نامه ی سرگشاده به علی مطهّری و ... -- جواد ولدان (صابر)



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ آذر ۱٣۹٣ -  ۱ دسامبر ۲۰۱۴


آقای علی مطهّری، خانم زهرا رهنورد، آقای موسوی، آقای کروبی، دست اندرکاران سایت کلمه، دست اندرکاران سایت سحام نیوز
سلام و سلام بر خلقِ ناقهرمان، ملّتِ طاعون زده، ملّتِ شاه و آخوند زده ی این سرزمین
آقای کروبی، نامه ی خانواده و دادخواهی شما به آقای علی مطهری نماینده ی مجلسِ آخوندهای ایران را خواندم. این نامه مرا به این فکر انداخت که من هم نامه ای سرگشاده به ایشان و نیز خطابِ به شما بنگارم. من هم دادخواهی کنم. دادخواهی گمنامان، دادخواهی به ناحق معدوم شدگان، دادخواهی به ناحق تبعید شدگان، دادخواهی چپاولِ مردم و کشورم را، دادخواهی سی و پنج سال اتلافِ وقت و سرمایه هایمان را.
هر چند که احتمال نمی دهم که سایت کلمه و سایت سحام نیوز آنچنان جوانمردی را حائز باشند که این کلمات را منتشر دهند، چون در آنوقت باعث شرمندگی فراوانی برای همه ی دودوزگان و بوقلمون صفتان خواهد شد. آنان که تنها زمانی دم از آزادی و صحبت از رهایی می زنند که خود منظورِ نظر باشند. جنابِ آقایانِ اصلاح طلبانی که چند صباحی است به یاد آزادی و قانون افتاده اید، در آن زمان که رهبرتان خمینی و خامنه ای مردم کُرد و دگراندیشگانِ سیاسی و عقیدتی را تار و مار می کردند و دسته دسته از جوانان و سرمایه های این وطن را به جوخه های اعدام می سپردند، شما کجا بودید!؟
آقای موسوی مگر از افتخارات شما هشت سال نخست وزیری «امام» نیست!؟ آیا در زمان او و یا بعد از او که کشتارهای سال ۶۷ و دیگر قتل عام ها صورت می گرفت دهان باز کردید؟ در برابر حصرِ آقای منتظری و دیگران چه کردید؟ آقای کروبی شما که ریاستِ مجلس را بعهده داشتید، شما چه کردید؟ آقای خاتمی شما در زمینه ی عدالتخواهی و حقگیری این مردم و این مرز و بوم در دوره ی هشت ساله ی ریاست جمهوریتان چه گُلی بر سَر این ملّت زدید؟ آقایانِ اصلاح طلب، شما تنها زمانی لب به سخن گشودید که خود موردِ اصابتِ انحصارطلبانه ی مرتجعانِ طالبانگونه ی غاصبِ این سرزمین قرار گرفتید! تنها زمانی که شما را محدود کردند و در بازی شرکت ندادند. آیا تا آنزمان که شما هم حقِ حکومت و بخور بخور داشتید، آزادی در این سرزمین بود!؟
آقای مطهری، چنین بنظر می آید که شما بویی و شمّه ای از شهامت، انسانیّت و معرفت برده باشید. اگر چنین است بنابراین من هم دادخواهی می کنم. از زمانِ حکومتِ این چپاولگران و این چنگیزانِ زمان، چه سرمایه ها است که نابود نشده باشد، چه خونهاست که ریخته نشده باشد!
آقای مطهری، به چه جرمی دهها و صدها هزار نفر از مردم این خاک به زندانها افتاده اند؟ به چه جرمی میلیونها نفر ایرانی سر در گُم در تبعید به سر می برند؟ مگر این سرزمین از آنِ من و مای تبعیدی هم نیست!؟ مگر این نفت، نفتِ همه نیست!؟ مگر این وطن، وطنِ تمامی هشتاد میلیون ایرانی نیست!؟ به چه جرمی می کُشند، به چه جرمی به زندان می افکنند و به چه جرمی به تبعید می فرستند!؟
آقای مطهری، اگر شما بویی از آزادگی برده باشید، بعنوان نماینده آنان که شما را برگزیده اند، باید که سکوت را بشکنید. نه تنها سکوت در برابرِ حصرِ خانگی این آقایان که شکستنِ سکوت در برابرِ ظلم و جوری که بر تمامی آحادِ این ملّت روا داشته می شود جایز و واجب بر شما است.
آقای مطهری، آیا من و ما شاه را بیرون کردیم که یک خلیفه، یک بنی امیّه بر سر کار بیاوریم!؟ آقای مطهری، آیا ما با شاه پدرکُشتگی داشتیم و یا از شکل و شمایل او و یا از دماغِ او بیزار بودیم!؟ اگر قرار باشد که آخوند و روحانیّت و این به اصطلاح مرجعیّت هم همان کردار و همان استبداد را تکرار کند، این چه انقلابی بود، این چه حرکتی بود!؟
به من بگویید، چه تفاوتی است میان شاهِ مستبد و ولایت فقیه مستبد؟ مگر این ملّت صغیر و گوسفند است که آقابالاسر بخواهد!؟
زمانی آقای خمینی می گفت، حتّی اگر شاه را هم مردم بر سر قدرت آورده باشند، این مردم، مردم چهل پنجاه سال پیش بودند، پدران و اجدادِ ما بودند. آنها که حقِ تصمیمگیری برای ما ندارند. اگر به همین حرف و این منطق هم اتّکا کنیم، پس ملّت امروزِ ایران حق دارد، رفراندم سی و پنج سال پیش را که بر اساس آن مثلاً نود و نه درصد به جمهوری اسلامی رأی دادند، زیر سوال ببرد. در ثانی مردم در آنزمان هم به جمهوری اسلامی رأی دادند نه به حکومت اسلامی و بنی امیّه!
آقای مطهری، اگر معیار و میزانِ ما هم تنها و تنها کلامِ خمینی در دوازدهم بهمن ماه بهشتِ زهرا باشد، این حکومت و این مثلاً جمهوری، حکومتی کذایی، دجّال و قلّابی است و نه مردمی!
بر این اساس و بر اساسِ دادخواهی های مذکور من از جنابعالی بعنوانِ نماینده ی مردمی که شما را به این مجلس ارسال داشته، مصّرانه و مظلومانه می خواهم که حقِّ جوانان و مردمِ فعلی این سرزمین را بستانید.
آقای مطهری از شما طلب می کنم که حقِ برگزاری یک رفراندمِ جدید برای تعیینِ نوعِ یک حکومتِ موردِ دلخواه مردمِ امروزِ ایران را (تحتِ نظر سازمانهای بیطرف بین المللی) بیان و تبلیغ نمایید.
جنابِ آقای مطهری، تاریخ سندِ قضاوتِ یک یک ما و آنچه که حکّام می کنند می باشد. از آنجا که هر کدام از ما عمرِ نوح نخواهد کرد و روزی نامِ همه در تاریخ ثبت و ضبط خواهد ماند، از شما خواستارم که به وظیفه و مسئولیت خطیر خود واقف بوده و همانطور که تا کنون سکوت نکرده اید، بر جرائمِ دیگر این خفّاشانِ مرگ هم زبان گشوده و نامی نیک در گوشه ای از تاریخِ این سرزمین برای خود بگشایید.

با سلام و احترام
با سلام بر تمامی آزادگان و جانباختگان آزادی
جواد ولدان (صابر)
آلمان، یکشنبه نهم آذرماه ۱۳۹۳
Jwaladan@yahoo.de