ترس از رابطه
عارضه دوری-نزدیکی


شاهرخ رئیسی


• ترس از رابطه» یا عارضه ی دوری-نزدیکی یکی از عارضه های روانی دنیای امروز است که رواج پیدا کرده است. آدمی که این مشکل را دارد، از نزدیکی عاطفی به دیگری می ترسد و می پرهیزد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ مهر ۱٣۹٣ -  ۷ اکتبر ۲۰۱۴


 ترس از رابطه» یا عارضه ی دوری-نزدیکی یکی از عارضه های روانی دنیای امروز است که رواج پیدا کرده است. آدمی که این مشکل را دارد، از نزدیکی عاطفی به دیگری می ترسد و می پرهیزد، در عین حال آرزوی و تمنای عشق و نزدیکی را عمری در دل دارد.
این حالت هم در زنان وجود دارد و هم در مردان. چنین انسان هایی در ساختن و تداوم رابطه ی باثبات مشکل دارند. در اینترنت سایت های زیادی هست که درینباره مطلب دارند و حتی روانشناسانی به طور تخصصی درین زمینه پژوهش و مشاوره انجام می دهند.
اینها نشانه های این عارضه روانی است:
-افرادی که روابط دوستی صمیمی و نزدیک کم دارند
-در اوج نزدیکی ناگهان پس می کشند و تا مدتی خبری از خود نمی دهند
- افرادی که سریع پیشنهاد ازدواج می دهند یا ابراز عشق می کنند و بعد خود کنار می کشند
-افرادی که کمتر درباره احساس ها و مسائل شخصی خود حرف می زنند و اجازه نزدیک شدن به دیگری نمی دهند.
-هراس از پایبند شدن و تعهد
-از گذاشتن نقشه و برنامه برای آینده با پارتنر خود گریزانند
-دایم در تعویض پارتنر سکس هستند و از آغوش یکی به دیگری.
-اغلب رابطه های فیسبوکی یا راه دور داشته اند.
- توقعات بزرگ و عجیب و غریب از پارتنر خود دارند.
-در دل به شدت تمنای امنیت دارند.
-دایم دعوا راه می اندازند تا بهانه ای برای دوری و فاصله گرفتن داشته باشند.
-در اوایل آشنایی با کسی گاه او را با صمیمیت با ضمیر «تو» مورد خطاب قرار می دهند و بعد در جای دیگر با فاصله و رسمی همان شخص را با ضمیر «شما» خطاب می کنند.

علل این عارضه:
برخی روانشناسان معتقدند دو سال نخست زندگی کودک و نوع رابطه مادر، علت اصلی چنین عارضه ای است. اغلب چنین افرادی یا بیش از اندازه محبت و توجه دیده اند یا برعکس آغوش محبت و توجه کمی از مادر دریافت کرده اند.
ترس از نزدیکی در اصل ترس از چیزی دیگر است. بسته به افراد مختلف ترس از اینها می تواند باشد:
-ترس از پس زده شدن توسط دیگری
-ترس از آمدن یک «آقا بالا سر»در زندگی
-ترس از شکست و ناکامی
-ترس از مورد سو استفاده واقع شدن(جسمی، مالی، عاطفی و...)
-ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن
-ترس از دست دادن کنترل
-ترس از احساساتی و وابسته شدن
-ترس از مسئولیت و وظایف
-ترس از دست دادن آزادی.
-ترس از مورد خیانت قرار گرفتن.
افرادی که فوبیای رابطه دارند هم از احساسات خود می ترسند و هم از احساسات پارتنر خود. اغلب این افراد تجربه ی تلخ کنار گذاشته شدن و از دست دادن عزیزی را در دوران کودکی خود دارند. آنان دریافته اند و شرطی شدند که نزدیکی، اعتماد و عشق همبسته ی جداناپذیر درد و زجر هستند. فوبی رابطه، سپر بلای آنان است. مورد خیانت واقع شدن، از دست دادن عزیزی، دیدن طلاق والدین یا مشاجره دایمی آنان، تحت کنترل شدید واقع شدن توسط والدین یا یک فرد بزرگتر...
شعار این افراد اینست:
«تنهایی بهتر از رابطه ای که درش درد و زجر هست» یا «ببخش من الان در موقعیت رابطه برقرار کردن نیستم»
اغلب افرادی که فوبی رابطه دارند، خود بر آن واقف نیستند یا انکارش می کنند. پس کمتر نزد مشاوری برای درمان می روند. روابط آنان، حتی عاشقانه ترینشان از ابتدا محکوم به شکست است. اغلب فوبیکرهای اینچنینی مشتاق رابطه هستند و حتی وارد رابطه می شوند ولی یا به چشم ماجراجویی آنرا می بینند تا تجربه ای گذرا. اغلب نه «نه» قاطعی می گویند و نه «آری». در هر رابطه کابوس یاس را تکرار می کنند. خود را پس می کشند و وقف کار یا سرگرمی می کنند. یک فوبیکر از لحظه های شیرین بودن کنار معشوق لذت می برد و در عین حال برایش دردبار است. چرا که هر لحظه شیرین او را به یاد یاس و تنهایی و از دست دادن می اندازد. چنین کسانی بی آنکه خود واقف باشند به پارتنرشان زجر و درد و آسیب وارد می کنند. دایم در آمد و رفت هستند. پارتنرشان پارتنر اغلب در سرگردانی و بلاتکلیفی است. نمی فهمد که براستی دوستش دارد یا نه. این بلاتکلیفی آنان را در دایره ای شوم می اندازد. احساس عدم ارضا کامل و فاصله باعث تشدید تمنا و عشق می شود و با شدت یافتن عشق، ترس فوبیکر بیشتر می شود. پارتنر چنین کسانی اغلب از آنان بتی در ذهن می سازند. بتی دور از دست که دایم در حال فرار است. این چرخه وحشتناک ادامه خواهد داشت تا وقتی که خود رابطه را قطع کنند یا بپذیرند که طرف مقابل دست یافتنی نخواهد بود. رابطه با چنین افرادی اگر شانسی برای خوشبختی داشته باشد، در اینست که رهایشان کنند و ازشان کمی فاصله بگیرند. ترس و فوبیا از رابطه اگر درمانی داشته باشد، اولین قدمش پذیرفتن آن است. هر فوبیکری باید خود دریابد از چه چیز در فرار است. آنچه پشت این فوبیاست چیست؟
. با خزیدن در تنهایی هرچند دیگر ریسک ضربه و شکست عاطفی کم می شود اما امکان دریافت عشق و محبت نیز از میان می رود. در رابطه ها بسته می شود و در درازمدت منجر به یاس و تنهایی عمیق شخص خواهد شد. این ترس و فوبیا از پدر و مادر به کودک نیز قابل انتقال است. چرا که کودک ناخواسته الگوهای رفتاری پدر و مادر خود را می گیرد و در روابط خود با دیگران ناخودآگاه اجرا می کنند.
اعتماد به نفس و خوددوستی چنین افرادی بسیار کم است. خود را از درون ملامت می کنند. فکر می کنند دیگران بعد مدتی ازشان جدا خواهند شد و دیگر دوستشان نخواهند داشت، پس از همان ابتدا اجازه نزدیکی نمی دهند تا آسیب نبینند. فوبیا از آنان محافظت می کند. نزدیکی و عشق دردبار است.
---