بربریت داعشی
فرخ نعمت پور
•
داعش یک نیروی تروریست فراملی است که از پشتبانی کشورهای مختلف در سطح جهان و نیز منطقه برخوردار می باشد. این کمکهای علنی و مخفی برخاسته از تناقضات اساسی در منطقه دارای یک پیشینه رقابت میان نیروهای مختلف است. هیچ انگیزه درونی بدون یک بسیج عملی نیرو از لحاظ مادی و امکانات پشت جبهه هیچ وقت نمی تواند در سطح مطلوب و جدی به نتیجه برسد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣ مهر ۱٣۹٣ -
۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴
تصور جهانی بدون جنگ ظاهرا غیرممکن است. رمان تاریخ جهان را که ورق می زنیم، یکی از حوادثی که پایه ثابت داستان روائی اش را تشکیل می دهد جنگ و کشتار آدمیان توسط همدیگر می باشد، و همین تاریخ قرن بیستم با دو جنگ جهانی اول و دوم که در آن صد میلیون انسان قربانی شدند، بدترین فصل این رمان طولانی و قرن زندگانی بشر را تشکیل می دهد. اما با وجود شدت فاجعه، بشر هنوز به اندازه کافی از جنگها نیاموخته است. دلیل اصلی هم همین ادامه جنگها و کشتار آدمیان توسط همدیگر در اقصی نقاط جهان می باشد.
در بیان اینکه چرا بشر هنوز نتوانسته به جنگ با خودش پایان دهد، دو دلیل اصلی مطرح می شود: دلیل اول اینکه خشونت و مرگ در ذات بشر جای دارند و بنابراین بشر را از آن گریزی نیست، و دلیل دوم اینکه خشونت و جنگ علل اقتصادی ـ اجتماعی دارد که در آن بعلت تناقض منافع بویژه منافع مادی، جنگها برپا می شوند و تا این تضاد منافع هم وجود دارد، جنگها بناچار ادامه خواهند داشت.
اگر دلیل اول را مبنا قرار بدهیم، ظاهرا جنگها هیچوقت از جامعه بشری رخت برنخواهند بست، همانگونه که تاحالا هم رخت برنبستهاند. در این جا ما با یک دید ذات انگاریی کاملا منفی و تقدیر گرایانه در مورد سرنوشت نوع بشر روبرو هستیم. در نگاه دوم بر خلاف نگاه اول می شود در صورت رفع آن مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی و منافع متضاد مادی که لاجرم به برافروختن جنگها منجر می شوند، به این تصور برسیم که روزی جنگ سرانجام از میان آدمیان رخت برخواهد بست، و انسان برای همیشه از ریختن خون همنوعان خود حال به هر بهانهای دوری خواهد جست.
اگر بخواهیم مطالب مطرح شده بالا را به شرایط کنونی در خاورمیانه گره بزنیم، بویژه به آنچه که در عراق و سوریه می گذرد، ظاهرا می توانیم جنگی را که میان جناحهای مختلف در این کشورها وجود دارند را به جنگ به علت منافع گره بزنیم، و خشونتی را که گروه دولت اسلامی یا داعش و یا گاها بعضی از تیپ های منتسب به نیروهای مختلف انجام می دهند به تئوری دلیل اول که خشونت را ذاتی بشر می پندارد. و ظاهرا بدون این تئوری، توجیه و تفسیر خشونت داعشی تقریبا امکان ناپذیر می باشد. به زبانی دیگر، آنچه در این مناطق ادامه دارد همانا همزیستی هر دو پندار بشری در مورد علل جنگها در کنار هم می باشد.
علت خشونت افراطی را ظاهرا تنها نمی شود در علل بیرونی جست، زیرا اگر تنها این علل مطرح بودند، می بایستی همه آدمیان به یک نوع به خشونت افراطی می رسیدند، یا در همان فرم در همه آنان خود را نشان می داد، اما می بینیم که تنها گروه یا آدمیان خاصی به این برخورد می رسند، و این درست آن نکتهای است که ما را متوجه این امر می کند که باید به روانشناسی انسانها هم توجه کرد، یعنی جائی که منویات و حال بنوعی ذات تاثیرات مشخص خودش را دارد. اما همزمان شدت خشونت ما را متوجه علل دیگر هم می کند، پس خشونت افراطی ذاتی تنها نیست، بلکه تابع خوانش ویژه شرایط از طرف نیروهای معینی می باشد. خشونتی که بسته به شرایط (بویژه ایدئولوژی و نوع درک ما از پدهیدهها)، تغییر می کند، پس خشونت همزمان تا حد زیادی تابع شرایط خارجیست و این شرایط بشدت (اگر نه بر خالق آن الزاما)، اما بر آن تاثیرات معین و ویژه دارد.
یکی از دلایل استفاده بدون مرز از خشونت را باید در کارکرد آن از لحاظ عملی دید. خشونت شدید، از لحاظ روانی و روحیه بشدت روانشناسی طرف مقابل را تضعیف می کند، و از لحاظ تاثیراتش بر نیروهای خودی، انرژی خفته موجود در آنان را در سطح بسیار بزرگ بیدار و آزاد می کند، و بدانها اعتماد بیشتری می بخشد. بدین ترتیب این خشونت باعث کندی تحرک فیزیکی و درونی طرف مقابل و باعث شدت همین تحرکها در نیروی خودی می شود، و این درست همان تئوری تاثیر ایده بر عین اما در شکل افراط گرائی آن در بعد سیاسی می باشد.
خشونت افراط گرا همچنین در عمل میدانی خود این خشونت را تنها در فرم گروه و یا ارگان خود انجام نمی دهد، بلکه هر عضو گروه خودبخود از این اتوریته و اجازه برخوردار است که از آن استفاده کند و آن را بکار ببرد. یعنی خشونت گروهی بشدت در این حالت انفرادی و فردی شده و بدین ترتیب یک فرد هم می تواند در لحظات متفاوت با عمل خود، معرف کامل گروه از لحاظ شدت تاثیرات عمل اجتماعی خود باشد. در خشونت افراط گرا بویژه در عصر مدرن و با استفاده از تکنولوژی کشتار مدرن، جایگاه فرد و جمع به راحتی می تواند عوض شود، چنانکه یک نفر می تواند در ابعاد بسیار وحشتناکی و در زمان کوتاهی همان کار را انجام بدهد که در دوران کلاسیک یک جمع از عهده آن بر می آمدند.
در این خشونت همان تصور ماکیاولیستی دوباره زنده و بکار برده می شود که هدف وسیله را توجیه می کند، و اینکه ماکیاولی تنها یک تئوری پرداز مدرن و سکولار بود به هیچ وجه در روحیه مذهبیان افراطی کوچکترین خللی در اعتقادشان بدان وارد نمی کند. همه در جریان فتح شهر موصل (از طریق یوتوب)، توسط این گروه دیدیم که چطور یک ماشین حامل افراد مسلح این گروه در خیابان به مردم عادی الله اکبر گویان بدون هیچ واهمه و ملاحظهای شلیک می کردند و آنان را بیرحمانه می کشتند. در این کشتار وحشیانه و بدون ملاحظه که هدفش وحشت پراکنی بود، کلمه الله اکبر بر زبان آورده می شد زیرا که قاتل در حین شلیک می دانست دارد به مردم بی گناه شلیک می کند، اما با ندای این کلمه از خدای خود طلب آمرزش می کرد، طلب آمرزش بخاطر عملی که به ذن وی علیرغم جنایت اما پیروزی نگرش وی را بدنبال داشت. اگرچه می توان گفت که در فرهنگ این گروهها هیچ آدم بیگناهی هم نمی تواند وجود داشته باشد، زیرا که همین به ظاهر بی گناهان با سکوت خود حکم کافرانی را قبول کردهاند که جهان را به مسیر غیرخدائی کشانیدهاند، و این در واقع یعنی گناهی نابخشودنی.
ظاهرا تا امکان بهرهوری نیروها از وسائل و تکنولوژی پیشرفته نظامی در جهان ما کمتر باشد، افراطی گری و خشونت نیز در مسیر معکوس آن بیشتر و بیشتر می شود. گوئی ابزاری درونی و روحی می خواهد جایگزین نیروئی مادی و بیرونی شود. اگر چکشی در دسترس نیست تا نیروی بازو را چندین ده برابر کند، اما چکشی درونی وجود دارد که می تواند با همان نیروی بازو مردمان زیادی را از دم تیغ بگذراند. در این تجمع و تمرکز روحی و انرژی، داعش تجربه نوینی را به نمایش می گذارد، تجربهای که در آن مرزهای ملی موجود نفی می شوند تا بدین طریق از جغرافیای بیشتری برای بسیج عمومی و تاثیرات آن استفاده شود. حضور خود در مرزهای جغرافیائی محدود و مشخص می تواند تمرکز دشمنانشان را بهمراه داشته باشد. بنابراین باید انتظار داشت که این گروه هر دم مرزهای نوینی را بر روی خود بگشاید.
اما این فقط بعد درونی داعش را تشکیل می دهد. داعش یک نیروی تروریست فراملی است که از پشتبانی کشورهای مختلف در سطح جهان و نیز منطقه برخوردار می باشد. این کمکهای علنی و مخفی برخاسته از تناقضات اساسی در منطقه دارای یک پیشینه رقابت میان نیروهای مختلف است. هیچ انگیزه درونی بدون یک بسیج عملی نیرو از لحاظ مادی و امکانات پشت جبهه هیچ وقت نمی تواند در سطح مطلوب و جدی به نتیجه برسد. بنابراین هرچند هم به ذاتی بودن امر پدیده خشونت و جنگ در بشر باور داشته باشیم، باز بدون عوامل مادی آن، این خشونت ذاتی بر فرض وجود آن، تنها یک نیروی خفته و بدون عمل خواهد بود.
و نیز از یاد نبریم که خشونت داعشی همانند کمکهای مادی کشورهای پشتیبان آن، دارای یک بنیان نظری وارداتی هم هست. این خشونت، بعنوان یک ابزار تاثیر، در اتاق های فکر تجویز شده است.
|