اتحاد جمهوری‌خواهان در کدام مسیر - مریم سطوت

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : سئوال اتهامی پاسخ می طلبد
تحولات سیاسی صد سال اخیر ایران ،گویای اینست که در دوره هایی کوتاه ،فضای آزادی برای جامعه ایجادگردید.در همان دوران اگر کارنامه نیروهای سیاسی مورد ارزیابی قرار گیرد،بجزء در بخشی از دوران مشرطه و در اندک محدودی از افراد در دوران بعدی،رفتار آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه مشاهده نمی شود.سئوالی که مطرح است اینست: که انتظار این خصلت ها در دوران حاکمیتهای استبدادی بعدی معقول است ،یاخیر؟ برای رسیدن به پاسخ ،می توان گفت:این خصلتها،خصلتهایست که باید افراد آنان را کسب کنند،کسب اینان هم باید در یک پروسه آموزشی و تمرینی باشد.واز حاکمیتهای استبدادی توقع ایجاد این فضا ها را داشتن ناشی از نداشتن در ک درست از مسائل است .پس :نبودن شرایط فضای عمومی ،برای ایجاد و تقویت این خصلتها در افراد شامل حال فعالین سیاسی هم خواهد شد .اما وقتی اصطلاح فعالین سیاسی را بکار می بریم،انتظار رفتار از آنان با سایر مردمان بگونه دیگر می شود!این بگونه دیگر مورد بررسی قرار می گیرد.آیاآنان درست عمل می کنند ؟ یا هم خود به بیراهه می روند واگر هم فضای محدود آزادی ایجاد شود دیگران را به بیراهه می برند وشاید تحکیم کننده شرایط نا خواسته دیگری برجامعه شوند.::::باید گفت :نیروهای سیاسی که در دوران استبداد، خود را سازمان دهی می کنند وبا توجه به شرایط حاکم ؛که حتی شرایط فضایی برای فعالیتهای سیاسی آزادی خواهانه هر چند هدایت شده نباشد!ومبنای تئو ریک یک فعال سیاسی هیچ همخوانی با دو موضوع ِدمکراسی وازادی خواهی نداشته باشد و آن فعال ویا فعالین هم در عملیاتی مخفی و یا نیمه مخفی عمل کنند،قطعا"!در فضای آزاد بعدی نمی توانند رفتار دمکراتیک از خود نشان دهند،در فضای مبارزاتی مخفی ویا نیمه مخفی اولویت مبارزاتی ؛تقویت خصلتهای دیگر در افراد است . پرداختن به این مسئله بحث طولانی می طلبد. بگذریم!::::: می توان گفت:در جامعه ایران در سال ۵۷ شرایطی برکشور حاکم می شود،گروهی برکشور حاکم می شوند،آن گروه برخورد شدیدی با سایر گروه های سیاسی پیش می گیرد وبه تشکیلات انان ضرباتی شدید وارد می کنند ،بطوریکه: فعالین سیاسی ،وابسته به انها چاره ای جزء رفتن از کشور برایشان باقی نمی ماند واین افراد خوشبختانه به کشورهایی مهاجرت می کنند که در آن کشورها فضای آزادی خواهانه و دمکراسی خواهی و پرورش خصلتهای دمکراتیک در افراد سابقه‍ی چندین دهه ویا چندین ساله دارد.که می توان گفت: این یک توفیق اجباری باید برای این نوع فعالین سیاسی ایران بحساب آیدکه در ان فضا ها می توانند در ایجاد و تقویت آن خصلتها و خصلتهای دیگر دمکراتیک در خود سخت کوشا شوند.و می توان گفت:در این شرایط قطعا"!جامعه ایران از این نوع فعالین توقعات دیگری خواهند داشت .اگر فعالین سیاسی خارج نشین این مسائل را در ک نکنند و براساس وظایف سیاسی که بعهده آنان می باشد درست عمل نکنند؛ قضاوتهای بی رحمانی نسبت به آنان خواهد شد.::::می توان گفت:جامعه ایران در صد سال اخیر که تعریف دیگری بر روش حکومت گری مطرح شده است،دو نوع استبداد را تجربه کرده است :یکی استبداد غیر دینی و دیگری استبداد دینی .این وقایع را در روند دمکراتیک شدن جامعه ایران،باید بحساب خوش شانسی گذاشت ویا بد شانسی ، نظرات متفاوتی است!اما هر نظری که باشد،قطعا"برای عبور از استبداد ها در دوران گذار ؛به فعالین سیاسی با دارا بودن خصلتهای آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه نیاز مند است!تا دوران گذار براحتی انجام گیرد وسپس جامعه بسمت ایجاد نهادهای آموزشی برای ایجاد و تقویت خصلتهای دمکراتیک برودو انسانهایی با شرایط زیست ِفکری وجسمی جدیدی را فرا روی خود ببیند.بر این اساس است که وظیفه فعالین سیاسی مخصوصا" خارج نشینان که در فضاهای دمکراتیک تنفس می کنند ، بسیار خطیر و سنگین است و خطاهای آنان غیر قابل گذشت خواهد بود!::::::::::::::در مورد مطلب ویا سئوال سر کار خانم آغداشلو گرام ،از سرکار خانم سطوت گرام، دو همسنگر مبارزاتی قدیم وشا ید جدید می توان گفت:این سئوال نوعی محاکمه کنندگی در آن نهفته است که آنهم :خانم سطوت نوع رفتارش ، نشان از تقویت خصلتهای دمکراتیک نیست بلکه ناشی از خصلتهای فرصت طلبانه است، که این بسیار سنگین است و پاسخی رفع اتهامی می طلبد! اگر چنین نباشد، می توان گفت :سئوال را باید ناشی از خصلتهای احساسی .....زنانه دید،که باز نیز پاسخی می طلبد. وقتی گفته می شود پاسخی می طلبد بدین دلیل است: این فعالین سیاسی در دورانی تاثیر گذار بودند بر انسانهای دیگر ، اگر چه در محدوده اندک!
۶۵۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : کشورهای ‫اروپای غربی با نظامات سرمایه داری اداره میشوند
خانم آغداشلو گرامی، سئوالات سنجیده ای طرح کرده ای، که امیدوارم نویسنده نوشتار، وقت و فرصت پاسخگویی بیابد، اما از قرار، این رسم بسیار متداول و پذیرفته شده ای، برای بخش نظراتِ مقالات شده است، که نویسندگان مقالات از جایی که به مردمسالاری و دموکراسی معتقدند، حق خود میدانند، که به سئوالات جواب بدهند، یا جواب ندهند

‫البته لازم به ذکر است که برداشتها از مردمسالاری و دموکراسی متفاوت است. برخی از نویسندگان، از جایی که مردمسالاری را برابر با مشارکت فعال مردم در مسائل اجتماعی می دانند، روی سئوالات دماسنج نگذاشته، و سئوالات را به خوب و بد، بی ارزش و باارزش تقسیم نکرده، و در حد وسع خود، با خواننده نوشتار خود، وارد بحثی دوستانه و هموطنانه می شوند

‫بعد از این مقدمه نسبتا مفصل، باید بگویم که بحث اصلیم،‫ در رابطه با یک جمله شماست، شما می نویسی، «...سایت گویانیوز تریبون ‫سرمایه داری...». نمیدانم شاید حق با شما بوده، و سایت گویانیوز تریبون سرمایه داری است. ولی صورت واقع این سایت، به مانند بسیاری از سایتها و یا تارنماهای دیگر ملغمه ای است، از مطالب مختلف.
اتفاق افتاده که در این سایت مقالاتی در رابطه با مبارزات کارگری و یا مسائل مربوط به تهیدستان اقتصادی جامعه خوانده ام. و مطلب، درست همینجاست. از جایی که ایستادن در جایگاهِ حمایت از ‫سرمایه داری(بخوان واسطه های تجاری) بواسطه فجایعی که هر روزه ببار می آورند، جزء گناهان نابخشودنی به حساب می آید، کسی جرعت طرفداری علنی از سرمایه داری در ایران را در خود نمی بیند

‫اما واقعیت این است، که حقوق کارگر، در یک نظام تعریف شده و مشخص سرمایه داری، هم می تواند تأمین شود
‫کشورهای ‫اروپای غربی با نظامات سرمایه داری اداره میشوند،‫ اما کارگر اروپایی، مانند کارگر غالب کشورهای آسیایی، خود را برده احساس نمی کند.
در استمرار مبارزات آگاهانه کارگران و روشنفکران وابسته به ایشان،‫ کسی قادر نیست، خود را زیر چتری کاذب مخفی کند، همه آنجایی هستند، که طبق تعاریف معین، باید باشند
۶۵۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹٣       

    از : شیرین آغداشلو

عنوان : ما کجائیم در این دیر جمهوری خواهی تو کجا
من از طرح پرسشی به نقد موضع شما وارد می شوم. شما با چه هدفی مقاله اتان را برای سایت گویانیوز که در خدمت اندیشه ما چپ ها نیست فرستاده اید؟ آیا اینکار را شما حمل بر چه تلقی کنیم؟ قطعا به سنت گذشته شما و همسرت که در میانه سازمان می نشستید برخورد نمی کنم زیرا آن را نمی پسندم شما در آن برهه هرکسی را خلاف موضع راست ( راه یافته به رهبری) سازمان فدائیان می یافتید چنانش می کردید که نگو نپرس حتی او را تا مرتبه عامل بورژوازی بودن می بردیید. الان هم که چپ دمکرات شده اید می خواهید تمام جریانات را دمکرات کنید فرقی ندارد گویانیوز، شاهزاده، آقازاده و... بنابراین رفیق دیروز ارسال مقاله ات برای سایت گویانیوز تریبون سرمایه داری نشانی جز این دارد؟ ارسال برای عصرنو و سپس اخبار روز چرا؟ در مورد ارسال مقاله به اخبار روز تصور درستی داری. می دانی این سایت مورد استقبال همه چپ های بقول شما سنتی است اما عصرنو را به خاطر چراغ زدن به چپ های راست اجا فرستاده ای کسانی که خود در وضع انفعال کنونی اجا سه خاصی دارند.
اما اینگونه نوشتن از عضو با سابقه فدائیان و اجا که شما باشید؛ نشان از چه دارد؟ فضائی که شما از اجا و بدنبالش جدائی و افتراق های آن که نوشتی. این تصور را در ذهن جان می بخشد که می توان گفت که اجا، یک جا،دوجا، سجا با این همه اجا مردم بروند کجا؟ شما به جای اینکه به اجا رهنمود بدهی که مردم داخل کشور چه نقشی ایفا می کنند به موضوع سیاست ورزی به شیوه خاص خود اشاره می کنی . نتیجه ای که خواننده علاقمند از مقاله ات می گیرد، جز این است که بعد از ۵ همایش هنوز اجا نتوانسته سند سیاسی ارائه نماید و حتی شما برآورد می کنید که بعید می دانید از دودکش همایش ششم دود سفیدی در آید. البته بار دیگر این سطرهای مقاله ات را بخوان و نقش خود و دیگر جمهوریخواهان طیف فتاپور را در وضع موجود مورد سنجه قرار بدهید سطرهائی بدین قرار:" اهمیت این همایش در آن است که اجا به سوی سازمانی منسجم پیش می‌رود یا همچنان به دنبال تشکلی با طیف های گوناگون جمهوری خواهی است. به سوی رابطه گیری با دنیای سیاسی بیرون از خود قدم برمی دارد یا همچنان گرفتارجمله بندی، فرمولبندی‌ و اختلافات درونی خود است. آیا اتحاد بار دیگر پی گیر رویای دوازده سال پیش خود خواهد بود یا آخرین میخ های تابوت را بر آن رویا خواهد کوبید" . پیام سیاسی برآمد مقاله شما آن است کهه امید شما به بسته شدن درب اجا می باشد و نه چیز دیگری.
۶۵۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹٣       

    از : بیژن پوینده

عنوان : تلاش جدی در مسیر ارایه آلترناتیو نطری جمهوری خواهی، و حمایت از گسترش و قدرتمند شدن نهادهای متنوع مدنی برای گذار از حکومت استبدادی مذهبی
شکست جنبش چپ پس از انقلاب ۵۷، با کیفیتی که داشت و شرایطی که در آن قرار داشت شاید اجتناب ناپذیر بود . اما انحطاط نظری تفکر توده ای اکثریتی که در دفاع آشکار و مستقیم این جریان از خمینی و نظامش تبلور یافت، ضربه بزرگی به حیثیت جنبش چپ زد. تداوم آن تفکر توده ای اکثریتی امروز در حد توان، ضربه ای به شکل گیری یک اتحاد گسترده تحول طلب جمهوری خواه میزند. در شرایطی که نیاز به یک اتحاد دمکراتیک با برنامه ای شفاف و تحول طلب بشدت احساس میشود، همین تفکر، اجا را تبدیل به یک اعلامیه نویس حامی اصلاح طلبان حکومت اسلامی کرده. بیاد داریم در اوج جنبش گسترده اعتراضی سال ۸۸ که ماهها طول کشید، اجا در کلیت خود کمترین نقشی در رابطه با تبلیغ برنامه خودش ( نظام جمهوری و جدایی دین از حکومت و... ) در آن مقطع نداشت. تنها صداهای فعالین منفرد و مستقل جمهوری خواه بود که در برابر تبلیغات اصلاح طلبان مذهبی بگوش میرسید.
نارضایتی های گسترده در رابطه با بی عدالتی های اقتصادی و حقوق اجتماعی و سیاسی، شرایط ایران را تبدیل به آتش زیر خاکستر کرده. در نتیجه بروز جنبش های اعتراضی در آینده نزدیک بسیار محتمل است. انواع نیروهای ارتجاعی منتظر فرصت هستند که کشورمان را اسیر استبدادی دیگر و جنگ داخلی و یا تجاوز نظامی کنند. نظام ولایت فقیه کماکان پتانسیل ها و ظرفیت های ملی را فدای حفظ خود به هر قیمتی میکند. فقر و انحطاط فرهنگی و اخلاقی بیداد میکند. تحول دمکراتیک در چهارچوب چنین نظامی امکان پذیر نیست. تنها راه تحول دمکراتیک در ایران، شکل گیری یک جنبش مدنی قدرتمند است که موجبات گذار از استبداد مذهبی را با کمترین هزینه فراهم کند. بخش تعیین کننده ایرانیان با شعور و آزادی خواه، طرفدار نظام جمهوری سکولار ، گسترش عدالت اجتماعی و گذار از نظام ولایت فقیه هستند. در این میان تفکرات ورشکسته سیاسی و استبداد زده، از "جمهوری" اسلامی خواهان گرفته، تا رجویست ها و سلطنت طلبان حرف و برنامه ای برای این طیف وسیع و پیشرو ایرانیان ندارند. آنچه که بدان نیاز داریم پایبندی به برنامه ای دمکراتیک و تحول خواه است. تا بتوانیم بر اساس این برنامه به گسترش ارگانهای متنوع مدنی ( تشکل های کارگری؛ فرهنگی، دانشجویی، زنان،زیست محیطی، حقوق بشری و....) یاری رسانیم. بتوانیم برنامه جمهوری سکولار را بعنوان آلترناتیوی قدرتمند در برابر نظام اسلامی مطرح سازیم. آنچه که اهمیت دارد همفکری و همیاری برای یافتن و شیوه های موثر و نوین سازماندهی است که بتواند با کمترین هزینه در صورت بروز جنبش های گسترده اعتراضی زمینه گذار از استبداد مذهبی را هموار کند. آنچه که اهمیت دارد یاری رساندن به شکل گیری سازمانها و یا اتحادهایی است که ما را در جهت این هدف یاری رساند و نه تبدیل شدن به بلندگوی تبلیغاتی یک جناح حکومتی در برابر جناح دیگر نظام اسلامی. نه قرار دادن برنامه جمهوری خواهی در ویترین، آنطور که اجا در چند سال گذشته انجام داده.
۶۵۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣۹٣       

    از : الف رستمی

عنوان : نمی تواند
در هر حال تجربه این جریان نشان از آن دارد که نقدش به دیگر جریانات و ادعایش برای بافته ای جدا تافته بودن بر حق نبوده است و باز هم همان چیزی است که مدعی است در نقدش شکل گرفت.
آنچه جمهوری خواهان آن را کنار گذاشت روش های قدیم مبارزه نبود، بلکه محور های مهمی به نام عدالت اجتماعی و کلیدواژه های مهم و جانبدارانه ای همچون اقشار فرودست، کارگران و زحمتکشان و ... و همچنین بحث های مهمی به نام سمتگیری اقتصادی اجتماعی بود.
بهره گیری از تجارب دیگر مردمان مبارزان جهان و سازمان ها و احزاب و تشکل های مدنی برآمده از دل آن ها - بویژه از کشورهایی شبیه به کشور ما - همیشه خردمندانه است، اما خود تجربه مستقیم مبارزه هم درس های بس ارزنده خود را دارد.
به نظر می رسد نویسنده مقاله به آستانه ای رسیده باشد که از تجربه جمهوری خواهان درس بگیرد، اما نمی گیرد و هدفش علنی کردن یک بحث محفلی است...

از دید منی که تفکر چپ داشته ام، تجربه جمهوری خواهان متاسفانه تجربه مثبتی نبوده است و در یک تقسیم کار سازمانیافته تر، توانمندی بسیار بسیار بیشتری بکار گرفته می شد.
نگاه کنید چه توان و نیروی بزرگی به جای پیشبرد و یا انتقال دانش مبارزه با چاپ کتاب ها و انجام تحقیقات، صرف شخصیت آفرینی ها از «خود» ها شده است.
حاصل را نگاه کنید، تعداد زیادی «شخصیت» سیاسی راست میانه ایجاد شده که مهم ترین ویژگی اش پر«بار» کردن برنامه های «کاملا هدفمند»، «کاملا سازمانیافته» و ... رسانه هایی نظیر بی بی سی و صدای آمریکا و سایر کنفرانس ها و رسانه های راستگراست.
تازه این در حالی است که در دل تشکل های سلطنت طلب متکی به «نهاد» های بینهایت سازمانیافته جهانی جذب و هضم می شود ...
آنکه ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
۶۵۵۲۹ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : طرح مشترک ملی
خانم سطوت گرامی، مطلب شما ارزشمند از نظری، و قابل بحث به بیانی دیگر است. ‫شاید به وقت و فرصتی دیگر،‫ تمایل ابراز این نظرات را، در خود یافتم. ‫‫در اینجا میخواهم مطلبی دیگر را، که به گونه ای در ارتباط با نوشتار حاضر است، مطرح کنم

‫اول از هر مطلبی، به یاد می آورم، وقتی سالها پیش‫ همراه با دوستان اطرافم، از مسئله ای به نام انشعابات در رنج بودم‫، می شنیدم که گاها گفته می شد‫، انشعاب بخشی از تحول است، وقتی برخی، تحولات را برنمی تابند، ناچارا از غافله جدا میشوند.
شاید آن روز که، همه، ‫هم جوانتر بودیم، و هم مسائلی چون مهاجرت پیش نیامده بود، و خود را به گونه ای در بطن و اتصال با جامعه احساس می کردیم‫، نتیجتا وجود انشعابات را علیرغم تلخی و سختی اشان، می شد بردبارانه تحمل کرد

‫اما امروز، وقتی هر از گاهی خبر تشکیل گروه جدیدی را با شرکت دوستان شناخته شده قبلی میشنوم یا میخوانم، قبل از هر مطلبی، به این فکر می کنم،‫ ‫آیا این دوستان، همانگونه که همه اشان معترفند، واقعا به، مردمسالاری، دموکراسی، احترام به ‫نظر اکثریت و اقلیت، تحمل نظرات ‫مخالف‫ و.... معتقدند‫، و اگر واقعا چنین است، چرا قدرت تحمل نظرات مخالف را ندارند، و برای به کرسی نشاندن و راندن نظر، ‫مورد نظر خود، اقدام به جدایی ‫و تشکیل گروهی جدید می کنند

از جایی که امروز ۲۵ نوامبر است، و شما می نویسی، «...همایش ششم اتحاد جمهوری خواهان ایران‫ از ۲۸ تا ۳۰ نوامبر در برلین برگزار میشود. برخلاف همایشهای قبلی تا امروز هیچ سندی که نشان دهنده مضامین مورد بحث در این همایش باشد در سایتهای اینترنتی ‫ندیدم. هیچکدام از اعضا این اتحاد هم مطلبی در این رابطه ننوشته اند....»
‫با توجه به مطلب فوق الذکر شما، می بینم، در حیرانیم خوشبختانه یا بدبختانه تنها نیستم، ‫بل حیرانی اعضای گروههای جدید ‫هم، کمتر ‫از من نوعی نیست

‫نمیدانم، شاید من قدیمی هستم و قدیمی فکر می کنم، ولی آیا بهتر نیست، هر یک از اعضای این گروههای جدید، که از قضای خوب روزگار مشق مردمسالاری هم کرده اند، به سازمانهای مادر خود رجعت، ‫و هر سازمانی طرحی ملی جهت فعالیتهای مشترک‫ بنویسد،
‫آنگاه همه این سازمانهای مختلف با حفظ هویت خاص خود، و طرح ملی خاص‫ خود در کنفرانسی مشترک با دیگر سازمانها شرکت جسته، و در این کنفرانس با رعایت اصول مردمسالاری روی طرح مشترک ملی به توافق برسند،‫
و با تمرکز خود روی فعالیتهای مشترک، به جای دویدن مستمر به دنبال ج.ا، خود سیاست گذار شده، و با فراهم آوردن مردم و شاید بخشهایی از هواداران امروزین ج.ا،‫ حول طرح مشترک ملی،‫ آینده ای معلوم برای کشور رقم زنند

‫و الی، ادامه کار به صورت موجود، مساوی خواهد بود با مثل معروف و قدیمی ایرانی که می گوید،«آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی»،
و اگر هم، اتفاقا دری به تخته بخورد، و بهمنی دیگر از راه برسد، ناچارا و مسلما‫، درست ‫به مانند بهمن قبل، مستبدترینمان بر تخت نشسته، و دور باطل استبداد به حیات شوم خود در کشور ادامه خواهد داد
۶۵۵۲٨ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣۹٣