کار اجباری: در کشتی برده ها
اشپیگل انلاین - برگردان: ظفردخت خواجه پور


• در سراسر جهان تقریبا سی و شش میلیون با شرایط کاری یک برده زندگی می کنند. این رقم را فعالین حقوق بشر حدس می زنند. کسی که با شنیدن برده داری به چپاول سیاهپوستان در آمریکا فکر می کند، از مسئله ی برده داری امروزه جوامع مدرن درکی ندارد. تعداد زیادی از سی و شش میلیون برده در جهان کودکان هستند. در جهان کشوری نیست که بدون این پدیده باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۰ آذر ۱٣۹٣ -  ۱۱ دسامبر ۲۰۱۴



"پیرون" برده ای بر روی اسکله ی یک کشتی تایلندی بود؛ تا اینکه فرار کرد. امروزه میلیون ها آدم به عنوان برده و غلام زندگی می کنند. سرنوشت آنها و علاقه ی ما برای دستیابی به اجناس ارزان قیمت، مستقیما، با هم پیوند دارند.

در حالی که عده ای زن و مرد در ساحل به دور او حلقه زده بودند، چشمانش را گشود و بیدار شد. سرفه می کرد؛ تف می انداخت؛ شن برروی چهره اش احساس می کرد؛ ولی زنده بود.
"پورین" بیست و شش ساله در دهکده ای در "سییم ریپ" در شمال کامبوج زندگی می کرد، تا این که مردی از کشور همسایه، "تایلند" به او شغلی پردرآمد در یک کارخانه‍ی کنسرو سازی قول داد، با پانصد "بات" در روز. اگر هم چند ساعت اضافه کار کند، می
تواند تا ساعتی دوازده یورو درآمد داشته باشد. برایِ او که سالها در شرایطی با دستمزدِ اندک، کار کرده بود، این پیشنهاد قابل توجه بود. ولی او نه مدارک لازم و نه پولی برایِ سفر به تایلند داشت. آن مرد به او گفت که این مسئله ای نیست، او ترتیب کار را خودش می دهد. به جایِ اینکه "پورین" به آن مرد بدبین شود، پیشنهادش را می پذیرد. او دیگر مجبور نبود که به قاچاقچی پول دهد. در اوائل سالِ دو هزار و چهارده قاچاقی از مرز عبور داده شد. اما به جایِ اینکه در کارخانه، قوطی هایِ آناناس را پر کند، خود را بر رویِ کرجی ماهیگیری زنگ زده و پوسیده ای یافت. او تعریف می کند که: "به من گفتند باید دو ماه بدون دستمزد کار کنی." بعد از ان هم پولی ندادند. به جایِ دستمزد، او و دیگر جوانان مانند او را کتک می زدند. آنها مجبور بودند روزانه پانزده ساعت و شاید بیشتر کار کنند، بدون این که امیدی به مرخصی داشته باشند.

سیلی هم می زدند
آنها بر روی ملافه ای نازک می خوابیدند؛ جای خواب گهواره ای برای سر کارگرها و یک رختخواب راحت برایِ کاپیتان وجود داشت. تازه تعدادِ ملافه ها هم کم بود؛ چون همیشه کار بود، آنها به نوبت می خوابیدند. کاپیتان کشتی هم که مست می کرد، تیپازنان از رویِ آنها رد می شد. از او وقتی که خشمگین می شد، می ترسیدند؛ چرا که به آنها سیلی می زد؛ افراد دیگری هم که در کشتی بودند، ساکت می ماندند.
نه ماه تمام او برروی کرجی ماهیگیری تایلندی برده بود. او گزارش میدهد که: "کشتی ما هیچوقت در بندر لنگر نینداخت. مواد غذائی و چیزهای مورد احتیاج و همین طور کارگران جدید را کشتی دیگر به کشتی ما می آورد. یکی از کارگران را که دستش شکسته بود به دریا انداختند. کاپیتان به ما می گفت اگر کار نکنید، سرنوشتی همانند او خواهید داشت. او هیچوقت از کار سر باز نزد؛ فقط مجروح بود."

صنعت ماهیگیری در تایلند یکی از صنایع مهم است. تایلند یکی از سه کشور بزرگ صادر کننده ماهی و حیوانات آبزی است. تقاضا برای غذاهای دریائی وماهی خوراکی بخصوص ماهی های کمیاب که خاص مناطق گرم است، زیاد شده است. این صنعت
برای این که بتواند در بازارهای جهان رقابت کند، یا به کارگران دستمزد اندک می دهد و یا آنها را به بردگی وامی دارد. پورین می گوید: " اغلب به ما باقیمانده غذا و آب می دادند، فقط همین."

از اسکله ی کشتی جهید
یکبار که کرجی غیر از روال همیشگی به ساحلی نزدک شده بود "پورین" از ساحل نور چراغها را دید. او خسته کار و خسته از دریا بود؛ فکر کرد شاید مجبور شود آنقدر در آنجا بماند تا بمیرد؛ بنا براین تصمیم به جهیدن در آب گرفت و با تمام نیرو خود را شناکنان به ساحل رساند. بعدها در یافت که او در یکی از سواحل خلیجی در تایلند نزدیک به "چومفون" بوده است. "پورین" می گوید: "کارکنان هتلی او را می یابند".
"من به آنها التماس کردم که مرا تحویل پلیس ندهند؛ که شاید مرا به قاچاقچی آدم بفروشد." آنها داستان زندگی او را که شنیدند به او کمک کردند. از آن موقع تا بحال بدون مدارک و بدون بیمه ی تامین اجتماعی کار می کند ولی هرچه باشد نه مثل یک برده.

در سراسر جهان تقریبا سی و شش میلیون با شرایط کاری یک برده زندگی می کنند.
این رقم را فعالین حقوق بشر حدس می زنند. کسی که با شنیدن برده داری به چپاول سیاهپوستان در آمریکا فکر می کند، از مسئله ی برده داری امروزه جوامع مدرن درکی ندارد. تعداد زیادی از سی و شش میلیون برده در جهان کودکان هستند. در جهان کشوری نیست که بدون این پدیده باشد. این را "کِوین با لِس" پرفسور دانشگاه انگلیسی ِ "هول" می گوید؛ در کشورهایِ غربی ِصنعتی هم انسان هائی مثلِ برده زندگی می کنند: در صنعت ِ سِکس! به عنوا ن فاحشه اجباری؛ در کارخانه ها و مستخدمین در منازل شخصی.
"بالس" عضو "واک فری فاندیشن"؛ سازمانی که علیه برده داری مبارزه می کند، و یکی از نویسنگان اصلی ِ کتابِ "شاخص برده داری جهانی" برای اولین بار، سال پیش به این مشکل جهانی پرداخت. اوائل نوامبر (امسال) دومین گزارش او منتشر شده است.
بالس می گوید: "فقر و وابستگی به گروه هائی که در اقلیت هستند رایج ترین علل برده داری است." این ها ضربه پذیرترینِ انسانها هستند که کمترین وسیله دفاعی را از خود دارند." "تنها خبر خوبی که هست اینکه گرایش در این زمینه در درازمدت کمتر می شود. امید بر این است که بساط برده داری؛ بالاخره تا وقتی که ما زنده ایم، برچیده شود."
ولی اخیرا موارد وحشتناکی سرتیتر رسانه های خبری شده است. برای مثال خبر از یک هندی بود که به او شغلی با درآمدی خوب در یک کارخانه روغن سازی، پیشنهاد کرده و او را با پاسپورت جعلی به مالزیا بردند. در آنجا توسط قاچاقچی آدم به یک کارخانه، فروخته شده بود.
گزارش از بالا رفتن رقم برده ها در انگلستان است که تعدادی از آنها به قیمت دویست پوند، به مزارع، کارخانه ها یا فاحشه خانه ها فروخته شده اند. یا هزاران نفر از بنگلادش، هند و پاکستان که برای کارهای بنائی به کشورهای عربی مثل قطر برده اند.
اغلب این وجه از بهره کشی به عنوان برده داری تلقی نمی شود: مثلا "حنیف مسیح" مجبور بوده تا رمقی در جان دارد در یک کارخانه اجر سازی در پاکستان کار کند تا این که یک موسسه کمک رسانی او را می خرد؛ اشپیگل او را در مسیر آزاد شدن همراهی
کرده است. در جواب این پرسش که چرا قبلا فرار نکرده گفته است: "من مجبور بودم که بدهیم را بپردازم." او از صاحب کارخانه پولی بابت دوا و دکتر برای زایمان فرزندانش قرض کرده بود. ولی هیچوقت از بدهی های او کاسته نشد؛ بجای آن برای هر روز بیکاری مبلغی به آنها افزوده شده بود.
"بالس" می گوید:" آدم بی چاره ای مانند "حنیف مسیح" هیچ چیز بجز قول و شرف خود ندارد که آنها هم را نمی خواهد از دست بدهد." به خاطر همین هم با این وضعیت مبارزه نمی کند بلکه مدام کار می کند و کارمی کند. اگر مجبور باشد در تمام مدت زندگی.
"کسی که پول قرض می دهد، شرایطی برای بدهکاران خود ایجاد می کند که آنها به سختی از بازپرداخت بدهی برآیند، در غیر این صورت آنها می توانند رها شده و بروند."، "این یک مغز شوئی واقعی است"، "با این دلائل برده داری توجیه می شود بدون آنکه نام برده داری داشته باشد."
بر اساس اعداد و ارقام، در جنوب آسیا بیشترین برده ها زندگی می کنند. حدس زده می شود که در هند حدود چهارده میلیون و دویست هزار برده زندگی می کنند، در چین سه میلیون و دویست هزار، در پاکستان دو میلیون، در ازبکستان یک میلیون و دویست هزار و در روسیه یک میلیون. اگر به نسبت جمعیت حساب شود، وضعیٌت به صورت دیگری در می آید.
در موریتانی از جمعیت سه میلیون و نود هزار نفری، حدس زده می شود که صد و پنجاه و پنج هزار نفر بَرده اند. در کنار فقر، سلسله مراتب سنتی اجتماعی و درگیری های مسلحانه نقش مهمی بازی می کنند. طبقه ی بالای اجتماع، مردم وابسته به گروه "هاراتین" را که پوست تیره تری از دیگران دارند و اغلب برده زاده اند، با بهره کشی به کار اجباری وا می دارند.در این میان، بهره کشیدن از بچه ها چیز نادری نیست. این انسانها را به عنوان غلام و بنده به بیگاری وامی دارند. بچه های آنها هم متعلق به برده دارانند. خیلی از آنها را بر روی زمینهای کشاورزی به کار می گیرند یا به عنوان مستخدم شخصی و یا آنها را وادار به گدائی می کنند.
در آخرین گزارش "شاخص برده داری جهانی" ازبکستان از نظر سیر صعودی به برده داری به عنوان مرتبه دوم مورد توجه قرار گرفته است. آخر در آنجا از جمعیت سی میلیون و دو یست هزار، یک میلیون و دویست هزار انسان را به بردگی کشیده اند. بخش عمده آنها و از آن جمله عده بیشماری کودک، در تولید پنبه به بیگاری مشغولند.
در هائیتی از ده میلیون جمعیت، دویست و سی و هفت هراز و هفتصد نفر بَرده اند. رنجبران اینجا کودکانی از دهاتند که برای خانواده های ثروتمند شهری کار می کنند.
از بزرگسالانشان برای کار در مزارع کشاورزی و یا به عنوان فاحشه بهره وری میشود.
کمبود سیستم قضائی برای دستیابی به حقوق و همچنین فقر، دلیل وجود دو میلیون برده، از جمعیتِ صد و هشتاد میلیونی در پاکستان است. آنها را در همه ی زمینه ها از جمله به عنوان مستخدم در منازل، در کارخانه ها، بر رویِ زمینهای کشاورزی، و در کارخانه های آجرپزی به کار می گیرند. همین طور معلولین را به مثابه برده به گدائی واداشته و از آنها بهره کشی می کنند.
یکی از بزرگترین مسئله ها مثل مورد "حنیف مسیح"، اسارت به خاطر بدهی است. بر اساس مظنه "آسیا دِوِلٌپمنت بانک" (بانک آسیائی توسعه) یک میلیون و هشتصد هزار انسان به علت بدهکاری، بَرده اند.
" بالِس" خریدن انسانهای برده را که به خاطر پول و بدهی گرفتارشده اند، روش درستی نمی داند: "این مثل اینست که انسان، تلویزیون دزدیده شده را از دزد بخرد."
"در این صورت برده دار در کار خرید و فروش برده هایش، تائید می شود."
روش عاقلانه ولی کُند و در عین حال موثر، مبارزه با فقر، آموزش و پرورش افراد، و برقراری عدالت اجتماعی است. در این صورت مقصرین مجازات خواهند شد.

همین طور "پورین" هم بدهکار قاچاقچی شد. او خیلی زود متوجه شد که هیچوقت قادر به پس دادن بدهیش نخواهد بود؛ بلکه مجبور است تا آخر عمر کار کند. تا به امروز هم آفت ِ ترس با اوست؛ که مبادا کاپیتان کرجی یا قاچاقچی او را پیدا کرده و بکشند. یا این که مبادا به دست ماموران تایلندی بیفتد و دوباره فروخته شود. به گفته او این برزگترین کابوس اوست.
یکبار که کرجی غیر از روال همیشگی به ساحلی نزدک شده بود "پورین" از ساحل نور چراغها را دید. او خسته کار و خسته از دریا بود؛ فکر کرد شاید مجبور شود آنقدر در آنجا بماند تا بمیرد؛ بنا بر این تصمیم به جهیدن در آب گرفت و با تمام نیرو خود را شناکنان به ساحل رساند. بعدها دریافت که او در یکی از سواحل خلیجی در تایلند نزدیک به "چومفون" بوده است. "پورین" می گوید: "کارکنان هتلی او را می یابند"
"من به آنها التماس کردم که مرا تحویل پلیس ندهند؛ که شاید مرا به قاچاقچی آدم بفروشد." آنها داستان زندگی او را که شنیدند به او به کمک کردند. از آن موقع تا بحال بدون مدارک وبدون بیمه ی تامین اجتماعی کار می کند ولی هرچه باشد نه مثل یک برده.
در سراسر جهان تقریبا سی و شش میلیون با شرایط کاری یک برده زندگی می کنند.
این رقم را فعالین حقوق بشر حدس می زنند. کسی که با شنیدن برده داری به چپاول سیا هپوستان در آمریکا فکر می کند، از مسئله ی برده داری امروزه جوامع مدرن درکی ندارد. تعداد زیادی از سی وشش میلیون برده در جهان کودکان هستند. در جهان کشوری نیست که بدون این پدیده باشد. این را "کِوین با لِس" پرفسور دانشگاه انگلیسی ِ" هول" می گوید؛ در کشورهایِ غربی ِصنعتی هم انسان هائی مثلِ برده زندگی می کنند: در صنعت ِ سِکس! به عنوا ن فاحشه اجباری؛ در کارخانه ها و مستخدمین در منازل شخصی.
"بالس " عضو"واک فری فاندیشن" ؛ سازمانی که بر علیه برده داری مبارزه می کند، ویکی از نویسنگان اصلی ِ کتابِ" شاخص برده داری جهانی" برای اولین بار، سال
پیش به این مشکل جهانی پرداخت. اوائل نوامبر(امسال) دومین گزارش او منتشر شده است.
با لس می گوید:" فقر ووابستگی به گروه هائی که در اقلیت هستند رایج ترین علل
برده داری است."این ها ضربه پذیرترینِ انسانها هستند که کمترین وسیله دفاعی را از خود دارند." "تنها خبر خوبی که هست اینکه گرایش در این زمینه در دراز مدت کمتر می شود. امید بر این است که بساط بر ده داری؛ بالا خره تا وقتی که ما زنده ایم، برچیده شود."
ولی اخیرا موارد وحشتناکی سر تیتر رسانه های خبری شده است. برای مثال خبر از یک هندی بود که به او شغل با در آمدی خوب در یک کارخانه روغن سازی، پیشنهاد کرده و با پاسپورت جعلی به مالزیا بردند. در آنجا توسط قاچاقچی آدم به یک کارخانه، فروخته شده بود.
گزارش از بالا رفتن رقم برده ها در انگلستان است که تعدادی از آنها به قیمت دویست پوند، به مزارع، کارخانه ها یا فاحشه خانه ها فروخته شده اند. یا هزاران نفر از بنگلادش، هند و پاکستان که برای کارهای بنائی به کشورهای عربی مثل قطر برده اند.
اغلب این وجه از بهره کشی به عنوان برده داری تلقی نمی شود: مثلا"حنیف مسیح" مجبور بوده تا رمقی در جان دارد در یک کارخانه اجر سازی در پاکستان کار کند تا این که یک موسسه کمک رسانی او را می خرد؛ اشپیگل او را در مسیر آزاد شدن همراهی
کرده است. در جواب این پرسش که چرا قبلا فرار نکرده گفته است:"من مجبور بودم که بدهیم را بپردازم." او از صاحب کارخانه پولی بابت دوا ودکتر برای زایما ن فرزندانش قرض کرده بود. ولی هیچوقت از بدهی های او کاسته نشد؛ بجای آن برای هر روز بیکاری مبلغی به آنها افزوده شده بود.
"با لس" می گوید:" آدم بی چاره ای مانند" حنیف مسیح " هیچ چیز بجز قول وشرف خود ندارد.که آنها هم را نمی خواهد از دست بدهد." به خاطر همین هم با این وضغیت مبارزه نمی کند بلکه مدام کار می کند وکارمی کند.. اگر مجبور باشد در تمام مدت زندگی.
"کسی که پول قرض می دهد، شرایطی برای بدهکاران خود ایجاد می کند که آنها به سختی از باز پرداخت بدهی برآیند، در غیر این صورت آنها می توانند رها شده وبروند."، "این یک مغز شوئی واقعی است."،" با این دلائل برده داری توجیه می شود بدون آنکه نام برده داری داشته باشد."
بر اساس اعداد وارقام، در جنوب آسیا بیشترین برده ها زندگی می کنند. حدس زده می شود که در هند حدود چهارده میلیون ودویست هزار برده زندگی می کنند، در چین سه میلیون و دو یست هزار، در پاکستان دو میلیون، در ازبکستان یک میلیون ودو یست هزارودر روسیه یک میلیون. اگر به نسبت جمعیت حساب شود، وضعیٌت به صورت دیگری در می آید.
در موریتانی از جمعیت سه میلیون ونود هزار، حدس زده می شود که صدوپنجاه وپنج هزار نفر بَرده اند. در کنار فقر، سلسله مراتب سنتی اجتماعی ودر گیری های مسلحانه نقش مهمی بازی می کنند. طبقه ی بالای اجتماع، مردم وابسته به گروه "هاراتین" را که پوست تیره تری از دیگران دارند واغلب برده زاده اند، با بهره کشی به کار اجباری وامی دارند.در این میان، بهره کشیدن از بچه ها چیز نادری نیست. این انسانها را به عنوان غلام وبنده به بیگاری وامی دارند. بچه های آنها هم متعلق به
برده دارانند. خیلی از آنها را بر روی زمینهای کشاورزی به کار می گیرند یا به عنوان مستخدم شخصی ویا آنها را وادار به گدائی می کنند.
در آخرین گزارش" شاخص برده داری جهانی" ازبکستان از نظر سیر صعودی به برده داری به عنوان مرتبه دوم مورد توجه قرار گرفته است. آخر در آنجا از جمعیت سی میلیون و دو یست هزار، یک میلیون ودو یست هزارانسان را به بردگی کشیده اند. بخش عمده آنها واز آن جمله عده بیشماری کودک، در تولید پنبه به بیگاری مشغولند.
در هائیتی از ده میلیون جمعیت،دویست وسی و هفت هرازو هفتصد نفر بَرده اند. رنجبران اینجا کودکانی از دهاتند که برای خانواده های ثروتمند شهری کار می کنند.
از بزرگسالانشان برای کاردرمزارع کشاورزی و یا به عنوان فاحشه بهره وری میشود.
کمبود سیستم قضائی برای دستیابی به حقوق وهمچنین فقر،دلیل وجود دو میلیون برده، از جمعیتِ صد وهشتاد میلیونی در پاکستان است. آنها را در همه ی زمینه ها از جمله به عنوان مستخدم در منازل، در کارخانه ها، بر رویِ زمینهای کشاورزی،و در کارخانه های آجر پزی به کار می گیرند. همین طور معلولین را به مثابه برده به گدائی واداشته و از آنها بهره کشی می کنند.
یکی از بزرگترین مسئله ها مثل مورد "حنیف مسیح"، اسارت به خاطر بدهی است. بر اساس مظنه "آسیا دِوِلٌپمنت بانک" (بانک آسیائی توسعه) یک میلیون و هشتصد هزار انسان به علت بدهکاری، بَرده اند.
" بالِس" خرید ن انسانهای برده را که به خاطر پول وبدهی گرفتارشده اند، روش درستی نمی داند.: "این مثل اینست که انسان، تلویزیون دزدیده شده را از دزد بخرد."
" در این صورت برده داردر کار خرید وفروش برده هایش، تائید می شود."
روش عاقلانه ولی کُند و در عین حال موثر، مبارزه با فقر، آموزش و پرورش افراد،و برقراری عدالت اجتماعی است.در این صورت مقصرین مجازات خواهند شد.
همین طور "پورین" هم بدهکار قاچاقچی شد. او خیلی زود متوجه شد که هیچوقت قادر به پس دادن بدهیش نخواهد بود؛ بلکه مجبور است تا آخر عمر کارکند. تا به امروز هم آفت ِ ترس با اوست؛ که مبادا کاپیتان کرجی یا قاچاقچی او را پیدا کرده و بکشند. یا این که مبادا به دست ماموران تایلندی بیفتد و دو باره فروخته شود. به گفته او این برزگترین کابوس اوست.