به مناسبت سالروز مبارزه با خشونت
زن، خشونت، سرمایه داری، بنیادگرایی
زنانی دیگر
•
خشونت برعلیه زنان امری جهانی است، ریشه در مناسبات وساختارهای مردسالار اجتماعی، اقتصادی وسیاسی داشته و درهمه سپهرهای خصوصی وعمومی، ازپنهانیترین زوایای زندگی زنانه تا سپهرهای اجتماعی عمل کرده و تولید و باز تولید می شود. این خشونت به یک رابطهی اجتماعی معین رابطهی قدرت میان زن ومرد ویک رابطهی تولیدی معین در شرایط کنونی، مناسبات سرمایهداری مربوط میشود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۴ آذر ۱٣۹٣ -
۲۵ نوامبر ۲۰۱۴
تقویم نوشته ی مردان در تاریخ مذکر، ٢٥ نوامبر / ٤ آذر را سالروز مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده. درسال ١٩٦٠ خواهران مبارز «میرابال» در چنین روزی به دست دیکتاتور دومینیکن کشته شدند. یادشان گرامی باد! اما تقویم نانوشتهی زنان از تاریخ زن ستیزی، تاریخی که به آنان تعلقی نداشته و کماکان ندارد، هر روز و هر لحظهی این تاریخ را زمان مبارزه با خشونت مینامد. تاریخ زنانی که بردهی جنسی شدند، زنده به گور شدند، در آتش سوزانده شدند، سنگسار شدند و.... زنانی که درهند مورد تجاوزهای دسته جمعی قرار گرفتند، به دست طالبان کشته شدند، توسط داعش خرید و فروش شدند، در صنعت توریسم جنسی آسیایی به مردان خارجی فروخته شدند، در جوامع غربی ابژهی جنسی صنعت تبلیغات، سکس، پورنوگرافی، مدلینگ شدند، توسط بوکو حرام ربوده شده وبه ابزار جنسی آن بدل شدند و یا از اروپای شرقی به عنوان کالای سکس مهاجرت داده شدند.
این خشونت حتی در مبارزات زنان کوبانی به شکلی پنهان در ناسیونالیسم پیچیده رهبران اوجالانی به چشم می خورد، سوق دادن پتانسیل انقلابی و رهایی طلبانه زنان به سمت ایدئولوژی ناسیونالیستی و پروژه ملت سازی. رهایی زنان با تکیه بر ایدئولوژی ناسیونالیستی قابل تصور نیست. زنان کرد با تکیه بر برنامهها و سیاستهای اوجالان به رهایی دست نخواهند یافت، مبارزه برای رهایی زنان یعنی فراتر رفتن ازافق ناسیونالیسم، فراتر رفتن از افق و اهدافی که مهر مالکیت خصوصی و سلطه بر آن خورده باشد.
خشونت برعلیه زنان امری جهانی است، ریشه در مناسبات وساختارهای مردسالار اجتماعی، اقتصادی وسیاسی داشته و درهمه سپهرهای خصوصی وعمومی، ازپنهانیترین زوایای زندگی زنانه تا سپهرهای اجتماعی عمل کرده و تولید و باز تولید می شود. این خشونت به یک رابطهی اجتماعی معین رابطهی قدرت میان زن ومرد ویک رابطهی تولیدی معین در شرایط کنونی، مناسبات سرمایهداری مربوط میشود. خشونت فراتراز عواملی چون طبقه، نژاد، ملیت، سن، مذهب وغیره عمل کرده وزمانها ومکانهای متفاوت اشکال متفاوتی به خود میگیرد، اما درهر شکل ابزاری است برای کنترل، سلطه واعمال قدرت. تمامی اشکال خشونت بر علیه زنان یک محورمشترک دارند: سلطه برزن، کنترل و مالکیت بربدن زن، زایندگی وقدرت تولید مثل او.
در جهانی که سرمایهداری و بنیادگرایی این دو روی سکه نظام سلطهی جهانی آن را به جهنمی برای مردم بدل ساختهاند از هر سه زن یک نفر در طول زندگی خود قربانی خشونت و تبعیض شده یا مورد تجاوز قرار میگیرد. خشونت نخستین عامل معلولیت و یا مرگ زنان ١٦ تا ٤٤ ساله است یعنی بیش از تصادفات رانندگی و سرطان. در ایران خشونت علیه زنان یکی از محورهای اصلی و تعیین کنندهی حفظ و تداوم سلطهی حکومت اسلامی است، بر این اساس انواع زن ستیزی دولتی و غیر دولتی روز به روز توسط حاکمیت تشدید میشود وزنان بیشتر و بیشتر درمعرض خشونت قرار میگیرند. خشونت در حکومت اسلامی ایران یعنی «یا روسری یا توسری»/ حجاب اجباری ، یعنی قتل ناموسی ، تن فروشی. یعنی قوانین تبعیض آمیز ازدواج و طلاق، تفکیک جنسیتی، تفکیک شغلی. یعنی چندهمسری، صیغه، خودکشی و خودسوزی. یعنی دختران فراری، ازدواج اجباری. یعنی اعدام و اسیدپاشی. خشونت یعنی تبعیض جنسیتی در مدرسه و دانشگاه، تبعیض در انتخاب رشته و تبعیض در محتوای کتابها. خشونت یعنی تبعیض در محیطهای شغلی و دریافت دستمزد کمتر برغم انجام کار برابر با مردان و....
خشونت یعنی قرار گرفتن در معرض متلکها و نگاه های جنسیتی مردان در کوچه و خیابان، نگاهها و تعرضات جنسی همکار و کارفرمای مذکر در محل کار، شنیدن فحشهای ناموسی مردان در کوی و برزن که همواره زن و بدن او را مورد تحقیر قرار میدهند و.... خشونتهای خانگی وبرتریطلبیهای مردان در عرصهی خصوصی که علاوه بر فرهنگ مردسالار حاکم، قوانین جمهوری اسلامی نیز بربسیاری از آنها مهر تایید گذاشته است.
زن در حکومت اسلامی یا خواهرو مادراست یا «حاج خانم!» یا «جیگر!». الفاظی که بار جنسیتی داشته ونشان میدهد هویت او به عنوان زن خارج از نقشهایی که سیستم به او تحمیل نموده معنایی ندارد. خشونت یعنی هنگام تردد یا انتظاربرای وسیلهی نقلیه بهویژه درتاریکی شب کنار خیابان با بوقهای متوالی ومتلکهای آزار دهنده پیشنهاد گشت و خانه خالی به تو داده شود، خشونت یعنی در تاکسی مورد تعرضات پنهان و زجرآورمسافر مذکر کناردستی قرار بگیری و واکنش نشان بدهی یا ندهی در هر صورت عامل تقصیر و گناه خودت هستی. خشونت یعنی به جرم زن بودن مورد سوءاستفاده و کلاهبرداری کاسب، فروشنده و بقال محل قرار بگیری چرا که تو زنی و بنا بر فرهنگ مردانه جنس دوم و ضعیف تر، و از این روی قابل سوء استفادهی بیشتر. خشونت یعنی اینکه در نقش مادری باید از حق زندگی خود بگذری و یکسره در خدمت فرزندان خود قرار بگیری، یعنی در نقش همسری وظیفهی خدمات گوناگون خانگی و جنسی را داشته باشی، یعنی درنقش دختری و خواهری مورد عتاب، کتککاری و اعمال سلطهی پدر و برادر قرار بگیری، یعنی در نقش معشوق در مالکیت عاشق خود باشی. خشونت یعنی اینکه نتوانی به میل خود بخوری چرا که سوژه ی زن جذاب در مناسبات کنونی باریک و لاغر بودن است، یعنی نتوانی به میل خود بپوشی، حرف بزنی، احساس کنی، رفتارکنی، بخندی، گریه کنی. دریک کلام خشونت یعنی نتوانی به عنوان زن به میل خود زندگی کنی.
بسیاری از زنان ممکن است هنوز اشکال متنوع و فراوان بروز خشونت را نشناسند و یا آنها را رفتارهای طبیعی، قوانین انسانی و الهی یا عرف و اخلاق بدانند. به همین دلیل زنان برای مقابله با خشونت ابتدا باید بر آن آگاهی داشته باشند. گام دوم شناخت چیستی، چگونگی و ریشههای این خشونتهاست. گام سوم هدف گرفتن بانیان اصلی این خشونتها یعنی نظام طبقاتی، مردسالاری و فرهنگهای ارتجاعی همزاد آنها، و همزمان به چالش گرفتن هرلحظهی مجریان این خشونتها در سپهرهای خصوصی و عمومی و در زندگی فردی و اجتماعیامان است.
زنانی دیگر
آذرماه ١٣٩٣
|