حقوق جنسی حقوق بشر است (۲)
در دفاع از حجاب اختیاری و نقد برهنگی


سهیلا وحدتی


• در فرهنگ مبارزه، استفاده از هیچ ابزار اخلاقی ممنوع نیست، و تابوشکنی و برهنه شدن نیز گاه بسیار می تواند تاثیرگذار باشد. اما مساله دقیقا همین است که تابوشکنی هنگامی به کار می آید که کارآ و تاثیرگذار باشد، نه اینکه فقط برای جلب توجه بکار گرفته شود و راه میان بر برای شهرت یابی چند نفر باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٨ آذر ۱٣۹٣ -  ۲۹ نوامبر ۲۰۱۴


از آنجایی که نوشته پیشین در نقد حجاب اجباری بود، بی مناسبت نیست که در اینجا به حجاب اختیاری پرداخته شود. در ادامه، استفاده از برهنگی بویژه در اعتراض به حجاب و ارزش های اسلامی نقد می شود.

عرف و قانون جامعه

هر جامعه ای قانون و مقررات مربوط به پوشش را دارد که بطور معمول متناسب با عرف آن جامعه است. در غرب، حداقل پوشش برای رعایت عفت عمومی معمولا با پوشش اندام های جنسی، یعنی پوشیدن شورت برای مردان و شورت و سینه بند برای زنان تعریف می شود. همانطور که در پوشش ورزشکاران در مسابقه های ورزشی بین المللی دیده می شود، بیشتر کشورهای دنیا در تعریف عفت عمومی در این زمینه همخوان هستند. اما همین حداقل پوشش هم گاه در برخی کشورهای غربی کاهش پیدا می کند و مثلا پوشیدن پستان بند ضروری نیست. در برخی جاها، داشتن هیچ پوششی ضروری نیست و برهنگی جرم به شمار نمی رود. این بستگی به فرهنگ و عرف و ارزش های هر جامعه ای دارد که عفت عمومی را چگونه تعریف کند. از سوی دیگر، برخی از جوامع محافظه کار هستند و برهنگی را نمی پذیرند.

قانون هر کشور معمولا با توجه به عرف آن جامعه مقررات مربوط به حداقل پوشش در حوزه عمومی را تعریف می کند. مثلا در امریکا عرف جامعه نشان دادن اندام های جنسی را نمی پذیرد و رسانه های تابع مقررات دولتی باید این قانون را رعایت کنند گرچه مردم با پرداخت پول به رسانه های خصوصی می توانند آزادانه برنامه های آنها را که بدون هرگونه سانسور اخلاقی است، تماشا کنند.

در جمهوری اسلامی ایران قانون با عرف عمومی خیلی فاصله دارد و در زمینه ی حداقل پوشش، تبعیض شدیدی را به زنان اعمال می کند که در بسیاری از عرصه های زندگی فردی و اجتماعی برایشان مشکل آفرین است(1)(2).

از سوی دیگر، فرانسه برای نخستین بار به تعریف حداکثر پوشش می پردازد و از این راه به زنان تبعیض و خشونت روا می دارد. شاید منع پوشش چهره، یعنی استفاده از برقع، قابل درک باشد زیرا با مساله ی امنیت دیگر شهروندان در ارتباط است. اما مقرراتی که فرانسه درسالهای اخیر درزمینه ی حداکثر پوشش تعریف کرده و خواست حداکثررا بر یک جمعیت اقلیت تحمیل می کند، گونه ای از نقض حقوق بشر است. قانون فرانسه پوشش اسلامی را در نهادهای آموزشی منع می کند و حضور در مدرسه های دولتی را برای دانش آموزان مسلمان دشوار می سازد. کار به جایی رسیده است که یک مادر مسلمان از همراهی کردن دانش آموزان و از جمله فرزند خودش در یک گردش آموزشی منع می شود(3).

نقد بی حجابی اجباری

منع حجاب نقض حقوق بشر در انتخاب شیوه پوشش است. در اینجا بطور عمده به حجاب انتخابی به دلایل شخصی یا فرهنگی نگاه می شود.

حق انتخاب پوشش شخصی گونه ای حق آزادی بیان است. دیکته کردن شیوه ی پوشش، نقض آزادی بیان از طریق لباس است. منع پوشش انتخابی، یا دیکته کردن یک شیوه پوشش، می تواند حتی شکلی از تبعیض باشد. مثلا اگر فردی متناسب با مذهب خود می خواهد حجاب داشته باشد، منع وی از پوشیدن حجاب گونه ای از سرکوب مذهبی وی و تبعیض مذهبی علیه او بشمار می رود. در امریکا انتخاب هرگونه پوشش آزاد است و نهادهای اداری و شرکت ها نیز تلاش می کنند تا مقررات پوشش در محیط کار با باورهای مذهبی ناهمخوان نباشد.

عفو بین الملل در مخالفت با حجاب اجباری دلایلی را مطرح می کند که در مخالفت با بی حجابی اجباری نیز می تواند مطرح شود: مقررات اجباری برای پوشش با حقوق بشر فرد در تناقض است. بنابر قوانین حقوق بشر بین المللی، هر فردی حق آزادی بیان و نمایاندن مذهب و اعتقادات خویش را دارد. شیوه پوشش افراد می تواند نماد مهمی از مذهب، فرهنگ یا هویت فردی و اعتقادات آنها باشد. به عنوان یک قاعده کلی، حق آزادی عقیده و مذهب و حق آزادی بیان، آزادی انتخاب افراد را در اینکه چه بپوشند یا نپوشند در بر می گیرد. دولت ها باید محیطی فراهم کنند که در آن هر فردی بتواند بدور از زور و اجبار آزادانه حق انتخاب داشته باشد. هیچ تعبیر مذهبی، فرهنگی یا سنتی نمی تواند اجباری ساختن یک پوشش را برای کسانی که می خواهند پوشش متفاوتی داشته باشند، توجیه کند. دولت ها باید اقداماتی به عمل آورند که افراد را در مقابل پوشش اجباری توسط اعضای خانواده، جامعه یا گروه ها و رهبران مذهبی حمایت کنند(4).

حجاب اختیاری

حجاب اختیاری حق هر فردی است، چه زن و چه مرد، به هر دلیلی مانند پیروی از فرهنگ خانواده یا به خاطرعقیده مذهبی یا سیاسی.

فرهنگ خانواده
رعایت حجاب اسلامی در بسیاری از موارد به خاطر پیروی از فرهنگ خانواده است. هر فرزندی از کودکی می آموزد که به ارزش های خانوادگی احترام بگزارد. این وظیفه هر دولتی است که حق پدر و مادر برای انتقال ارزش های فرهنگی و مذهبی خویش به فرزندان شان را تضمین و حمایت کند. یک خانواده مسلمان حق دارد که ارزش های اسلامی را به فرزندان خود بیاموزد و آنها را با فرهنگ حجاب رشد دهد. اگر این انتقال ارزش های فرهنگی و مذهبی همراه با اجبار و زور و خشونت باشد، دولت باید دخالت کرده و از حقوق کودک دفاع کند. اما اگر بدون خشونت و زور انجام گیرد، دولت باید به این حق خانواده ها احترام گذارده و شرایط مناسب را برای تضمین حقوق آنها در این زمینه فراهم سازد.

در فرانسه متاسفانه این حق ساده رعایت نمی شود و پوشیدن نمادهای مذهبی از جمله حجاب در مدرسه غیرقانونی است.

در امریکا این حقوق کاملا به رسمیت شناخته شده و توسط دولت حمایت می شود. بسیاری از مهاجران هندی سیک که موهای خود را هرگز در طول عمر خود کوتاه نمی کنند، در محیط های کار و آموزش در امریکا موهای بلند خود را زیر عمامه ویژه ای می پوشانند. به تازگی یک جوان سیک در امریکا از ارتش به دادگاه شکایت کرده است زیرا که مقامات ارتشی از وی خواسته اند که موهایش را بتراشد و او این را ناهمخوان با ارزش های مذهبی اش و گونه ای تبیعض علیه خویش می داند.

انتخاب شخصی
فرد حق دارد به هر دلیلی و بنا به تصمیم فردی پوشیدن حجاب را انتخاب کند. انتخاب حجاب یک انتخاب شخصی در راستای آزادی بیان بوده و بیانگر مذهب فرد است.

فرد با انتخاب پوشش خود، مذهب خود را به جامعه اعلان می کند. شاید افزون بر مذهب، یک سری ارزش های فرهنگی و اجتماعی نیز همراه با پوشش حجاب به دیگران نشان داده می شود، مثلا اینکه فرد در شیوه زندگی شخصی محافظه کار است، اهل روابط جنسی خارج از ازدواج نیست، و یا اهل نوشیدن الکل نیست، و به این ارزش ها پایبند است. این انتخاب شخصی شاید یک سری محدودیت هایی را در پذیرش اجتماعی فراهم سازد، ولی از سوی دیگر یافتن افرادی با ارزش های مشابه برای آنها آسان تر است و راحت تر می توانند دوست و حتی شریک زندگی خود را انتخاب کنند.

انتخاب سیاسی
انتخاب پوشش حجاب توسط زنان هواداران سازمان مجاهدین در دوران شاه یک انتخاب سیاسی بود که طرز فکر سیاسی آنها را برجسته می ساخت. حجاب آنها همان حجاب سنتی، یعنی چادر، نبود. بلکه روپوش و شلوار و روسری بود که ویژه خودشان بود و آنها را در دانشگاه ها مشخص می ساخت. حجاب حتی به عنوان انتخاب سیاسی نیز یک حق فردی است و باید مورد احترام قرار گیرد. در این مورد هم حق پوشش در راستای حق آزادی بیان در نگرش سیاسی است.

در دنیای امروزی بسیاری از مسلمان ها، از فلطسین گرفته تا اروپا، از حجاب اسلامی به عنوان نماد انتخاب سیاسی شان استفاده می کنند. بسیاری از ما شاید نگرش سیاسی این مسلمان ها را واپسگرا و بنیادگرایانه بدانیم، اما باید بپذیریم که آنها حق آزادی عقیده دارند، و به همان اندازه که حق انتخاب نگرش سیاسی و عقیده مذهبی خود را دارند، حق انتخاب پوشش ظاهری خویش را نیز دارند.

رعایت عرف جامعه
برخی زنان، مانند خبرنگارانی که به کشورهای اسلامی سفر می کنند، پوششی مشابه عرف آن جامعه به تن می کنند. این کار همیشه از روی اجبار نیست، بلکه به خاطر احترام به عرف اجتماعی، همرنگ جماعت شدن و کمتر جلب توجه شخصی کردن، و تمرکز کردن روی هدف سفر است.

باید تاکید کرد که در اینجا صحبت از پوشش اختیاری و حجاب انتخابی است، نه آن حجابی که توسط گروه ها و رهبران مذهبی یا بزرگان خانواده به فرد تحمیل می شود.

برهنگی در اعتراض

در اعتراض به حجاب اجباری و تبعیض های دیگر علیه زنان در کشورهایی با قوانین اسلامی، برخی به برهنگی روی آورده اند. استفاده از برهنگی برای نشان دادن اعتراض سیاسی یا اجتماعی، گونه ای تابوشکنی است که خیلی هم جلب توجه می کند و می تواند تاثیرگذار هم باشد*.

تابوشکنی و برهنگی

یکی از ابزارهای مبارزه ی اجتماعی تابوشکنی بوده و هست زیرا که بشدت جلب توجه می کند. سیاهپوستان امریکا مبارزه برای حقوق مدنی خود را با تابوشکنی شروع کردند و مثلا به رستوران هایی رفتند که فقط مشتری سفیدپوست راه می دادند. آنها دستگیر می شدند، اما به تابوشکنی خود ادامه می دادند زیر می خواستند اعتراض خود را بیان کنند و حقوق خود را بدست آورند و در نهایت در این راه موفق شدند.

طبیعی است که تابوشکنی هرچه بیشتر جلب توجه کند، بازتاب گسترده تری در جامعه خواهد داشت. از این رو گاه برخی کنشگران برای جلب توجه خود را برهنه می کنند. یک نمونه ی موفق آن، برهنه شدن مانکن های مشهور امریکایی در تبلیغ های مربوط به کارزار یک انجمن حمایت از حیوانات در امریکا (مردم برای رفتار اخلاقی با حیوانات People for Ethical Treatment of Animals (PETA) ) بود که به کشورهای دیگر نیز کشانده شد و حتی مردم عادی نیز به پیروی از آنها تظاهرات برهنه و نیمه برهنه مشابهی را در خیابان ها برگزار کردند.

از آنجایی که پوشیدن خز نشانه ی ثروت و جایگاه اجتماعی بوده و همواره به عنوان بهترین و شیک ترین لباس زمستانی برای قشر مرفه و هنرپیشه ها شناخته می شد، اعتراض برهنه مانکن ها که کارشان تبلیغ لباس بود، بسیار تاثیرگذار بود تا جایی که امروزه در امریکا پوشیدن خز دیگر نه نشانه ی ثروت و جایگاه اجتماعی، بلکه نشانه ی اندیشه ی واپسگرا و بی توجهی به حقوق حیوانات است و توجه منفی می گیرد.




"ما ترجیح می دهیم برهنه باشیم تا خز بپوشیم" شعار گروهی از مانکن های امریکایی در سال 1994 در این تبلیغ است. این تبلیغ بخشی از کارزار گسترده ای علیه استفاده از پوست حیوانات در صنعت مد بود که توسط یک انجمن حمایت از حیوانات در امریکا برگزار شد.

نقد برهنگی در اعتراض به ارزش های اسلامی

برهنگی ابزار مناسبی برای اعتراض به اسلامگرایی و تبعیض جنسی و جنسیتی علیه زنان نیست زیرا که به همان اندازه ی حجاب اجباری، بدن زن را به عنوان ابزار جنسی تعریف می کند. دیگر اینکه اینگونه تظاهرات بیشتر به عنوان ابراز نفرت بکار می رود تا ابراز اعتراض، و از این رو به واکنش منفی و تقویت بیشتر سنگر دفاع از حجاب می انجامد.

در پیروی از فمن ها که با اعتراض های برهنه خود را مشهور کرده اند(5)، اکنون برخی زنان برخاسته از جامعه های مسلمان با برهنگی خود تلاش برای تابوشکنی دارند. مریم نمازی که کنشگر سیاسی است، در تظاهرات برهنه در مقابل موزه لوور شرکت کرد(6). تظاهرات اعتراضی این گروه از زنان برهنه توجه رسانه ها را تاحدودی گرفت. اما آیا موفق شد که نظر مثبت جمع گسترده ای را نسبت به اعتراض خود جلب کند؟

پیام این اعتراض چه بود؟ مخاطب این اعتراض که بود؟ آیا پیام این اعتراض به درستی به مخاطب اصلی آن منتقل شد؟ یا اینکه در حد همان توجه گرفتن از دیگران باقی ماند؟ این ها پرسش هایی است که باید درباره هر شیوه اعتراضی به بحث گذارده شود. اما در راستای این بحث، توجه به چند نکته در این زمینه ضروری است که شاید بتوان در مقایسه با اعتراض موفق دفاع از حقوق حیوانات برخی از آنها را مطرح کرد.

شیوه مبارزه را نمی توان مطلق کرد. شیوه ای که در امریکا و اروپا و استرالیا تاثیرگذار است و پاسخ می دهد، شاید در ایران و خاورمیانه اصلا تاثیرگذار نباشد یا حتی تاثیر منفی داشته باشد.

به همان اندازه که حجاب اجباری زن را تا سطح یک ابزار جنسی فرومی کاهد، استفاده از برهنگی او برای جلب توجه نیز زن را تا سطح یک ابزار جنسی فرو می کاهد. مانکن هایی که در اعتراض به پوشیدن خز برهنه شدند، زنانی بودند که از راه به نمایش گذاردن زیبایی جنسی خود پول در می آوردند. عکس برهنه گرفتن داوطلبانه و بدون دریافت پول برای شرکت در کارزار دفاع از حقوق حیوانات یک گام پیشرو برای آنها بشمار می رفت زیرا که به عنوان کارکنان صنعت مد، گام مهمی در نکوهش استفاده از پوست حیوانات در این صنعت برداشتند و ضربه ای کاری به تجارت پوست زدند. ضمن اینکه گرچه در این عکس ها برهنگی آنها دیده شد، اما اندام های جنسی آنها دیده نشد.

اما اینکه مبارزان سیاسی بخواهند خود را برهنه کنند و با نشان دادن آلت جنسی خود اعتراض سیاسی خود را نشان دهند، شاید یک حرکت بسیار جسورانه باشد اما متاسفانه با همان ارزش های پدرسالارانه که زن را ابزار جنسی می داند انجام می گیرد. در تظاهرات جلوی موزه لوور زن های جوان و زیبا و خوش اندامی را می بینیم که ظاهر خود را آراسته اند، و حتی موهای آلت جنسی خود را به سبک کارگران جنسی کوتاه و مرتب کرده اند، و یکی از آنها کفش پاشنه بلند قرمز رنگ بپا دارد! یکی دیگر از آنها که هیکل اش اندکی چاق است، راه ساده ای برای پوشاندن چاقی خود پیدا کرده و پرچم جمهوری اسلامی را دور خودش پیچیده است. اما برای آنکه برهنگی اش را نشان دهد، جای آرم پرچم را قیچی کرده تا آلت جنسی اش نمایان شود(6). یعنی که آرم جمهوری اسلامی برروی پرچم از نظر ایشان زشت است و به جای آن چیزی می گذارد که برای هواداران جمهوری اسلامی زشت باشد. بدین ترتیب مریم نمازی که زن روشنفکری است، این پیام هواداران جمهوری اسلامی را که آلت جنسی زن زشت و قبیح است، بازگو می کند.

پرسش ساده این است که اگر اعتراض برهنه یک شیوه مبارزه سیاسی است، چرا خاص زن های زیبا و خوش اندام است؟ چرا زن های سالمند، زن هایی با هیکل های چاق و لاغر و قدهای کوتاه و بلند در این اعتراض ها جایی ندارند؟ و اگر شرکت می کنند و اندام شان زیبایی "کامل" را ندارد، چرا باید راهی برای پوشاندن "نقص" های آن پیدا کنند؟

چرا فرض بر این گذاشته می شود که جامعه را مردان تشکیل می دهند و اندام برهنه ی زن توجه زیادی از این جامعه می گیرد؟ آیا مردها نیز می توانند در اینگونه تظاهرات برهنه شرکت کنند؟ آیا دیدن مشتی مرد برهنه ایرانی به نظر ما خشونت جنسی نیست؟ اگر از دیدن آنها وحشت زده نشویم، بسیاری از ما شاید آن را خلاف عفت عمومی بدانیم. پس چرا نباید برهنگی زن خشونت جنسی به شمار آید؟ آیا به این دلیل نیست که در سنت مردسالاری زن ابزار جنسی بوده است؟ چرا برهنگی زن خشونت جنسی بشمار نمی رود؟

در مخالفت با حکومت واپسگرای جمهوری اسلامی به نظر می رسد این دوستان از آن ور بام افتاده اند.

اختیار بدن هرکسی دست خود اوست و برهنه شدن در جمع به خودی خود یک کار غیراخلاقی نیست، مگر اینکه تجاوز به حریم خصوصی دیگری باشد*. در فرهنگ مبارزه، استفاده از هیچ ابزار اخلاقی ممنوع نیست، و تابوشکنی و برهنه شدن نیز گاه بسیار می تواند تاثیرگذار باشد. اما مساله دقیقا همین است که تابوشکنی هنگامی به کار می آید که کارآ و تاثیرگذار باشد، نه اینکه فقط برای جلب توجه بکار گرفته شود و راه میان بر برای شهرت یابی چند نفر باشد.

نمایش اعتراض هنگامی تاثیرگذار است که پیام آن بتواند در میان مخاطبان اصلی آن گسترده شود. هواداران حقوق حیوانات که در امریکا لخت شدند، بقدری پیام شان تاثیر داشت که رفتار اجتماعی مردم را دگرگون کرد و بسیاری از مردم از پوشیدن خز خودداری کردند همانطور که بیشتر فروشگاه ها از فروش خز خودداری کردند. اما لخت شدن در اعتراض به اسلام گرایان افراطی به گونه ای از آن ور بام افتادن است.

در اعتراض به تبعیض جنسی و جنسیتی علیه زنان توسط اسلامگرایان، برهنگی ابزار مناسبی برای اعتراض و مبارزه نیست چرا که گذشته از آن که بدن زن را باز به عنوان ابزار جنسی برای جلب توجه مطرح می کند، بیشتر حالت ابراز نفرت از اسلام را دارد تا اعتراض به تبعیض علیه زنان مسلمان. ابراز مخالفت و اعتراض با ابراز نفرت کلی نسبت به یک دین یا ارزش های مذهبی آن تفاوت دارد.

نیروی اصلی مبارزه با اسلام گرایان افراطی، اسلام گرایان میانه رو هستند، و نه مسیحیان و کمونیست ها و بیدینان غربی. این شیوه های رادیکال به طرد اسلام گرایان میانه رو انجامیده و در زمینه دفاع از حجاب آنها را به اسلام گرایان افراطی نزدیک تر می سازد.

اگر این زنان برهنه می شدند و کاری را انجام می دادند که با پوشش نمی توانستند انجام دهند و مثلا ثابت می کردند که چرا حجاب دست و پا گیر بوده و مانع حضور و حرکت زن است و در عمل با یک نمایش حجاب را محکوم می کردند، شاید کارشان را به گونه ای دیگر می دیدم. اما برهنه شدن به منظور توهین به ارزش های مسلمانان، هنر مبارزه نیست. اینگونه دهن کجی کردن به مسلمانان بیش از یک توهین نیست.



* هر گونه کنش جنسی که به زور یا ناخواسته باشد، خشونت جنسی به شمار می رود. برهنه کردن آلت جنسی و نشان دادن آن به دیگری بدون اجازه ی وی جرم خشونت جنسی بشمار می رود (exhibitionism) و به همان اندازه، دید زدن بدن برهنه ی دیگری نیزجرم شمرده می شود (voyeurism). در اینجا فرض را بر این می گذاریم که تظاهرات و اعتراض با استفاده از برهنگی ربطی به خشونت جنسی ندارد.


1- حجاب و جایگاه زنان پس از انقلاب اسلامی (2) - نقش حجاب در افزایش نابرابری جنسیتی، سهیلا وحدتی
zanan.iran-emrooz.net

2- حقوق جنسی حقوق بشر است (1) – حجاب اجباری: نفی هویت جنسی و یکپارچگی شخصیت زن، سهیلا وحدتی
akhbar-rooz.com

French Veil Ban Is Turning Muslim Women Off, Away, Hajer Naili-3
womensenews.org

Women’s right to choose their dress, free of coercion, Amnesty International-4
www.amnesty.nl

5- پارادوکس "فمن"، سیما راستین
news.gooya.com

6- عکس های این تظاهرات را می توانید در اینجا ببینید:
www.iranian.be