از : روزبه صالحی
عنوان : آن زمان که بنهادید پا در ره جدائی از اجا
جناب مرتضی ملک محمدی مقاله شما را بارها سطر به سطر که بخوانند جز تفسیر و اشارت های گذرا به سیر جمهوریخواهی از " اجا " تا حال حاضر نمی یابیم. من نیز تمام تلاش های تازه ای برای همگرایی و وحدت در میان طیف های مختلف اپوزسیون خارج از کشور را می دانم ، می فهمم. اینکه اپوزسیون سلطنت طلب مدل رضا پهلوی در قالب شورای ایرانیان و برگرد شعار انتخابات ازاد پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، دوره تازه ای از فعالیت خود را شروع کرده است و یا سازمان مجاهدین خلق در پی جلب نظر آمریکا وارد فاز جدیدی از فعالیت سیاسی و دیپلوماتیک شده است. همچنین چگونه گروه های چپ کمونیست به یکدیگر نزدیک می شوند و از سوی دیگر چپ های دموکرات برای ایجاد یک "اتحادیه بزرگ چپ" به فعالیت های خود شتاب داده اند. در انتهای پاراگراف نیز به آوردگاه ما رسیده و نوشته اید:" جمهوری خواهان نیز پس از پشت سر نهادن یک تاریخ دهساله فعالیت سیاسی و تشکیلاتی دورنمای تازه ای از همگرایی و وحدت سازمانی را پیش روی گشوده اند."
در مورد تاثیر تلاش طیف های مختلف اپوزسیون خارج از کشور برای همگرایی و وحدت گفتنی ها بسیار است. اما می توان به صراحت گفت که همه تلاش های اپوزیسیون خارج کشور برای دستیابی به وحدت و همگرائی یا در دوره کودکی گرفتار شده اند و یا بعد از رشد مقطعی دچار رکود گشته اند. شما اگر بیطرفانه عملکرد "اجا " و " جدل" را نیک بنگرید نمی توانید قابلیت های بالقوه و بالفعل دو سازمان جمهوریخواه را نادیده بگیرید. البته "اجا " نسبت به "جدل" وضعیت متفاوتی دارد؛ مثلا علیرغم اینکه" سجا " خرج خود را از " اجا " جدا کرد . می بینید که " سجا " به جائی می رسد که به گفته احمد پورمندی در اذهان برخی ها " حزب شعار " نامیده می شود. البته من " سجا " را حزب شعار نمی دانم. اما معتقدم که کاش " سجا " از " اجا " جدا نمی شد. ولی متاسفانه جریان " سجا " به رفتار ذهنیگرایانه موجود در اپوزیسیون گرفتار شد. یکی از عوامل قابل توجه بلیه مزبور دوری عناصر " سجا " از متن رویدادها می باشد. منظور از دوری، فاصله جغرافیائی نیست بلکه دوری ذهنیت رفقا از وضعیت موجود جامعه داخل کشور می باشد.
آقای ملک محمدی!
رفتار ذهنیگرایانه ای که تکنولوژی ارتباطات، اینترنت رابطه میان نهادهای وافراد در چهارگوشه عالم نتوانسته است آن را تغییر دهد. باید گفت که نوشته شما مبنی بر اینکه " توسعه روابط اجتماعی میان ایرانیان درون و برون مرز به آگاهی رسانی و شناخت و حتی همکاری میان نهادهای این دو جامعه کمک بسیاری کرده است." ادعائی بیش نیست.
باید در این زمینه از شما بپرسم که آیا توسعه روابط اجتماعی میان ایرانیان درون و برون مرز به آگاهی رسانی و شناخت و حتی همکاری میان نهادهای این دو جامعه کفایت می کند؟ آیا این توسعه بین دو نهاد درون و برون مرز توانسته است سایه اجتماعی شود یعنی توانسته اند لایه هائی از طبقات و اقشار مردم داخل کشور را با سیاست های خود همراه سازند.
آقای ملک محمدی!
من بر این مدار می ایستم که هرگاه که این دو نهاد در داخل و خارج کشور بتوانند لایه هائی از طبقات و اقشار اجتماعی - اقتصادی را با خود همراه سازند دیوار جدائی میاناین دو بخش یا نهاد جامعه کوتاهتر می شود. ولی قبل از تلاش برای کوتاهتر کردن دیوار بین داخل وخارج کشور باید تمامی جمهوریخواهان از جمله "سجا " در راستای کوتاه کردن دیوار جدائی اقدام کنند.
۶۵۲٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹٣
|