از : mohsen tajfar
عنوان : حرف حساب
جناب دبیری بسطامی پس از سپاس و درود بسیار منطقی بود بقول معروف حرف حساب جواب ندارد .. بدرود
۶۶۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : تناقض
جناب داوود دبیری گرام،از مطالبِ جنابعالی در رابطه با گفته های آقای خلیق چنین بنظر می رسد ،یک تناقضی وجود دارد.در نقلِ قولی که از ایشان آورده اید بطریقی:کلی نبودنِ مسئله اعتقادی مورد مناقشه را تائید می کنید،وبه وی می گوید بر داشتِ تصورکلی بودنِ مسئله اعتقادی مورد نظر، ناشی از درک شخصی خودتان است، وبطریقی تلاش کرده اید که نشان دهید نوع استدلالات وی که از مسائلی مانند هندسه و تئوری های علمی استفاده شده قابل قبول نیست. اما در قسمتهای دیگری که جناب خلیق تلاش داشتند دوره بندی تاریخی را در رابطه با ایران به زیر سئوال ببرند ،در این قسمت جنابعالی بسمت تائید کلی بودن مسئله اعتقادی رفتند که این می تواند نشان از یک نوع تناقض باشدوبرای نشان دادنِ صحت دوره بندی تاریخی در ایران از گفتارِ بزرگانی استفاده کرده ایدکه خود آنان ، در دوره هایی از حیات فکریشان معتقد به دوره بندی تاریخی بوده اند وبا استفاده از منابع آنان می خواستید درست بودن مطلبِ دوره بندی تاریخی را نشان دهید. آوردن این مثالها برای قضاوت دیگران نمی تواند بسیار محکم باشند و مناقشه برانگیز نباشد!استفاده از مطالب افرادی که شیفته ی یک عقیده وایده ای هستند می تواند گمراه کننده ،برای فهم مطلب مهمی گردد.باید گفت:وقتی کسی شیفته چیزی و یا کسی شود یک رابطه ی مراد ومریدی ایجاد می گردد،بطوریکه در مطالب ارائه شده از طرف شیفته کننده (مراد)،مرید همه چیز را خواهد دید وپیش بینی تمام وقایعه آینده را در مطالب ارائه شده توسط مراد خواهد دید.مثلا":اگرکسی شیفته سعدی ، حافظ،مولوی، ویا کتابی بنام قرآن ویا انجیل و......شود این تصور برای او پیش خواهد آمد،مثلا":سعدی در تمام اشعارش هر چه مورد نیاز است مطرح کرده است .یا در قرآن ،همه چیز را می توان یافت وتمام پیش بینی لازم را در مورد مسائل مطرح کرده است و......
۶۵۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹٣
|
از : زمانی
عنوان : انصاف در نقد
" ایشان درمقاله تزهایی پیرامون نظریه ها وپارادایم ها می نویسند: تصور ما بر این بود....... بدون تردید این تصور مربوط به اقای خلیق و یاران ایشان است، نه مارکس، نه انگلس و نه لنین....."
انگار آقای خلیق نوشتند : تصور مارکس و انگلس و لنین بر این بود !! خودشان نوشتند که " تصور ما بر این بود..."
از همان ابتدا معلوم است که بنا بر ایرادگیری است و نه یک نقد سالم . من نمیدانم آقای دبیری بسطامی چند سالشان هست و آیا دوران " مارکسیسم – لنینیسم بعنوان یک دین جهانی" و شرایط شوروی و کشورهای سوسیالیستی سابق را تجربه کردند یانه؟ اگر تجربه کردند، در باره این مقاله فقط میتوان گفت " بی انصافی" ! اگر هم که جوانتر از این حرفها هستند، بازهم فقط میتوان گفت " جوانند دیگر"...
۶۵۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : بخشی از حقیقت نه تمام حقیقت
جناب داود دبیری گرام درود برشما!در ابتدای مقاله، مطلبی از جناب خلیق گرام را ارائه می دهید،وقتی آن مطلب مطالعه می شود، در آن نوعی اعتراف وجود دارد، اعتراف به اشتباه،اعترافی شجاعانه !با شهامتی بسیار بالاآنهم از طرف فردی در رده های بالای یکی از تشکیلات چپِ سرزمین ایران،تشکیلاتی که در دورانی بیشترین هوادار را در گروه های چپ ،داشته است. تشکیلاتی که به یکی از تشکیلاتِ چپ قدیمی ایران ومنطقه، بنام حزب توده نزدیک بوده وبطریقی از نظر مسائل تئوری ودر مواردی از جنبه ی عملی ،نوعی تاثیر پذیری را از آن حزب داشته اند. ومی دانیم: حزب توده،دارای افرادی با توان وشناخت بالا ی از مسائل فلسفی و دانش ِ تئوریک ادبیات چپ بوده!قطعا"!افرادتئوریکِ تشکیلات وابسته به آقای خلیق ،در این قسمت از مسائل تئوریک و فلسفی به آنها وابستگی داشته اند.این اعترافِ شجاعانه ی آقای خلیق ! نوعی پیام رسانی به آنها نیز می باشد.باید گفت:بر داشت غلط از یک مبنای فلسفی،منجر به تصمیم گیری اشتباه می شود!تصمیم گیری اشتباه، در موقع عمل ،نتیجه ای اشتباه به دنبال دارد و نهایت ویرانی بجا خواهد ماند. وسعت ویرانی بستگی به شعاع عمل دارد.وقتی تشکیلاتِ سیاسی باادبیات چپ ،در بر گیرنده افرادِ بسیاری باشدحوزه عمل آن بسیار خواهد بود و می توان ویرانی را بسیار دید که تصور ان هم وحشتناک خواهد بود.اقدام شجاعانه ! جناب خلیق ! علاوه بر اینکه بار مسئولیتِ اقداماتِ گذشته ی تشکیلات چپ را زیاد کرده است،اما پیامهای بسیار مثبتی در حوزه اندیشه وفلسفه برای معتقدین به تفکر چپ داشته و دارد.این اقدام وی ،می تواند هشداری به آنان باشد که در آینده ، برای اینکه بار مسئولیتِ تصمیم گیری های غلط، بخاطر بر داشتهای غلط و یا استفاده از مبنا های غلط، بر دوش شما ها سنگینی نکند،باید قبل از اینکه به سمت پذیرش مسائل فلسفی برای ساختن تئوریهایی که مبنای کارهای عملیاتیتان شوند ،بروید! باید: اصلی را در خود تقویت کنید وآن را هم نهادینه کنید!آن اصل برای یک فرد در حوزه ی اندیشه وسپس در حوزه عمل چه می تواند باشد؟:::می توان گفت:اگر ما یک حقیقت بزرگی را متصور شویم !آنرا بصورت یک سطح مستطیل شکل تصور کنیم، وآن مستطیل را به قسمتهایی افراز کنیم وپازلی را از سطح مستطیل ایجاد کنیم، هر دیدگاهِ فلسفی ویا مطلب علمی می تواند یکی از قسمتهای این پازل باشد ونه تمام آن . پس اگر فلسفه ویا مطلبی بصورتی مطرح شود، که من تمام آن پازل هستم و افراد آنرا بپذیرند،این می شود:مقدمه خطاهای بزرگ!.آن اصل مهم که در افراد باید نهادینه شود این است:فلسفه ویا مطلبی که از طرف فرد بزرگی مطرح می شود !می تواند:قسمتی از آن پازل باشد،نه همه ی پازل.ویا ممکن است، قسمتی از پازل نباشد!.پذیرش این اصل ونهادینه شدنِ آن در هر فردِ وارد شده در مسائل تئوری و نظری بسیا مهم واساسی است . مغفول بودن آن در این افرادِ کاوشگر، می تواند ویرانی ها و اثراتِ مخربی را بجا بگذارد!.:::وقتی اقداماتِ امثال خلیق شجاعانه اعلام می شود،همین است!که می گوید:مطالبی که دستورِ کارهای مارا مشخص می کند بخشی از حقیقت است نه تمام حقیقت.::::در مورد اقدام آقای خلیق عکس العمل هایی رخ داده است، این عکس العمل ها ناشی از چه چیزی باید دیده شود؟ باید گفت:گروهی آن فلسفه ی اعتقادی را همهِ حقیقت می دانند.پذیرش اینکه ،ممکن است: آن مسئله اعتقادی ،بخشی از حقیقت است برای آنان بسیار دشوار باشد. گروهی:در مقام عمل ،با توجه به اینکه این پندار را داشته اند که همه حقیقت رایافته اند، اعمالِ ویرانگری را انجام داده اند وپذیرش اینکه همه ی حقیقت نبوده،بار نتایج ویرانگر ی هابر دوش آنان سنگینی خواهد کرد.
۶۵۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹٣
|