقم که برای ارائه هر تحلیلی اول باید چارچوب کلی و موقعیت عمومی حاکم بر بحث را شناخت تا بتوان با استناد به آن به زوایا یا تبعات موردی آن پرداخت. به یقین چنانچه پیگیر اخبار تحولات منطقه یی بوده باشید در این روزها اظهارات و عملکردهای متفاوت در قبال چرایی و نحوه همکاری بین تهران - واشینگتن توسط سیاستمداران داخلی و خارجی را به خوبی شنیده اید. حداقل می دانید که در روز جمعه ۲۱ شهریور "جان کری" وزیر امور خارجه آمریکا برای خشنودی و جلب همکاری کشورهای محافظه کار عرب و شریعتمداران ترکیه به صراحت اعلان کرد که در این ائتلاف جایی برای حضور ایران به دلیل حمایت از اسد وجود نخواهد داشت. چند روز پیش هم حتما خوانده اید که کسینجر تئوریسین محافظه کار آمریکای دقیقا در نقطه مقابل سخنان اوباما بر این نکته تاکید داشتند که خطر اصلی نه داعش که همچنان ایران است. دوست عزیز تحولات سیاسی به خصوص در حوزه سیاست خارجی فراتر از اراده من و شما اتفاق می افتد و به همین دلیل هنر دیپلماسی و زیرکی سیاستمداران در آنجاست که با درک واقعیات سعی در کاهش تبعات منفی رخدادها و استفاده بهتر از فرصت های موجود داشته باشند. ایران چنانچه رسما در ائتلاف ضدتروریستی علیه داعش قرار می گرفت با توجه به تفاوت دیدگاه تهران نسبت به اوضاع سوریه و به طورکلی خاورمیانه می توانست از بازی یکطرفه یی که اینک امکان دارد انجام شود و تبعات منفی آن دامن ایران، سوریه و روسیه را بگیرد تا حدود زیادی ممانعت به عمل آورد. این واقعیت را متاسفانه بسیاری از ما ایرانیان به موقع درک نمی کنیم در صورتی که ارتجاع عرب، میراث داران عثمانی در ترکیه، تندروهای آمریکایی، راستگرایان اسرائیلی، ساخت تجاوزگر ناتو و افراطیون داخلی به خوبی درک کرده و تمام سعی خود را در جهت بر هم زدن این قاعده به کار برده اند. چرا بعضی از دوستان کاسه داغ تر از آش می شوند در حالی که رهبران مسکو و دمشق که امروز در سیبل اصلی تجاوز ناتو و ارتجاع عرب قرار گرفته اند از همان ابتدا در خواست یک همکاری بین المللی با مشارکت جمعی را مطرح کرده و اولین نفر نیز وزیر امور خارجه سوریه بود که از این همکاری به شرط مشارکت دمشق برای سرکوب داعش در عراق و سوریه دفاع کرد. حتما جناب رستمی الان باید خوشحال باشد که کری می گوید جایی برای مشارکت و حضور ایران در این ائتلاف نیست و می خواهد ماه عسل خود را در خلوت اعراب خلیج فارس و ترکیه سپری کند که خود از حامیان داعش بوده اند. من نمی دانم این چه توطئه و معامله یی است که بعضی از دوستان به اسناد آن دسترسی پیدا کرده اند ولی در بزنگاه عملیاتی همیشه عکس آن انجام می گیرد. آقای رستمی واقعا شما هنوز از این هراس دارید که ایران بار دیگر نقش ژاندرم منطقه را برای آمریکا و ناتو بازی کند آن هم با این تاریخ ۳۵ ساله منازعه. روابط بین تهران - واشینگتن در بهترین شکل ممکن تنها می تواند در آنجا که یک انطباق منافع شکل گرفته باشد به یک همکاری تاکتیکی ختم شود. با این توهم توطئه یی که نسبت به موضوع دارید حتما باید نسبت به گسترش همکاری های سیاسی - اقتصادی بین تهران و مسکو در روزهای اخیر که گفته می شود سطح مناسبات را به ده برابر گسترش می دهد و همچنین درخواست رسمی ایران برای عضویت در گروه شانگهای شوکه شده باشد. اتفاقا تاکید بنده برای همکاری شفاف و حضور فعال در یک ائتلاف بین المللی علیه داعش دقیقا ناشی از همین نگرانی نقش منفی ناتو، ارتجاع عرب، اسلامگرایان ترکیه و تندروهای آمریکایی در شکل دادن به تحولات منطقه در غیاب دیگر بازیگران متفاوت می باشد، که ظاهرا ذات بحث از سوی شما گرفته نشده است. حتی عملیاتی شدن این همکاری می توانست به بسیاری از عوام فریبی ها در حوزه سیاست داخلی، به خصوص در آنجا که به قول خود شما مذاکرات پشت پرده بین دو کشور چند سال است که انجام می گیرد، برای نقض حفظ تصلب ساخت قدرت نیز تاثیرگذاری خود را ایفا کند. برای یک روزنامه نگار که در درون کشور می نویسد گفتن هر چیزی راحت نیست و در چارچوب کلی نگرش خود سعی می کند بحث را با نوعی از امکانات موجود در این فضا پیش ببرد که شاید برای بسیاری از دوستان در خارج از کشور قابل هضم و درک نباشد. دوست عزیز هرگز در ذهنتان این اندیشه را به خود راه ندهید که یک روزی حتی در آینده دور بنده به سمت فاجعه راست بغلتم چون به مزاح هم که شده بدانید گروه خون من (o منفی) است.
با سپاس بیکران از توجه شما
اردشیر
۶۴۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹٣       

    از : الف رستمی

عنوان : نقشه جدید خاورمیانه
نویسنده، این بار با صراحت بیشتری دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی را فرا می خواند که به جبهه ناتو در «مبارزه با تروریسم» بپیوندد و این فرصت طلایی را از دست ندهد.
دلیلی که آقای قنواتی می آورد این است که ظاهرا چرخشی در سیاست های اوباما صورت گرفته است؟!
اگر نویسنده کسی بود که سال ها بعنوان یک کارشناس سیاست خارجی قلم نمی زد، ممکن بود فکر کرد پیچیده گی های سیاسی منطقه و اجرای نقشه خاورمیانه جدید را نمی داند و وارونه دیده است، اما متاسفانه اینطور نیست.
ایشان باید تیتر مقاله اش را دعوت به همکاری با ناتو می گذاشت و تکلیف خود و ما را روشن می کرد.
آنچه ناتو تصویب کرده و اوباما بیان می کند در واقع اجرای مرحله به مرحله نقشه جدید خاورمیانه است. این یک نقشه ضد مردمی برای جاودانه کردن درگیری های قومی در منطقه و ضرورت حضور همیشگی نیروهای خارجی و گسترش ناتو به خاورمیانه است.
رژیم جمهوری اسلامی قبل از توصیه های آقای قنواتی و از دوران مذاکرات پنهان توسط ولایتی و صالحی با نمایندگان آمریکا در عمان این مسئله را در دستور کار دارند و خواهان ژاندارمی شیعه در منطقه شده است. و تلاش دارد آن را به پیش ببرد.
در واقع، به اسم مقابله با داعش طرح هایی ریخته می شود که نیروی واکنش سریع ائتلافی بین مرتجعین منطقه و ناتو سر هم بندی شود و تعریف آن ها از تروریسم به داعشی های دست پرورده خودشان خلاصه نخواهد شد. هیچ کدامشان هم با تفکیک منطقه سنی نشین سوریه و عراق مخالف نیستند و همانطور که مداخله قبلی اشان کار را به اینجا کشاند، مداخله فعلی شان هم جهنم بزرگ تری درست خواهد کرد.
حقیقتی که لحظه روشن شدنش فرا رسیده چرخش اوباما نیست ، عیان شدن دیدگاه های راست روانه آقای قنواتی است که سال ها پشت لفاظی های سیاسی پنهان می داشت.
۶۴۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹٣