قصیده ای برای رزهای صورتی


نیلوفر شیدمهر


• فهمید قصیده ای که براش گفتم
خیلی شبیه رزهاش بود
کم برگ و پریده رنگ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٨ شهريور ۱٣۹٣ -  ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۴


 من برای عاشقام
یا گلهام
هیچوقت شعر نمی نویسم
این کارِمن نیست، کار یه مرده
یه مرد پیر
که مث باقی مردا
اعتماد زیادی به شکفتنِ خودش
و تخیلاتِ بزرگی
درباره ی زندگیِ کاذبِ صورتیش داره.

ولی امروز یه قصیده گفتم
برای این شاخه ی رزی
که از یه مرد بی خانمان خریدم
مردی لاغرتر از ساقه ی نازک گلم
واسه ی مرد
دو دلار و پنجاه سنت ریختم
و اون با خنده ی بی رمقش
ازم تشکر کرد
برای تعریفی که خرج غنچه هاش کردم.

گمونم فهمید که گل رو
از طرف اون
تقدیم به خودم خریدم
فهمید قصیده ای که براش گفتم
خیلی شبیه رزهاش بود
کم برگ و پریده رنگ
با دهنهای تاخورده ی قهوه ای
ولی هر چی که بودن
کاذب نبودن.

رز من به خونه نرسیده
مرد
تا زنده بود، تمام راه
هر چقدر می تونستم
بوش کردم
و به تخیلاتِ کوچک و واقعیِ صورتیش
فکر کردم
لبه ی دردناکِ پژمردگی هاش
چه بوی خود منو می داد.

/
نیلوفر شیدمهر
ونکوور
17 سپتامبر2104