زنان مسلح کرد و جنگ برای صلح و حقوق مشروع
کویستان فتوحی


• جمعی از زنان با این توجیه که اسلحه جنبه ای خشونت‌آمیز داشته و با روح فمنیستی همخوانی ندارد، از مسلح بودن و یا نظامی بودن زنان کردانتقاد کرده اند! این جمع اززنان در وب‌سایت مدرسه ی فمنیستی با دیدی انتقادی به مسلح بودن زنان کرد می‌نگرند که گویا اسلحه خشونت را در جامعه ترویج می‌کند و این امر با دیدگاه های فمنیستی‌ای که زنان در راه آن مبارزه می‌کنند، همخوانی ندارد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۷ مهر ۱٣۹٣ -  ۹ اکتبر ۲۰۱۴


 از زمانی که افراد مسلح گروه تروریستی داعش، یورش و حملات خود را علیه خاک و مردم کردستان عراق و سوریه افزایش داده اند، منطقه ی یادشده، به ویژه در نقاط تحت تصرف این گروه، درگیر تشنجات و ناآرامیهای فراوانی گشته است. آنها به هر نقطه ای که حمله کنند، از انجام هیچگونه جنایتی خودداری نمی‌ورزند. از طرف دیگر مردم کردستان در مقابله با این گروه افراطی، به رویارویی شدید و خونینی مشغولند. شیرازه ی زندگی در مناطق تحت حمله ی داعش به هم خورده است و دهها هزار تن از بیم درنده خویی‌های داعش، خانه و کاشانه ی خود را ترک گفته و آواره شده اند. شمار کثیری از زنان و دختران کرد ایزدی سنجار به اسارت درآمده و مورد تجاوز قرار گرفته اند. نیروهای پیشمرگ و گریلا به منظور دفاع از سرزمین خود، درگیر جنگ سختی هستند. گروه گروه از دختران و پسران جوان کرد خواستار بدست گرفتن اسلحه می‌باشند تا با نیروی جنایتکاری که تحت عنوان دولت اسلامی شام و عراق (داعش) به کردستان حمله کرده است، به مقابله برخیزند.
در کردستان سوریه زنان با شجاعت بی‌نظیری درحال جنگ هستند. اینکه زنان درمیان صفوف نیروهای مسلح کرد حضور دارند، امر تازه ای نیست و در جنبش ملت کرد، تاریخ دور و درازی دارد که در این مقاله‌ بدان نمی‌پردازم. اما آنچه که در این نوشتار قصد پرداختن به آنرا دارم عبارتست از دیدگاه جمعی از زنان فمنیست فارس که با این توجیه که اسلحه جنبه ای خشونت‌آمیز داشته و با روح فمنیستی همخوانی ندارد، از مسلح بودن و یا نظامی بودن زنان کرد انتقاد کرده اند!
این جمع از زنان در وب‌سایت مدرسه ی فمنیستی با دیدی انتقادی به مسلح بودن زنان کرد می‌نگرند که گویا اسلحه خشونت را در جامعه ترویج می‌کند و این امر با دیدگاههای فمنیستی‌ای که زنان در راه آن مبارزه می‌کنند، همخوانی ندارد! درست است که دیدگاه فمنیستی عدالت‌جویانه و انسانی است، اما آیا دفاع از میهن، ملت و هم نژاد خویش در مقابل یورشگران و متجاوزین درچه چارچوبی قرار می‌گیرد؟ در شرایطی که جنگی تحمیلی دامنگیر ملت و سرزمین شما گشته و طرف مقابل شما غیر از زبان اسلحه، هیچ زبان دیگری را نمی‌شناسد، فمنیستها چه باید بکنند؟ آیا فمنیستها نباید خود را درگیر جنگی نمایند که هدف آن دفاع از حقوق و آزادیهای ملت و میهن و پیشگیری از کشتار جمعی انسانهاست؟
در اینکه جنگ و خشونت دو روی یک سکه اند، تردیدی نیست، همچنین بدیهی است در هرجایی که جنگ در میان باشد، اسلحه نیز وجود دارد. در مناطق جنگی نیز رفتارها و برخوردهای خشونت آمیز، امری است اجتناب ناپذیر، اما مع‌الوصف نباید مدافع و متجاوز را با یک دید مورد ارزیابی قرارداد.
اینکه طی روزهای اخیر در مورد کردها، تنها مسلح بودن زنان، توجه این گروه از زنان را بسوی خود جلب نموده، تعجب برانگیزاست! اینان که خود را مدافع حقوق بشر دانسته و هوادار برابری و عدالت در جامعه هستند، چرا یکبار به خود زحمت ندادند تا نگاهی به تاریخ سراسر ظلم و احجاف کردستان انداخته و مشاهده کنند که رژیمهای دیکتاتور چه بر سر کردها آورده اند؟ جرا برای یکبار هم که شده تلاش نکرده اند مطلبی در مورد نقض سیستماتیک حقوق بشر در کردستان از سوی جمهوری اسلامی بنویسند، یا به کردستان سفر کرده و به دیدار زنانی بروند که فرزندانشان در زندان بسر می‌برند و یا اعدام شده اند و یا مفقودالاثر هستند. یا سوال کنند که نسرین و شهلا کعبی دو خواهر پرستار سقزی چرا اعدام شدند؟ آیا آنها حقوق ملتهای دیگر را پایمال کرده بودند؟ آیا خاک و سرزمین کشوری را اشغال کرده اند؟ جنایاتی که امروز داعشی‌ها مرتکب می‌شوند و این زنان از طریق رسانه ها از آنها مطلع می‌گردند، ٣۵ سال است که از سوی حکام ایران و بیخ گوش آنها نسبت به کردهای کردستان ایران رواداشته می‌شوند. حق این بود که اگر جنایات داعش و مسلح شدن زنان آنها را نگران می‌سازد، جنایات ٣۵ سال اخیر جمهوری اسلامی علیه مردم محروم کردستان که هنوز هم ادامه دارد نیز می‌بایست، موجبات نگرانی آنان را فراهم می‌ساخت و به عنوان یک فعال مدنی این کشور، به عنوان یک فمنیست واقعی در مقابل این همه بی‌عدالتی‌ای که نسبت به مردم کردستان روا داشته می‌شود، سکوت اختیار نمی‌کردند. ٣۵ سال است که جمهوری اسلامی به شیوه های بسیار ددمنشانه با مردم کردستان رفتار می‌کند، اما متأسفانه این گروه از زنان به خود زحمت نداده اند که حتی در چارچوب یک مقاله هم که شده از این حاکمیت که تبعیض ملی، سیاسی و نژادی آشکار علیه مردم کردستان، سیاست همیشگی آن بوده است، انتقاد نمایند.
آنها حق دارند با مشاهده ی زنان مسلح دچار نگرانی شوند، زیرا که خود، زندگی آرامی را سپری می‌کنند. احتمالا ظلم و احجافی که نسبت به زنان کرد رواداشته شده است را به خواب هم ندیده باشند، آنها با اسلحه بیگانه هستند، زیرا "یواشکی" به حقوق ملیتهای تحت ستم کشور خود می‌نگرند. آنها به عنوان یک فمنیست اگر رنج و آلام ناشی از وقایع جانگدازی که مردم کردستان سوریه متحمل شده اند را درک می‌کردند، اگر مصائبی را که سنجار و کوبانی از دست داعشی‌های امروز کشیده اند را احساس می‌کردند، هیچگاه مسلح شدن زنان کرد را مورد انتقاد قرار نمی‌دادند. اگر اندکی منصفانه به زنان مسلح کرد بنگرند، مشاهده می‌کنند که آنها نه برای یورش و تجاوز و خشونت، که بمنظور دفاع مشروع از خویش سلاح بدست گرفته اند.

زن کرد نیز از جنگ بیزار است!
این گروه از زنان نباید فراموش کنند که کرد جنگ طلب نیست، بلکه جنگ بر وی تحمیل شده است، کرد ملت مبارزی است که برای احقاق حقوق خویش می‌جنگد، نه بمنظور اشغالگری و پایمان کردن حقوق مردم دیگر. سوالی بسیار ساده از این گروه از زنان: اگر آنها نظیر کردها در یک منطقه ی جنگ‌زده زندگی کنند و خاک و سرزمینشان دائما در معرض اشغال باشد، ملتشان تحت ستم باشد، خانه و کاشانه شان ویران شده و آواره گردند، دربرابر دیدگان آنها گروه از جوانانشان قتل‌عام شوند و یا مورد تجاوز قرار گیرند، چه عکس‌العملی از خود نشان خواهند داد؟ آیا با اهدای گل به دشمنانشان پاسخ خواهند گفت؟

اسلحه می‌تواند هم عامل خشونت باشد و هم منشأ صلح و آرامش
من خطاب به این گروه از زنان می‌گویم که زن کرد عاشق تفنگ و جنگ نیست، زن کرد نیز نظیر فمنیستها خواهان عدالت، آزادی و حقوق انسانی برای خود و ملت خویش است. اما با دشمنی درنده خو روبروست، هدف یورش و تجاوز قرار می‌گیرد، فرزندانش در برابر دیدگانش به قتل می‌رسند، آواره و دربدر می‌گردد. در چنین شرایطی اگر زن نیز در میدان مبارزه حضور نداشته باشد، آیا می‌توان از برابری نقش زن و مرد سخن به میان آورد؟ مطمئنا در چنین حالتی شرکت زنان در جنگها می‌تواند به تحقق صلح و آرامش و محو نابرابریهای جنسی – که به اعتقاد من زن کرد نیز به همین منظور سلاح بدست گرفته است و نه به هدف ایجاد رعب و وحشت – یاری رساند.
بدیهی است که جنبش آزادیخواهانه ای که در کلیه ی بخشهای کردستان در جریان است، نیروی مسلح نیز دارد. هر آزادیخواه و دمکراسی‌طلبی می‌داند که هرچه زنان شرکت موثرتری در جنبش داشته باشند، آن جنبش از شانس بیشتری برای پیروزی برخورداراست. به همین دلیل زن کرد با درک این مسئولیت، حضور خود را در این جنبش تثبیت کرده است. انکار نمی‌توان کرد که بدست گرفتن اسلحه جهت دفاع از خود و نه تعرض به دیگران، حق مشروعی است. سلاحی که زنان کرد به دست گرفته اند، برای دفاع از خویش است، تفاوت سلاح ما و سلاح آنها در همین امر نهفته است.
در واقع در شرایطی که جنگ بر شما تحمیل شده است، زنان نمی‌توانند تحت بهانه ی روحیه ی انسانی و عاطفی از عمل کردن به وظیفه ی مهم دفاع و حراست از میهن سر باززند. وگرنه در روزهای آزاد آینده نمی‌توانند در عرصه های دیگر خواستار نقش و موقعیت برابر با مردان گردند. به همین دلیل اگر امروز اسلحه بدست می‌گیرد، بدین منظور است تا از حقوق خود و انسانهای دیگر دفاع نماید و صلح و آرامش و حقوق یکسان برای ملت خود و همه ی اقشار و طبقات جامعه را در سرزمین خویش تأمین نماید. جنگ برای صلح و حقوق مشروع با فلسفه ی فمنیستی چه تضادی می‌تواند داشته باشد؟