دو سروده از مجموعه "رویاهای سپیده دم" واهان تـِریان (ترجمه)


آرسن نظریان


• افسون پرتوهای نقره ای
تسخیر کرده روحش را،
دروجودش پر می کشد تمنایی غریب،
همچون شبحی می گردد بی قرار ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲ آذر ۱٣۹٣ -  ۲٣ نوامبر ۲۰۱۴


  از مجموعه "رویاهای سپیده دم" واهان تـِریان                     
ترجمه: آرسن نظریان


شماره ٣۴
مَه زده

افسون پرتوهای نقره ای
تسخیر کرده روحش را،
دروجودش پر می کشد تمنایی غریب،
همچون شبحی می گردد بی قرار
در سکوتی ازلی خوابگرد رنگ پریده.
پرتو ماه، افسونگر و گریزان
همچون سایه تو، دوراز من و همراه من.

من مه زده ای افسون شده،
دریغی سرد و ناخوش نشسته در روحم،
از درد فرساینده نیافتن تو.
تو یک پرتو، تو یک رویا، تو فریبای جاودان.
من مه زده ای افسون شده،
تو یک پرتو، تو جاودانه
دور از من و همراه من ...


شماره ۶٣
دورشدن

فراموش کردن، همه چیز را از یاد زدودن،
عشق نورزیدن، نیاندیشیدن، افسوس نخوردن،
فقط دور شدن، ازهمه چیز دور شدن...

کجاست بارقه طلایی فراموشی شب
در این شب بی عاطفه...
لحظه از همه چیز دور شدن
در ظلمت و درد، درتنهایی خویش سنگ شدن...

فراموش کردن، همه چیزرا از خاطر زدودن،
همگان را به فراموشی سپردن،
عشق نورزیدن، دل بریدن، فریادی برنیآوردن،
دورشدن، شدن ...