نکاتی پیرامون وقایع اخیر در ارتباط با تشکل سراسری
کانون مدافعان حقوق کارگر


• در چند هفته‌ی اخیر هجمه هایی علیه کانون مدافعان حقوق کارگر و دست اندرکاران آن به راه افتاده است. مرکز این بحث‌ها مقاله‌ای است که با نامی مستعار و غیر واقعی، در وبلاگی تازه ساخته شده که گویا صرفا برای انتشار این مقاله ساخته شده است و در آن با مشتی دروغ و افترا، به جد تلاش شده که به بدبینی و افتراق در جنبش کارگری دامن زده شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ آذر ۱٣۹٣ -  ۱۰ دسامبر ۲۰۱۴


در چند هفته‌ی اخیر هجمه هایی علیه کانون مدافعان حقوق کارگر و دست اندرکاران آن به راه افتاده است. مرکز این بحث‌ها مقاله‌ای است که با نامی مستعار و غیر واقعی، در وبلاگی تازه ساخته شده که گویا صرفا برای انتشار این مقاله ساخته شده است و در آن با مشتی دروغ و افترا، به جد تلاش شده که به بدبینی و افتراق در جنبش کارگری دامن زده شود.

تا به حال کانون مدافعان حقوق کارگر به هیچ یک از این گونه فحش‌نامه‌ها و… هیچ پاسخی نداده و در آینده هم نخواهد داد. چرا که معتقد است که هیچ دلسوخته‌ی واقعی جنبش کارگری و هیچ مبارز انقلابی این شیوه‌ها را به جای نقد علمی به کار نمی‌برد و انتشار این نوع نوشته‌ها از شیوه های نهادهای امنیتی سرمایه داری است که از هراس ایجاد همگرایی در بزنگاهی منتشر می‌شود که کارگران ایران تحت فشارهای زیاد، آگاهانه اعتراضات و مبارزاتشان را علیه خصوصی‌سازی، استثمار و غارت اموال و دسترنجشان دو چندان کرده‌اند و بحث تشکل سراسری کارگری می‌تواند در ایجاد همگرایی میان این تلاش‌ها موثر باشد.

در یکی از آخرین این نوع نوشته‌ها، که نامه‌ ای منتصب به آقای شاهرخ زمانی است و به ظاهر از زندان رجائی‌شهر پخش شده است، مطالبی علیه کانون مدافعان حقوق کارگر آمده که لازم است به نکاتی اشاره شود. هر چند بعید می‌دانیم که یک زندانی کارگر با چنین ادبیاتی نقد خود را بیان کند.

اولین سوالی که با دیدن این نامه منتصب به یک زندانی پیش می‌آید این است که زندانیان سیاسی و کارگری در زندان گوهردشت که تبعیدگاه است و از نظر امکانات رفاهی و بهداشتی و غذایی نسبت به زندان اوین بسیار عقب مانده‌تر است، چگونه دسترسی به ماهواره‌ها و برنامه‌های صدای امریکا دارند؟ این دلیلی است که صحت نامه را زیر سوال می برد.

در این نامه آمده که: “مصاحبه صدای آمریکا با منصور اسانلو و تعریف و تمجید از کانون مدافعان حقوق کارگر به عنوان شعبه‌ای از سولیداریته سنتر توسط صدای امریکا در شرایطی اتفاق می…..”

1- گویا صدای آمریکا برنامه‌ای را برای معرفی نهادهای مدنی دارد که چند برنامه را هم به معرفی نهادهای کارگری اختصاص داده که در قسمت‌های قبل به معرفی سندیکای واحد و اتحادیه آزاد کارگران پرداخته و یک قسمت هم به کانون مدافعان حقوق کارگر اختصاص داده است.

لازم به ذکر است که این گونه برنامه‌ها با تصمیم فعالان کارگری ساخته نمی‌شود و هیچ یک از اعضای کانون نیز در این برنامه شرکت نداشته‌اند. به طور قطع معرفی یک نهاد یا تشکل از این رسانه و رسانه‌های مشابه نمی‌تواند به مفهوم وابستگی آن نهاد به کشورهای سرمایه‌داری باشد. پیش از این هم نهادهائی همانند کانون نویسندگان، اتحادیه آزاد و سندیکای شرکت واحد یا سازمان‌های سیاسی و اجتماعی دیگر بارها از جانب این رسانه ها معرفی شده‌اند، سازمان‌هایی که هیچ کس در مستقل بودن آنها شکی ندارد.

2- اقای اسانلو یکی از افراد موسس کانون مدافعان حقوق کارگر در ابتدای تاسیس این کانون بودند؛ هم زمان رئیس سندیکای شرکت واحد هم بوده‌اند و در آن زمان از فعالان سر شناس جنبش کارگری بودند و در سال‌هایی که حکم خود را در زندان سپری می‌کردند از حمایت همه‌ی فعالان داخلی و خارجی برخوردار بودند، همانند آقای شاهرخ زمانی و دیگر زندانیان سیاسی و کارگری. در حال حاضر ایشان هیچ رابطه‌ای با کانون ندارند و بر مبنای مصوبات کانون مدافعان حقوق کارگر، این تشکل هیچ عضو خارج از کشور ندارد.

علاوه بر آن مواضع ایشان به خصوص بعد از خروج از ایران در ارتباط با زیر سوال بردن مبارزه طبقاتی، با مواضع کانون خوانایی ندارد. خود ایشان هم در این برنامه از کانون انتقاد کرده‌اند که در مواضع اخیر خود با رفرمیسم و سکتاریسم مرزبندی کرده است. این امر خود بیانگر فاصله بیشتر ایشان از مبانی نظری کانون مدافعان حقوق کارگر است و علاوه بر آن، همکاری ایشان با برخی نهادهای وابسته به سرمایه‌داری با مواضع کانون که در نوشته‌ها و بیانیه‌های آن منعکس است، در دو وجه متضاد قرار دارد.

یکی دیگر از مواردی که در بسیاری از این نوشته‌ها از جمله نوشته منسوب به آقای شاهرخ زمانی آمده، وابستگی کانون به سولیداریته سنتر است.

کانون مدافعان حقوق کارگر بر اساس مصوبات خود هیچ گاه و در هیچ زمانی، هیچگونه وابستگی و کوچکترین ارتباطی با نهادهای وابسته به سرمایه‌داری نداشته است. این امر جدا از مصوبات، جزء اعتقادات اعضاء کانون است و در افشای چنین نهادهایی همیشه پیشگام بوده است. (مراجعه شود به راه آینده * شماره 3، آذر 85 که طی مقاله‌ای برای اولین بار نهاد سولیداریته سنتر و خطرات آن برای جنبش کارگری در ایران منتشر شد همین طور سایر مقالات منتشر شده در سایت کانون، مانند مقاله‌ی جنبش کارگری عراق، کنفرانس لیبراستار درترکیه و…)

کانون مدافعان حقوق کارگر هیچگاه و به هیچ عنوان هیچ گونه کمکی از خارج کشور دریافت نکرده و تمام هزینه‌های خود را با اتکاء به حق عضویت و کمک‌های اعضاء فراهم کرده و به جد اعلام می‌کند هر کس، در هر کجا، هر گونه مدرکی بر خلاف آن دارد حتما موظف است رو به جنبش کارگری ارائه دهد.

نکته‌ی بارز تمام این گونه نوشته‌ها، استفاده از کلمات سخیف و ناسزا، توهین، تکرار اتهام‌هایی بدون مدرک و دلیل و… است. شیوه‌ای که در بازجویی‌ها و نشریاتی مانند کیهان به کرات از آن استفاده می‌شود.

این شیوه‌ی مرسوم رسانه‌های سرمایه‌داری است. چیزی که تحت عنوان کمپین اسمیر** معروف است و یکی از شگردهای رسانه‌ای برای نابود کردن مخالفان است.

کانون مدافعان حقوق کارگر با این اعتقاد که نقد علمی اقدامات و تلاش های انجام شده در مسیر این همگرایی می‌تواند راهگشا باشد از همه‌ی کسانی که متعهدانه به جنبش کارگری ایران پای‌بند هستند می‌خواهد با دوری گزیدن از این گونه بحث‌های انحرافی، به نقد واقعی و علمی نظرات و عملکردها بپردازند.

تنها این گونه است که نهادهای امنیتی بار دیگر در خواهند یافت که با استفاده از این حربه‌ها نمی‌توانند مانعی در سر راه جنبش کارگری ایجاد کنند. بحث‌هایی مانند ضرورت ایجاد تشکل سراسری، نقش نهادهای سرمایه‌داری مانند سولیداریته‌سنتر، بنیاد سورس و… در به انحراف کشاندن این مبارزات و شیوه‌های آنها که کانون و دست اندرکاران کانون از اولین کسانی بودند که به جد در این زمینه کار کرده و خواهند کرد.

کانون مدافعان حقوق کارگر از انتشار مطالب و نقدهای علمی و مستند تمام فعالان کارگری استقبال می‌کند و در انتشار آنها همکاری خواهد کرد.

______________________________________________________________

* راه آینده نشریه ای به سردبیری علیرضا ثقفی که در سال 85 و 86 منتشر و بعد از 8 شماره توقیف شد.

** کمپین اسمیر یک تاکتیک بسیار پیچیده و بین المللی کار ساز و تاثیرگذار برای بدنام و از بین بردن آرا یک شخص یک گروه سیاسی است. یک حمله سیاسی بسیار کثیف،غیر اخلاقی، غیرمنصفانه و غیر واقعی است. کمپین اسمیر برای بی اعتبارکردن اشخاص سرشناس و معتبر و حتی برای اشخاص عادی نیز استفاده می‌شود. تاکتیک اسمیر از گفتمان عادی متفاوت است و بحث مربوط به مسائل و مباحث خاص مطرح شده را تحمل نمی کند.

در کمپین اسمیر اغلب از حمله شخصی در قالب شایعات اثبات ناپذیر و تحریف، جعل حقایق، و یا حتی دروغ آشکار استفاده می شود.هدف اسمیر منحرف کردن توجه عموم از موضوع اصلی مورد بحث و انتقال آن بر روی یک فرد یا گروه خاصی است.

تاکتیک اسمیر معمولا برای تضعیف استدلال موثر یا نقد استفاده می شود. تاکتیک اسمیر با وجود این که شکل ریاکارانه گفتمان است، اما بسیار معمول است. به عنوان مثال می توان به قضیه رالف نیدر اشاره کرد که در سال 1960قربانی این تاکتیک کثیف شد. در اوایل ماه مارس سال 1966، چندین رسانه، از جمله نیویورک تایمز، گزارش داد که جنرال موتورز سعی کرده بود به شیوه های مختلف نیدر را بی اعتبار کند، مانند استخدام کارآگاه خصوصی،بررسی گذشته نیدر و استخدام روسپی برای به دام انداختن او تا موقعیت او را به خطر اندازند. نیدر از این شرکت برای تجاوز به حریم خصوصی شکایت کرد و پرونده با $284000حل و فصل به نفع وی حل وفصل شد.