درباره سحرگاهی که ریحانه اعدام شد
در تماشاگه چوبه‌‌ دار


• فردای اعدام متهمان زیادی دارد؛ از مقتول که با عملش موجبات قتل را فراهم آورده بگیر تا خانواده سنگدلش و از رسانه‌ها و فعالان که کم‌کاری کرده‌اند، تا جامعه‌ای که لیاقتش همین است. تنها کسی که در این میانه متهم نیست آن نهادی است که چوبه دار را علم کرده‌است، همانی که با دستان پاکِ قانون چهارپایه را از زیر پای متهم می‌کشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ آبان ۱٣۹٣ -  ۲٨ اکتبر ۲۰۱۴



میدان-ریحانه جباری سحرگاه روز سوم آبان ۹۳ به چوبه دار سپرده شد. دادسرای عمومی و انقلاب تهران طی اطلاعیه‌ای اجرای حکم اعدام را تأیید کرد و با ذکر جزئیاتی از پرونده صدور حکم اعدام را «قانونی» دانست. شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری هم اجرای حکم را در صفحه فیسبوکش تأیید کرد.

نکته‌ای که پرونده اعدام ریحانه جباری را برجسته می‌کند مطرح شدن آن به صورت گسترده در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها بود. فعالیت و پیگیری مادر ریحانه باعث شد این موضوع به شدت از سوی چهره‌های شناخته شده هنری و فعالان شبکه اجتماعی پیگیری شود.

وقتی همه بخشش می‌خواهند

شب پیش از اعدام، مادر ریحانه اعلام کرد که به آخرین دیدار رفته است و فرزندش صبح فردا اعدام خواهد شد. از همان لحظه واکنش‌های عمومی با شدت بیشتری دوباره آغاز شد. موج استتوس‌ها، کامنت‌ها و تصاویر روی صفحه‌ها روان شد. همه خواهان «بخشش»‌ از سوی خانواده مقتول بودند.

درخواست «بخشش»‌ مدت‌هاست خواست اصلی همه است. محکوم اگر خوش‌شانس باشد می‌تواند بخشش را با پرداخت دیه بخرد. کمی خوش‌شانس‌تر اگر باشد سلبریتی‌ها دوره می‌افتند تا دل خانواده مقتول را به دست بیاورند و پول دیه را تهیه کنند. اگر ماجرا به اندازه کافی «صدا» کند خواننده‌ای مشهور نامه تقاضای بخششی خطاب به خانواده مقتول خواهد نوشت. به زودی بازیگران مشهور، کارگردانان بزرگ، خیرخواهان و خیرین حاضر خواهند شد تا از خانواده مقتول بخواهند از «حق‌»شان برای قصاص در گذرند.

درخواست «بخشش»‌ مدت‌هاست خواست اصلی همه است. محکوم اگر خوش‌شانس باشد می‌تواند بخشش را با پرداخت دیه بخرد. کمی خوش‌شانس‌تر اگر باشد سلبریتی‌ها دوره می‌افتند تا دل خانواده مقتول را به دست بیاورند و پول دیه را تهیه کنند.
برای هر کسی دردناک است وقتی می‌بیند تمام این تلاش‌ها و سر و صداها به نتیجه نمی‌رسد. فشار رسانه‌ها، همانطور که در ماجرای ریحانه پیش آمد ممکن است نتیجه عکس دهد و خانواده مقتول سر آخر به جز گرفتن جان محکوم به چیزی رضایت ندهد.

شب پیش از اعدام کاربران فیسبوک دست به دامان هرچیز ممکنی شدند تا جلوی اعدام ریحانه را بگیرند. از عیسی مسیح تا بان‌ کی‌ مون و از حضرت عباس تا همه آزادی‌خواهان جهان. آنچه شب پیش از اعدام در شبکه‌های اجتماعی می‌گذشت اما شبیه نمایش‌های مجازات اعدام بودند. همه خیره به مانیتور نشسته بودند، صفحه‌ها ریفرش می‌شد تا آخرین وضعیت قربانی را لحظه به لحظه تا پای چوبه دار ببینند.

هر خبر جدیدی هزاران چشم را به سوی خود می‌چرخاند. مردم ِ منفعل از سرتاسر دنیا به تماشای لحظه اعدام نشسته بودند؛ درست شبیه کسانی که به تماشای بازی فوتبال تیم‌ملی نشسته‌اند. هیچ‌کس تا لحظه آخر ناامید نمی‌شود، چرا که فوتبال نود دقیقه‌ است و در مراسم اعدام هم هرچند همه چیز روی کاغذ به ضرر ماست، ولی در هر لحظه از وقت اضافه ممکن است نتیجه با یک حرکت تغییر کند.

صبح شنبه اعدامِ ریحانه بسیاری از تماشاچیان نگران ناامید و حتی با فحاشی به خانواده مقتول چشم از مانیتورها برداشتند. اما در گوشه‌ای دیگر از صحنه و دور از چشم تماشاچیان فیسبوک و رسانه‌ها دو محکوم به قتل دیگر این «شانس»‌ را داشتند که مورد بخشش قرار گیرند. درست مثل لحظه‌ای که یک تیم با تمام ستارگانش می‌بازد و مغموم صحنه را ترک می‌کند اما در گوشه‌ای دیگر گروهی بی‌نام و نشان از مهلکه جان سالم به در می‌برند.

چگونه می‌توان سوم آبان دیگری نداشت

این متن البته توهم این را ندارد که اگر ما پشت مانیتورهای‌مان نبودیم ریحانه امروز بخشیده شده بود. اما این متن با این سوال مواجه است که مخاطب ِ تلاش ما برای زنده ماندن ریحانه چه کسی است؟

در میانه همه اعتراضات هیچ‌کس به حقی که خانواده مقتول برای گرفتن جان کسی داشت اعتراضی نکرد. کسی این سوال را نپرسید که چرا باید اختیار جان یک نفر در اختیار خانواده‌ای قرار بگیرد که درگیر خشم، اندوه و حواشی رسانه‌ای حول مرگ عزیزشان هستند. چگونه قانون که تا لحظه‌ای پیش ورای همه چیز و همه کس بود در لحظه قصاص مجری خواست اولیای دم می‌شود و خودش مطلقا نقشی در ماجرا ندارد؟

قانون در لحظه اعدام همواره از نظر مردم پاک دست باقی خواهد ماند. دادسرای عمومی و انقلاب تهران بیانیه‌ای صادر می‌کند و در بیست خط توضیح می‌دهد که چگونه کشتن کسی قانونی است و در خط پایانی با ابراز تأسف از اینکه رضایت خانواده مقتول برای قصاص جلب نشده‌است، چهارپایه را از زیرِ پای متهم می‌کشد. بعد هم طی تشریفاتی دموکراتیک جنازه را با گردنی شکسته برای طی مراحل قانونی و دفن و کفن به خانواده حیرت‌زده قربانی تحویل می‌دهد.

فردای اعدام متهمان زیادی دارد؛ از مقتول که با عملش موجبات قتل را فراهم آورده بگیر تا خانواده سنگدلش و از رسانه‌ها و فعالان که کم‌کاری کرده‌اند، تا جامعه‌ای که لیاقتش همین است. تنها کسی که در این میانه متهم نیست آن نهادی است که چوبه دار را علم کرده‌است، همانی که با دستان پاکِ قانون چهارپایه را از زیر پای متهم می‌کشد.

هدف تلاش‌های ما چه در خیابان و چه پشت مانیتورها باید تغییر قانونی باشد که اجازه کشتن یک انسان را به یک خانواده خشمگین می‌دهد و بعد بی‌طرفانه کنار می‌نشیند. باید انگشت اتهام را نه به سوی بازیگران صحنه که به سوی آنی بگیریم که چنین معرکه‌ای را راه انداخته است. این تنها راهی است که می‌توان امیدوار بود هرگز هیچ صبح ِ سوم آبانی تکرار نخواهد شد.