زبان جنسیت زده ما به سبک فرهاد پیربال
فاطمه کریمی
•
در جامعه کوردی از روشنفکر و هنرمندش گرفته تا مردم عادی کوچه و خیابان، بازنمایی هر آنچه فاسد و شر است و نمایانگر بدی و بی اخلاقی است در شکلی زنانه نمود می یابد، بدترین توهینی که با آن می توانیم شخص مقابل را به زانو درآوریم تجاوز غیرمستقیم به خواهر و مادر وی است در واقع جهت اعمال قدرت و سلطه خود بر دیگری، این مادر و خواهر دیگری است که مورد «تجاوز نمادین» قرار می گیرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۵ آبان ۱٣۹٣ -
۶ نوامبر ۲۰۱۴
آنچه که انگیزه این نوشته است مصاحبه کانال ان آر تی با فرهاد پیربال بود. به توصیه دوستانم و اطلاع آنها از علاقه شخصی ام به فرهاد پیربال در فرصت مناسب توانستم این برنامه را ببینم. فرهاد پیربالی که برای من نماد سنت شکنی و خارج شدن از هنجارهای تعریف شده و گاها دست و پا گیر جامعه کوردی است و کمتر کسی حاضر می شود از این خطوط قرمز و تقدیس شده عبور نماید انگیزه ای بوده که مصاحبه ها، نوشته ها و شعرهایش را دنبال کنم. سالهاست بدون آن که وی را دیده باشم می شناسمش.
و اما این بار، حضور فرهاد پیربال در برنامه «شقام» که به گفته مجری آن سعی داشت از دنیای سیاست و حزب و ... به دنیای شخصی و خصوصی پیربال وارد شود یقینا چنین برنامه هایی در دنیای به ناچار سیاست زده ما می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد. مصاحبه در خانه فرهاد پیربال در فضایی رومانتیک همراه با موسیقی که کمتر رنگ و بویی از یک خانه کوردی داشت انجام می شود. خانه ای که نشان از صاحب خانه ای هنرمند و نویسنده دارد. منتظرم در چنین برنامه ای از آنچه که تاکنون در چنین جامعه بحران زده ای نشنیده ام، بشنوم اما برخلاف انتظاراتم مصاحبه با بدترین تعاریف برگرفته از زنان آغاز می شود جایی در همان اوایل برنامه که فرهاد پیربال، جهت تحلیل مسائل سیاسی و حزبی تکراری، احزاب «یکیه تی» و «گوران» را به «زنان ناوگه ل پیس» تشبیه می کند و یا در جایی به طرحها و برنامه های دیگر احزاب مخالف وی جهت تخریبش از طریق استفاده از زنان «قحبه» اشاره می کند. این اصطلاحات شامل زنانی است که در جامعه سنتی کوردی مقبولیت ندارند و اگر هم کشته شوند حقشان است. اما این نوع اصطلاحات فقط به توصیف این زنان محدود نمی شود. استفاده از انها و استعارات مربوط به انها کاربردی چندمنظوره برای ما دارد به گونه ای که بدترین و زشت ترین اعمال حوزه سیاست، اجتماع و اقتصاد و یا روابط بین انسانها و یا حتی در موارد بی شماری رابطه بین انسان و شی بی جان مورد استفاده وی همچون ماشین و یا کامپیوتر نیز با این زنان و اصطلاحات برگرفته شده از انها توصیف می شود. گویی عدم استفاده از این اصطلاحات در زندگی روزمره ما کوردها، ما را دچار انسداد معرفتی و کمبود کلمه در بیان نظرات خود می کند.
جایی که فرهاد پیربال که تعریف از خود را در چهارچوب ها و قالب تنگ فرهنگ کوردی نمی تواند قرار دهد اما گفتمان و کلمات به کار برده شده توسط وی نشان از چیز دیگری دارد. گویی حتی به اصطلاح روشنفکرترینهای ما نیز چنان در این قالب های تنگ و از پیش تعیین شده بتون کاری شده اند که با هر منصب و تفکری یارای خروج از آن را ندارند. بی گمان این اولین و آخرین بار نخواهد بود که افرادی چون فرهاد پیربال، فساد روزافزون جامعه کوردی را با زنانی که خارج از نرمهای تعریف شده و کلاسیک جامعه کوردی زندگی می کنند را توصیف می کند. توصیفات و بیانات به اصطلاح روشنفکرانه فرهاد پیربال مملو از انگاره های جنسیتی و توهین به زنان است.
متاسفانه فرهاد پیربال تنها کسی نیست که زبانش به شدت جنسیتی و سرشار از استعاره های ضد زن و کلیشه ای است. بسیاری از تحلیل گران، نویسندگان، شاعران از هر دو جنس زن و مرد، زمانی که می نویسند، می سرایند و یا در برنامه ای تلویزیونی حاضر می شوند در زمره کسانی چون فرهاد پیربال قرار می گیرند غافل از آن که به قول فوکو، میان زبان و قدرت، نوعی همبستگی وجود دارد. بدین معنا که، رابطهای تعاملی و «دیالکتیکی» بین زبان گفتاری، قدرت، معرفت و حقیقت وجود دارد. بنابر این، در گفتمان قدرت، زبان جنسیت گرا و جنسیت زده، ابزار قدرتمندی است که در حفظ و حمایت از پایگاه اجتماعی-سیاسی صاحبان آنها عمل میکند. فرودستی زنانه و اقتدار مردانه، از سوی نظم جنسیتی، توسط زبان جنسیتگرا، به یک ساختار طبیعی و به باور انسانها تبدیل می شود.
آنجا که مجری برنامه که خیال دارد دست فرهاد پیربال را با وارد شدن در خصوصی ترین حوزه شخصی اش که ربطی به ما وهیچ کس دیگر به غیر فرهاد پیربال ندارد به اصطلاح رو کند بی خیال و ساده از توهین های جنسیتی فرهاد پیربال می گذرد در واقع چیزی که باید در تعریف حرفه ای و پروفشنال رسانه ای مورد نقد قرار گیرد مورد بی توجهی قرار می گیرد و برعکس به چیزی که نباید گیر داد گیر داده می شود مثلا چرا فرهاد پیربال در خانه اش نیمه لخت بوده است؟ و… گویی عدم حساسیت جنسیتی نه تنها دامن گیر یک یک ما بلکه رسانه های کوردی یا همان تریبون رسمی و آشکار احزاب مختلف نیز شده است.
زمانی که تراژدی دختران فروخته شده در مصر با لفظ «دختران پاکیزه» ادا می شود، زمانی که تراژدی اخیر شنگال به شرف و ناموس های بر باد رفته و به معرض فروش در موصل محدود می شود، آنجا که یکی از زنان به اصطلاح فمنیست با قسم به شرفی که در کوردستان صدها زن به خاطر نداشتنش کشته می شوند، سعی بر تائید و درستی خود دارد، می توان گفت که زبان جنسیتی ما از فرهنگ جنسیتی غالب و حاکم بر کوردستان نشئت گرفته است. فرایندهای اجتماعی آنچنان پیچیده و با هم مرتبطند که نمیتوان آنها را مجزا و بدون رابطهٔ سیستماتیک با یکدیگر بررسی کرد. در واقع نمیتوان نقش و تعامل متقابل زبان با باورهای رایج، الگوهای رفتاری، ارزشهای اخلاقی مسلط در باب زنانگی و مردانگی در بازتولید گفتمان جنسیتی در ادبیات و تولیدات فرهنگی را نادیده گرفت.
در جامعه کوردی از روشنفکر و هنرمندش گرفته تا مردم عادی کوچه و خیابان، بازنمایی هر آنچه فاسد و شر است و نمایانگر بدی و بی اخلاقی است در شکلی زنانه نمود می یابد، بدترین توهینی که با آن می توانیم شخص مقابل را به زانو درآوریم تجاوز غیرمستقیم به خواهر و مادر وی است در واقع جهت اعمال قدرت و سلطه خود بر دیگری، این مادر و خواهر دیگری است که مورد «تجاوز نمادین» قرار می گیرد و برعکس انچه نماد و سمبل خیر و پاکی است، مردانه تلقی می شود. در واقع از بعد بررسی زبان جنسیت زده، می توان گفت که از این لحاظ، در جامعه کوردی تفاوتی بین به اصطلاح روشنفکران و مردمی که هیچ ادعایی ندارند، وجود ندارد.
خشونت ناشی از زبان، نوعی از خشونت روحی و روانی و کلامی است که هر لحظه و هر ثانیه در خانه، فضای شهری و عمومی، رسانه ها و حتی از سوی روشنفکران و نویسندگان و هر کسی که از وسیله ای به نام زبان استفاده می کند به صورت مستقیم و غیر مستقیم زنان را در جایگاه توهین، تحقیر و پذیرش جایگاه فرو دست تر خود قرار می دهد. میزان انجام این نوع خشونت بی گمان از دیگر انواع خشونت های جسمی، فیزیکی و... بیشتر اعمال می شود. استفاده و به کارگیری زبان جنسیتی، خشونتی کلامی است و روح و جسم و اعتماد به نفس زنان را در هر سطحی می آزارد. استفاده از زبان جنسیتی و توهین به طرف مقابل با نام زنان، خواسته یا ناخواسته ما را در کشتار زنان به نام ناموس و شرف شریک جرم قرار خواهد داد. زبان جنسیت زده میتواند روشی متمایز کننده، تحقیرآمیز و نگاهی ارزشی، نسبت به جنس دیگر را در جامعه ترویج کند. این روش باعث میشود انسانها، چه زنان و چه مردان، تصویر کلیشهای و منفی از زنان دریافت کنند و در نتیجه، باورها و پیشداوریهای جنسیتی بر خلاقیتهای انان تاثیر مخربی بگذارد.
منبع:NNS ROJ
|