روی پل


مجید نفیسی


• بر جویباری باریک
روی پلی چوبین دراز می کشم
با بالشِ دستهایم زیر سر.
تو می نشینی کنار من ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ مهر ۱٣۹٣ -  ۲۰ اکتبر ۲۰۱۴


 بر جویباری باریک
روی پلی چوبین دراز می کشم
با بالشِ دستهایم زیر سر.
تو می نشینی کنار من
با پاهایت آویزان در آب
و نوازشِ سرانگشتانت بر گونه ام.

آنگاه پیاله ی گوشهایم
از زمزمه ی شیرین تو لبریز میشود
و آب
در هر رگم رخنه می کند
و من چون زورقی سبکبار
بر رودی پُر راز
شناور می شوم
که از کنار بیشه ی انبوهی می گذرد
با سنجاقکها و بنفشه ها
و بوی آشنای علف.

مقصد کجاست؟
بر این آبِ پُر شتاب
مرا راهنمایی نیست
مگر سرانگشتانِ نوازشگر تو.

۱۲ مه ۲۰۰۱