زندانیان سیاسی فراموش شدهی کردستان
و تبعیض و بی مهری رسانهها و فعالین حقوق بشر قادر وریا - برگردان: سروش
•
کرد بودن از سویی و عضویت در احزابی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند از سوی دیگر، باعث شده که این زندانیان سیاسی، در مقایسه با زندانیان سیاسی سالهای اخیر از سوی رسانهها و حتی فعالان عرصهی حقوق بشر با نوعی تبعیض مواجه گردند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۵ شهريور ۱٣۹٣ -
۱۶ سپتامبر ۲۰۱۴
بیست وپنج سال است که شهریور ماه هرسال از کشتار دستجمعی زندانیان سیاسی یادکرده و یاد و خاطرهی جانباختگان این جنایت را گرامی میداریم. تابستان و پاییز سال ۱٣۶۷ خورشیدی بویژه طی ماههای مرداد، شهریور، مهر و آبان، چند هزار زندانی سیاسی از سوی جلادان جمهوری اسلامی به قتل رسیدند. این ماه به ماه یادآوری کشتار سال ۱٣۶۷ زندانیان سیاسی بدل شد. البته صدها زندانی سیاسی کرد نیز که وابسته به حزب دمکرات و دیگر سازمانهای سیاسی کردستان بودند در جریان این کشتار دستجعی به قتل رسیدند.
تاکنون در خصوص کمیت و چگونگی این کشتار و جوانب گوناگون آن، مطالب بسیاری نوشته شده است. البته این گفته بدین معنا نیست که نوشتن و تحقیق و واکاوی در این مورد لازم نیست. بهعکس، هنوز نیز این جنایت بزرگ نیازمند آنست که بیشتر مورد بررسی قرار گرفته و جوانب مختلف آن تحلیل شود. اما اهمیت گرامیداشت یاد و خاطرهی زندانیان اعدام شده به هیچوجه نباید موجب فراموش کردن زندانیانی گردد که سالهاست در اسارت بسر میبرند و میروند تا به دست فراموشی سپرده شوند. در کردستان افراد بسیاری وجود دارند که برخی از آنها حدود دو دهه و حتی بیشتر است که در زندان بسر میبرند و برخی نیز ۱۵ـ ۲۰ سال است که محبوس هستند.
کرد بودن از سویی و عضویت در احزابی که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند از سوی دیگر، باعث شده که این زندانیان سیاسی، در مقایسه با زندانیان سیاسی سالهای اخیر از سوی رسانهها و حتی فعالان عرصهی حقوق بشر با نوعی تبعیض مواجه گردند. طی چند سال اخیر زندانیان سیاسی وابسته به ملیتهای تحت ستم و اقلیتهای مذهبی، تا حدودی مورد توجه رسانهها و نهادهای مدافع حقوق بشر قرار گرفتهاند، اما این توجه هنوز شامل زندانیان سیاسی مورد نظر ما نشده است.
اکثریت قریب به اتفاق زندانیان سیاسی مورد نظرنویسنده این مقاله، جزو اعضای سادهی احزاب کردستان بودهاند و اگر فعالیتی هم داشتهاند، سیاسی بوده است و نه مسلحانه. اما با این حال چنین فرض کنیم که افرادی در میان این زندانیان در یک حزب مسلح فعالیت داشته و پیشمرگ بودهاند و با در دست داشتن اسلحه به وظایف و مأموریتهای حزبی و مبارزاتی خود عمل کرده باشند. آیا این امر میتواند توجیهگر فراموش کردن آنها، بی توجهی نسبت به آنان و عدم پرداختن به وضعیت آنها از سوی رسانهها و در گزارشهای مربوط به حقوق بشر و زندانیان سیاسی باشد؟ در کشوری که یک سیستم دیکتاتوری بر مسند قدرت قرار دارد و فعالیت سیاسی آزاد و قانونی احزاب و سازمانها و افراد را ممنوع کرده است و با توسل به اسلحه و ترور و ربودن و مفقودالاثر کردن، با فعالان و مبارزان اپوزیسیون برخورد میکند، امری است قابل انتظار که این سیستم سرکوبگر با مقاومت و مبارزهی مسلحانه روبرو گردد. بدست گرفتن اسلحه از سوی احزاب مبارز و فعالین سیاسی در چارچوب مقاومت مشروع و دفاع از خود قرار میگیرد.
همانگونه که با مسئولان و مقامات حکومتی و پرسنل نیروهای مسلح و فرماندهان آنها، بهنگام اسارتشان توسط نیروهای مخالف باید طبق کنوانسیونهای بینالمللی رفتار شود، مبارزان و اعضای سازمانهای سیاسی مخالف و مسلح نیز باید در همین چارچوب مورد تحقیق و بازپرسی قرار گیرند.
طبق مفاد اکثر کنوانسیونهای جهانی ویژهی حقوق زندانیان سیاسی و اسرای جنگی، بازداشت شدگان و اسرا بدون چون و چرا حق دارند که در شرایطی انسانی نگهداری شوند، حق دفاع از خویش و دسترسی به وکیل مدافع برای آنان تأمین گردد، خانواده و خویشاوندانشان بتوانند با آنان ملاقات نمایند، مجازات و مدت محکومیتشان به آنان ابلاغ گردد. به هنگام بیماری به دکتر دسترسی داشته باشند، پس از ابلاغ حکم تحت هیچگونه بازجویی و شکنجهای قرار نگیرند. باید به نهادها و مراکز مدافع حقوق بشر و رسانهها و نمایندگان افکار عمومی اجازه داده شود که با آنان ملاقات کرده و اطمینان حاصل کنند که بر اساس استانداردهای جهانی با آنان رفتار میشود.
اما زندانیان سیاسی فراموش شده کردستان با ستم و تبعض فراوانی روبرو هستند. علاوه بر آنکه مقامات رژیم هیچگاه حاضر نبودهاند آنها را زندانی سیاسی بنامند و لیست اسامی آنها را منتشر نمایند، آنانرا به دورافتادهترین زندانهای کشور منتقل کردهاند تا خانوادههایشان نتوانند بسادگی با آنها ملاقات کنند. در آنجا نیز اجازه نمیدهند که بهاتفاق یکدیگر در یک بند ویژهی خود محبوس باشند و آنانرا در کنار زندانیانی قرار دادهاند که به جرائم اجتماعی محکوم شدهاند و یا قاچاقچی مواد مخدر هستند و بدلیل وضعیت روانی همبندان و حاکم بودن فضای خشونت بر آنها، دائما در ناامنی بسر میبرند. اکثریت قریب به اتفاق آنها نیز از حق مرخصی محروم هستند و بسیاری اوقات که نزدیکترین خویشاوند آنان بیمار بوده و در بستر مرگ قرار دارند، حتی برای آخرین دیدار نیز به آنها اجازه داده نمیشود برای مدت کوتاهی هم که شده با خانوادهی خود دیدار نمایند. به هنگام بیماری و نیاز زندانی بیمار به مراجعه به دکتر متخصص و بستری شدن در بیمارستان و یا عمل جراحی در یک بیمارستان مناسب، هیچ گونه تسهیلاتی برای زندانی فراهم نمیشود. از تخفیف و یا کاهش مجازات خبری نیست. هیچ تضمینی وجود ندارد که حکم صادر شده علیه آنها قطعی بوده و مورد بازنگری قرار نگرفته و افزایش نیابد.
در این مقال مناسب به نظر نمیرسد که اسامی این زندانیان، تاریخ بازداشت و اتهامات وارده بر آنها و مجازاتهای تحمیل شده بر آنها و زندانهایی که این زندانیان چند سال از عمر خود را در آنها سپری کردهاند، منتشر نماییم (این امر باید پس از تکمیل اطلاعات لازم بعنوان ضمیمهی این نوشتار و یا هر فراخوان دیگر از این دست خطاب به رسانهها، مراکز مربوط و افکار عمومی انتشار یابد) اما در این فرصت لازم میدانم چند خواستهای را مطرح نمایم:
۱ـ بیایید در قالب یک سایت انترنتی یا یک پیج در شبکهی اجتماعی، یک بانک اطلاعاتی در خصوص آن گروه از زندانیان سیاسی کردستان که متأسفانه بفراموشی سپرده شدهاند، ایجاد نماییم و تصاویر و تمامی اطلاعات لازم را در مورد آنها منتشر سازیم.
۲ـ برای کانالهای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی مطالب مستند تهیه کرده و جامعه و مراکز مدافع حقوق بشر و افکارعمومی را از سرنوشت جانگداز این زندانیان مطلع سازیم.
٣ـ در داخل کردستان، مردم و بویژه فعالان مدنی و در خارج از کردستان نیز مراکز جهانی مدافع حقوق بشر را موظف نماییم که رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، موسسات حکومتی و دولتی و بطور کلی سیستم جمهوریاسلامی در کلیت آنرا تحت فشار قرار دهند تا به سکوت و بایکوت و تبعیض علیه زاندانیان سیاسی قدیمی کردستان پایان داده و به آزادی و یا تخفیف مجازات آنها گردن نهد.
منبع: روزنامه «کوردستان»
|