پیمان پیران باید در فکر تشکلی دانشجوئی بر اساس منافع مادی و عینی دانشجویان باشد


محمود سوادکوهی


• الیت فکری و سیاسی دردانشگاه که نشریات و کانونها و انجمنها را میگرداند، باید نشریات و کانونها و انجمنهای خود را که عموما به مسائل و مشغله های فکری خودشان اختصاص دارد را به انجمن و کانون و نشریه عموم دانشجویان تبدیل کنند و یا ضمن حفظ نشریات و کانونهای خود برای الیت خودشان، در فکر ایجاد نشریات و تشکلاتی که به امور همه دانشجویان میپردازد اقدام کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۷ آبان ۱٣٨۵ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶


آقای پیمان پیران از فعالین دانشجوئی دانشگاه .... تشکل دانشجوئی همه گیر که همه دانشجویان بتوانند بتوانند عضوش شوند و از حقوق صنفی خود دفاع کنند را رد کرده و نوشته است به دلیل اختلافات فکری و عقیده ای نمیتوان تشکل دانشجوئی فراگیر ساخت. او با تاکید مینویسد که هر تشکلی، با هر عنوان و کارکردی تنها ذاتا میتواند میزبان یک جهان بینی ....باشد. او در نوشته ای در وبلاگ خودش www.۱۹bahman.blogfa.com نوشته است:
"پر واضح است زمانی که حضور تفکراتی را که از اساس به لحاظ ماهیت و جهان بینی با یکدیگر ضدیت دارند ، در یک مجموعه جای دهیم و به رسمیت بشناسیم و آنرا مجاز بدانیم ، خود به خود باید در این میانه منتظر چند پارگی و اضمحلال این چنین مجموعه ای به دلیل عدم تجانس و شکنندگی باشیم . به همین جهت هر تشکلی با هر عنوان و کارکردی تنها ذاتا می تواند میزبان یک جهان بینی و چهارچوبی کلی با حفظ تفاوت در سلایق باشد . این پیش فرضی است برای شناساندن هر گروه سیاسی یا غیر سیاسی که الزاما می بایست به آن تن دردهد .اما آنطور که دیده ایم و از شواهد عینی بر می آید این فرض ابدا به موجب ضعفهای اساسی در این انجمن ها عملی نبوده است"
اگر آقای پیران فکر خود را از چهارچوب ایده انتزاعی فراتر ببرد و   به جهان عینی نگاه کند خواهد دید که دنیا و دانشگاه فقط مجمع جدال ایده های انتزاعی نیست. آقای پیران و هر دانشجوئی میتواند با همفکر و هم روش سیاسی خود تشکل و نشریه دایر کند، جلسات بحث بگذارد، بنویسد و جدل کند. از نظر تئوری مخالفین نظری خود را نقد کند. این کارها همه با ارزش است و باید انجام داد و باید به شکل صحیح و اصولی هم انجام داد. اما مسئله دانشجو و دانشگاه فقط اینها نیست.
اگر پیمان پیران دست روی مسائل عمومی دانشجویان، بخصوص آن مسائل مشترکی که مسئله و مشکل همه دانشجویان است بگذارد آنوقت به نتایج دیگری خواهد رسید. دیگر صحبت از تشکل بر اساس عقیده و جهان بینی رخت میبندد و تشکل بر اساس منافع عینی و زمینی دانشجویان جای آن را میگیرد.
پیمان پیران در محیط خود با میلیونها دانشجو روبرو است که خانواده آنها، مشکل تامین مخارج تحصیل آنها را دارد، دانشجویانی که خوابگاه ندارند و اگر هم دارند خوابگاهشان مناسب نیست. مشکل   سیر کردن شکم خود را دارند، دانشجویانی که نه خودشان و نه خانواده شان از عهده مخارج تحصیل بر میایند و مجبورند در کنار تحصیل کار کنند تا نصفه و نیمه مخارج خود را تامین کنند.
پیمان پیران در محیط خود از صدها مانع در دانشگاههای کشور که دانشجو را از تحقیق علمی منع میکند آشناست که همه دانشجویان از آن رنج میبرند.
پیمان پیران از مشکل آزادی پوشش دختران و پسران در دانشگاه آشناست و میداند میلیونها دختر و پسر در دانشگاه راههای گوناگونی را برای شکستن سدهایی که مانع آزادی پوشش و مراوده آنهاست جستجو میکنند و برای کسب این آزادی مایه زیادی میگذارند و در مقابل جداسازی دختر و پسر در دانشگاه میایستند.
پیمان پیران با مشکل آزادی بیان در دانشگاه آشناست. با مشکل نوشتن، نقد کردن، ابراز عقیده آزاد کردن و تشکیل اجتماع دادن و...آشناست.
میشود دهها مشکل عمومی دانشجویان را نام برد که میتواند هر کدام خود محمل تشکیل یک تشکل باشد و یا به همراه خواستهای دیگر محمل یک تشکل فراگیر برای همه مسائل و مشکلات دانشجویان باشد. چرا پیمان پیران کسب امکانات مادی برای تحصیل دانشجویان و بهبود مادی و معنوی تحصیل آنها و یا خواست تحصیل رایگان دانشجویان را پیش نمیکشد. آیا دانشجویان که ۹۵% آنها مشکل مادی برای تحصیل دارند حق ندارند خواهان این شوند که از حق تحصیل رایگان برخوردار شوند. چرا پیمان پیران سر همین مطالبه نمیتواند تشکل فراگیر همه دانشجویان را تشکیل دهد.
چرا پیمان پیران خواست عمیق دانشجویان دختر و پسر برای آزادی پوشش و آزادی مراوده و لغو مقرراتی که خلاف این خواستها است را پیش نمیکشد و دانشجویان را برای این خواستها در تشکلی فراگیر جمع نمیکند. چرا تشکل دانشجوئی نباید آن جائی باشد که دانشجو با ورود به آن بتواند از حق آزادیهای فردی خود در مقابل مقرراتها و فرهنگ عقب مانده دفاع کند.
چرا پیمان پیران مسئله تحقیق ازاد علمی در دانشگاه را پیش نمیکشد. که وجود صدها نهاد علمی و فنی در دانشگاهها خود اهرمی قوی   برای طرح و پیشبرد این مطالبه است.
چرا پیمان پیران نسبت به امکانات ورزشی دانشجویان بی تفاوت است؟
 
آیا خواست آزادی بیان مانند تحصیل رایگان و .... آنقدر همه گیر نیست که پیمان پیران با خط کش انتزاعی ضدیت عقیده و جهان بینی به سراغش نرود و با طرح آن همه دانشجویان را حول آن جمع کند و تشکل بسازد؟    
آیا پیمان پیران و موافقین و مخالفین فکری او نمیتوانند با یکدیگر تشکل دانشجوئی را بر پا کنند که خواست تحصیل رایگان را به همراه آزادی بیان و آزادی پوشش و هر خواست دیگر دانشجویان را پیش بکشد و برایش کار و فعالیت کند. آیا برای اعلام خواست تحصیل رادیگان و جمع کردن هر دانشجوی برای آن باید به سراغ تضاد عقیده و فکر و طرز تفکر سیاسی دانشجویان رفت.
پیمان پیران میتواند این خواستهای مادی و عینی دانشجویان را روی کاغذ بنویسد و اعلام کند که هر دانشجوئی که تحصیل رایگان میخواهد، آزادی بیان میخواهد، تحقیق آزادی علمی   میخواهد و....بیاد و در مثلا انجمن و یا کانون فلان جمع شود و حتی پیمان میتواند انجمنش را به انجمن یاری دادن دانشجویان به یکدیگر هم تبدیل کند. مسئله فقط این نیست که این مطالبات اعلام شود و دانشجویان جمع شوند و برای کسب آن تلاش کنند. مسئله هم چنین این است انجمن و یا کانون و یا اتحادیه دانشجوئی میتواند محلی برای یاری دادن مادی و معنوی دانشجویان به یکدیگر در محیط دانشگاه و خارج از آن هم باشد.
 
پیمان پیران به جای اینکه از سر فکر و عقیده انتزاعی و گرایش فکری و سیاسی به سراغ مسئله تشکل دانشجویان برود، باید از سر منافع زمینی و عینی دانشجویان و دانشگاه به سراغ مسئله تشکل برود. اگر پیمان این کار را کند تمام این حرف که "پر واضح است زمانی که حضور تفکراتی را که از اساس به لحاظ ماهیت و جهان بینی با یکدیگر ضدیت دارند ، در یک مجموعه جای دهیم و به رسمیت بشناسیم و آنرا مجاز بدانیم ، خود به خود باید در این میانه منتظر چند پارگی و اضمحلال این چنین مجموعه ای به دلیل عدم تجانس و شکنندگی باشیم" پر تیره میشود   و پیمان پیران به فکر کار دیگری میافتد و تشکل را فقط مجمع دوستان همفکر نمیپندارد.
 
عبور از الیت فکری
 
فعالین دانشجوئی ایران با تفکرات و گرایشهایی سیاسی گوناگون، دست به انتشار نشریات و تشکیل   نهادها و تشکلهای متنوع میزنند که در جای خود و در بسیاری از موارد بسیار ارزنده است. انجمن و یا کانون دانشجویان جمهوریخواه، دانشجویان آزاد سوسیالیست، انجمن صنفی دانشجویان، نشریات متنوع سیاسی، اجتماعی،   علمی و هنری ...که به مسائل مختلف دانشجوئی و جامعه و یا به مباحث اختصاصی تئوریک و علمی میپردازند، فضای دانشگاه را به یک محیط فعل و انفعال فکری واقعی تبدیل میکند که فضای تیره اختناق را تا اندازه ای در چهارچوب دانشگاه   کنار میزنند و دانشگاه را به یک محیط فعال و انفعال ازاد فکری تبدیل میکنند. تردیدی نیست که ایننوع فعالیتها جای تقدیر دارد و باید بیشتر هم   انجام گیرد.
دانشگاه در ایران تاریخا چنین جایگاهی داشته است. در دوران رژیم سلطنتی، علارغم تلاشهایی رژیم، جریانات مختلف فکری   در دانشگاه فعال بوده اند و جریان چپ در دانشگاه سیطره بلامنازعه داشت. پس از انقلاب همه تلاشها برای ایجاد فضای مختنق در دانشگاه و تبدیل دانشگاه به محل خشکی که عقل و شعور از دانشجویان رخت بر بسته باشد به جایی نرسید. نه انقلاب فرهنگی توانست دانشگاه را صحنه تاخت و تاز افکار و رفتار و فرهنگ و عملکردهایی   فلسفه و فرهنگ بن لادنی - طالبانی قرار دهد و نه انقلابات انتخاباتی برای فشار به مردم و دانشگاه خواهد توانست راه به جایی ببرد و نه نمایش های جنگی آمریکا، که بنابر گفته های خود جنگ افروزان نظم نوین جهانی، یک هدفش نابودی دانشگاههای کشور و مراکز فکری و تولید دانش علمی است خواهد توانست کاری کند.
نام دانشگاه با علم و آزادی و تفکر و عدالت خواهی درآمیخته است. هر دانش آموزی که وارد دانشگاه میشود، خودبخود وارد دنیای دیگری میشود که دارای فضایی ازادتر، برابرخواهانه تر، راحت تر، مسئول تر در مقابل جامعه و انسان و...از بیرون دانشگاه است. این فضا نه امروز بلکه حتی پس از انقلاب فرهنگی و بازگشائی مجدد دانشگاهها در اوائل دهه ۶۰ در دانشگاه وجود داشت و محیط دانشگاه را از محیط بیرون دانشگاه متفاوت میکرد. روزنامه کیهان در سال ۶٣ در نوشته ای گلایه آمیز نوشته بود بسیجیانی که با بورس جبهه و خانواده شهدا وارد دانشگاه میشوند در عرض یکماه طرز لباس پوشیدن و حتی حرف زدنشان عوض میشود، دیگر نماز نمیخوانند، ریششان سه تیغه میزنند، پانک میشوند. دخترانی که با بورسیه خانواده شهدا وارد دانشگاه میشوند هم در عرض کمتر از یکماه بشدت تغییر میکنند و.....
روزنامه کیهان در آن زمان از مسئولین دانشگاه میخواست که فضای دانشگاه را حزب الهی کنند و به آنها هشدار میداد. البته وقتی حزب الهی بسیجی جبهه رفته و خانواده شهدا پایش به دانشگاه میرسید، پانک میشد، دیگر نمیشد فضای دانشگاه را کاری کرد و کاری هم نتوانستند بکنند.
از آن روز تا امروز هر دانش آموزی که دانشجو میشود، به سرعت با این فضا روبرو میشود و از آن تاثیر میگیرد و با آن فعل و انفعال میکند. اما این حرکت و این فضای عمومی، کانون و مرکز و تشکلی در دانشگاه ندارد. نشریات دانشجوئی، کانون های دانشجوئی به این فضا و حرکت در دانشگاه کاری ندارند. به تحصیل رایگان، به آزادی پوشش و به هزار تعدی به دانشجو کار ندارند. مطالب نشریات دانشجوئی را فقط مطالب مربوط به مسائل صرف مربوط به سیاست که فقط یک الیت محدود دانشجوئی به آن میپردازد پر کرده است. مشکلات مادی و معنوی و فرهنگی دانشجویان در این نشریات جایی ندارد و یا جای کمی را اشغال میکند. اگر هم در مواردی به این مسائل بپردازند به جای شرح زنده حوادث و پدیده های زنده در دانشگاه، شاهد مقاله تحلیلی خواهیم بود. اما انصافا مقاله تحلیلی در باره مشکلات عمومی دانشجویان هم کمیاب میباشد.
الیت فکری و سیاسی دردانشگاه که نشریات و کانونها و انجمنها را میگرداند، باید نشریات و کانونها و انجمنهای خود را که عموما به مسائل و مشغله های فکری خودشان اختصاص دارد را به انجمن و کانون و نشریه عموم دانشجویان تبدیل کنند و یا ضمن حفظ نشریات و کانونهای خود برای الیت خودشان، در فکر ایجاد نشریات و تشکلاتی که به امور همه دانشجویان   میپردازد اقدام کنند. پیمان پیران باید از تشکیل تشکل دانشجوئی   بر اساس عقیده و جهان بینی عبور کند و به تشکیل تشکل دانشجوئی بر اساس منافع مادی و عینی بپردازد.
پیمان پیران با چنین رویکردی میتواند جهت و دامنه فعالیت سیاسی خود را هم بسیار تغییر دهد. اگر این اتفاق بیافتد، پیمان پیران در ۱۶ آذرهای خود هم به جای صدها، هزاران و میلیونها دانشجو را پشت سر خود خواهد داشت.
 
mahmoudsavadkohi@yahoo.com