توضیحات ادیب برومند درباره ی بیانیه ی اخیر وی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : علی کبیری

عنوان : آیا مدیریت ستون خبر اخبار روز با دیگر قسمتها متفاوت است؟
تاکنون درفاصلهء چند روز، دو پیام مودبانه درپاسخ به اهانتهای جناب سهراب ایرانی در این قسمت گذاشته ام که درج نشده اند. باتوجه به رویهء اخبار روز در دوری از سانسور خبری، گمانم براین بود که پیام اوّل لابد به نظر نیامده بود. بنابراین دیروز اقدام به گذاشتن پیام دوّم نمودم که بازهم به سرنوشت اوّلی دچارشد. با آگاهی که از روش آقای تابان دارم، فکر میکنم که مدیریت این قسمت به دوست دیگری واگذارشده است، اگر گمانم درست باشد. بهرحال، دادن میدان به افرادی نظیر جناب سهراب ایرانی که در زیر نقاب اسم مستعار پنهان شده و تنها به قاضی رفته و راضی برمیگردند، سبب خواهد شد که آنها همواره خود را محق و صاحب نظر بشمار آورده و دیگران را جزء " دست به سینه های بر درِ ارباب " محسوب کنند. ولی لازمست ایشان بدانند که بخاطر عدم بینش و همچه افاضاتی از جانب تیولداران خارج از ردهء سیاسی جبههء ملی است که این جبهه سالهاست از متن به حاشیه رانده شده است.
۶۵۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹٣       

    از : سهراب ایرانی

عنوان : عذر بدتر از گناه
.
جناب ناصرخان ایرانپور نامی، خیلی ببخشید که من تابمروز شما را با تفکرات منسجم سیاسی و فلسفی ـ(!؟) و… رصد نکردم. فقط میدانم آدمی که فلسفه سیاسی اش کوبیدن وانگ زدن بملیون ایرانی باشد بایستی یکجایش بلنگد. تازه نگاه سطحی به «نطرات» فلسفی و سیاسی شما در رابطه با حکم ارتداد به جبهه ملی ایران انداختم تازه متوجه که مشکل شما در کجاست بچه علت باملیون و آزادیخواهان غیر وابسته سر ستیز دارید شما در بیان قضاوت غیر ملی تان « در جامعه ی ایدهآل آقای ادیب مهرآسا باید برای "اهانت" به حسین آقا مجازات سخت شود. به این دلیل است که به سخنگوی وزارت اطلاعات و دادسرای حکومت تبدیل شده است. میزان برای ایشان اجازه ی فعالیت و گرفتن جلسه ی گروهی است و بهای آن خفه کردن هر دگراندیش سیاسی و فلسفی» نه بخاطر «دفاع» از مهر آسا، بلکه مطرح کردن «خودتان» بعنوان کسیکه دارای رساله اجتهاد فلسفی سیاسی در چندین صد صفحه هستید و کمترین توجه کسی را برنمیانگیزد. جناب ناصرخان اطلاع داشتن از «اسم» واقعی شما برایم اصلآ مطرح نیست بلکه ابراز نقطه نظرهای ترقیخواهانه آدمی و عملکرد آزادمنشی معیار قضاوت انسانهای فروهیخته است. نیک میدانم که طرز تفکر استالینی و ماکیاولی نه فقط در میان ملاها درایران رواج دارد بلکه در میان آنهائیکه دارای منزلگاه سیاسی و فلسفی ضد ملی و ضد مردم ایران و در میان رساله نویسهای فلسفی «نوین» هم طرفدار جدی دارد. شما در همان خیال خوش خود بمانید و فکر کنیدکه از نظر سازماندهی فکری فرقی با حاکمان دیروزی و امروزی ایران ندارید!.
۶۵۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹٣       

    از : ناصر ایرانپور

عنوان : رجزخوان کیست
جناب "سهراب ایرانی" تا جایی که‌ افاضات شما به‌ من ارتباط دارد، بنده‌ تفکرات بسیار منسجم سیاسی و فلسفی دارم و آنها در چند صد نوشته‌ی من مکتوبند. حاضرم هستم در مورد تکاتک مسائل مورد اشاره‌ی شما با شما جدل کنم. شرط آن این است که شما هویت واقعی خود را پنهان نسازید و در حجاب اسم مستعار و در تاریکی به‌ این و آن نپرید و شرط دوم این است که‌ منزلگاه‌ فکری خود را روشن کنید، هر چند بخشا هم روشن است، آنجا که‌ "جبهه‌" "ملی" "ایران" را چنان در آغوش "ترقیخواهانه‌"ی خود گرفته‌اید! و اما بروید در سخنان رهبران دسته‌ اول این به‌ اصطلاح "جبهه‌" وارسی کنید، آنگاه‌ درخواهید یافت که‌ "رجزخوان" کیست. آنچه‌ سرآمدان دسته‌ اول این "تنها" "حزب" "ترقیخواه‌" در وصف جانوری چون خمینی گفته‌اند، تهوع هر انسان متمدنی را برمی‌انگیزد. لذا باید هم برای تشیع و مراسم توحش‌آمیز شیعیان هم سینه‌ چاک کنند
۶۵۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹٣       

    از : سهراب ایرانی

عنوان : دیوار کوتاه تر از دیوار آقای برومند پیدا ننمودید؟
چقدر آدمی بایستی بیمقدار باشد، ناتوانی و شکستهای سیاسی و ایدئولوژی پی در پی خود را نه از نقطه نظر انتقاد جدی به پوچی عملکرد «سیاسی» برای جستن راه حل برای بهبود و آرامش «وجدان» خود بلکه با تاختن و حواله کردن شمشیر کینه حزب الهی بدیگران بصورت افاضات مغرصانه برای تسکین بخشیدن شرمساری باطنی خویش «رسا» اعلان میکنند که خلق الله این « هر دو بیانیهء این فرد بنمایندگی از سوی جبهه ملی چیزی جز تأئید حقارتهای ۱۴۰۰ سالهء تحمیل شده برملت و مردم ما نیست». اصلآ این مرد (آقای برومند) مسول تمامی جنایات حملات اقوام و قبایل وحشی و نیمه وحشی است.دیگری مثل خلخالی حکم صادر میکند که ای مردم دنیا « آنچه آقای ادیب در بیانیهی خود گفته است صرفا "لغزش قلم" نیست، بلکه تأکید صریح بر یک پایهی فکری "جبهه" "ملی" "ایران" است». چه کشف بزرگی !؟
کاشکی این حضرات مقداری از وقت گرانبهایشان را در آینه واقعیات زندگی اجتماعی صرف تماشای خود مینمودند و این چنین گستاخانه و دشمنانه برای منحل کردن تنها سازمان ملی و مترقی صد سال اخیر همصدا با ارتجاع جهانی و نظام دیکتاتوری اسلامی بجا مانده از رژیم وابسته پهلوی نمیشدند و رجز نمیخواندند. و بنظر میرسد اینان هنوز نشانی از بلوغ سیاسی و درک از دموکراسی ندارند. (من بمحتوای خوب و یا بد بیانیه های آقای برومند کاری ندارم و حتی بیانیه اول را مردود میدانم، سوی صحبت بطرف فرصت طلبان و ورشکستگان سیاسی که هیچگاه دارای پوزیسیون اجتماعی روشن نبوده اند، است).
۶۵۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹٣       

    از : ناصر ایرانپور

عنوان : توضیح یا توجیه
آنچه آقای ادیب در بیانیهی خود گفته است صرفا "لغزش قلم" نیست، بلکه تأکید صریح بر یک پایهی فکری "جبهه" "ملی" "ایران" است، چه که وی مجددا دم از "عناصر تشکیل‌دهنده‌ی ملیت" ایرانی، "تشیع"، میزند. ایشان اجازهی تفکرات لائیک را حتی به همکیشان خود نیز نمی دهد و در عالم تشیع با تمام عقب ماندگی آن غوطهور است. چنین انسانی نمی تواند بشارت یک جامعهی دمکراتیک و سکولار را بدهد. طبق این اندیشه آقای مهرآسا باید نوشتههای خود را چون علی دشتی در لبنان چاپ کند، چون جزو معدود انسانهای این سرزمین است که بدون باجدهی به مذهبیون و با صراحت لازم کلام خود را بیان می کند. در جامعهی ایدهآل آقای ادیب مهرآسا باید برای "اهانت" به حسین آقا مجازات سخت شود. به این دلیل است که به سخنگوی وزارت اطلاعات و دادسرای حکومت تبدیل شده است. میزان برای ایشان اجازهی فعالیت و گرفتن جلسهی گروهی است و بهای آن خفهکردن هر دگراندیش سیاسی و فلسفی.
۶۵۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹٣       

    از : علی کبیری

عنوان : گل بود و به سبزه آراسته شد!
پیش از همه، جناب ادیب برومند باید بداند وآگاه باشد که در کسوت رهبری جبهه ملی و برطبق همان اساسنامه ای که ایشان برمبنای آن باید به امر رهبری میپرداخت، قرارنبود ایشان درمقابل عقیده و نظر منتقدین، به نمایندگی از سوی جبهه ملی جبهه گرفته و بیانیه صادر می نمود. بنابراین، صدور بیانیهء نامبرده درحمایت از بقول ایشان "مظهر آزادگی و حق پروری!" عملی نابخردانه و اهانت آشکار به شعور مردم و پیروان سایر باورها و ادیان بوده است. چگونه است که رهبری جبهه ملی که باید صفت ملی را مقدم بر ایدوئولوژی و عقائد دینی و مذهبی بدارد، از مظاهر آزادگی ایرانیان غیرمسلمان بی شمار که بدست تازیان مسلمان صدر اسلام و اسلاف آنها به فجیع ترین وجهی قصابی شده و بقتل رسیدند، نامی نمیبرد؟ چگونه است که رهبر جبهه ملی هنوز به آن درجه از آگاهی و بلوغ سیاسی نرسیده است که بداند طی مدت ۶۰۰ سال حکمرانی تازیان برسرزمین ما چه فجایع و مصائبی برنیاکان ما رفته است و درعرض این ۳۶ سال گذشته، دستاربندان تازی صفت چه فجایعی بپاکردند؟ هر دو بیانیهء این فرد بنمایندگی از سوی جبهه ملی چیزی جز تأئید حقارتهای ۱۴۰۰ سالهء تحمیل شده برملت و مردم ما نیست. جبهه ملی را پس از مصدق دیگر نمیتوان جبهه ملی نامید. اجازهء تشکیل جلسه اش را حکومت نمیدهد؟ چه بهتر! مگر از سال ۳۲ تاکنون که رهبری این جبهه تشکیل جلسات متعدد داده است، چه تحفه ای جز پیوستن به ارتجاع حاکم برای ملت ایران آورده است؟ همان به که بکل منحل شود تا ملت دیگر آلت دست مشتی پُرگویان بی عمل قرارنگیرد.
۶۵۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : برای شما و همه دوستان جبهه ملی آرزوی موفقیت دارم
‫آقای برومند گرامی، باید صمیمانه بگویم، با دیدن بیانیه اول شما، گمان بردم که جبهه ملی هم در آشفته بازار افراط گرایی مذهبی در غلطیده است

‫بیانیه دوم شما گر چه با قدری دیر کرد انتشار یافته، ولی مضامین موجود در آن حکایت از پایداری جبهه ملی بر استمرار اصول اساسی و انسانی جبهه دارد، هم از این روست که برای شما و همه دوستان جبهه ملی آرزوی موفقیت دارم

‫شاد باشیم، که شادی داروی هر دردی است، بخصوص پادرد
۶۵۵۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣۹٣