نظامی کردن مغزها، بلعیدن نسل ها؟!


ابراهیم فرشی


• نظامی کردن مغزها بر بستر جنگ در کوبانی ابعاد گستردهای دارد و این بدور از خواست مردم کوبانی صورت می گیرد. کوبانی می بایست نمادی از مشارکت مردم بر سرنوشت خویش باشد، که مقاومت مردم جلوهای از آنست. جنگی که به این مردم تحمیل شده است، اهداف متفاوتی را دنبال می کند و تنها محدود به جغرافیای کوبانی نخواهد بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ مهر ۱٣۹٣ -  ۱۶ اکتبر ۲۰۱۴


ابتدا جنگ، بعد بازسازی! فرمولی برای همه فصول و زمانها! جنگ و بازسازی، دو بار هزینه بر میدارد و هر دو بار سود آنرا جنگ طلبان برده و زیان مادی و معنوی آنرا مردم عادی متحمل می شوند. آنانکه به هر دلیلی در شیپور جنگ می دمند، باید سودی در راه اندازی آن داشته باشند!
هرچند انسان امروز جایگاه انسانی خود را برتر از هر زمان دیگری ارزیابی می کند، با این وجود نتوانسته است جهانی عاری از جنگ بنیاد نهد. سازمان ملل متحد نیز که برای ایجاد صلح، ثبات و امنیت جهانی تشکیل شد، به این مهم دست نیافته است. جلوگیری از وقوع و توقف جنگهایی که اکنون در سه قاره جهان در جریان است، جزو وظایف این سازمان است، اما این سازمان نمی تواند و یا نمی خواهد به انجام وظایف خود عمل کند. بعداز سپری شدن صد سال از شروع جنگ جهانی اول، جنگ و خشونت ورزی بخشی از واقعیت ملموس در حال گسترش جهان ما است.
نمی توان و نباید هویت انسان را در جنگخویی و جنگخواهی جستجو کرد، اما باید پرسید که چرا تاریخ انسان با جنگ عجین شده است؟ چرا انسان بخصوص در عصر ما از توان خود برای حفظ و تثبیت صلح استفاده لازم را نمی کند؟ آیا جهان امروز نیاز به سازمانی کاراتر و مردمی تراز سازمان ملل متحد دارد، که به دور از دخالت دولتها و قدرتهای مالی، سیاسی و کنسرنهای نظامی و صنعتی و تجاری، عمل کند؟ در اینصورت آیا مردم جهان پاسخگوی این ضرورت خواهند بود؟ آیا کمرنگ تر شدن مسئولیت فردی و جمعی نسبت به این جهان در برابر فردگرایی مفرط و میل به منافع شخصی و گروهی نامتعادل، عاملی برای بی عملی عمومی در جهان شده است و آیا این بی عملی جهانی یکی از عوامل سیستم هدایت شده جهانی نیست؟
سازمانهای جهانی و منطقهای طرفدار صلح، علیرغم تلاش، قدرت اجرائی ندارند و به سازمانهای خبررسانی و خیریه تبدیل شدهاند. ایده صلح و تبلیغ آن کمترین مکان را در رسانههای قدر قدرت جهان دارد و مردم جهان بطور مستقیم و غیرمستقیم در زیر چتر تبلیغات جنگ قرار دارند. جنگ در صدر اخبار رسانهها قرار دارد و حتا مغزکودکان و جوانان را نیز احاطه کرده است و آنها را به دو سوی جبهه ها می کشاند. این پدیده را در مدارس و در گفتگو با کودکان و جوانان به وضوح می توان مشاهده کرد. میراثی که نسل به نسل به امروز رسیده است، میراث نسلهای آینده نیز هست. اگر در جنگهای گذشته دین و مذهب، نژاد، ایدئولوژی، حتا فلسفه و فرهنگ، محرکی برای شرکت در جنگها بودند، امروز در جهان دیژیتالی بسترهای بیشماری برای تقویت فرهنگ خشونت ورزی در میان جوانان وجود دارد و آنچه در سوریه و عراق و دیگر کشورها روی می دهد، بی شباهت به بازیهایی نیست که در طول شب و روز بوسیله دو انگشت سبابه فعال می شوند! آن تصاویری که نیروهای داعش و دیگر نیروهای اسلامی از یک طرف و نیروهای درگیر با آنها از طرف دیگر در رسانهها و انترنت به نمایش می گذارند، نوعی از آرایش برگرفته از بازیهای کامپیوتری و فیلمهای هالیودی را در ذهن تداعی می کنند، که قبلا" از طریق سربازان آمریکائی و اروپائی در جنگهای عراق و افغانستان در رسانهها انعکاس یافته بود. کوبانی از این نظر نیز به نمادی جهانی تبدیل شده است.
اخبار، عکس و فیلم های جنگ، روزانه در برنامه اخبار کودکان و جوانان پخش می شود، همچنین کودکان و جوانان و نوجوانان امروز از طریق انترنت و تلفن های همراه به تمام فیلمهای منتشر شده در یوتوب و شبکههای اجتماعی دسترسی دارند و در صورت استفاده از آن بطور مستقیم در ارتباط با جنگ و هرآنچه در این میدانها اتفاق می افتد، قرار می گیرند. تداوم این وضعیت میل به شرکت در جنگ را افزایش خواهد داد، همچنانکه اخبار متفاوتی صحت این ادعا را تائید می کنند. جنگ در کوبانی ابعاد گستردهتری به این فضا بخشیده است که باعث بسیج نیرو برای پیوستن به هر دو سوی این جنگ شده است.
نظامی کردن مغزها بر بستر جنگ در کوبانی ابعاد گستردهای دارد و این بدور از خواست مردم کوبانی صورت می گیرد. کوبانی می بایست نمادی از مشارکت مردم بر سرنوشت خویش باشد، که مقاومت مردم جلوهای از آنست. جنگی که به این مردم تحمیل شده است، اهداف متفاوتی را دنبال می کند و تنها محدود به جغرافیای کوبانی نخواهد بود. آنانکه نابودی تجربه کوبانی را هدف خود قرار دادهاند، به گروه داعش محدود نمی شوند. حامیان شکست این تجربه در منطقه و جهان، واقف هستند که روندی در جهان در جریان است که تجربه کوبانی را نیز شامل می شود. دمکراسی خواهان اروپا که با سیستم فرسوده دمکراسی/ بروکراسی غرب به مخالفت برخاستهاند، نوع دیگری از قدرت مردم را طالب هستند، که بی شباهت به تجربه کوبانی نیست. آیا تجربه مردمی مردم کوبانی در اداره سرزمین خود، فراتراز این سرزمین خواهد رفت، یا جنگ عامل بازدارنده آن خواهد بود، پرسشی است که پاسخ آن در گرو مقاومت این مردم و مواضع کشورهای منطقه و جهان، در قبال سقوط و عدم سقوط این شهر است. شهری که به سنگ محک جنگ خواهی و صلح خواهی مردم جهان ما و استفاده و عدم استفاده از نیروی خود در این جهت و آن جهت، تبدیل شده است.