از : امیر ایرانی
عنوان : آرزو بر جوانان عیب نیست
جناب عبدالرضایی گرام ،نکاتی را بیان کرده ایدکه قابل اندیشیدن است،درود بر شما ،باید گفت: درهر جامعه گروه اندکی از افرادش باید چنین بیندیشندو در حد توان هم اقداماتی را انجام دهند چون به این طریق خواب از چشم سکون خواهان جامعه می ربایند،امافراگیر شدن وهمه گیر شدن این تفکرات چیزی جزء ویرانی وکشت وکشتار نخواهدبود، که در پایان همه دستها را بالا می برند وسکون وآرامشی را می طلبند.هرچیز در حد اعتدال!
۶۵۲۲۴ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : پدیده ای بنام هادی صوفی زاده
آیا باید به پدیده نور تابان د؟ شناخت یک گوهر گران بها از خر مهره چگونه است؟ برویم سراغ انواع پدیده ها.گاهی وقتها پدیده خود//از خود رونمایی می کند //شروع به دل ربایی می کند//ناز فروشی می کند//عاشق کشی می کند//با دل ربایی، دل خواه را زجر کش می کند// اما گاهی چنین نیست.گروهی نژادی می خواهند //کشورشان محور شود//قطب شود//بلوک اقتصادی شود// در اینجا شخصی شیفته می شود ودلبری این گروه را بجان می خردویا نه !می گوید،من می توانم با شما باشم اما باید //پدیده شوم//خوشگل شوم//با عکس های مختلف دلربا شوم// گروه می گوید:نگران نباش ما از تو //رو نمایی می کنیم//تورا پدیده می کنیم// اما باید مواظب باشی ضایع بازی در نیاوری!در اینجا پدیدهء ساختگی می گوید وظیفه من چیست؟گروه به او می گوید .ای!بابا! چرا، اینقدر خنگ بازی در می آوری؟معلوم است که باید چکار کنی.وقتی قرار است //ما قطب منطقه شویم//محوربلوک بندی اقتصادی شویم//الگوی دیگران شویم//باید //رقیبی سر سخت را محو کنیم//یا خیلی کوچک کنیم//در اینجا پدیده ساختگی با ذهنی عقب مانده متوجه موضوع می شود.می گوید//من اول دلبری می کنم//عشوه گری می کنم//خلق بری می کنم//نشد//قوم بری می کنم//ایل بری می کنم//طایفه بری می کنم//نشد //ملت سازی می کنم//........//هرچه توانم بری میکنم//اما خالقین این پدیده چه می گویند؟آنان به پدیده می گویند:ای نابغه! چگونه می خواهی انجام وظیفه کنی؟او می گوید://ابتدا فارس سازی می کنم //غیر فارس را تحریک می کنم//غیر فارسان را دشمن فارس می کنم//غیر فارسان را متحد می کنم//ریشه فارسان بر می کنم//ویا آنان را در قسمتی کوچک محصور می کنم//اما خالقان این پدیده می گویند:در همین ابتدا، نشان داده ای که ((آب به چاله ریز هستی)) اما برو ببینیم چکار می کنی .این پدیده //وارد کردان می شود//به آنان یاد آور می شود//شما قاضی محمد دارید//سازنده جمهوری کردی دارید//اما با ظهور داعش وبازی خطرناک خالقان این پدیده ،چیزی جزءشرمندگی برای هواداران باقی نگذاشته است.در نتیجه!کردان به پدیده می گویند :برو بابا! خدا! حواله ات را جای دگر بدهد.این پدیده بسمت عربان می رود ومی گوید ، نفت عربان چه می کند!اهواز عربان چه میکند!و خوزستان ایران عربستان عربان است.و.....مردمان خوزستان می خندند ویاد داستانی می افتندو می گویند : این نابغه عالم سیاست مثل اینکه تازه از خواب بیدار شده است.واز غار زده بیرون .نمی داند! تمام عربان جمع شدند و جنگیدند که قسمت کوچکی از خوزستان را عربستان کنند،نتوانستند.واز مردمان ایران از جمله از عربهای ایرانی و عرب زبانان منطقه که در قسمتی از خوزستان سکنا دارند تو دهنی محکمی خوردند.آنان می گویند این جناب نابغه یا اصلا" اطلاعی از خوزستان ندارد ویا دارد بر اساس ماموریت خالقانش خود را به ....زده است.اما پدیده دست ساز ، با توجه به شرایطی که برای خالقش دارد در منطقه ایجاد می شود سخت نگران و دل پریشان است ومی گوید ما که نتوانستیم //پدیده شویم//دلربا شویم//عاشق کش شویم//پس باید چکار کنیم ؟به این نتیجه می رسد که باید به تابان وتابان ها گیر دهد وبه آنان بگوید :اگر //من پدیده نشدم//ناز فروش نشدم//عاشق کش نشدم// همه اش بخاطر تابان های دلبر کش است.نه چیز دیگری، به امید هوشیاری و هوشمندی و نور تاباندن ،هر چه بیشتر.
۶۵۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹٣
|
از : خ. ث.
عنوان : چنانچه منظورتان ...
نوشته شما را با علاقه خواندم. دستتان درد نکند.
جملاتی از متن تان را در زیر می آورم. و به شما اطمینان می دهم که «کسی» که از دانش و سواد و تجربه «کافی» در امور اجتماعی و فکری برخوردار باشد، متأسفانه نمی تواند «این» متنِ شما را جدی بگیرد.
چنانچه منظورتان از «آنارشیسم» آن مرحله موقت و زودگذریست که «مارکس» در نظریاتش بدان اشاره دارد، یا چنانچه منظورتان از «آنارشیسم» نوعِ «نوآم چامسکیِ» آنست، باید بگویم که (باز هم متأسفانه) کمی عجله دارید و شناخت آن مفاهیم به نتیجه گیری های شما منجر نمی شود.
مضافاً: می دانید که در موردِ هر دین و مسلک و آئینی گفته می شود (برای نمونه): «آن، اسلامِ واقعی نبود و نیست. آنکه من می گویم و می کنم اسلام واقعیست». در موردِ «آنارشیسم» همین موضوع صادق است.
از منظرِ خردِ پُخته، «آنارشیسم» آنروی «فاشیسم» است. اما طبیعیست که برای بساری از مردم (بویژه جوانان) جذاب و «باحال» است. همه نظراتی که با «نظم» مخالف اند برای بسیاری از مردم، بویژه جوانان، جداب اند. از جمله «فاشیسم» و یا «داعش».
نمونه ها:
«که اسمش آزادی ست و جز با انحلالِ دولت حاصل نمی شود».
«نارشیسم برای دردِ جوامعی مثل ایران که ساختاری طبقانی دارد دواست».
«اید حتی به دمکراسی منشی آنارشیستی داد».
درود بر شما که اندیشه می کنید.
خ. ث.
۶۵۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای تابان
مشکل من با مدیران سایت اخبار روز در این است که آقای عبدلرضایی بمیان آورده، و برخی اوقات به توقیف ایدهها روی می آورند.
" بسیاری از روشنفکرهای ایرانی کاری نمی کنند مبادا که اشتباه کنند، اینها هیچ غلطی نمی کنند، اصلن املایی نمی نویسند که غلط داشته باشند، باید کمک کنیم که از قضاوت نترسند! کارِ سختی نیست، فقط باید عمامه هامان را برداریم و اندکی مدرن باشیم، و یاد یاد یاد بگیریم بدونِ مدرک به هم انگ نزنیم!
اشتباه از بدیهی ترین لوازمِ آزادی ست، اگر آزاد نیستیم که اشتباه کنیم پس آزاد نیستیم! وقتش رسیده دیگر با عصا راه نرویم، باید به ماهیت قانون، به ماهیت پلیس این سرنگهدار سرمایه داری، به ژورنالیسم که پیش تر فرم فریاد داشت و حالا بدل به کسب و کار شده و تریبونِ دربستِ سرمایه داری ست شک کرد، دیگر راهی نمانده مگر درکِ سلول به سلولِ آنارشیسم! این درک کمک می کند که دیگر از درد نترسیم! "
۶۵۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹٣
|
از : جمشید ذکر رو
عنوان : بدونِ عنوان
با مدعی نگویید اسرارِ عشق و هستی که بی خبر بمیرد از دردِ خود پرستی
۶۵۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣۹٣
|