دردل های یک کارگر
حجت خدابخشی
•
آقایی که کار می کنی، خانمی که کار میکنی؛ شمائی که جان می کنی و زن و بچه داری و خرجی خانه می دهی؛ به این وضع و اوضاع فکر کن. حرفت را به گوش بقیه برسان. الان هم موبایل هست، هم ماهواره، هم سایت. زنگ بزن روزنامهها، زنگ بزن روابط عمومی شبکه خبر که شکایت مردم را پخش می کند، زنگ بزن رادیو، صدایت را به یک جایی برسان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ آبان ۱٣۹٣ -
۲۴ اکتبر ۲۰۱۴
من مدتی است که شروع به خواندن کتاب و قانون کردهام و سعی می کنم تا جائی که زندگی، کار و گرفتاریهای زندگی شخصی به من اجازه می دهد درباره وضعیتی که دارم فکر کنم و بفهمم که در این کشور و در این شرایط کاری چه بر سر من می آید. تا زمانی که ما کارگران نفهمیم چه بلاهایی سر ما می آورند و این بلاها را چطوری و با چه قانونها و ترفندهایی به سرمان می آورند، نمی توانیم وضعیت خودمان را درست کنیم. یا باید تا آخر عمر توسری خور سرمایهدار و کارفرما باشیم یا باید تلاش کنیم کمکم سوادمان را بالا ببریم و حداقل صدای خودمان را به گوش بقیه برسانیم. وقتی یک نفر کارگردان یا یک نفر دانشجو یا زن را می گیرند و حقش را می خورند، در همه شبکه های ماهوارهای و اینترنت و اخبار و همه جا اسمش را می گویند و دربارهاش حرف می زنند اما کارگران ایران که ۱۵ میلیون نفر هستند و طبق گفته آقای ربیعی که وزیر است ۴۰ میلیون نفر با خانوادههای خودمان هستیم هیچ کس به ما توجه نمی کند. برای اینکه برای سیاست مهم نیست که یک کارگر با چهار سر عائله حقوقش ۵۰۰ هزار تومان و ۷۰۰ هزار تومان شکم زن و بچهاش را سیر نمی کند و کرایهخانه نمی تواند بدهد و غذا و لباس اندازه و خوب ندارند.
ما باید قانون کار را بخوانیم و بفهمیم قانون، چی است. دنبال حق و حقوق خودمان باشیم. فکر کنیم و ببینیم قراردادی که داریم حق و حقوق ما را چطوری محاسبه می کند و با چه راههایی دارند حق ما را بالا می کشند. این نوشته را من با کمک دخترم نوشتهام و یک نفر دیگر هم کمک کرده است که بهتر بشود. می خواهم چیزهایی که در این مدت و با پرس و جو از همکاران بخشهای مختلف فهمیدهام را بنویسم تا همه بفهمند.
بیشتر همکاران من اصلا قرارداد ندارند. بعضیها خودشان دنبال قرارداد نرفتهاند و بعضی دیگر که دنبال قرارداد رفتهاند کارفرما به آنها قرارداد نداده است. حالا به فرض اگر ما برویم شکایت کنیم و قانون مجبورشان کند که یک نسخه قرارداد را بیاورند دادگاه، فکر نکنید کارفرما محکوم می شود چون ما بدون اینکه قرارداد را بخوانیم آنرا امضا می کنیم و قرارداد دست کارفما می ماند. آن نسخهای که دست کارفرما می ماند پر از مشکل است و یکجوری تنظیم شده است که کارگر حقی ندارد اگر بخواهد شکایت کند.
مثلا: در قرارداد بعضیها می نویسند: «آقای فلانی به عنوان طرف دوم قرارداد پیمانکار تاسیسات بیمارستانِ …». با این بند، فرد را از تمام شرایط کارگری خارج کرده و او را به ظاهر تبدیل به پیمانکار میکنند که با این کار او از مزایای بیمهی تخفیف دار، عیدی سالیانه، کارانه و تمام مزایای کارمندی / کارگری محروم میکنند. موردی سراغ دارم که یک نفرِ تنها با اینجور قرارداد، پیمانکار حساب می شود در صورتی که یک نفر است و کارگر است.
در قرارداد بعضیها می نویسند: «طرف دوم قرار داد (کارگر) موظف است تا اتمام کار روزانه شرکت را ترک نکند…». اینجوری تعیین زمان اتمام کار دست رئیس شرکت یا کارفرما است. تا هر وقت بخواهد ما را نگه می دارد و ما حق نداریم اعتراض کنیم چون خودمان این را امضا کردهایم. در قرارداد بعضیها می نویسند: «در هر روز کاری بیشتر از دو ساعت اضافه کاری پرداخت نمیشود….». با استناد به این بند، حق کارگر را در صورت بیشتر ماندن در محیط کار را پرداخت نمیکنند. اضافهکاری مفت و مجانی از ما می گیرند بدون اینکه پولش را بدهند.
در قرارداد بعضیها می نویسند: «شروع ساعت کاری از ساعت هشت صبح میباشد و هر کارمند موظف است نیم ساعت قبل از شروع کار در شرکت باشد». با این بند رسما توی روز روشن، ساعت کاری نیم ساعت اضافه میشود و چون تعجیلات جزء اضافه کاری نمیباشد ماهیانه تقریبا با کسر جمعه ها و یک روز تعطیلی بصورت میانگین ۱۲.۵ ساعت، یعنی یک روز نیم از حقوق کارگر توسط کارفرما خورده میشود. از آن طرف به دلیل این که نیروی خدماتی موظف است آخرین نفر از شرکت خارج شود تا مسائل ایمنی را چک کند و در ها را قفل کند و شیر گاز و اینها را ببندد، با وی بصورت ۱۰ ساعت کار روزانه قرار داد میبندند و در قرارداد می نویسند که پس از ۱۰ ساعت کار روزانه به وی اضافه کار پرداخت میکنند. با این اقدام، رسما حق اضافه کاری را از نیروی خدماتی میگیرند. چون هر کارمند بیشتر از دو ساعت حق اضافه کار ندارد پس با این شرط کمتر پیش میآید که فردی پس از ۱۰ ساعت کار در شرکت بماند. هشت ساعت کاری داریم به علاوه دو ساعت اضافه کاری که پولش را میدهند و بیشتر از آن نمیدهند؛ پس بعد از ۱۰ ساعت کار همه از شرکت می روند و کسی در شرکت نیست که نیروی خدماتی بخواهد به خاطر او صبر کند. پس اضافه کاری به نیروی خدماتی تعلق نمیگیرد.
یک روش قرارداد هم «کارِ ساعتی» است. از این روش برای کم کردن حقوق روزهای تعطیل افراد استفاده میشود. به این گونه که بطور مثال به نیروی کار میگویند حقوق ماهیانهی تو ماهیانه ۹۰۰ هزار تومان است و با تقسیم هزار تومان بر عدد ٣۰ که تعداد روز های ماه است، دستمزد ٣۰هزار تومن به عنوان مزد روزانه تعیین می گردد. با تقسیم ٣۰ هزار تومان به عدد ٨ که میزان ساعت کاری است، مبلغ ٣۷۵۰ تومان را برای هر ساعت کار تهیه میبیند. با این مدل قرارداد بستن به کارگر میگویند چون تو اضافه کار داری، مزد تو را ساعتی حساب میکنیم با این همه فرد از لحظهی ورود تا خروج را ساعت میزند و با جمع ساعات کار در طول ماه، حقوق فرد محاسبه شده و به او پرداخت می گردد.
مزیت این روش برای کارفرما، ندادن حقوق در روز های تعطیل و مرخصی به نیروی کار و از آن مهمتر بالارفتن میزان شدت کار است. یعنی ساعت سیگار کشیدن را هم از ساعت کاری کم میکنند چون سیگار کشیدن در بعضی جاها ممنوع است و اگر کارگر یا نیروی خدماتی را موقع سیگار کشیدن بگیرند، جریمه می کنند. برای سیگار کشیدن باید کارت بزنی و جز حقوق حساب نمی شود. زمان رفت و برگشت به بیرون کارخانه یا بیمارستان یا شرکت هم جزء زمانی است که ساعت کاری حساب نمی شود. با این روش کارفرما مثل ژاپن از کارگر کار می کشد و وقت خستگی گرفتن هم از حقوق کم میشود. رئیس شرکت یا آدم بالادست ما همینطوری می چرخند با هزارتا بهانه که چرا بیکار نشستهای یا کار می کشند یا جریمه می نویسند و گزارش میدهند.
از آن طرف با برعکس کردن شیوه محاسبه دستمزد(یعنی با در نظر گرفتن یک مبلغ برای کار ماهیانه و سپس تقسیم آن بر تعداد روزهای ماه برای محاسبه دستمزد هر ساعت کار) در ماه چهار روز به عنوان جمعه تعطیل است یک روز در ماه به صورت میانگین تعطیلی داریم و یک روز هم فرد مرخصی بگیرد با این شرایط اگر فرد همان هشت ساعت کار ضروری را انجام دهد، حقوق فرد با همان دست مزد ۷۲۰ هزار تومان می شود و تقریبا حقوق یک هفته یه کارگر توسط کارفرما ربوده می شود.
در اخبار شنیدl که قرار است قانون کار را عوض کنند و دولت یک قانون جدید نوشته که بگذارند جای قانون قبلی. این قانونها همگی کشک است و اصلا برای کی قانون نوشته میشود؟ بچههای شرکت ما وقتی اخراج میشوند و به اداره کار شکایت می کنند دستشان به جائی نمیرسد چون اداره کار و دادگاه، اول میگوید قراردادت کو؟ کسی که قرارداد ندارد باید برود برای خودش بوق بزند و قانون اصلا آدم حسابش نمی کند. اگر صاحب شرکت یا کارفرما آدم حرامزادهای باشد میزند زیرش و می گوید این آقا برای ما کار نمی کرده است. حالا اگر تازه شانس بیاوریم و رئیس شرکت زیربار برود باز هم برایش کاری ندارد. به جز قدیمیها از بیشتر ما قرارداد سفید امضا گرفتهاند و رئیس شرکت از خودش هر چیزی بخواهد داخل قرارداد می نویسند؛ یکجوری که به نفع خودش باشد. یکی از بچههای خدماتی که به پسر رئیس شرکت دعوا کرده بود و می دانست میخواهند اخراجش کنند رفت به اداره کار شکایت کرد که اینها قرارداد ما را نمیدهند. نه بازرس آمد و نه قانون با اینها کاری داشت. قانونی که اجرا نمیشود چه فایدهای برای کارگر دارد جز اینکه عوضش می کنند تا وضع کارگر هر روز بدتر شود و گردن کارفرما و رئیس شرکت هر روز کلفتتر شود؟
آقایی که کار می کنی، خانمی که کار میکنی؛ شمائی که جان می کنی و زن و بچه داری و خرجی خانه می دهی؛ به این وضع و اوضاع فکر کن. حرفت را به گوش بقیه برسان. الان هم موبایل هست، هم ماهواره، هم سایت. زنگ بزن روزنامهها، زنگ بزن روابط عمومی شبکه خبر که شکایت مردم را پخش می کند، زنگ بزن رادیو، برو دفتر نماینده مجلس شهرت، صدایت را به یک جایی برسان. الان ماشاءالله بچههای این دوره و زمانه هر کدام برای خودشان پروفسور هستند. دختر من با گوشی موبایل میرود داخل اینترنت بدون اینکه از مخابرات اینترنت گرفته باشیم. یک نفر آدم به تنهایی چون حرفش را میزند همه جا پخش می کنند اما ما که ۴۰ میلیون نفر هستیم و به اندازه یک کشور مشکلات داریم کسی به ما توجه نمی کند چون ساکت هستیم و خودمان کاری برای خودمان نمی کنید.
منبع: طبقه دات کام
|