هنر زندگی در ایران امروز
حمید آقایی
•
هنر زندگی در ایران امروز در واقع می تواند نشان دهنده علائم رهایی ایرانیان از نهاد دین و سنت باشد و نیز می تواند نمادی از این حقیقت باشد که زندگی در هر شرایط سیاسی-اجتماعی خاصی هنر مقاومت ویژه خود را برای زنده نگاه داشتنِ روحیه امید و شادابی می طلبد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ آذر ۱٣۹٣ -
٨ دسامبر ۲۰۱۴
شبکه های اجتماعی برای ایرانیان خارج از کشور حکم روزنه هایی بر حصار بلند کنترل سیاسی و یا دریچه های کوچکی بر روی گنبد تحمیلی اخلاقیات اسلامی را دارند. دریچه هایی که از طریق آن می توان هنر زندگی و اخلاقیات واقعی مردم ایران را به تماشا نشست. روزی نیست که ما در شبکه های اجتماعی شاهد رقص و آواز زنان و دختران، بی حجابی های یواشکی، تجمع های خودجوش مردمی و سخنان تند و بی مهابای فعالین اجتماعی-سیاسی نباشیم.
زندگی مردم ایران زیر چتر حاکمیت اسلام سیاسی و فرهنگ و اخلاقیات دینی، که ما فقط بخش کوچکی از آنرا در شبکه های اجتماعی می بینیم، آینه ایست از فرهنگ و اخلاقیات واقعی که مردم ایران بواسطه آن توانسته اند روحیه خود را، با وجود فشارهای طاقت فرسای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، حفظ نمایند. رفتار و عکس العملی که برای ما، که از راه دور شاهد آنها هستیم، شاید عجیب و بعضا غیرقابل توجیه بنمایند. کنتراستی بین رفتار وحشیانه عوامل "امر به معروف و نهی از منکر" از یکسو و شجاعت زنان و دختران این جامعه که با آواز، طرز لباس پوشیدن و حتی آرایش های افراطی از حریم خصوصی خود به هر شکل ممکن و با پایداری قابل تحسینی پاسداری می کنند.
واقعیت این است که ایرانیان پس از تسخیر سرزمینشان توسط اعراب و حاکم شدن فرهنگ سامی در قالب اسلام، در هر دوره ای از تاریخ خود رمز بقای خاصی را کشف کرده اند و بواسطه آن توانسته اند روحیه زندگی، نشاط و استقلال فرهنگی و تاریخی خود را حفظ نمایند؛ و حتی اگر لازم بوده است از عناصر فرهنگی و دینی تحمیل شده بر این سرزمین نیز بهره برده اند و مذهب خاص خود را برای حفظ استقلال کشورشان و پاسداری از فرهنگ و تاریخ ایران زمین خلق نموده اند.
در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نیز بار دیگر همین رمز بقای ما ایرانیان می باشد که نجات بخش این مردم از غلبه روحیه شکست و افسردگی گردیده است. مردم ما که از سرگرمی های معمولی یک زندگی آزاد محروم و در راه دست یابی به آنها با موانع بی شماری روبرو هستند، با ابتکارات جالب در روش لباس پوشیدن، آرایش، زندگی مشترک که به ازدواج سفید مشهور شده است و یا حتی با استفاده از اشعار حماسی و آزادی بخش در مراسم سوگواری نشان می دهند که هنر زندگی زمینی و این دنیایی را در زیر چتر حاکمیت آسمان و خدا و نمایندگان او خوب آموخته اند.
زندگی مردم ایران در حقیقت گویای این حقیقت است که در برابر اخلاقیات دینی و آسمانی، اخلاقیاتِ انسانی، عرفی و نگاه سکولار به این جهان نیز وجود دارد که بر مبنای آن می توان "هنر زندگی" کردن را خلق و طراحی نمود. در واقع فلسفه "هنر زندگی" پاسخی است عرفی (secular) و وجودی (existential) به همان سوالاتی که ادیان نیز به آنها پرداخته اند، از جمله "چگونه زندگی کردن" و یا "برای چه هدفی به حیات خود ادامه دادن"، و سوالات فلسفی از این قبیل.
فلسفه "هنر زندگی" پس از آغاز روشنگری، مدرنیته و بدنبال آن عصر پست مدرن مورد توجه بسیاری از فلاسفه این اعصار قرار می گیرد؛ و امروزه دیگر بعنوان یک جایگزین جدی در برابر ادیان پذیرفته شده و در بسیاری از جوامع مدرن و یا در حال توسعه برتری بارزی پیدا نموده است. همانطور که در دوران باستان در روم و یونان فلسفه و فلسفیدن یک امر صرفا انتزاعی و ذهنی نبود، بلکه تلاشی بود برای تنظیم یک زندگی خوب از طریق پاسخ به سوالات فلسفی، اکنون نیز فلسفه هنر زندگی پاسخی است به نیازهای روحی، عرفانی و ارائه دهنده روشی برای تنظیم یک زندگی خوب و مطلوب، که بدلیل خاصیت زمینی و پراگماتیستی آن مورد توجه و استقبال فراوان می باشد.
هسته اصلی فلسفه هنر زندگی اعتقاد به توانایی فرد فرد انسانها در تعیین و کنترل سرنوشت زندگی خویش، بدون وابستگی و نیاز به اهداف ونیروهای خارجی، و همچنین، ایمان به ساختار پذیری زندگی فردی هر انسان بدست خود می باشد. در حقیقت فلسفه هنر زندگی یکی از محصولات اصلی فرایند عرفی شدن جوامع بشری، اعتقاد به اصالت فرد (existentialism) و اومانیسم است که تکیه گاه اصلی آن خودمداری انسان؛ و راهِ محوریِ آن جستجو و تعقیبِ آرامش، رضایت و لذت، بجای دست یابی به حقیقت می باشد. به این اعتبار می توان به زندگی انسان از لحظه تولد تا زمان مرگ بمانند یک اثر هنری نگاه کرد، که در آن هم از تراژدی، شکست و درد خبری هست و هم از موفقیت، پیروزی و لذت.
مطابق آمار گیری های رسمی نهاد های حکومت اسلامی بیش از پنجاه در صد زنان در ایران از به اصطلاح حجاب برتر و کامل برخوردار نیستند، که بیش از نیمی از آنها بد حجاب می باشند. (گزارشی از پژوهشکده مطالعات و تحقیقات بسیج مندرج در سایت های رادیو زمانه و فارس نیوز). روزنه ها و دریچه های موجود در شبکه های اجتماعی اما نشان می دهد که بر خلاف این آمار اکثریت غالب زنان و دختران ایران از یک نیمه حجاب معمولی برخوردارند و تنها در صد محدودی از این بخش جامعه که قابل مقایسه با طرفداران واقعی حدود ده درصدی این نظام می باشد از یک حجاب کامل و به اصطلاح برتر استفاده می کنند. در میان زنان به اصطلاح بد حجاب اما بخش عمده ای از دختران جوان شکل لباس و آرایش خود را تبدیل به وسیله ای برای ابراز وجود در برابر معیارهای حاکم کرده اند، حتی اگر گاه به افراط در نحوه لباس و آرایش نیز متهم شوند. آخر مگر می شود جز از این طریق در برابر سیاه پوشان این نظام خودی نشان داد و با صورت ظاهر خویش مخالفت خود را با معیارها و اخلاقیات حاکم نشان داد.
در واقع امر، خودنمایی و بیان خواسته های خویش از طریق لباس و آرایش جلوه دیگری است از فلسفه هنر زندگی که انسان امروزی و مدرن آموخته و آنرا بکار می گیرد؛ تا آنطور که خود می خواهد و میفهمد به زندگی خویش معنا و مفهوم بخشد و از آن نیز لذت ببرد. در این رابطه مرزهای تحمیل شده توسط عوامل و نیروهای خارج از وجود انسان در هم می شکنند، اخلاقیات مبتنی بر منطق و فلسفه های دین مدار بر کنار شده و انسان مداری و جستجوی آرامش و لذت و رضایت جای آنرا می گیرند.
تلاشهای نظام جمهوری اسلامی از تشکیل ستاد های امر به معروف و نهی از منکر، اعزام هفتاد هزار طلبه به مدارس کشور (خبرگزاری فارس از قول مشاور وزیر آموزش و پرورش می نویسد: "با اجرایی شدن ستاد همکاریهای بین حوزه علمیه و آموزش و پرورش ۷۰ هزار روحانی به مدارس کشور به منظور تبلیغ و ترویج فعالیتهای دینی اعزام شدند")، و اظهار تاسف مسئولان این نظام از روند رو به افزایش بد حجابی در ایران (سخنگوی بسیج می گوید: افرادی که دارای حجاب معمولی هستند و تحت عنوان وضعیت میانه محسوب میشوند با گذر زمان و شرایط کنونی جامعه مستعد گرایش به سمت بدحجابی هستند و میتوان از آنها به عنوان جامعه در معرض خطر بدحجابی نام برد( و اعلام مصادیق بد حجابی توسط رئیس پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی ایران برای حتی پوشش های زمستانی زنان (از قول روزنامه ایران یکشنبه شانزده آذر) همه و همه نشان از آن دارند که رمز تاریخی و همیشگی بقای ما ایرانیان اکنون با استفاده از فلسفه "هنر زندگی" و از طریق بیان و ابراز وجود خود بعنوان یک انسان آزاد، بشکل مبارزه مثبت و مقاومت علنی در برابر فرهنگ و اخلاقیات اجباری ظاهر شده است.
به جرات می توان گفت که در اثر حاکمیت بیش از سی ساله اسلامِ سیاسی و شریعت شیعه بر جان و مال و زندگی مردم و به این دلیل که این اخلاقیات و شرعیاتِ اجباری همواره با ذات آزاد انسان در تناقض و تضاد بوده اند، نوع جدیدی از هنر زندگی ایرانی متولد و شکل گرفته است. هنری که خود را در شکل لباس پوشیدن، آرایش، روابط آزاد دختران و پسران تا حتی مراسم سوگواری عرفی که در آن اشعار حماسی شعرای آزادیخواه ایران خوانده می شود نشان می دهد. آری هنر زندگی کردن بار دیگر به جامعه ایران بازگشته است و مردم ایران آموخته اند که در عرصه های مختلف چگونه با عوامل تندرو این نظام دست و پنجه نرم کنند.
هنر زندگی در ایران امروز در واقع می تواند نشان دهنده علائم رهایی ایرانیان از نهاد دین و سنت باشد و نیز می تواند نمادی از این حقیقت باشد که زندگی در هر شرایط سیاسی-اجتماعی خاصی هنر مقاومت ویژه خود را برای زنده نگاه داشتنِ روحیه امید و شادابی می طلبد. تجربه یک حکومت دینی در ایران به مردم آموخته است که تلاش برای جستجوی راه زندگی و معنا و مفهوم بخشیدن به آن از طریق نهاد دین راهی نافرجام و به بن بست است، و ما باید در جستجوی منابع انرژی بخش و روحیه دهنده دیگری برخیزیم.
حتی می توان گفت که اخلاق و رفتار سیاسی مردم در ایران امروز نیز متاثر از فلسفه هنر زندگی در دوران حاکمیت اسلام سیاسی شده است. یکی از جنبه های این هنر زندگی عقلانیت عملگرا است که خود را در پیگیری راهکارهای مسالمت آمیز و کم هزینه برای کوتاه کردن دست عوامل ولایت فقیه نشان می دهد. جنبه دیگر این هنر زندگی را می توان "سیاست عرفانی" و یا "عرفان سیاسی" نامید که من فعالیت های محمد نوری زاد، جنبش دراویش و اهل تصوف را از این نوع می دانم.
بهر حال بنظر می رسد که مردم ایران به یمن فلسفه هنر زندگی، که یکی از آموخته های گرانبهای چندین دهه زندگی زیر حاکمیت اسلام سیاسی و ولایت فقیه است، بنوعی خود آگاهی سیاسی و اخلاقی دست یافته اند. آن نوع خودآگاهی اخلاقی و مئش سیاسی که بیش از همه مقررات و شعائر اسلام سیاسی حاکم، زندگی روزانه مردم ایران را رقم می زنند. سوگواری های کارناوال گونه و سکولار، مقاومت سرسختانه زنان و دختران و پسران در مقابل عوامل سیاه پوش امر به معروف و نهی از منکر و بقول معروف بازیهای موش و گربه خیابانی بین آمران حکومتی و جوانان و اخلاق و منش سیاسی خاصی که مردم ایران از خود نشان می دهند نشان دهنده گرایش گسترده به هنر زندگی سکولار و انسان مدار است.
http://haghaei.blogspot.com
|