آمریکا جهان را در تامین مالی جنگ‌های خود سهیم میکند
گفتگوی روزنامه ی آلمانی فرانکفورتر روند شاو با پرفسور محسن مسرت


• محسن مسرت استاد بازنشسته رشته علوم سیاسی و اقتصاد دانشگاه اوزنابروک و موضوع عمده پژوهش‌های او اقتصاد جهانی، اقتصاد نفت و انرژی، خاور میانه و نزدیک، و پژوهش های جنگ و صلح است. دیدگاه‌های وی درباره‌ی سیاست‌های نفتی و دلار آمریکا را در گفتگو با دانیل باومن دبیر بخش اقتصاد روزنامه ی آلمانی فرانکفورتر روند شاو در زیر می خوانید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٣ آبان ۱٣۹٣ -  ۱۴ نوامبر ۲۰۱۴


محسن مسرت استاد بازنشسته رشته علوم سیاسی و اقتصاد دانشگاه اوزنابروک است. موضوع های عمده پژوهش‌های او اقتصاد جهانی، اقتصاد نفت و انرژی، خاور میانه و نزدیک، و پژوهش های جنگ و صلح بوده است.
دیدگاه‌های وی درباره‌ی سیاست‌های نفتی و دلار آمریکا را در گفتگو با دانیل باومن دبیر بخش اقتصاد روزنامه ی آلمانی فرانکفورتر روند شاو در زیر می خوانید:


• شما ادعا می‌کنید که دنیای بدون نظم و پرهرج و مرج در راستای منافع ایالات متحده است. چرا این نظر را دارید؟
به‌خاطر این که برای ایالات متحده اهمیت بسزایی دارد که معاملات نفتی در آینده همچنان با دلار صورت بگیرند. این هدف با دنیایی که در هرج و مرج به‌سر می‌برد، ساده‌تر تحقق پیدا خواهد کرد. به این دلیل است که ایالات متحده در نزاع‌های خاورمیانه دست دارد.
• چرا به نفع ایالات متحده است که معاملات نفتی همچنان با دلار انجام بگیرند؟
در دنیا هرچه بیش‌تر نفت به مصرف برسد و قیمت آن افزایش بیابد، به همان میزان دولت ایالات متحده می‌تواند دلار به بازار جهانی وارد کند، بدون آن که ارزش آن کاسته شود. از این راه ایالات متحده درآمدهایی را بدست می‌آورد که برای تامین مخارج دولت، می‌تواند آن‌ها را به‌کار اندازد. آمریکا از این‌که استاندارد نفتی جایگزین استاندارد طلا شد استفاده می‌برد. نفت همانند طلا ماده همگون و کمیابی است که همواره تقاضا برای آن بیش‌تر و قیمت آن افزایش می‌یابد. از ۱۹۷۰ تاکنون سهم معاملات نفتی در کل تجارت جهانی از ۱.۷ درصد به ۱۲ درصد افزایش پیدا کرده است، افزایشی که تقاضا برای دلار را به‌شدت به‌همراه داشته است.
• این کار به‌لحاظ تکنیکی چگونه انجام می‌گیرد؟
دولت ایالات متحده برای تامین مخارج جاری کشور، توسط وزارت دارائی اوراق بهادار صادر می‌کند و آن‌ها را در ازای دلارهای تازه چاپ‌شده در اختیار بانک مرکزی (اف. ای. دی) قرار می‌دهد. بانک مرکزی (اف ای دی) نیز این اوراق بهادار را در بازار جهانی به فروش می‌رساند و از این راه پیوسته سرمایه جدیدی به اقتصاد ایالات متحده تزریق می‌نماید. در سال ۲۰۱۲ حجم سرمایه جاری شده به ایالات متحده از این طریق بالغ بر ۷.۹ درصد تولید سرانه داخلی بوده است.
• چقدر ساده!
بله همین‌طور است. ببینید با وجود این‌که آمریکا از ۱۷ سال پیش تاکنون پیوسته و به‌صورت مزمن کسری بیلان در تجارت خارجی خود داشته است، سرمایه‌ای مازاد از تمام نقاط جهان به ایالات متحده سرازیر شده که حجم آن در سال‌های اخیر سالانه حدود هزار میلیارد دلار بالغ می‌شود. به این ترتیب تمام کشورهای جهان در تامین اعتبار قسمت اعظم مخارج دولت ایالات متحده آمریکا، از جمله در مخارج مربوط به سیاست‌های سلطه‌گرانه و جنگ‌هایی که توسط این کشور راه‌اندازی شده‌اند، سهیم بوده‌اند.
• این امر چه پی‌آمدهائی دربردارد؟
کشوری که پول جهانی را در تصرف خود دارد در حقیقت از یک فرصت ممتاز انحصاری برخوردار است. در دوران استاندارد طلا ایلات متحده موظف بود، ذخیره‌های ارزی و دلارهای کشورهای دیگر را در هر زمان با طلا تعویض نماید. به این وسیله سوء‌استفاده از این فرصت انحصاری در سیستم محدود می‌شد. این امکان اکنون دیگر وجود ندارد. در سیستم استاندارد نفتی ایالات متحده آمریکا هیچ‌گونه مسئولیت قانونی در قبال صاحبان دلار در جهان ندارد. این موقعیت انحصاری طبیعتا ساختارهای شبه‌دیکتاتوری و ایجاد ظرفیت‌های نظامی را می‌طلبد، امری که متاسفانه تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
• می‌توانید این موضوع را قدری تشریح کنید؟
در این سیستم آمریکا برای تداوم موقعیت انحصاری خود تلاش می‌کند کلیه معاملات نفتی به دلار صورت بگیرند. این کار یا به‌طور داوطلبانه توسط دولت‌های کشورهای نفت‌خیز انجام می‌گیرد و یا به صورت اجباری. تغییر رژیم‌های عراق، افغانستان و لیبی و نزاع اتمی با ایران و نیز ایجاد پایگاه‌های پرهزینه نظامی در سراسر جهان جزو حلقه‌های زنجیره‌ای استراتژی آمریکا برای دفاع از دلار به‌عنوان پول جهانی است. کشورهای نفت‌خیز و بی‌ثباتی مانند عراق یا لیبی به‌سختی قادرند از فروش نفت خود با دلار سرباز بزنند. می‌توان به جرئت ادعا نمود، که میان هزینه‌ی تسلیحات نظامی و جنگ‌های ایالات متحده، بدهی‌های دولتی و تامین اعتبار برای بازپرداخت بدهی‌ها از راه استاندارد نفتی دلار یک رابطه مستقیم وجود دارد.
• آیا ما در این‌صورت به بستر تئوری توطئه وارد نمی‌شویم؟
چرا تئوری توطئه؟ این‌گونه تئوری‌ها از حدسیات و ذهنیت‌های بی‌پایه تغذیه می‌شوند. تزهای من اما بر مبنای فاکت‌های غیر قابل تردید و تحلیل‌های منطقی و مستند طرح شده‌اند.
• چه کسی از این سیستم بیش‌ترین بهره را می‌برد؟
کلیه مرتجعین جهان، نه تنها ایالات متحده، بلکه تمام نیروهائی که از فرصت‌های انحصاری برخوردارند، در ساختارهای کهنه تقسیم قدرت نفوذ دارند، در استفاده از تکنولوژی‌های کهنه اصرار می‌ورزند و برای حفظ موقعیت خود از جنگ به‌عنوان ابزار سیاست استفاده می‌کنند. به‌نظر من بیش‌تر از همه مجموعه صنایع نظامی و سهامدارن این بخش که از سودآوری بدون ریسک این بخش بهره‌مند می‌گردند.
• به‌نظر شما چه کاری باید صورت بگیرد؟
موقعیت انحصاری ایالات متحده در استفاده از پول جهانی بایستی با ایجاد تنوع در سیستم پولی جهان از حالت انحصاری خارج شده و از این راه اقتصاد جهانی دمکراتیزه شود. علاوه بر این من تحول در سیستم مصرف انرژی در جهان و بهره‌گیری گسترده و سراسری از انرژی‌های تجدیدپذیر را از ضروریات مسلم ارزیابی می‌کنم. پیش‌بینی من این است که با این روش جهانی دمکراتیک‌تر، عادلانه‌تر و صلح‌آمیزتر خواهیم داشت. تاسیس صندوق پول جهانی و بانک توسعه جدید از سوی ائتلاف بریکس (BRICS) متشکل از کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی که در این روند تاکنون روسیه و چین نقش مهمی داشته‌اند، می‌تواند گامی در این مسیر باشد. همین‌طور جامعه اروپا می‌بایستی به‌تدریج یورو را به‌عنوان پول جهانی وارد بازی کند. علاوه بر آن آمریکا نیز باید بالاخره درک کند، که سیاست فعلی ایجاد نفاق در اروپا و وابسته‌ نمودن یورو به دلار و نیز کوشش در ایجادِ محاصره‌های اقتصادی و نظامی در قبال روسیه و چین، منجر به فاجعه‌ی جدیدی خواهد شد.