زلزله نیامد اما پس لرزه ها در راهند


اردشیر زارعی قنواتی


• با شکست استقلال طلبان اسکاتلند در همه پرسی روز پنجشنبه ۱۸ سپتامبر و باقی ماندن این منطقه در چارچوب بریتانیای کبیر، هر چند زلزله یی سیاسی در لندن اتفاق نیافتاد اما پس لرزه های آن در آینده همچنان تاثیر خود را بر نظام پادشاهی این کشور بر جای خواهند گذاشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۰ مهر ۱٣۹٣ -  ۲ اکتبر ۲۰۱۴


با شکست استقلال طلبان اسکاتلند در همه پرسی روز پنجشنبه ۱٨ سپتامبر و باقی ماندن این منطقه در چارچوب بریتانیای کبیر، هر چند زلزله یی سیاسی در لندن اتفاق نیافتاد اما پس لرزه های آن در آینده همچنان تاثیر خود را بر نظام پادشاهی این کشور بر جای خواهند گذاشت. نتایج نهایی این همه پرسی نشان می دهد که ۵۵,٣ درصد به استقلال اسکاتلند از بریتانیا رای منفی داده و در مقابل حامیان استقلال تنها موفق به کسب ۴۴,۷ درصد رای شده اند. این پیروزی تقریبا قاطع مخالفان استقلال فعلا خیال لندن را از یک گرفتاری بزرگ و گسست در نظام متحده پادشاهی راحت کرده است و رهبران هر سه حزب عمده بریتانیا می توانند همچنان بر نقش آلترناتیوی خود بر تحولات آتی کشور خشنود باشند. از یک طرف حزب محافظه کار و "دیوید کامرون" رهبر آن که پست نخست وزیری ائتلاف حاکم را در دست دارد می تواند، از حذف تصویر و نام خویش در تاریخ به عنوان مسسببان فروپاشی بسیار خوشنود باشند. از طرف دیگر حزب کارگر بریتانیا نیز از یک فاجعه بزرگ فعلا به سلامت عبور کرده است چرا که اسکاتلند به واسطه نفوذ بالای این حزب در این منطقه، همیشه حیات خلوت آنان برای کسب نتایج مطلوب در انتخابات سراسری بوده است که در صورت استقلال اسکاتلند شاید برای چند دهه موجب در حاشیه قرار گرفتن این حزب و عدم رسیدن به هرم قدرت در بریتانیا را به همراه داشت. بدون شک نظام پادشاهی و ملکه بریتانیا نیز از این نتیجه بی نهایت مسرور شده اند هر چند که وی بر طبق قوانین این کشور هیچ دخالتی در امور سیاسی ندارد اما این جدایی می توانست نشانه های افول خاندانی باشد که چند قرن است بر بخش بزرگی از اروپا حاکمیت عالی و نمادین داشته اند. در این بین نباید از تاثیر مهم این نتیجه بر وضع بازارهای مالی بریتانیا و حتی اروپایی در شرایطی که اقتصاد اتحادیه اروپایی به تازگی از رکود مزمن چند ساله خارج شده و تغییر وضعیت موجود در معادلات سیاسی و جغرافیایی می توانست دوباره بازارهای مالی را دستخوش نوسانات غیرقابل پیش بینی کند نیز به راحتی عبور کرد.                                 
در طی چند روز بعد از شکست همه پرسی استقلال اسکاتلند بسیاری از رهبران سیاسی و تحلیلگران بین المللی با تمرکز بر این موضوع هر کدام از یک زاویه خاص نسبت به قضیه واکنش نشان داده اند. اینکه اکثریت مطلق کسانی که در این خصوص اظهارنظر کرده اند به نوعی از نتیجه همه پرسی با این ادعا که خلاف آن می توانست اخلال و گسست های بزرگی را در حوزه ملی، منطقه یی و بین المللی ایجاد کند، استقبال کرده اند، تا حدود زیادی به واقعیات میدانی و رئال پلتیک برمی گردد که معمولا تغییرات اساسی را هر حوزه یی یک روند ضدسیستمی و موجب تشدید رادیکالیسم تلقی می کنند. از سوی دیگر حامیان شکست خورده استقلال در حوزه سیاسی و تحلیل در راستای ضرورت تغییرات اساسی در نظام های موجود و جغرافیای سیاسی اتکاء دارند که با تمرکز بر آرمانگرایی و مطالبات حقوقی معوق مانده همواره خواهان تغییر وضع موجود و مشارکت مستقیم و گسترده تر شهروندان در رکن "نهاد قدرت" با ارجاع به سیستم خودگردانی فعال تر "محلی" بوده اند. در این خط کشی فرضی که ریشه در جهان واقعیات دارد معمولا راست ها، سنتگرایان و محافظه کاران در جایگاه حفظ نظم موجود قرار می گیرند و چپ ها، مدرنیست ها و رادیکال ها به عکس در نقطه مقابل و جبهه تغییر وضع موجود، جایگاه خود را تعریف می کنند. در کنار این شمای کلی و تصویر عمومی در حوزه ملی – محلی مرزبندی و مبارزه بیشتر حول هویت، وضعیت معیشتی، فرهنگ، تاریخ و تغییر در آرایش طبقاتی در چارچوب تنزل یا تقویت نظام توسعه ملی مدنظر قرار می گیرد که تغییر در هر یک از نمودارهای نهایی این شاخص ها، می تواند نقش تعیین کننده یی در فرجام کار داشته باشد. به همین دلیل نتیجه یی که در روز ۱٨ سپتامبر در منطقه اسکاتلند رقم خورد بازتاب عینی عدم اقناع و اعتماد اکثریت رای دهندگان به گزینه تغییر وضع موجود در وضعیت آینده یک کشور مستقل در شمایل اسکاتلند نوین بوده است.                                          
همه پرسی استقلال اسکاتلند در نوع خود حاوی یک تجربه ارزشمند، توجه کانونی بر حق شهروندی ساکنان مناطق، اجبار دولت مرکزی به واگذاری حقوق بیشتر به مناطق با شرط ماندن در کشور متحد، نقش محافظه کارانه آرای خاکستری و مردد در شرایط ثبات و رونق نسبی وضع موجود بوده است. از طرف دیگر پارامترهای محدود شانس جدایی یک منطقه از یک کشور با ثبات و قدرتمند، تاثیر تعیین کننده واگذاری بعضی امتیازها از سوی مرکز در وضعیت رقابت شانه به شانه و مهم تر از همه هراس بخش بزرگی از اجتماع متکثر و چندفرهنگی مناطق نسبت به استقلال در یک شرایط که تمامی ابعاد حقوقی و اقتصادی آن روشن نبوده و از سوی کانون های قدرت منطقه یی– بین المللی نیز مورد حمایت قرار نگرفته است، وحدت طلبان را در رقابت با استقلال طلبان در موقعیت بهتری قرار می دهد. از آنجا که رقابت در همه پرسی استقلال اسکاتلند تا یک هفته مانده به روز رای گیری بر طبق تمامی نظرسنجی ها مساوی و شانه به شانه بوده است بهتر می توان تاثیر اتحاد تمامی احزاب سراسری، امضای تعهدنامه واگذاری قدرت بیشتر به پارلمان محلی از سوی سه حزب اصلی کشور، اظهارات مستقیم یا اشارات تلویحی شخصیت ها و کانون های قدرت اتحادیه اروپایی و واشینگتن در حمایت از یکپارچگی بریتانیا و تهدید نهادهای اقتصادی و مالی عظیم در حوزه اقتصاد اسکاتلند مبنی بر خروج خود از این منطقه در صورت استقلال را در رقم خوردن این نتیجه درک کرد. در شرایطی که مواضع لندن از سوی تمامی قدرتمندان ملی، منطقه یی و بین المللی مورد حمایت قرار می گرفت، استقلال طلبان اسکاتلندی بدون پیشینه سوابق قضایی و استدلال حقوقی در وضعیت احتمالی استقلال یا حتی لابی گری در نهادهای قانونی درون اتحادیه اروپایی جهت اعتباربخشی حقوقی و "اثباتی" حول این گزینه تنها به قدرت درونی و رویای تاریخی خود در وضعیت "سلبی" پای در میدان رقابت گذاشته بودند. چنین وضعیت ناروشن و خاکستری در زمانی که توده های مردم و کنشگران سیاسی مرجع زیر هیچ فشار و درگیر هیچ معضل بزرگی نبوده اند "شاقول موزانه" را در رقابت نهایی (در بین رای دهندگان مردد و بخشی از حامیان محافظه کارتر استقلال) به سوی حامیان اتحاد و حفظ وضعیت موجود سنگین تر کرد. نتیجه همه پرسی استقلال اسکاتلند برآیند و تجمیع تمامی این عوامل و عدم پاسخگویی هم سطح از سوی رهبران استقلال طلب در خنثی کردن پروپاگاندای سیاسی و تبلیغاتی لندن نشینان در راند نهایی بوده است که در طی یک هفته به آغاز همه پرسی نتیجه دوئل را به نفع وحدت طلبان رقم زد. اما با توجه به روندی که شکل گرفته است بدون شک این پایان ماجرا نخواهد بود و هم اکنون بریتانیای کبیر با این گزینه روبه رو است که با ایفای عهد برای تمرکززدایی از قدرت و دادن اختیارات بیشتر به مناطق چهارگانه انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی به سمت یک فدرالیسم یا اتحاد کنفدرالی و کاهش قدرت در "وست مینستر" اقدام کند. در صورتی که سیاستمداران بریتانیایی وعده های خود به رای دهندگان اسکاتلند را فراموش کرده یا حتی آن را به سطح کوچکی تنزل دهند به یقین در آینده نزدیک باید در انتظار بازگشت استقلال طلبان با توان بالاتر و افول جبهه وحدت طلبان باشند. هر چند که استقلال طلبان به لحاظ حقوقی و آماری یک شکست را تجربه کرده اند اما آنان با تحمیل بعضی از شرایط و مطالبات خود بر لندن به نوعی تا همینجای کار هم موفق شده اند به رویاهای خود نزدیک شوند.