درباره ی انجمن اسلامی امیرکبیر
نامه ی عابد توانچه از فعالین سیاسی دانشگاه امیرکبیر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ آبان ۱٣٨۵ -
۲۵ اکتبر ۲۰۰۶
اشاره: نامه ی زیر از سوی آقای عابد توانچه از فعالین دانشگاه امیرکبیر منتشر شده و نسخه ای از آن نیز در اختیار «اخبار روز» قرار گرفته است. اخبار روز بنا بر تعهد خود در جهت اطلاع رسانی بی طرفانه، این نامه را که عنوان اصلی آن «جعل بیانیه از طرف انجمن اسلامی امیرکبیر و واقعیت ماجرا...» است، جهت آگاهی خوانندگان خود منتشر می کند.
بعد از مصاحبه ی کوتاه من با سایت روز در رابطه با وضعیت پرونده و دادگاه و همچنین اوضاع دانشگاه ها با خبر شدم که یک نامه ی الکترونیکی از سوی کسانی که من آنها را صاحبان « صاحبان akunews@yahoo.com » می خوانم برای مدیریت این سایت ارسال شده است که متن آن را در بالا مشاهده می کنید.
بسیار خوشحالم که به رغم مشی پنهان کارانه ی صاحبان این میل،این بار به صورت اتفاقی فرصتی به دست آمده تا اینان مجبور به پاسخگویی به اعمال غیر اخلاقی و ناپسند خود شوند. این بار دیگر جایی برای حاشا و شانه خالی کردن وجود ندارد.
این میل حاوی یک بیانیه از طرف انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر است که توسط آقای عباس حکیم زاده عضو علی البدل شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر، یه نام این تشکل جعل و منتشر شده است.در تماس مستقیمی که با چهار تن از هفت عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر داشتم هیچ یک از این افراد کوچکترین اطلاعی از ارسال این میل نداشته و همگی تاسف خود را از کارشکنی این عضو اعلام داشتند اما به هر حال این میل حاوی مطالبی است که در آن با ادبیات مختص طیف «سازگارا منش» تحکیم است که به تخریب من و دگرگون جلوه دادن آنچه که در خرداد و تیر امسال در دانشگاه های تهران به وقوع پیوست، پرداخته اند. متاسفانه هر گونه پاسخ مبسوط و کاملی به بیانیه جعلی آقای حکیم زاده موجب علی شدن مسایل داخلی انجمن اسلامی دانشجویان امیر کبیر از جمله طیف بندی ها،وضعیت اعضای فعال،امکانات و ... این تشکل خواهد شدو این امر به شدت مرا در پاسخ گفتن به این سخنان عضو خاطی انجمن امیر کبیر محدود می کند چرا که اگر چه من اکنون و در شرایط فعلی توانایی سازماندهی،استقلال سیاسی و ماهیت صد در صد دانشجویی کلیه انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت را با دلایلی که بارها ذکر کرده ام نمی پذیرم اما همچنان به دانشجویانی که ] نه به خاطر توهمات مخملی و دلاری امثال سازگارا بلکه [ برای بسته نشدن بیشتر فضای دانشگاه،مقابله با احکام غیر قانونی ، ناعادلانه و ننگین تعلیق از تحصیل،رسوا کردن انجمن اسلامی جعل شده توسط مدیریت امنیتی دانشگاه و برای آنچه که می اندیشند،تاش می کنند،احترام زیادی قائلم.دانشجویان فعالی که علی رغم تسلط فضای رعب و وحشت در دانشگاه و هزینه های سنگین تحمیل شده، حاضر به کوتاه آمدن از در مقابل زورگویی حاکمان برای سرکوب دانشگاه نشده اند.
به هر حال حرفهایی هست که گویا وقت گفتن آن فرا رسیده است.در هنگامی که تنور انتخابات شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر در سال جدید گرم شد و مطابق رسم جاری ائتلاف هایی از کاندیدا ها برای شرکت در اینن انتخابات شکل گرفت، جاعل این بیانیه، نه همفکری در دانشگاه داشت تا ائتلافی شکل دهد و نه به دلیل افکار خود به ائتلاف دیگری راه یافت بنابراین ایشان به ناچار برای ورود به شورای مرکزی از تاکتیک اصلاح طلبان دوم خردادی در انتخابات مجلس ششم و شوراهای شهر استفاده کردند و همچون دوم خردادی ها که هر کدام بذای جلب آرا عکسی از حجت الاسلام سید محمد خاتمی را به برگه های تبلیغاتی خود ضمیمه کرده بودند تا به عنوان یاران خاتمی شناخته شوند،ایشان نیزدست به چاپ و انتشار بیانیه ای کوتاه در دانشگاه کرد که حاوی اعلام حمایت آقایان علی افشاری،رضا دلبری،مهدی حبیبی سه دبیر سالیان گذشته ی انجمن امیر کبیر از وی در انتخابات شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر بود .البته اولی در امریکا به سر می برد،دومی در سازمان ادوار و سومی مشغول کار در یکی از کارخانه های جنوب ایران.
اوضاع جالب شد.از اینکه هنوز انجمن اسلامی امیر کبیر و به تبع آن تحکیم هنوز برای اعضای گذشته ی مجموعه این قدر مهم و حیاتی بود به خود و به مجموعه افتخار می کردیم و این حس مسئولیت پذیری و پایبندی دانشجویان دهه ی هفتاد را به دانشجویان ورودی جدید گوشزد می کردیم!گرچه در مقابل سوال ورودی های جدید که چرا مهره های تاثیر گذار،جسور و متفکری همچون جواد علایی و علی بابایی که هم منشا تحولات فکری ریشه ای در انجمن ها و تحکیم بودند و هم از تجربه،جسارت و تواناییهای فکری و عملی بالاتری در زمینه ی سازماندهی دانشجویان و انجام کارهای بزگ برخوردار بودند و در بین دانشجویان از احترامی خاص برخوردارند به توصیه و سفارش فرد یا گروهی اقدام نمی کنند؟ قادر به پاسخ گفتن نبودیم.
به هر حال انتخابات بدون داشتن مجوز دانشگاه و فشار نیروهای لباس شخصی و در حالی که بنده و آقای قاجار در زندان بودیم و تعداد دیگری از اعضای مجموعه نیز به شدت تهدید شده بودند برگزار گردید و در آن فضای احساسی و دو قطبی حاکم بر آن دوران آرای دانشجویان اخذ شد که آقای حکیم زاده در آن انتخابات به عنوان عضو علی البدل انتخاب گردید و اکنون وی به عنوان عضو شورای مرکزی مصاحبه های درخواستی پدر خواندگان خود را انجام می دهد و با استفاده از فضای مبهم دانشگاه و انجمن امیر کبیر و عدم وجود یک نظم نسبی در این مجموعه به موضع گیری از طرف کلیت مجموعه،شورای مرکزی و دانشجویان مشغول است و پا را تا جایی برای بر آورده کردن بزرگان فکری خود دراز کرده که به جعل بیانیه از سوی انجمن اسلامی امیر کبیر پرداخته است.
در سالیان گذشته سایتی وجود داشت به اسم www.akunews.com و ایمیل این سایت نیز akunews@yahoo.com بود.این سایت و این ایمیل در اختیار شورای مرکزی وقت انجمن اسلامی امیر کبیر بود که بنا به دلایلی که از ذکر آن خودداری می کنم به دومین سایت پربیننده ی فارسی آن سال تبدیل شد که پس از مدتی توسط حکومت سانسور و فیلتر شد و پس ار مدتی دیگر هم فضای سایت و آدرس آن از طرف شرکت پشتیبان به دیگران فروخته شد اما ایمیل این سایت همچنان در اختیار گردانندگان سایت بود و حجم بالایی از اخبار دانشگاه ها و اخبار سیاسی از طریق آن برای خبرگزاری ها ارسال می شد.این میل به مدد نام انجمن امیرکبیر و تلاش بالای شورای مرکزی وقت در ارسال خبر، اعتبار بالایی پیدا کرد تا جایی که بعد از تغییر شورای مرکزی انجمن امیر کبیر در انتخابات های بعدی طمع کردند و به بهانه ی آنکه یکی از اعضای شورای مرکزیآن دوره ادعا می کرد هزینه ی سایت را شخصا پرداخت کرده و برای اعتبار این ایمیل شخصا تلاش کرده است ازتحویل این ایمیل به شوراهای مرکزی بعد خودداری کردند.این گروه بعد از دوره ی خود به دفتر تحکیم وحدت راه یافتند و با توجه به شکستهای پیاپی در انتخابات شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر از این میل برای رقابت و در مواردی مقابله با شورا های مرکزی ای که با افکار آنها همراه نبودند پرداختند.ارسال خبر،مقاله و گزارش،موضع گیری در مسایل سیاسی و تایید و یا عدم تایید بیانیه های انجمن اسلامی امیر کبیر و حتی شورای تهران دفتر تحکیم وحدت به نا شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر تنها گوشه ای از سوء استفاده های این گروه از نام انجمن اسلامی امیر کبیر بود.تمام تلاش سه دوره ی شورای مرکزی برای بازپس گیری این میل به شکست انجامید تا جایی که در دوره ی قبل شورای مرکزی انجمن،سایت جدیدی به نام www.autnews.com با ایمیلهای autnews@yahoo.com و aku_anjoman@yahoo.com تهیه شد و طی نامه ای با سربرگ انجمن اسلامی امیر کبیر ، مهر این تشکل و نیز امضای دبیر مجموعه به خبرگزاریها و سایتهای خبری اعلام شد که مواضع انجمن امیر کبیر فقط و فقط از طریق سایت و ایمیل جدید اعلام خواهد شد.جالب آنکه ظاهرا از طریق akunews@yahoo.com حتی این مسئله نیز تکذیب شده است و بارها مانند آنچه که در مسئله ی بیانیه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت پیش آمد بارها و بارها بیانیه های سایر انجمنها و تشکلهای دانشجویی با افکار مغایر و یا مخالف طیف «سازگارا منش» مسلط بر تحکیم را تکذیب و مانع انتشار اخبار آنان شدند.
آقای عباس حکیمزاده در بیانیه جعلی خود از وجود کسانی که من آنها را متهم به «ترسیدن، عوامفریبی و ژست گرفتن» کرده ام را تکذیب کرده اند.نمی دانم ایشان واقعا قادر به دیدن مسایل نیست و یا به دلیل شرم آور بودن اعمال این چنینی ترجیح می دهند خود را به ندیدن بزنند. ایمیل جنجالی akunews@yahoo.com اکنون به آقای عباس حکیم زاده نیز به ارث رسیده است و ایشان شش ماه است که با این ایمیل سرگرم کارهای خویش است و در این مدت جعل بیانیه از طرف تشکل های دانشجویی هم به کارکردهای این ایمیل اضافه شده است.
آقای حکیم زاده در بیانیه خود جای سخنان بنده را در آینده،نشریات وابسته به بسیج تشخیص داده اند در صورتی که که به خوبی به یاد دارد درست قبل از آغاز نا آرامی های خرداد وتیر امسال مقالات خود و دو دوست دیگرشان علیه آنچه که «ایجاد نظم آهنین شورای مرکزی جدید» و «چپ گرایی شورای مرکزی» می خواندند ،در نشریات بسیج به چاپ رسید. من متهم به انجام فعلی در آینده شده ام که قاضی خود در گذشته آن را انجام داده است.
آقای حکیم زاده در بیانیه خود که به اسم انجمن اسلامی امیر کبیر صادر کرده اند اظهار داشته اند که به ذکر دلایلی علیه سخنان من می پردازند که قبلا آن دلایل را در مناظره با بسیج مطرح کرده اند.واقعا که وقاحت نوچه ی نوچه های سازگارا دسته کمی از خود او ندارد.حکیم زاده تنها یک ماه قبل از بازداشت من در نشریه واژه من را متهم کردند که به جای پرداختن به امور انجمن اسلامی و مسایل سیاسی مهم ] احتمالا رفراندوم،انقلاب مخملی،کلاسهای آموزش دموکراتیک و ... [ به مسایلی همچون سندیکای شرکت واحد،نقد سخنان دو عضو سابق تحکیم در سنای آمریکا و مخالفت با حمله ی خارجی پرداخته ایم.جالب اینجاست که در کمتر از یک ماه بعد بازداشت می شوم و بازجو در کل چهل و پنج روز بازجویی مرا به استناد«گفته ی صریح اعضای انجمن خودتان» به خاطر ارتباط با سندیکای شرکت واحد تحت شدیدترین فشارها قرار می دهد.سعید حبیبی به سفارش پدر خواندگان جریان راست تحکیم(که دو نفر از آنان اکنون رسما کارمند یکی از ادارات وابسته به وزارت امور خارجه ی آمریکا هستند) به جرم چپ بودن،با راه انداختن این خط که او وابسته به سازمان مجاهدین خلق است در یک جلسه ی فوق العاده در ساعت ۲ بامداد استیضاح می شود و من در دوران بازداشت زیر فشار شدید قرار می گیرم زیرا بازجوها به دنبال گرفتن اعترافی از من هستند که در آن عنوان شود ناصر زرافشان و سعید حبیبی در حال سازماندهی مبارزه ی مسلحانه در ایران به کمک سازمان مجاهدین خلق هستند.
اگر استیصال و سردرگمی ای هست برای ماست که نمی دانیم با طیف راست تحکیم و همکاری نا محسوس بزرگان این طیف با نهادهای امنیتی چه کنیم.اگر موضع گیری کنیم متهم می شویم به عجول بودن،بی صبری و در نظر نگرفتن مصالح ، اگر موضع گیری نکنیم چنان وقیح می شوند که برای رسیدن به نیات و منافع خود و پوشاندن شکستهایشان صریحترین واقعیتها را ئارئنه جلوه می دهند و به قاضی دادگاهی تبدیل می شوند که خود متهم اصلی آن هستند.
بنده در آینده ای نزدیک به ذکر مفصل و مبسوط افکار خود در رابطه با تشکلهای دانشجویی،وقایع خرداد و تیر دانشگاه های تهران، دفتر تحکیم وحدت و جنبش دانشجویی خواهم پرداخت تا راستها دقیقا بدانند که منظور ما از «تشکل واقعا مستقل دانشجویی» چیست و ما هزینه ی طرح و پیگیری چه مسائلی را می پردازیم. اما در پایان به ذکر سخنانی می پردازم که حتما در این فرصت باید مطرح شود.
بحثی که در بالا به آن پرداخته شد نه تسویه حساب شخصی بود و نه شفاف سازی مسایل داخل تحکیم و انجمنهای اسلامی.این یک دعوای کاملا واقعیست بین طیفهای رادیکال چپ با طیف راست معتقد به دخالت خارجی موجود در دانشگاه. این دعوا به جدی ترین حالت خود در دانشگاه و حتی بیرون از دانشگاه در حال وقوع است. مسئله بر سر حذف یکی از طرفین است. در یک طرف میدان طیفی مجهز به امکانات، رسانه، دلار،حمایت سیاستمدارانی که به دلیل ضعف و به خاک و خون کشیده شدن تفکر چپ در قبل و بعد از سال ۵۷ تا کنون یکه تازی کرده اند و نیز تفکر معتقد به حذف مخالف به هر طریق ممکن قرار دارد و در سمت دیگر طیفی نو پا اما به شیوه ی خود «معتقد به رد تئوری بقا» و توانایی به دست گیری رهبری در شرایطی که به دلیل بالا بودن هزینه ی فعالیت سیاسی هیچ یک از شومن های راست توانایی گام نهادن به میدان را نخواهند داشت.فضا به مدد سرکوب شدید دانشگاه و جامعه به شدت رادیکال خواهد شد.سکوت و یاس فعلی حاکم بر جامعه و دانشگاه فقط و فقط یک واکنس مقطعیست.مرحله ی بعدی مطمئنا به میدان آمدن نسلی متفاوت از فعالان دانشجویی،سیاسی و اجتماعی خواهد بود.به جای گفتمانهای زیبا و آرام اما بی نتیجه، ما شاهد «اعمال قدرت» از طرف معترضین خواهیم بود. اعمال قدرتی که ابتدا به صورت اعمال خشونت علیه نمادهایی خاص و در نهایت به شکل قهر انقلابی نمایان خواهد شد.این قهر انقلابی به صورت کاملا طبقاتی از طرف حکومت شوندگان بر حکومت کنندگان و در پایان به شکل نهایت جبری خود اعمال خواهد شد.
اکنون حتی باران تهمتهایی که به چپ زده می شود نیز نمی تواند در حرکت اجتماع انحرافی ایجاد کند.منسوب کردن محمود احمدی نژاد به چپ،بالا گرفتن پیراهنی با نقش استالین و شوروی سابق،کره شمالی را نمونه ی یک حکومت مبتنی بر افکارمارکسیستی بدل کردن،متهم کردن مردم به نادانی و بهانه تراشی به جای ریشه یابی شکستها، برداشتهایی غیر واقعی از مفاهیمی چون«دیکتاتوری پرولتاریا»،«قهر انقلابی» و ...،تجربه ی چپهای مسلح دهه ی چهل و پنجاه را به کل چپ نسبت دادن.به رخ کشیدن تمام اشتباهات و نواقص حزب توده ،همکاری با نیروهای امنیتی برای برخورد شدید با فعالان چپ،سانسور رسانه ای افکار چپ،به فراموشی سپردن زندانیان سیاسی چپ و تمام کارهای این چنینی کوچکترین تاثیری در واقعیت جامعه نخواهد داشت.پشت پرده ی قدرت احمدی نژاد نیاز جامعه را فهمید و با رنگ کردن خود اکنون مشغول موج سواریست اما گویا به نفع عده ای نیست تا بفهمند واقعا در جامعه چه می گذرد .
عابد توانچه در گفت و گو با روز:
هر بار از خانه بیرون می روم ...
دانا شهسواری
۲۴ مهر ۱۳۸۵
عابد توانچه، دانشجوی دانشگاه امیر کبیر که در اعتراضات دانشجویی خرداد ماه امسال بازداشت شده بود اکنون در گفت و گو با روز و در اولین گفت و گوی مطبوعاتی راجع به وضعیت خود و علل دستگیری اش توضیح می دهد. او اکنون از ادامه تحصیل محروم شده است .
* عابد وضع دانشگاه و دادگاهت چگونه است؟ چه برخوردهایی صورت می گیرد؟
پس از پایان بازداشت ۴۵ روزه من وکلایم خیلی تلاش کردند از محتویات و وضعیت پرونده من اطلاعی کسب کنند اما موفق نشدند. این وضع هنوز هم ادامه دارد.هنوز به هیچ عنوان، هیچ اطلاعی از این پرونده در اختیار ما قرار نگرفته است . لذا وضعیت آینده پرونده هم برای ما مشخص نیست .
* دانشگاه چطور؟
تنها اظهار نظر در این رابطه مصاحبه مطبوعاتی رئیس دانشگاه بود که اعلام کرد من به دلایل آموزشی از دانشگاه اخراج شده ام. هیچ اطلاع دیگری به من نداده اند. حتی از ورود من به دانشگاه توسط ماموران حراست جلوگیری کردند واصلا اجازه ندادند مساله را پیگیری کنم و ببینم وضعیت تحصیلی من چگونه است .
* در دوران بازداشت هم از محتویات پرونده و اتهامات خودت چیزی متوجه نشدی؟
روز اول بازداشت بنا را بر صحبت نکردن گذاشتیم که آنها هم برخوردهای خاص خودشان را داشتند. حدود صد صفحه کاغذ داده بودند و می گفتند بنویسید در حالی که نمی گفتند چه بنویسیم. فردای آن روز هم ما را با چشم بند و دستبند از اوین خارج کردند و به جایی بردند که بعدها گمان کردیم دادگاه انقلاب بود .
* در آنجا چه رفتاری داشتند و از شما چه پرسیدند؟
در آنجا خیلی تیتر وار صحبت کردند و می خواستند زودتر کار را تمام کنند. بدون اینکه خودشان را معرفی کنند. در آنجا سه اتهام "اقدام علیه امنیت"، "توهین به رهبری" و " سازماندهی اغتشاشات تهران" را تفهیم کردند. اما بعد از ۱۵ روز دوباره با چشم بند و دستبند ما را به همانجا بردند و ۵ اتهام دیگر به ٣ اتهام قبلی اضافه کردند و گفتند شما تفهیم اتهام شدید که ما هم امضاء کردیم و دوباره به اوین برگشتیم .
* بحث وثیقه کی مطرح شد؟
همان زمان اولی که به دادگاه بردند که به گمانم روز دوم بازداشتمان بود، وثیقه ۵۰ میلیون تومانی برای ما تعیین شد اماابلاغ نکردند. این در حالی بود که اساسا هیچ کسی در بیرون خبر نداشت که ما بازداشت هستیم و تنها روز هفتم به خانواده خبر دادند. در کل مدت بازداشت هم من هیچ دیداری با وکبل ام نداشتم و تنها حدود ۱۵ دقیقه با پدرم دیدار کردم .
* اساسا تو توسط چه کسانی بازداشت شدی؟
از سوی نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شدم. در خیابان در حال طی مسیر برای رسیدن به دانشگاه بودم که یک پژو سبز رنگ و دو "دوو" کنارم ایستادند و چند نفر پیاده شده و اسلحه کشیدند و بدون هیچ توضیحی خواستند که با آنها بروم. مرا به خیابان "رشت" بردند و تا ساعت یازده که دوستم یاشار قاجار را بازداشت کردند در همانجا ماندیم و پس از آن اتومبیل حرکت کرد در حالی که من دستبند و چشم بند داشتم. در زمان ورود به اوین هم تنها شنیدم که گفتند اینها را به بند "۲ الف" ببرید. ما همانجا فهمیدیم که به اوین آمده ایم. بند"۲ الف" هم همان ٣۲۵ بود که زیر نظر سپاه است .
* یکی از اتهامات تو اغتشاش بود.آیا آنها اغتشاش خاصی مدنظرشان بود؟
آنها روی دو موضوع بسیار حساس بودند که یکی در مورد اعتراضات دانشجویی خرداد دانشگاه تهران و امیر کبیر بود و یکی هم در مورد سندیکای شرکت واحد . روی این دو موضوع حساس بودند و سئوالاتی در این رابطه می پرسیدند .
* تو الان چه کار می کنی و چه اقدامی در مورد دادگاه و دانشگاه انجام می دهد؟
دادگاه که اصلا وضعیت مشخصی ندارد و هیچ پاسخی به سئوالات ما و وکلای ما داده نمی شود. در مورد دانشگاه هم اصلا هیچ چیزی مشخص نیست .
* اخراج شده ای؟
به صورت کتبی هیچ چیزی به ما ابلاغ نکرده اند .
* در مدت بازداشت تو موبایلت دست چه کسی بود؟
در کل مدت ۴۵ روز این موبایل روشن بود. انواع SMS ها بوسیله همین موبایل ارسال شد که برخی از آنها بسیار مستهجن بود. تماس های زیادی هم با این موبایل انجام شد. با برخی از دختران دانشجو که فعالیت دانشجویی در تشکل ها داشتند تماس گرفته شد و پیغام هایی به آنان دادند. همچنین با بستگان من و دوستان دیگری که داشتم تماس گرفته شد. یعنی به تمام حدود ۲۵۰ شماره ای که در حافظه موبایل من ثبت بود تماس گرفته و یا SMS فرستادند. درحالی که این موبایل از من گرفته و ضبط شده بود. اوج این پیام ها این بود که به چند تن از دوستان پیامی فرستادند مبنی بر اینکه "من اسلحه دارم و به فلان جا بیایید که اسلحه را به شما تحویل بدهم چون خودم می خواهم از تهران خارج شوم." این دامی بود برای دستگیری بچه ها، اما چون همه از دستگیری من اطلاع یافته بودند به پیام توجهی نکردند .
* هنوز امیدواری و قصد اقدامی برای پیگیری داری؟
البته کاری که با من شده خیلی عادی است و سر خیلی های دیگر بلاهای بدتری آمده است. ظاهرا کسی هم در داخل نمی تواند این مسایل را پیگیری کند. برای همین فکر می کنم فعلا نمی شود کاری کرد چون اولین شکایت، دوباره اتهام نشر اکاذیب، دوباره دستگیری، دوباره بازداشت و... را بدنبال خواهد داشت .
* در زمان بازداشت روی مساله خاصی هم تحت فشار بودی؟
در زمان بازداشت به مدت یک هفته تحت فشار شدید بودم تا اعتراف کنم از کردستان اسلحه آورده ام.خیلی تحت فشار بودم .
* چرا؟ چه نیازی به این اعتراف داشتند؟
آنها می خواستند برای جریان چپ بهانه ای جور کنند. چون سپاه اختیار تام برای برخورد با جریان چپ گرفته است. این مساله را به خانواده من هم اطلاع داده و به آنها گفته بودند اگر دوست دارید عابد آزاد شود باید علیه برخی افراد مصاحبه کنید .
* چرا اساسا جریان چپ در مورد تو پررنگ شده بود؟
چون افکاری که داشتیم دلیل دستگیری ما بود. ما برداشت خاصی در مورد جنبش دانشجویی و تشکل های دانشجویی داشتیم. آنها هم روی همین امر حساس بودند .
* چه برداشتی در مورد جنبش دانشجویی داشتید؟ ویژگی های آن چه بود؟
طبق قانون انجمن های اسلامی تنها تشکل های فعال در دانشگاهها بودند و هیچ تشکل دیگری حق فعالیت نداشت. با همین انجمن اسلامی هم به شدت درگیر بودند. طراحان امنیتی معتقد بودند انجمن های اسلامی باید به عنوان یک سوپاپ اطمینان وجود داشته باشند اما به شدت تحت کنترل و تحت فشار باشند؛ تا بدین ترتیب جای تشکل های واقعا مستقل دانشجویی فعالیت کنند. به همین علت آنها برعکس اسمشان اصلا دانشجویی نبودند و به شدت تحت نفوذ و کنترل حاکمیت قرار داشتند. انجمن ها همواره باید خوشآمد مدیران دانشگاه را هم در نظر می گرفتند.به همین علت گاهی سیاستهایی که از بالا دیکته می شد از سوی انجمن های اسلامی مورد توجه قرار می گرفت. به نظر ما عمر این نوع تشکل ها در حال پایان یافتن بود؛ که پس از غیر قانونی کردن انجمن ها به هر حال عمر آنها تمام شد با این تفاوت که پایان یافتن عمر آنها به پای نظام نوشته شد. اما به هر حال این تشکل ها دانشجویی صرف نبود. به همین دلیل ما بحث سندیکای دانشجویی یا کنفدراسیون دانشجویی را طرح کردیم و اولین شرط هم این بود که این کمفدراسیون یا سندیکا استقلال مالی داشته باشد.به نظر ما انجمن اسلامی اگر می خواست تشکل دانشجویی باقی بماند باید در مورد ارتباط خود با بدنه جنبش باز تعریفی صورت می داد .
* الان فشار خاصی بر شما وارد نمی شود؟
چرا این فشار ها همیشه وجود داشته. به عنوان مثال خواهر من را از آموزش پرورش اخراج کردند ولی هنوز کتبا دلیل آن مطرح نشده، هر چند شفاها اعلام کردند به علت ارتباط های خانواده شما این اخراج صورت گرفته است.از سوی دیگر اکنون همه خانواده فکر می کنند اگر من از خانه بیرون می آیم دیگر باز نخواهم گشت. این فشارها در حد خیلی شدید آن وجود دارد .
* در حال حاضر ارزیابی تو از وضعیت دانشگاهها چیست؟
اکنون بدنه فعال دانشجویی به شدت ترسیده اند. اما این فرصت خوبی است تا هویت کسانی که دنبال عوامفریبی وکارهای نمایشی بودند و ژست می گرفتند و... روشن شود. به نظر من دانشگاه در حال یک زایمان است. به زودی نسل جدید فعالان دانشجویی وارد عرصه می شوند که این نسل بسیار متفاوت تر از نسل قبل است. رفتارشان بسیار متفاوت است. در افتادن با آنها به آسانی نخواهد بود. این سکوت پایدار نیست و چیز چندان بدی هم نیست. تشکل های واقعا مستقل دانشجویی به هر حال متولد خواهند شد .
* نشانه های این تحول را مشاهده می کنید؟
به عنوان مثال در شلوغی های خرداد و تیر امسال هم عده ای که به عنوان لیدر های آرام جنبش دانشجویی مطرح بودند و همواره اصل را بر گفتمان و عدم اعمال فشار قرار می دادند معتقد بودند تنها راه برای جنبش دانشجویی اعمال فشار است و اینکه جز با ایستادگی نمی توان به خواسته های جنبش رنگ واقعیت پوشاند .
متن بیانیه ی جعلی که توسط آقای حکیم زاده به نام انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیر کبیر صادر شده است:
مدیریت محترم روزنامه الکترونیکی روز، با سلام و احترام:
همان طور که مستحضرید در تاریخ ۲۴ مهرماه ٨۵ مصاحبه ای با آقای عابد توانچه تحت عنوان «هر بار از خانه بیرون می روم...» در سایت خبری روز درج گردید. آقای عابد توانچه در قالب آن مصاحبه و در پاسخ به سوالات خبرنگار محترم روز، مطالبی خلاف واقع در خصوص انجمن های اسلامی دانشجویان بیان نموده اند. از آن جا که ایشان سابق بر این عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر بوده و در این مصاحبه نیز بارها به صورت مستقیم و غیرمستقیم به وضعیت این انجمن اشاره نموده اند، لذا این تشکل بر خود فرض دید تا با ارسال جوابیه ای به تنویر اذهان عمومی در این خصوص بپردازد. لطفا نسبت به درج این جوابیه که متن آن ذیل این نامه خدمتتان ارائه می گردد، اقدامات مقتضی را مبذول فرمایید.
با تشکر
انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر
(پلی تکنیک تهران)
اول آبان ماه ۱٣٨۵
از ابتدای دهه هفتاد که انجمن های اسلامی دانشجویان تحت تاثیر افکار روشنفکرانی چون دکتر سروش، شروع به پوست اندازی کرده و از قالب تشکل هایی با کارکرد امنیتی در دانشگاه ها اندک اندک به سمت تشکل های مدنی که خواستار آزادی های عمومی و برقراری حاکمیتی دموکراتیک بودند، سیر کردند، همواره به عنوان نهادها و تشکل هایی مزاحم برای اقتدارگرایان و اهداف نابخردانه ایشان مطرح بوده و حاکمیت به تناسب فاصله انجمن ها از قرائت رسمی و حاکم برای اداره کشور، فشارها و تضییقات خود را بر این تشکل ها افزایش داده است.
اما از آن جا که دانشجویانی که در قالب انجمن های اسلامی فعالیت می کردند تصمیم گرفته بودند تا با تکیه بر آرای عمومی دانشجویان به طرح مطالبات ایشان بپردازند، برخورد مستقیم با این تشکل ها برای حاکمیت بسیار دشوار بود. لذا حاکمیت از همان ابتدا پروژه برخود تدریجی و گام به گام را با این تشکل های برآمده از آرای مستقیم دانشجویان در دستور کار خود قرار داد. روزی با حمایت نهادها امنیتی به تفرقه افکنی و موازی سازی در این تشکل ها دست زد. روز دیگر به دستگیری گسترده و پرونده سازی برای سران این تشکل ها پرداخت و با اعمال فشار و شکنجه فروان به اخذ اعترافات تلویزیونی از ایشان اقدام نمود. روز دیگر با همراهی نهادهای انتظامی و شبه نظامی در نیمه های شب به خوابگاه دانشجویان، که انجمن ها برآمده از رای ایشان بودند، یورش برد و به وحشیانه ترین شکل ممکن دانشجویان بی گناه را مورد ضرب و جرح قرار داد. پس از آن نیز با دستگیری گسترده فعالین انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت جای شاکی و متشاکی را تغییر داد و به پرونده سازی های جدید در راستای افزایش فشار و تزریق جو یاس و ناامیدی در میان دانشجویان دست زد.
اما حاکمیت به علت پشتوانه عظیم دانشجویی انجمن ها ناچار بود در مقابل برخی از خواسته ها و مطالبات دانشجویان سر تسلیم فرود آورده و به این مطالبات، علیرغم میل باطنی تن در دهد. در همین راستا بود که حاکمیت از سر اجبار به همکاری توام با کارشکنی با انجمن های اسلامی روی آورد. لذا همان طور که مشاهده می شود نهادهای امنیتی هیچ گاه به انجمن های اسلامی به چشم «سوپاپ اطمینان» نگاه نکردند و همواره مترصد فرصتی برای قلع و قمع آن ها بودند و تاکنون نیز از هیچ تلاشی در این جهت فروگذار نکردند. شاهد این مدعا هم این است که انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم در سال های اخیر بدون هیچ پرده پوشی اقدام به انتقاد مستقیم و تند از حاکمیت می کرد. همین مسائل هم موجب می شد تا هر روز عزم حاکمیت برای از میان برداشتن این نهادها بیش از پیش جزم گردد.
آقای توانچه بی آن که مدل عملی خاصی برای شکل گیری، به اصطلاح، «جنبش مستقل دانشجویی» ارائه نماید، لازمه تشکیل آن را تعطیلی انجمن های اسلامی که تنها نهاد دانشجویی در سطح دانشگاه ها هستند می داند. امری که حواله دادن به ناکجاآباد است و به لحاظ عقلانی واجد مشکلات بسیاری است. اگر انجمن های اسلامی نهادهای دانشجویی نیستند، برای شکل گیری، به زعم ایشان، «جنبش مستقل دانشجویی» چه نیازی به تعطیلی آن ها وجود دارد؟! مگر ایشان بسیج را به عنوان نهادی شبه نظامی و غیردانشجویی مانع تشکیل «جنبش مستقل دانشجویی» می داند؟!
مایه بسی تاسف است که در مقابل سخنان آقای توانچه که تا چند ماه پیش عضو شورای مرکزی مهم ترین انجمن اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی پلی تکنیک، بوده و با همین عنوان نیز به انتشار مقاله و مصاحبه با خبرگزاری های مختلف دست می زد، می بایستی استدلال هایی را بیان کنیم که پیش از این در مناظره با بسیج و نهادهای امنیتی مطرح می کردیم و عجب نیست که فردا متن مصاحبه وی را در نشریات بسیجی و در سایت های امنیتی مشاهده کنیم. بایستی این سوال را مطرح کرد معیار ایشان برای دانشجویی نامیدن یک تشکل چیست؟ آیا برگزیده شدن شورای مرکزی بر اساس رای عموم دانشجویان، آن هم با شرکت گسترده ۲٨۰۰ نفری آن ها، در یک انتخابات شفاف برای دانشجویی نامیدن یک تشکل کافی نیست؟ آیا طرح و پیگیری مستمر مشکلات و مطالبات دانشجویان معیار دانشجویی بودن یک تشکل نیست؟ ایشان در سخنان خود مشخص نمی کند اگر انجمن های اسلامی نهادهای دانشجویی نبودند به چه علت حاکمیت تا به امروز تعطیلی آن ها را به هر شیوه ممکن در دستور کار قرار داده بود و چرا اکنون که از نعمت حاکمیت یکدست برخوردار است در مقابل کندروترین آن ها نیز کوتاه نمی آید؟!
لازم به ذکر است در زمان بازداشت آقای توانچه، انجمن اسلامی امیرکبیر فعالترین نهادی بود تا در زمینه بازداشت وی به اطلاع رسانی بپردازد و اعتراض خود را نسبت به این مسئله ابراز دارد. در تمام طول بازداشت ایشان انجمن اسلامی امیرکبیر از هیچ تلاشی در جهت کاهش آلام خانواده وی و ایجاد فشار جهت آزادی هر چه سریعتر او فروگذار نکرد. اما اکنون که این انجمن و انجمن های دیگر دانشگاه ها به شدت تحت فشار نیروهای امنیتی و حاکمیت اقتدارگرا هستند شاهد بی مهری این گونه ی این افراد هستیم.
لازم است یادآوری شود همان افرادی که ایشان آن ها را با بی اخلاقی به «ترسیدن»، «عوامفریبی»، «ژست گرفتن» و... متهم می کند در این مدت در دانشگاه ایستادگی کردند و از کیان دانشگاه و دانشجو حمایت کردند. علیرغم خواست اقتدارگرایان سینه سپر کردند و از دوستان دربندشان، یاشار قاجار، عابد توانچه و کیوان انصاری، بی هیچ چشمداشتی دفاع کردند. و اکنون اگر ستارده دار شده اند و از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محرومند، اگر احکام ناعادلانه تعلیق از تحصیل دریافت کرده اند، اگر همواره خانواده های ایشان به علت تماس های مکرر نهادهای امنیتی در ترس و دلهره به سر می برند، همه اینها هزینه هایی است که آنها در راه حفظ و گسترش آزادی های عمومی می پردازند.
افتخار نسل تحول خواه انجمن های اسلامی همواره این بوده است که در هیچ مقطعی با حاکمیت اقتدارگرا و اهداف شوم آن ها همسو نشده و هیچ گاه از به نتیجه رسیدن پروژه های آزادی ستیز آنها ابراز خرسندی ننموده است.
|