از : البرز
عنوان : خواننده مقصود نویسنده را، آنگونه که خواست نویسنده بوده است، در نیابد
آقای ایرانی گرامی، ضمن ارجگذاری و ستایش ایران دوستی شما، از جایی که در قسمت پایانی نظر قبلی شما، تحت عنوان«ارانی و بزرگان دیگر»، مطالب نوشته شما به گونه ای است، که احساس می شود، که شما همه حق طلبان قومی کشور را، در یک کاسه گذاشته و با یک سنگ وزن می کنی، هم از این رو بود، که در بخش پایانی نظر قبلیم تحت عنوان، «کشوری به نام ایران زنده و پابرجاست، درست به همان علتِ گوناگونی اش»، آن چند خط را نوشتم
ضمن تشکر از یادداشت جدید شما تحت عنوان «دقت در خواندن متن»، باید اضافه کنم، استعاری نوشتن و استفاده از مثالهای فراوان در یک نوشتار، سبب میشود، که خواننده مقصود نویسنده را، آنگونه که خواست نویسنده بوده است، در نیابد
مقصود سخنم، در نظر قبلی «فریفته کردن» بوده و هست، که شما از جمله، «...شاید بتوانی با این رویه فکری عددی از تاریخ و زندگی بی خبر را فریفته سخنانت گردانی... »، معنای «فریفتن دیگران» را برداشت کرده ای، که مقصود سخنم نبوده است
وقتی سخن از «فریفتن دیگران» می گوییم، این بدان معناست، که کسی با علم به، دروغ و یا نادرست بودن مطلبی، با نقشه و طرحی از قبل تعیین شده، کسی و یا کسانی را، در آن باره فریب می دهد
وقتی سخن از «فریفته کردن» می رود، مقصود سخنی است، که از روی اعتقاد گفته میشود، که اسباب فریفته گی و شیدایی را در مخاطب ایجاد می کند. و یا عملی است که، به شکلی طبیعی واقع شده، و اسباب فریفته گی و شیفته گی را در بیننده ایجاد می کند، مثلا وقتی دختری زیبا در خیابان راه میرود، یا گلی زیبا و تازه رسته در باغچه و یا گلدانی به چشم می خورد
در دنیای امروز به علت کثرت موضوعات، غالب انسانها تنها در محدوده تمایلات و علاقه مندیهای خود، وقت و فرصت خواندن را دارند، بنابراین، آری، در فضای محدودِ بخش نظراتِ پای مقالات هم، میتوان اثر گذار بود
اگر کلماتم موجبات رنجش شما را فراهم آورده، پیشاپیش باید عذرخواهی کرده و بگویم، که قصدم هرگز اهانت نبوده و نیست، بل خواهان بحثی دوستانه، هموطنانه و انسانی بوده و هستم
۶۵۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : دقت در خواندن متن
جناب البرز گرام درود بر شما! لطف کنید،کامنت شماره ۶۵۵۰۹ با عنوان«ارانی وبزرگان دیگر» را با دقت وبدون شتابزدگی و...با توجه به مرجع ضمیر مطالعه بفرمایید! خواهید دید در این کامنت: تفکر چپ نفی نشده است!بلکه به پایگذاری همان بزرگ مرد در صورت داشتن قدرت عمل ،چپ با اولویت سرزمین ایران عمل می کرد. اما آن نشد،چپی شد که اولویت چندمش ایران شد.و دیدیم در مقطعی از تاریخ به شیوه دیگر عمل کرد.:::در رابطه با ایرانی بودن یا نبودن جناب ارانی ،می توان گفت:اگر به مطلب کامنت دقت کنید!مستبدی که خیلی از طرفدارانش اورا پایه گذار ایران نوین معرفیش می کنند ،با کشتن این بزرگ مرد!در حقیقت ضد ایرانی بودنش را نشان داده است!پس ارانی ضد ایرانی معرفی نشده است.دوست عزیز !باید با دقت بیشتر به مطلب نگریست!:::در کامنت هیچ هویتی نفی نشده است،بلکه گفته شده اگر چنان می شد،یعنی از ایده های ارانی استفاده می شد،در این دوران، این مسائل هیچ موضوعیتی پیدا نمی کرد،ودکان دکاندارنِ این مسائل بدون مشتری می شد.:::ذوست عزیز!«فریفتن دیگران»را به اینجانب نسبت داده اید!سئوالی که مطرح است اینست:در یک فضای محدود ،کامنت گذاری چگونه فریفتن رخ می دهد؟ وچه نیازی است؟!خود حیرانم!::دوست گرام از شما تیز بینی بیشتری طلب می شد! به امید هوشیاری ودقت بیشتر !
۶۵۵۴۰ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : کشوری به نام ایران زنده و پابرجاست، درست به همان علتِ گوناگونی اش
آقای ایرانی گرامی، شتاب زدگی و در استعاره سخن گفتن، شما و آن دسته از هموطنان را که به آنها محبت داری، به مقصد مورد نظر نخواهد رساند
اگر بواسطه اعتقاد زنده یاد آقای ارانی به کمونیسم و انترناسیونال آن، به ایشان مُهر ضد ایرانی بودن را میزنی، شاید بتوانی با این رویه فکری عددی از تاریخ و زندگی بی خبر را فریفته سخنانت گردانی، اما واقعیات زندگی و تاریخ سده اخیر ایران مطلب دیگری برای گفتن به شما دارند، اگر که اهل تحقیق و مطالعه باشی و به واقع علاقمند به پیشرفت کشور
هر آنجایی از تاریخ سده اخیر ایران، که در آن بحث و سخنی از حقوق مردم در کار است، اگر عادل باشیم و حق شناس، سوسیال دموکراتها و کمونیستهای ایرانی را در صف مقدمش خواهیم دید
و با نفی وجود اقوام و فرهنگهای مختلف در ایران، هرگز نخواهی توانست، به مقابله با سودجویان تفرقه افکن بروی. کشوری به نام ایران زنده و پابرجاست، درست به همان علتِ گوناگونی اش. حال امروز هوشمندانی زیرک با درک نقطه قوت کشور، قصد آن دارند، نقطه قوت کشور را تبدیل به نقطه ضعفش کنند
۶۵۵۲٣ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : ارانی وبزرگان دیگر
جناب فانی یزدی گرام ،درود برشما،اشاره ای داشتید ،به بزرگان این سرزمین ،آنانی که می توانستند در ساختن ایران نوین نقش بسیار داشته باشند و ایران را در مسیر ی قرار دهند که در این زمان ،دنبال چانه زنی برسر چیزی غیر ضرور بعنوان هویت نباشیم.بلکه بدنبال نهادینه کردن تفکرات انسان مدارانه باشیم که الگو رهایی بخش انسانهای ستم دیده این منطقه شویم.اما چنین نشد.استبداد فردی یا استبداد گروهی و استبدادهای دیگر برما چه کرد وچه خواهد کرد.:::هموطن گرام،یکی از بزرگان و گنجینه های این سرزمین که استبداد فردی وقت، اورا از این سرزمین مانند دیگر بزرگان اثر گذار گرفت . بزرگ انسان «تقی ارانی»بوده ، آنهم در کینه ای ضد ایرانی!آن استبداد خیلی ها را با ژست ایرانی بودن خود از بین برد اما این بزرگ را می توان گفت :با کینه ای ضد ایرانی که از خود نشان داد،از بین برد.چون می دانست:بخشی از اندیشه وی می تواند ایران نوینی را پایه ریزی کند که در آینده چپی در آن رشد نخواهد کرد که اولویت دومش و یا چندمش، سرزمین خودش باشد ویا ناخواسته ویا خواسته ،فرصت سوز اقدامات ِآزادی خواهانه مردمان نشود. ودیگر در این سرزمین هویت سازان قومی و زبانی و دلقکان ِ تاریخ ساز دروغین ،مجال عرض اندام نخواهند داشت .بلکه :اهداف مبارزاتی این مردمان چیزی فرا تر از این مسائل کودکانه خواهد بود. اما نشد آن،شد چیز دیگری،که نباید می شد،وشد این!
۶۵۵۰۹ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣۹٣
|
از : محمود ماهانی
عنوان : اقای عبدالستار دوشوکی
به عنوان یک هموطن ؛ یک ایرانی که مثلا شیعه به دنیا امدم از شما و همه ایرانیان غیر شیعه عذر خواهی می کنم و از نظراتی از ان دست که اقای بهنود و یا ان فرد جبهه ملی مطرج کرده اند برائت می جویم . مگر می شود کسی ادعای روشنفکری داشته باشد و بعد بتواند این حقیقت عریان و بدیهی را منکر شود که همه ایرانیان و از جمله روشنفکران ان شیعه نیستند ؟ طبعا چنین افرادی را باید به جای روشنفکر تاریک اندیش دانست . ادم از بیان چنین اندیشه هایی نزد روشنفکران خود احساس سرافکندگی و حقارت می کند . اخر چگونه ممکن است ادم هایی این چنینی و در ان سطحی که فعالیت می کنند بتوانند چنین سخنان و عقاید سخیفی را باور داشته و بیان نمایند ؟
ارزو می کنم این حرف هایتان واقعیت نداشته باشد و صرفا یک سوء استنباط باشد . کاش چنین باشد .
۶۵۵۰۲ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با یک خواننده مقالات ،بنام خواننده
خواننده گرام ،باید توجه داشت :برای جسم افراد می توان یک بازنشستگی ویا فراموشی قائل شد ،اما دربعضی از حوزه هانمی توان با قاطعیت بیان کرد ،فردی باز نشسته ویا فراموش شده است،چه بسیا ر ایده ها ویا کرداری وگفتاری از یک فرد یا افرادی بعد از مرگِ آنان ،موضوعیت روز را پیدا می کنند ،که این می شود باز گشت بکار ، اگرچه جسم وکالبدی از فرد باقی نمانده باشد.:::دوست گرام، بایدبه این اندیشید واین را آرزو داشت !فضایی ایجاد شود که هر کس در هر کجا با احساس امنیت کامل ،توان گفتن وارائه هر مطلبی را آزادانه داشته باشد.اما در این فضای برای مقابله با مطالب ویا اندیشه وگفتار و کردار که از آن بوی شیادی وفریب کاری به مشام می رسد!جامعه به یک ابزار بسیار کارایی نیازمند است،که تجربه بشری این را هم ارائه داده است، که می توان آنرا تحت عنوان نقادی،که توسط خرد نقاد به بهترین نحو می تواند انجام گیرد.این خردِ نقاد کارش را هم بی رحمانه باید انجام دهد. وهیچ مماشاتی با هیچ پندار وگفتار وکرداری که بوی شیادی وفریب کاری و دروغ گویی از آن به مشام می رسد را نباید داشته باشد.باشد!که در ایران زمین فضای آزاد مهیا ،خردنقاد حاکم و نهادینه ! که این است راه راهایی !به امید آنروز!
۶۵۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹٣
|
از : خسرو صدری
عنوان : بهنود شاید در راستای رسالت"بی بی سی" عمل کرده است!
این احتمال هم وجود دارد که آقای بهنود بخاطرتعهدات شغلی در بی بی سی و نه درک شخصی از مساله مورد بحث، تصمیم گرفته که چنین مواضعی اتخاذ نماید.
مگر نه این که دامن زدن به اختلافات قومی و عقیدتی در منطقه ، بخصوص دمیدن در کوره اختلاف و تفاوت های شیعه و سنی، دستور کار تازه ابرقدرت برای هموار کردن طرح معوق مانده "خاورمیانه بزرگ" است؟
۶۵۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹٣
|
از : پیر مرد
عنوان : روشنفکر شیعه و روشنفکر سنی، مقصد کجاست.
چرا انهایی که مفته-خرانه خود را روشنفکر می دانند، یکباره همان راهی را می روند که می گویند ارتجاع می خواهد عوام بروند. یعنی گرد آمدن زیر پرچم مذاهب گوناگون و رژه ی ابلهانه رفتن در جاده ی عبث تخریب و گسست. آنها، روشنفکران پریشان، جنگ های تاریک-فکری ی خود را به فرمان محرمانه ی چه کسی امروز روی برگه های کاغد آغاز می کنند تا فردا تاریخ از ریختن شدن خون عوام توسط عوام در کوچه و برزن های شهر صحنه برداری کند.
۶۵۴۹٣ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹٣
|
از : خواننده
عنوان : تبلیغ برای دو نفر ...
در میان مطبوعات فارسی، به محض آنکه ۲ نفر چیزی می گویند یا می نویسند، فوراً پیرامون انها نوشته و گفته می شود و آنها را از فراموشی و بازنشستگی در می آورند: آقای بهنود و آقای نگهدار.
اگر شما منتقدین چیزی ننویسید و نگوئید، هیچکس اینها را نه می خواند و نه دیگر می شناسد.
۶۵۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹٣
|
از : م. ارشک
عنوان : لینک مصاحبه را منتشر کنید
جناب دوشوکی محترم، اگر واقعا چنین چیزی اتفاق افتاده نه تنها جای تاسف، بلکه جای اعتراض و برخورد بسیارجدی هم هست. اما، من مایلم پیش از اظهارنظر بیشتر راجع به این موضوع مصاحبه ایشان را بشنوم. بنابراین، از چنابعالی تقاضا می کنم لطف بفرمایید و لینک این مصاحبه را در همین صفحه بگذارید.
باسپاس
۶۵۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹٣
|
از : رضا فانی یزدی
عنوان : از کوزه همان برون تراود که در اوست
آقای دوشوکی گرامی
ممنون که به این مساله توجه کردید و واکنش نشان دادید، فقط تعجبم در این است که چرا وقتی به روشنفکر ایرانی بر می گردید ، به چند سده پیش می روید و بدنبال نویسنده و محقق و شاعر و عارف غیر شیعه در اعماق تاریخ می گردید . تاریخ معاصر ما پر است از روشنفکران غیر شیعه و دین ناباور ایرانی با پیشینه های و تبار های گوناگون. از دوران مشروطه گرفته تا به همین امروز ، از طالبوف و ملکم خان و روحی و بهار گرفته تا ارانی و طبری و نیما و دهخدا و فروغی و آشوری و آریان پور و ده ها و صدها روشنفکر به معنی واقعی و جدید آن.
متاسفانه بعضی از آقایان اصلاحطلب و گروهی از روشنفکران حاشیه نشین آنها تلاش می کنند که تاریخ فکر و اندیشه در ایران و روشنفکری را با اصلاحطلبی و از دوران آقای خاتمی و اگر کمی عقب تر بروند از دوران هاشمی آغاز کنند و با عناد و خصومتی باور نکردنی به گذشته روشنفکری در ایران و به خصوص روشنفکری چپ و دین ناباور ایران بر خورد کرده و تلاش آنها بر این است که این بخش از تاریخ ایران را به فراموشی بسپارند و به گونه ای جلوه دهند که انگار همه مباحس روشنفکری با این آقایان آغاز شده و آغاز تاریخ فکر و اندیشه در ایران توام با تولد فکر اصلاحطلبی دینی پس از انقلآب اسلامی بنا شده است . اینها حتی به اسلاف اصلاحطلب دینی خودشان نیز مثل سید جما ل اسد آبادی و سقط السلام تبریزی و یا شیخ احمد روحی و میرزا رضا نیز رحم نمی کنند و کمترین عنایتی به آنها ندارند چرا که یا سیه نبوده و یا در فکر انداختن طرحی نو در دین افتاده بودند، البته صد سال پیش از تولد نظام دینی در ایران.
این نگاه آقایان البته چنان جا افتاده است که حتی منتقدین آنها هم وقتی می خواهند به روشنفکر ایرانی بپردازند از همین منشاء حرکت کرده و تاریخ روشنفکری ایران را دور زده و چپ ستیزانه همه روشنفکری معاصر ایرانی را فراموش می کنند و در اعماق تاریخ به دنبال اندیشه ورزی غیر شیعه ایرانی می گردند
در نوشته شما همین سایه سنگین چپ ستیزی و حذف دین ناباوران از گذشته تا به همین امروز مشاهده می شود که به نظرم نشان از عمق تاثیر گفتمان مسلط دینی در دوره معاصر در میان همه ماست، حتی همان ها هم که بدنبال نقد آن هستند با رگه های پر رنگی از آن باز همان گفتمان را به گونه دیگری باز سازی می کنند.
عنوان مطلب متوجه آقای بهنود است
با تشکر از توجه شما
رضا فانی یزدی
۶۵۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹٣
|
از : شیعه سابق رضوانی
عنوان : کارنامه سیاه ۳۵ ساله روشنفکر شیعه
کارنامه سیاه ۳۵ ساله روشنفکر شیعه
به اصطلاح اخوان الصفاء و یا بعبارتی روشنفکر شیعه (از نوع اصولگرا و اصلاح طلب و غیره) در عرض ۳۵ سال گذشته امتحان خود را پس داده است. حاصل کـِشته روشنفکر شیعه (از همه نوع آن از جمله بازرگان، شریعتی، جلال آل احمد و غیره) نظام جمهوری اسلامی است که جز سیه روزی و تباهی و سرکوب و کشتار و خودمحوربینی تام و نفی مطلق دیگران چه در حیطه اندیشه و چه در عرصه عمل، حاصل دیگری نداشته است. پررویی بهنود و بقیه به اصطلاح روشنفکران شیعه شکست خورده حد و اندازه ندارد. ۳۵ سال تجربه ثابت کرد که "شیعه" نمی تواند روشنفکر باشد. و "روشنفکر شیعه" مغایرت عینی و تناقض در معنی و نفی "حقیقت آشکار" است.
روشنفکر نمی تواند در فرقه گرایی مذهبی معنا پیدا کند. آنهم فرقه مذهبی شکست خورده که با طناب دار و اعدام و شکنجه و سرکوب و دروغ و تزویر و شیادی و رمالی و فساد و رانتخواری خود را بر دیگران تحمیل کرده است. حتی روشنفکر شیعه که مخالف حکومت جمهوری اسلامی هستند (مثل بهنود و مجاهدین خلق و غیره) نیز امتحان خود را پس داده اند، و کارنامه "رفوزه ای" دارند روشنفکر باید مستقلانه دین و حکومت را نقد کند. اما روشنفکر شیعه برای توجیه دین حکومتی، حداقل در اوایل انقلاب، در راستای تائید و تثبیت نظام گام برداشت و در بوجود آوردن تباهی و سیه اندیشی دینی و سیاسی نقش بسزایی داشت.
مقاله آقای دوشوکی بسیار بجا و محترمانه است و جای تشکر دارد و باید آغازگر بحث شود. اگرچه برخی از دوستان بهنود مثل ف. م. سخن در صدد "ماست مالی" و توجیه "سخنان توجیه ناپذیر" بهنود شده اند. در ضمن من با دوشوکی موافقم که بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا محل اطراق شبانه روزی "روشنفکران دینی شیعه مذهب" شده است. روشنفکرانی که همه آنها بدون استثناء در ساخت بنای جمهوری اسلامی سالها زحمت کشیده اند. از جمله سالهای ده شصت و سال ۶۷ و غیره. اما اکنون از دایره قدرت به خارج پرتاب شده اند و به ناگاه به روشنفکر تبدیل شده اند.
۶۵۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹٣
|