روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ آبان ۱٣٨۵ -  ٣۰ اکتبر ۲۰۰۶


جریان سوم هم وارد گود انتخابات می شود
غربی ها می دانند آبشارهای بعدی هم در راه است!
غربی ها و مشکل قطعنامه تحریم ایران
تعطیلات عید فطر بجا بود و دولت باید برای سالهای آینده هم آن را رسمیت دهد
تعطیلات آغاز سال نو مفید است
دولت باید درمورد تعطیلی ها تصمیم مناسبی بگیرد و تعطیلات نوروز را کاهش دهد
شلوغی بانکها و کلافگی مردم
قدرت تشیع به روایت فرزند سیدحسین نصر
وقتی بزرگان در باره مصالح کشور نظر می دهند
 
• روزنامه کیهان با عنوان: راه بی بازگشت نوشته است: راه اندازی دومین زنجیره از ماشین های سانتریفیوژ در نطنز سروصدای چندانی در محافل خبری تحلیلی و حتی دیپلماتیک غرب برنینگیخته است. چنین برخورد منفعلانه و احتیاط آمیزی را لااقل به دو روش می توان تفسیر کرد. یک شیوه این است که فرض کنیم دیپلمات ها و ماموران اطلاعاتی در غرب، شوکه شده اند و مشاهده ناگهانی توان ایران برای توسعه بومی یک تکنولوژی کاملاً سطح بالا آنها را مبهوت کرده است. از حدود چند ماه پیش به طور مداوم و برنامه ریزی شده اخباری از جانب رسانه های غربی منتشر می شد با این مضمون که ایران در راه توسعه فناوری غنی سازی خود به مشکلات عبورناپذیر فنی برخورد کرده و به این زودی ها قادر به رساندن آن به حدی که نگرانی برانگیز باشد، نخواهد بود. همان ایام در ایران، تحلیلگرانی که کم و بیش از روند پیشرفت های تکنیکی در پروژه های هسته ای اطلاع دارند به دنبال پاسخی برای این پرسش می گشتند که هدف غرب از سرهم کردن این دروغ های شاخدار چیست در حالی که بازرسان آژانس در تاسیسات ایران حضور دارند و پیشرفت های ایران را با تمام جزئیات به منابع غربی گزارش می کنند؟ مشکل اینجا بود که اگر غربی ها می دانند ما در حال پیشرفت هستیم چرا اصرار دارند با استفاده از شیوه های عملیات روانی به افکار عمومی خود بقبولانند که زمان زیادی مانده تا فناوری ایران به یک حد (به زعم آنها) خطرناک برسد؟ بهترین پاسخ ـ که هنوز هم می توان از درستی آن دفاع کرد ـ به عقیده نویسنده این است که غرب به دلیل وقوف به ناتوانی خود در کنترل ایران از راه تهدید و فشار و به بن بست رسیدن مسیر شورای امنیت (الگوی چندجانبه) و اقدام نظامی (الگوی یک جانبه) در حال آماده سازی خود برای انجام یک معامله بزرگ با ایران است و به همین دلیل به شدت محتاج آن است که هزینه حیثیتی کوتاه آمدن در مقابل ایران را به حداقل ممکن کاهش دهد. در واقع به آسانی می توان استدلال کرد که استراتژی غرب در مقابل ایران نه برخورد ، نه مجازات و نه حتی فشار بلکه حفظ آبرو ( Face saving ) است و همه اقدامات ظاهراً تند و تیز آنها را هم باید در همین چارچوب تحلیل کرد. غربی ها چاره ای جز پذیرش یک ایران مجهز به فناوری غنی سازی اورانیوم در خود نمی بینند و درست از سر همین ناچاری در حالی که راهی جز کوتاه آمدن ندارند می خواهند با کوچک نمایی برنامه ایران و ابتدایی جلوه دادن آن به مردم خود بگویند اگر به ایران اجازه داده اند غنی سازی خود را حفظ کند به این دلیل بوده که از ناحیه آن تهدیدی حس نمی کرده اند نه به این دلیل که مجبور به این کار بوده اند! این تحلیل کاملاً قابل دفاع و منطقی است که تصور کنیم کوچک نمایی فنی برنامه ایران مقدمه ای برای تن دادن به آن است، چیزی که علائمی آشکار در تایید آن وجود دارد. علائمی همچون پیشنهاد تعلیق زماندار چندماهه از جانب سولانا به مقامات هسته ای ایران در مذاکرات اخیر یا ارسال علائم واضح به تهران در این باره که غرب به مجرد مشاهده یک ترمز در برنامه ایران حاضر به معامله در زمینه غنی سازی در حد تحقیق و توسعه خواهد بود و…که تمامی آنها نشان می دهد معامله با حداقل آبروریزی بهترین گزینه برای غربی ها در مقابل ایران است و آنها خود نیز به این حقیقت واقفند.
ایران ظرف یک سال گذشته رفتاری کاملا معنادار در حوزه فنی ـ تکنیکی از خود نشان داده است. این رفتار از چند الگوی کاملاً مشخص تبعیت می کند: ۱ـ هیچ فعالیت هسته ای تحت هیچ شرایطی دوباره به حال تعلیق درنخواهد آمد ۲ـ هرچه برنامه هسته ای ایران به لحاظ فنی پیشرفت بیشتری بکند، ایران پای میز مذاکره موضع قوی تری خواهد داشت و می تواند امتیازهای بیشتری مطالبه کند. ٣ـ کنترل بحران بین المللی درباره برنامه هسته ای ایران وظیفه دیپلمات هاست نه دانشمندان، یعنی این بحران را ـ تازه اگر بپذیریم که بحرانی وجود دارد ـ باید با استفاده از چانه زنی و مهارت های دیپلماتیک کنترل و حل کرد نه از طریق تعطیلی فعالیت ها و بیکارکردن دانشمندان که در واقع در حکم پاک کردن صورت مسئله است. ۴ـ رفتار ایران تابع تهدید نیست و اگر هم بنا باشد تغییر کند با فشار تغییر نخواهد کرد (استدلال تقویت کننده این اصل این است که هرگونه تغییر رفتار تحت فشار به افزایش بی امان فشارها منجر خواهد شد).برمبنای این چهار اصل، ایران در یک سال گذشته به تعبیر رابرت جوزف معاون خلع سلاح و کنترل تسلیحات رایس، هر دو پای خود را روی پدال گاز گذاشته و با حداکثر سرعت در حال پیش روی است. غرب به خوبی فهمیده است که تا آنجا که به ایران مربوط می شود این یک روند برگشت ناپذیر است و حتی استفاده از ابزارهایی مانند تحریم ـ که اصلاً معلوم نیست چنین ابزاری اساساً وجود خارجی داشته باشد - هم نخواهد توانست تغییری در رفتار ایران به وجود بیاورد. در واقع ایران اراده خود برای هسته ای شدن را به جهان تحمیل کرده است با این فرض که برای دستیابی به چنین جایگاهی در عرصه بین المللی اساساً راهی جز مقاومت و تحمیل اراده خود به زورگویانی که همه چیز را برای خود می خواهند وجود ندارد. از سوی دیگر دست غرب برای تهدید ایران در منطقه خاورمیانه از هر زمان دیگری بسته تر است. در حالی که کار غربی ها برای مذاکره با ایران درباره کنترل اوضاع در عراق و لبنان از درخواست گذشته و به التماس کشیده، چگونه توقع دارند که ایران نسبت به تهدیدهای غلاظ و شداد آنها واکنشی به جز خنده ای از سر استهزا داشته باشد. به این معنا غرب مسلماً می دانسته که ایران در حال تکمیل آبشار دوم است و الان هم می داند که آبشارهای بعدی هم در راه است. در واقع سوال این نیست غربی ها چه می دانند سوال این است که چه می توانند بکنند؟ پاسخ سوال اول هرچه باشد پاسخ سوال بی گمان سخت ناامیدکننده است.
 
• مشکل تحریم ایران و غربی ها
روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان آنچه زیاده خواهان باید بفهمند نوشته است: انگلیس فرانسه و آلمان پیش نویس قطعنامه ای را که برای تحریم مقدماتی ایران در زمینه انتقال اشیا و منابع مالی مربوط به برنامه های هسته ای و موشکی در نظر گرفته اند قرار است فردا دوشنبه در جمع سفرای کشورهای ۱+۵ به بررسی مجدد بگذارند. این پیش نویس هنگامی که روز پنجشنبه در جلسه سفرای این ۵ کشور در سازمان ملل که در محل نمایندگی انگلیس در سازمان ملل برگزار شد مطرح گردید سفرای چین و روسیه درعین حال که با اصل گفتگو درباره جستجوی راه حلی برای فعالیت های هسته ای ایران موافقت نشان دادند یکبار دیگر تحریم را اقدامی غیراصولی دانستند. جلسه دوشنبه برای اینست که آمریکا و سه کشور اروپائی انگلیس فرانسه و آلمان فشار بیشتری بر روسیه و چین وارد کنند تا اینکه بتوانند توافق این دو کشور را برای تحریم بگیرند و سپس متن قطعنامه را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح نمایند.در پیش نویس این قطعنامه پیشنهادی از کشورهای عضو سازمان ملل خواسته شده تحریم هائی در زمینه های هسته ای و موشکی علیه ایران اعمال کنند. مسدودکردن سرمایه های مربوط به برنامه های هسته ای و موشکی ایران و ممنوعیت سفر برای دانشمندان هسته ای و تسلیحاتی ایران نیز بخشی از این پیش نویس است.نکات کلیدی این قطعنامه که آمریکا بانی اصلی آنست ولی توسط انگلیس فرانسه و آلمان ارائه شده اینها هستند:
شورای امنیت سازمان ملل براساس بند ۷ منشور سازمان ملل عمل می کند و معیارهای ضروری را تحت بند ۴۱ این منشور اتخاذ می نماید. معیارهائی را برای جلوگیری از انتقال اشیا و منابع مالی مربوط به برنامه های هسته ای و موشکی ایران اتخاذ می کند. ساخت رآکتور هسته ای شماره یک نیروگاه بوشهر را استثنا قرار میدهد ولی درباره چگونگی برخورد با رآکتور شماره ۲ نیروگاه بوشهر و مواردی که انتقالشان ممنوع شده است بررسی می کند. حمایت فنی آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران را محدود میسازد و اقدامات بعدی را درصورتیکه ایران همچنان از تحریم های تصریح شده در این قطعنامه سرپیچی کند مورد بررسی قرار خواهد داد .
ملاحظه اظهارات وزیر امورخارجه آمریکا در موسسه هریتیج همزمان با ارائه همین پیش نویس نشان میدهد متن این پیش نویس با متن سخنرانی تدوین شده برای خانم رایس منطبق است. وی در این سخنرانی گفت: برای آنکه جامعه بین المللی معتبر باشد باید اکنون قطعنامه ای را تصویب کنیم که ایران را برای سرپیچی اش مسئول میداند. ایران باید توجه دقیقی به تحریم های گسترده ای که علیه کره شمالی پس از آزمایش هسته ایش اعمال می شود داشته باشد. ایران چگونگی پاسخگوئی جهان به رفتار کره شمالی را تماشا می کند و اکنون می تواند ببیند که جامعه بین المللی با این رفتار مقابله خواهد کرد .
در همین حال دیگر مقامات آمریکائی نگرانی خود را از عدم همراهی روسیه و چین با توطئه ای که علیه ایران تدارک دیده اند کتمان نمی کنند. خبرگزاری فرانسه از قول شان مک گورمک سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا نوشت: میدانیم که روسها نسبت به این تاکتیک ها نگرانی هائی دارند و از بکارگیری فشارهای زیاد و با سرعت زیاد علیه ایرانی ها نگرانند قطعاً ما دیدگاهشان را درک می کنیم. منطقی در این زمینه وجود دارد که آنها به روشنی آنرا برای ما بیان کرده اند انتظار داریم تغییراتی ایجاد شود. سخنگوی وزارت امورخارجه چین نیز با بیان این جمله که: پیش نویس قطعنامه جدید سازمان ملل درباره ایران باید به حل صلح آمیز مساله هسته ای تهران کمک کند نگرانی خود را از نیات آمریکا و سه کشور اروپائی ابراز کرد. لیوجیان چائو افزود: چین آشفتگی بیشتر در خاورمیانه را انتظار ندارد و موضع خود مبنی بر حل مساله هسته ای ایران از طریق مشاوره و گفتگو را حفظ کرده است . لی جون هوآ یک عضو هیات چینی سازمان ملل نیز گفت: با توجه به اینکه درهای تلاشهای دیپلماتیک همچنان باز است چرا باید برای تحریم ها عجله کنیم براساس ارزیابی ما تحریم ها کمکی نخواهند کرد.
مهمتر آنکه دولت انگلیس نیز به دست یافتن به توافق در شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب قطعنامه مورد نظر آمریکا و سه کشور اروپائی علیه ایران امید چندانی ندارد.
امیر جونز پری سفیر انگلیس در سازمان ملل می گوید: رسیدن به توافق درباره پیش نویس مورد نظر میان ۱۵ عضو شورای امنیت به زمان نیاز دارد زیرا این یک قطعنامه سخت و فنی است و سیاست های آن فشرده است .
بدین ترتیب قبل از هر چیز اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل بر روی پیش نویس مورد نظر آمریکا و اروپا توافق ندارند. علاوه بر این به اعتراف سفیر انگلیس در سازمان ملل جلب توافق اعضای غیردائم شورای امنیت مشکل بعدی بانیان این قطعنامه است. حتی اگر این مراحل طی شود و قطعنامه مورد نظر آمریکا و اروپا به تصویب نیز برسد همانگونه که یک عضو هیئت چینی در سازمان ملل گفت تحریم ها هیچ تاثیری نخواهد داشت و به بانیان آن برای رسیدن به هدفی که دنبال می کنند هیچ کمکی نخواهد کرد.
در این میان واقع بینی مسئولان ایرانی است که سرنوشت ساز است. واقعیت اینست که داشتن چرخه سوخت هسته ای که غنی سازی نیز بخشی از آنست حق ملت ایران می باشد. این حق را فقط با مقاومت در برابر زیاده خواهی های آمریکا و اعضای اروپائی شورای امنیت میتوان حفظ کرد. همه چیز این دولت ها از اصل عضویت دائمی شان در شورای امنیت گرفته تا برخورداریشان از حق وتو و از زرادخانه های اتمی و زیربار نابود کردن سلاح های اتمی که در اختیار دارند نرفتن همگی خلاف مقررات است. سیاست های دوگانه آنها در برخورد با کشورهای دارای فناوری هسته ای نیز خلاف است. بنابر این همه فشارها باید متوجه خود آنها باشد تا وادار شوند دست از این تخلفات بردارند و هوس زورگوئی به دیگران و زیاده خواهی های قلدرمآبانه را کنار بگذارند.
آمریکا و سایر کشورهای استکباری باید این واقعیت را برای همیشه درک نمایند که در ایران انقلابی هیچکس برای خواسته های خلاف قانون آنها کمترین حسابی باز نمی کند و ملت ایران همراه با مسئولان خود در برابر این زورگوئیها و باج خواهی ها خواهند ایستاد و حق فناوری هسته ای را برای خود حفظ خواهند کرد.
 
• تعطیلات عید فطر بجا بود
دکتر علی مطهری با عنوان تعطیلات بجا در روزنامه کیهان نوشته است:
تصمیم دولت در خصوص افزایش تعطیلی عیدفطر از چند جهت مناسب و بجا بود. اول این که به طور کلی در کشور ما به اعیاد اسلامی باید اهمیت بیشتری داده شود و میراث رژیم گذشته یعنی پررنگ کردن اعیاد ملی و کم رنگ نمودن اعیاد اسلامی باید اصلاح شود، اگرچه به مفهوم درست کلمه، اعیاد اسلامی اعیاد ملی نیز به شمار می رود، زیرا وقتی ملتی یک مکتب و ایدئولوژی را پذیرفت، آداب و رسوم مربوط به آن مکتب از امور ملی او محسوب می شود. سیاست رژیم شاه این بود که نوروز را به عنوان تنها عید ملی بسیار پرشور برگزار کند و در مقابل، اعیاد اسلامی کمرنگ و بی روح برگزار شود. بعد از انقلاب اسلامی نیز تاکنون این نگاه تا حد زیادی بر کشور ما حاکم بوده و اکنون اولین گام برای اصلاح آن توسط دولت اصول گرا برداشته شده است.
جهت دوم مناسب بودن این تصمیم آن است که در میان ما شیعیان به دلیل مبارزات اهل بیت پیامبر(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام با انحرافی که بعد از رحلت رسول اکرم در مسیر جامعه اسلامی ایجاد شد و شهادت آنها در راه خدا، مناسبتهای ذکر مصیبت و عزاداری زیاد است و گاهی خود ما نیز بیش از حد لزوم آن را طولانی می کنیم، لذا دین از نظر یک نوجوان یا یک جوان ما به مظهر عزا و غم و غصه تبدیل شده و چهره دیگر آن که شادیها و اعیاد اسلامی باشد مغفول مانده است. به عبارت دیگر برای اکثر ما شادیها ناشی از غیر دین است و عزا و مصیبتها مربوط به دین، شبیه آنچه که در برخی ادیان تحریف شده وجود دارد که لذات مادی و لذات معنوی با هم جمع نمی شوند، اگر طرف لذات مادی را گرفتی باید از لذات معنوی محروم بمانی، فلسفه ای که از نظر اسلام کاملاً مردود است. سخن علی علیه السلام است که بسا انسانهایی که به گونه ای زندگی می کنند که از بیشترین لذات دنیا و آخرت برخوردارند. اسلام هیچ مرزی میان ماده و معنی قائل نیست و این حقیقت را از سیره رسول خدا به خوبی درمی یابیم. ماه رمضان در واقع ماه شادی است و در اکثر کشورهای اسلامی نیز به عنوان ماه شادی تلقی می شود و در عید فطر مردم لباس نو می پوشند و به دید و بازدید یکدیگر می روند. رژیم شاه در ایران چهره ای عبوس به این ماه داده بود و خوشبختانه کم کم این چهره زدوده می شود. سیاست صدا و سیما در چند سال اخیر مبنی بر شاد کردن فضای این ماه مبارک ستودنی است.
جهت دیگر بجا بودن این تعطیلات، تشویق و قدردانی از روزه گیران و کسانی است که این عید را که در واقع عید خلقت و آفرینش است و گویی انسانها آفرینشی جدید یافته اند با تمام وجود درک و لمس می کنند، خصوصاً نوجوانان دختر و پسر که به سن تکلیف رسیده اند و برای اولین بار یک ماه روزه گرفته اند و طبعاً سختیهایی را تحمل کرده و نیاز به استراحت کوتاهی دارند.
امید است این اقدام دولت مقدمه ای برای رسمیت یافتن این تعطیلات برای سالهای آینده باشد و طبعاً نقایصی که امسال وجود داشت مانند عدم فرصت برای برنامه ریزی و سختی دریافت پول از عابر بانک ها برطرف خواهد شد. البته لازم است تعطیلات غیر ضروری نیز از تقویم کشور حذف شود. نگارنده قبلاً طرحی را در خصوص سامان یافتن تعطیلات رسمی کشور در قالب یک مقاله ارائه کرد که در برخی روزنامه ها درج گردید و برای برخی نهادها و مقامات کشور نیز ارسال گردید و قرائن نشان می دهد که بی تاثیر نبوده است .
 
• تعطیلات آغاز سال نو
حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران نظر خود را پیرامون تعطیلات چهار روزه اخیر با عنوان تعطیلات در ایران در سایت خود نگاشته که روزنامه کارگزاران آن را به این شرح نقل کرده است: در یکی از بازدیدهایی که از کارخانجات اتومبیل سازی دوو کره جنوبی داشتم به عمق مشکل پی بردم. در آن بازدید کارخانه ای را مشاهده کردم که با ۲۰ هزار کارگر سالانه ۲۰۰ هزار دستگاه خودرو مدل تیکو تولید می کرد که برای طبقه متوسط و پایین جامعه خودرو مناسبی بود، من به طرف کره ای که آن زمان شریک کرمان خودرو بود پیشنهاد کردم، مشابه آن کارخانه را در ایران بسازیم، پاسخ هیات کره ای این بود که با توجه به میزان بالای تعطیلات در ایران مشابه این کارخانه در ایران، اقتصادی نخواهد بود. وقتی به طور جدی بحث کردیم مشخص شد در کره از هشت هزار و ۷۶۰ ساعت یک سال، کارخانه شش هزار و ۴۰۰ ساعت فعال است در حالی که در ایران در دو شیفت ما فقط چهار هزار ساعت زمان فعال داشتیم. تعطیلات در ایران بیش از حد متعارف دنیاست.
لایه های چهارگانه تعطیلات در ایران عبارتند از: تعطیلات مربوط به ایران باستان ازجمله روزهای نوروز و سیزده بدر، تعطیلات اسلامی مانند عید مولود، مبعث، عید فطر و عید قربان، تعطیلات مذهبی مانند تاسوعا، عاشورا، اربعین و… و تعطیلات انقلاب اسلامی مانند چهارده و پانزده خرداد و… مسئله بعدی در تعطیلات ایران پیروی تعطیلات از دو تقویم شمسی و قمری است که مشکلی به نام بین تعطیلات و عدم امکان برنامه ریزی را ایجاد می کند و مشکل آخر در تعطیلات ایران عدم هماهنگی تعطیلات مرکز آموزشی با تعطیلی مراکز اداری است. به عنوان نمونه در روزهای آغاز سال نو هر چند تعطیلات اداری پنج روز است ولی به دلیل تعطیلی دوهفته ای مراکز آموزشی عملاً کارهای اداری بعد از چهاردهم فروردین آغاز می شود.
سئوال اساسی که باید در مورد تعطیلات به آن پاسخ داد، این است که آیا تعطیلی مفید است یا خیر؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت اگر تعطیلات برای انجام کاری مهمتر از کار و تلاش باشد آن را باید مفید دانست و در غیر آن صورت موجب زیان جدی است.
اگر تعطیلات برای یک همایش ملی یا مذهبی یا اگر تعطیلی برای استراحت و تجدیدقوا و تامین نیازهای عاطفی و روحی جامعه باشد، مفید است. به عنوان مثال تعطیلی روزهای آغاز سال نو که فرصت مسافرت و دید و بازدید را فراهم می کند یا تعطیلی عاشورا که برای شرکت در مراسم بزرگ مذهبی است برای جامعه مفید است ولی تعطیلی روزهایی مثل پانزدهم خرداد که به حکم امام(ره) روز عزای ملی، نه تعطیل است و عملاً هیچ مراسم خاصی در آن روز وجود ندارد و فقط از آن برای گردش و تفریح استفاده می شود، نمی تواند مفید باشد. برای فراهم شدن زمینه حل مشکلات فعلی، نخستین موضوعی که باید مورد تجدیدنظر اساسی قرار گیرد این است که همیشه تعطیلی معادل تعظیم و تکریم شعائر نیست. متأسفانه دست از کار و تحصیل علم کشیدن در اعتراض به یک موضوع یا بزرگداشت امری مهم، اشتباهی است که در ایران مرسوم شده است. اگر لازمه تعظیم شعائر، دست کشیدن از کار باشد حتماً باید آن را پذیرفت، در غیر این صورت برای تکریم و تعظیم شعائر باید راه های مناسب تری را انتخاب کرد. نکته آخر اینکه تعطیلات برنامه ای و منظم که از قبل اعلام شده باشد، چون زمینه گردشگری داخلی را فراهم و این امر زمینه شناخت ایران، افزایش تولید ناخالص داخلی و اشتغال را ایجاد می کند، مفید خواهد بود. تعطیلات موردی و بدون برنامه، باعث اختلال در خدمات رسانی شده و برای کشور مضر خواهد بود. امیدوارم دولت و مجلس محترم به جای تصمیمات احساسی و گذرا با ساماندهی تعطیلات، زمینه بهره گیری مفید از اوقات گرانبهای ملی را فراهم نمایند.
 
• به شرط کاهش دادن تعطیلات نوروز
روزنامه جمهوری اسلامی هم باعنوان پیش شرط های یک تصمیم مثبت نوشته است: اعلام تعطیل رسمی شدن روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته توسط دولت، به احتمال زیاد با نیت تکریم عید سعید فطر و همراهی با مردم برای تجدید قوا بعد از یکماه عبادت و کار متمرکز و جبران محدودیت های ماه رمضان در مسافرت بود. از این نگاه، این اقدام را میتوان ستود بویژه آنکه نوعی هماهنگی با کشورهای اسلامی است که بسیاری از آنها در مناسبت عید سعید فطر، چند روز تعطیلی دارند و بدین سان، برای این عید بزرگ اسلامی اهمیت و اعتبار در خورشان آن در نظر می گیرند.
با اینحال، این تصمیم دولت به دلایلی که اشاره خواهم کرد، عوارض منفی زیادی داشت که نشان دهنده بموقع نبودن آنست. ابتدا بخشی از عوارض منفی را برمیشمریم، سپس به دلایل و علل آن اشاره خواهیم کرد و در پایان چاره کار را نیز بیان خواهیم نمود…
روزنامه جمهوری اسلامی پس از اشاره به عوارض منفی افزوده شدن تعطیلات و مشکلاتی که از جهات اجتماعی، اقتصادی پیش می آورد چنین ادامه داده است: درباره علل و دلایل بروز این عوارض منفی و مشکلات، لازم است به ناگهانی بودن تصمیم، دیرهنگام بودن و نابهنگام بودن آن اشاره نمائیم.
درباره ناگهانی بودن تصمیم، روشن نمودن این نکته مفید است که در بسیاری از سالها جلو افتادن عید فطر، موجب جابجا شدن ناگهانی یک روز تعطیل رسمی میشود، اما همه میدانند کارهای مقرر اداری و آموزشی و هر قرار و بنائی که دارند در روز بعد از عید فطر انجام میشود و جابجائی تعطیلی عید فطر با جابجا شدن کارها جبران می گردد و لطمه ای به کارها وارد نمیشود، درحالیکه اضافه شدن دو روز بر تعطیلی عید فطر مجال چنین جابجائی و جبرانی را برای مردم باقی نگذاشت و بسیاری از امور بلاتکلیف برزمین می ماند.
همین تصمیم را اگر یکی دو هفته زودتر میگرفتند و آنرا به مردم اعلام می کردند، از آنجا که یک تصمیم دیرهنگام نبود به راحتی زمینه جابجائی ها و جبران ها فراهم میشد و همه چیز مثل خود تصمیم، بهنگام انجام میگردید. در آنصورت دولت نیز بدون آنکه با انتقاد مواجه شود به هدف خود می رسید و به نیت تکریم عید سعید فطر و همراهی با مردم برای تجدید قوا، جامه عمل پوشانده میشد.
اما راه چاره چیست
واقعیت اینست که به دولت برای افزودن بر تعطیلات عید سعید فطر باید حق داد، ولی با دو پیش شرط. اول آنکه تعطیلات نوروز و بعضی از دیگر تعطیلات سالانه کاهش داده شود و دوم آنکه درباره افزودن بر تعطیلات عید فطر از مدتی قبل تصمیم گرفته شود و به مردم نیز اعلام گردد تا اولا مردم برای آن برنامه ریزی کنند و ثانیا جلوی عوارض منفی آن گرفته شود.
تردیدی نیست که با وجود تعطیلات زیاد فعلی، افزودن بر تعطیلات عید فطر و یا هر تعطیلی دیگری بهیچوجه به صلاح کشور نیست. همه باید به این واقعیت توجه داشته باشند که ما یک کشور پرتعطیلات هستیم و این وضعیت به زیان کشور است.
در مورد پیش بینی قبلی و اعلام آن به مردم نیز باید این نکته را یادآور شویم که این مساله اختصاصی به موضوع عید فطر ندارد، در بقیه موارد نیز باید به این واقعیت توجه شود. به روزهای آخر اسفند ماه در تقویم همین امسال نگاه کنید و ببینید که چند تعطیلی رسمی مربوط به ماههای قمری و شمسی در کنار هم قرار گرفته اند و شرایط را برای تصمیمی از قبیل آنچه در عید فطر امسال گرفته شد فراهم ساخته اند. دولت میتواند درباره آن ایام نیز تصمیمی مناسب بگیرد ولی آن تصمیم درصورتی مفید خواهد بود که بهنگام گرفته شود و بهنگام به مردم اطلاع داده شود تا هم مردم و هم مسئولان ادارات و دستگاه ها برای آن روزها برنامه ریزی مناسب نمایند و هیچکس دچار مشکل نشود.
 
• تعطیلی بانکها و کلافگی بانکها
روزنامه جام جم درخبری با عنوان: شلوغی بانک ها مردم راکلافه کرد نوشته است:
دیروز تعطیلی غیرمنتظره ۴ روزه، به کام مردم تلخ شد. شهروندانی که دیروز صبح برای رفتن به محل کار از منزل خارج شدند، با ترافیکی چندین برابر روزهای قبل مواجه شدند.
آنهایی که کارهای اداری، شخصی و بانکی شان از ۴ روز پایانی هفته قبل باقیمانده و انباشته شده بود، مجبور بودند دیروز صبح زودتر از خانه خارج شوند تا در زمان صرفه جویی کرده باشند.
بویژه آن که بانکها هم ساعت ۹ صبح باز می شود و لذا نباید زمان را از دست داد.
دیروز علاوه بر مشکل ترافیک، شعب بانکهای مختلف نیز صفهای طویلی داشت؛ به طوری که در بسیاری شعب، صفها از در شعبه بیرون زده بود. دلیل آن هم، از سوی کارمندان بانک و شهروندانی که خبرنگار ما با آنها گفتگو کرد، تعطیلی ۴ روزه و پیامدهای مختلف آن اعلام شد.
یک کارمند بانک در این باره گفت: دیروز شنبه روز دریافت حقوق کارمندان و بازنشستگان به طور همزمان بود.
با این که بانکها حقوق بازنشستگان راکمی دیرتر از کارمندان آن هم برای جلوگیری از ازدحام شعب می پردازند، اما تعطیلات ۴ روزه این فاصله را از بین برد. وی افزود: همچنین انباشته شدن کارهای بانکی وقتگیر شاغلان آزاد مانند حواله های بین شهری، نقدکردن چک، دریافت و پرداخت پول نقد و غیره ترافیک زیادی در شعب ایجاد کرد.
نکته دیگری که باعث ازدحام شهروندان در شعب بانکها شد، پایان یافتن مهلت پرداخت قبض خدماتی مانند تلفن ثابت، همراه، گاز و غیره در ساعات اولیه امروز. هفتم آبانماه بود که مردم را مجبور به حضور در بانکها کرد.
با این که تاریخ پرداخت برخی قبوض مانند تلفن ثابت دیروز تمدید شد، اما دیگر دیر شده بود، چرا که ازدحام در شعب بانکها ایجاد شده بود و انتشار دیرهنگام خبر، کمکی به رفع آن نکرد.
خودپردازهای بانکی نیز مشکل دیروز مردم با بانکها بود. با توجه به این که بسیاری از کارمندان و بازنشستگان حقوق خود را از طریق کارت بانکها و خودپردازها دریافت می کنند، اما دیروز ۶۲۰۰ دستگاه خودپرداز موجود عاجز از خدمات رسانی مناسب بودند. این دستگاه ها به دلیل مشکل مخابراتی یا قطع بودند یا مخازن پولشان بسرعت خالی می شد که پر کردن آن مدتی وقت می گرفت که باعث معطلی بیشتر مراجعان می شد.
ادارات دولتی نیز مانند بانکها با ازدحام ارباب رجوع مواجه بودند. یکی از مراجعان به اداره ثبت اسناد بلوار میرداماد می گوید: کاش دولت این تعطیلی ها را اعلام نمی کرد، اما کارمردم بموقع و بدرستی انجام می شد.
 
• نظر دکتر ولی نصر درباره قدرت تشیع
روزنامه ایران در خبرهای ویژه خود با عنوان قدرت تشیع به روایت فرزند سیدحسین نصر نوشته است: دکتر ولی نصر، فرزند پروفسور سیدحسین نصر، از اساتید معتبر دانشگاه های آمریکا که دولت بوش به تازگی توجه زیادی به گفته های او دارد در مقالات اخیر خود توجه دولت بوش را به قدرت غیرقابل چشم پوشی شیعیان در جهان و خاورمیانه جلب کرده و با وجود آن که همانند پدرش ـ که از اساتید مشهور فلسفه اسلامی است ـ هوادار اسلام سنتی است، خواستار کنار آمدن کاخ سفید با جمهوری اسلامی و درک آن به عنوان یک قدرت منطقه ای شده است.
او در مقاله ای در پایگاه معتبر Foreign Affairs نوشته: بزرگ ترین تحول رخ داده در عراق آن بود که اکثریت شیعه این کشور که تا زمان سقوط صدام حسین به هیچ وجه قدرت را در اختیار نداشتند، هم اکنون بیشتر پست های مهم را در اختیار دارند.
وی افزود: اما تغییرات مشابهی نیز در سطحی گسترده تر، از لبنان تا آسیای میانه در حال شکل گیری است؛ حاکمیت براسلام شیعی، دیگر حق انحصاری ایران و فارس ها نیست، قدرت شیعه از ایران و عراق به عربستان سعودی، کشورهای حوزه خلیج فارس و پاکستان و به علت حضور حزب الله به لبنان، گسترش یافته و شکلی فراملی به خود گرفته است. دشمنی های قومی بین اعراب و فارس ها، زمانی که بزرگ ترین رهبر مذهبی عراق، یعنی آیت الله سیستانی ایرانی است زیاد مهم به نظر نمی رسد.
ازسویی دیگر سایت خبری بازتاب مشروح این خبر را چنین گزارش کرده است:
دکتر ولی نصر، فرزند پروفسور سیدحسین نصر، از اساتید دانشگاه های معتبر جهان است و به دلیل تخصص وی در مقوله تشیع و اسلام سیاسی، دولت بوش به تازگی توجه زیادی به گفته های او دارد، چنان که چندی پیش، رایس، وزیر خارجه آمریکا نیز با او دیدار کرده است.
نصر که عضو شورای روابط خارجی آمریکا نیز هست، در مقالات اخیر خود توجه دولت بوش را به قدرت غیرقابل چشم پوشی شیعیان در جهان و خاورمیانه جلب می کند و با وجود آن که همانند پدرش که از اساتید مشهور فلسفه اسلامی است هوادار اسلام سنتی است، خواستار کنار آمدن کاخ سفید با جمهوری اسلامی و درک آن به عنوان یک قدرت منطقه ای است.
او در مقاله ای در پایگاه معتبر Foreign Affairs می نویسد: بزرگ ترین تحول رخ داده در عراق آن بود که اکثریت شیعه این کشور که تا زمان سقوط صدام حسین به هیچ وجه قدرت را در اختیار نداشتند، هم اکنون بیشتر پست های مهم را در اختیار دارند. شهر مقدس نجف، هم اکنون بیش از هر زمان دیگری، پایتخت مذهبی جامعه شیعیان جهان است. زایران بسیاری از دور و نزدیک برای زیارت مقابر مقدس نجف و کربلا به این شهرها می آیند و پیوندها و روابط آنان با حکومت شیعه ایران از هر زمان دیگری بیشتر و قوی تر شده است.
اما تغییرات مشابهی نیز در سطحی گسترده تر، از لبنان تا آسیای میانه در حال شکل گیری است؛ حاکمیت بر اسلام شیعی، دیگر حق انحصاری ایران و فارس ها نیست. قدرت شیعه از ایران و عراق به عربستان سعودی، کشورهای حوزه خلیج فارس و پاکستان و به علت حضور حزب الله به لبنان، گسترش یافته و شکلی فراملی به خود گرفته است.
دشمنی های قومی بین اعراب و فارس ها، زمانی که بزرگ ترین رهبر مذهبی عراق؛ یعنی آیت الله سیستانی ایرانی است زیاد مهم به نظر نمی رسد.
در چهار آگوست وال استریت ژورنال در مطلبی به قلم پیتر والدمن نوشت: دولت بوش توجه زیادی به گفته های دکتر نصر دارد. دو تن از مقامات سیاست خارجی کاخ سفید نیز در یکی از سخنرانی های او در واشنگتن در ماه آگوست حضور یافته و کاندولیزا رایس نیز با او دیدار داشته است، اما هنوز هم تأثیر او بر سیاست آمریکا مشخص نیست.
نصر معتقد است آمریکا باید بپذیرد که ایران در حال ایفای نقش یک قدرت منطقه ای است و باید به جای تلاش در سرنگونی رژیم تهران، با آن کنار آمده و مذاکرات را با رهبران ایران آغاز کند.
به عبارت دیگر، نصر پیشنهاد می کند که آمریکا، سیاستی واقع گرا و شمول گرایانه را دنبال کند که در تضاد با توصیه های برنارد لوئیس ، از کارشناسان تاریخ اسلام است که نفوذ بسیاری در دولت بوش دارد. او معتقد بود که دمکراتیزه کردن عراق، منجر به فروپاشی دیکتاتوری های همسایه عراق و اول از همه ایران می شود!
به باور نصر، سیاست آمریکا باعث ایجاد نخستین کشور شیعی عرب شده است که هم جهت با علایق ۰۵۱ میلیون شیعه سراسر جهان است، اما سیاست آمریکا هنوز هم وفادار به رویه قدیمی آنان مبنی بر تسلط اهل تسنن بر خاورمیانه بزرگ است.
نصر در مجله Foreign Affairs درصد شیعیان کشورهای مختلف را این گونه بیان می کند:
ایران، ۹۰ درصد؛ آذربایجان، ۷۵ درصد؛ بحرین، ۷۵ درصد؛ عراق، ۶۵ درصد؛ لبنان، ۴۵ درصد؛ کویت، ٣۰ درصد؛ پاکستان، ۲۰ درصد؛ افغانستان، ۱۹ درصد؛ قطر، ۱۶ درصد؛ عربستان سعودی، ۱۰ درصد؛ امارات عربی متحده، ۶ درصد و سوریه، ۱ درصد.
این درصدها، تنها شامل شاخه شیعیان دوازده امامی است. دیگر انشعابات شیعه نیز عبارتند از علوی های ترکیه، علوی های سوریه وفادار به سلسله اسد، اسماعیلیان که تعداد زیادی در افغانستان پیرو آنان هستند که این تعداد در پاکستان بیشتر است.
به طور سنتی دیپلماسی واتیکان، به روش واقع گرایانه مد نظر ولی نصر، بسیار نزدیک تر است تا سیاست تغییر رژیم که از سوی نومحافظه کاران آمریکایی دنبال می شود.
دکتر ولی نصر، ۴۶ ساله، از اساتید سازمان امور امنیت ملی در مدرسه تحصیلات تکمیلی Naval است. او سابقه تدریس در دانشگاه های سن دیگو ، کالیفرنیا ، توفتس را دارد و نویسنده کتاب هایی مانند دمکراسی در ایران انتشارات دانشگاه آکسفورد، احیای شیعه ، کشتی بزرگ اسلام و…پ ویراستار دایرهالمعارف اسلام دانشگاه آکسفورد است.
کارهای او در زمینه اسلام سیاسی و سیاست تطبیقی جنوب آسیا و خاورمیانه در مجلات گوناگون و معتبر جهانی منتشر شده و همچنین از دست اندرکاران تهیه دایرهالمعارف اسلام مدرن آکسفورد و دایرهالمعارف سیاست و مذهب است.
کارهای او به زبان های مختلفی از جمله عربی، ترکی، اندونزیایی، فارسی، چینی و اردو ترجمه شده است. نصر در سال ۱۹۹۱ دکترایش را از موسسه تکنولوژی ماساچوست، فوق لیسانس خود را از مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر و لیسانس خود را نیز از دانشگاه توفتس گرفت. وی پسر دکتر سیدحسین نصر، متولد تهران و بزرگ شده ایران است.
 
• نظر بزرگان درباره مصالح کشور
روزنامه اعتماد ملی باعنوان: بزرگان و مصالح کشور نوشته است: اظهارات علی اکبر ناطق نوری به عنوان یکی از یاران صدیق انقلاب و یکی از شخصیت ها و استوانه های نظام اسلامی محل تأمل دارد. سابقه طولانی در مبارزات سیاسی و تجارب گرانقدر مدیریتی در پست های مختلف اجرایی و پشت سر گذاردن فراز و نشیب های فراوان در وی پختگی و خردورزی قابل اتکایی به وجود آورده است لذا نمی توان از کنار اظهارات ایشان به سهولت و سادگی گذشت.
آنچه این روزها بر پیکره و بستر سیاسی جامعه ایران می گذرد آرامش و طمأنینه را از همه علاقه مندان به انقلاب، راه امام(ره) و نظام اسلامی گرفته است. تاکید ناطق نوری مبنی بر لزوم مشارکت تمام نیروهای معتقد به اسلام، انقلاب و نظام بیانگر وضعیت خطیری است که کشور در آن قرار دارد. حجم وسیع مشکلات و دایره گسترده بحران های مختلف ضرورت استفاده از تمامی ظرفیت های نظام اسلامی را فارغ از دسته بندی های سیاسی ضروری می سازد.
درحالی که در تمام نظام های سیاسی شناخته شده و پیشرفته جهان معاصر وجود جریان ها و احزاب مختلف و سلایق گوناگون زمینه های مشارکت تمام ظرفیت های نظام سیاسی را فراهم می آورد، سختگیری ها و کج سلیقگی ها و حذف عناصر کارآمد نظام و انقلاب در حکم ضربه زدن به ذخایر عظیم و پتانسیل های انباشته شده جمهوری اسلامی است. این سخنان آنگاه از اهمیت مضاعفی برخوردار می شود که یادمان باشد انتخابات مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا یک بار دیگر متولیان امر را در دوراهی خطرناکی قرار می دهد. یا به سنت و سیاق نامطلوبی عمل می کنند و دایره یاران انقلاب و نظام را تنگ تر و تنگ تر می کنند و یا با خردمندی و هوشیاری به کشور و نظام اسلامی این امکان را می دهند که از تمام ظرفیت های موجود به بهترین شکل بهره ببرد. گردنه های سخت و سهمگینی پیش روی نظام قرار دارد. این کمال بی خردی است که بخشی از یک جریان سیاسی تصور کند هم ظرفیت همپوشانی جریان راست را دارد و هم می تواند خلأ عدم حضور و مشارکت نیروهای اصلاح طلب در کشور را پر نماید. مدیریت کشور و آینده نظام اسلامی با موانع و مشکلات پیچیده ای روبه رو است. در حالی که در یک نگاه کارشناسانه چه بسا استفاده از تمامی ظرفیت های موجود نتواند برطرف کننده معضلات باشد، حذف یک جریان قدرتمند سیاسی به هیچ وجه به مصلحت و صلاح کشور، انقلاب اسلامی و نظام نباشد. سخنان ناطق نوری که عمری را در راه خدمت به انقلاب و نظام اسلامی سپری کرده می تواند راهنما و الگوی مناسبی برای تمامی جریان های سیاسی کشور باشد که جز با همدلی، اتحاد و بسیج تمام امکانات کشور راه به جایی نخواهیم برد.
 
• جریان سوم در گود انتخابات
روزنامه آینده نو باعنوان: جریان سوم آمد نوشته است: طرفداران آیت الله مصباح یزدی در انتخابات خبرگان، سرانجام با فهرستی جداگانه تحت عنوان نخبگان حوزه و دانشگاه در استان تهران وارد عرصه رقابت های انتخاباتی شدند تا یادآور تحلیل آن دسته از فعالان سیاسی باشند که ظرف ماه های گذشته از بروز یک جریان سوم در انتخابات خبرگان با محوریت مصباح یزدی خبر داده بودند. چندی پیش جلالی، مسئول دفتر آیت الله مصباح یزدی در گفتگو با ایسنا اعلام کرده بود که ستادهای خودجوش طرفدار رئیس موسسه آموزشی امام خمینی (ره) در انتخابات خبرگان فعالیت خود را آغاز کرده اند و گفته بود: این ستادها بیشتر حول محور جامعتین (جامعه مدرسین و جامعه روحانیت) فعالیت و از فهرست منهای هاشمی حمایت می کنند. قاسم روانبخش یکی از نزدیکان مصباح یزدی پیش از این به ایسنا گفته بود: حاج آقا مصباح یزدی گفته اند که لیست نمی دهند. ولی خب ستادهای خودجوش شکل گرفته اند و فعالیت می کنند. روانبخش ادامه داد: این ستادهای خودجوش متشکل از دانشگاهیان و حوزویان است. آنها افراد اصلح را از لیست های مختلف انتخاب و به عنوان یک فهرست منتشر و از آن حمایت می کنند. مثلا ممکن است چند نفر را در لیست جامعه مدرسین به عنوان اصلح یا صالح قبول نداشته باشند و چند نفر دیگر را که به صورت مستقل کاندیدا شده اند که لیاقتشان از برخی کسانی که در لیست هستند، بیشتر است. ممکن است مردم دوست نداشته باشند تابع محض لیست ها باشند و کسانی را انتخاب کنند که دارای مساله هستند. وی گفت: فهرست انتخاباتی ستادهای خودجوش مردمی برای انتخابات خبرگان با فهرست نخبگان حوزه و دانشگاه، برای استان تهران تهیه شده است. قاسم روانبخش که خود عضو شورای شهر قم است و برای دور سوم شورای شهر قم نیز ثبت نام کرده است ـ در گفتگو با ایسنا با بیان اینکه جمعی از نخبگان حوزه و دانشگاه در تهران درصدد برآمدند فهرستی را متشکل از افرادی که دارای صلاحیت هستند، تنظیم کنند. اظهار داشت: این لیست با لیست جامعتین دارای اشتراکاتی است، ولی اختلافاتی نیز دارد و ملاک تهیه این لیست صلاحیت افراد بوده است. وی همچنین با بیان اینکه طبیعی است که در انتخابات خبرگان لیست های مختلفی مطرح شود ادامه داد: ممکن است برخی از افرادی که در لیست جامعتین هستند، مورد تایید مردم، نخبگان و افراد حوزه و دانشگاه نباشند، البته به قول آیت الله مصباح یزدی، لیست انتخاباتی برای کسی حجت شرعی نمی آورد. روانبخش با تاکید بر اینکه لیست نخبگان حوزه و دانشگاه نفی کننده لیست جامعتین نیست اظهار داشت: این لیست بعد از اعلام صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان اعلام خواهد شد. وی گفت: البته ممکن است برای انتخابات خبرگان در استان تهران ۱۶ نفر در این لیست قرار نگیرند؛ چرا که ملاک صلاحیت بیشتر است و کسانی معرفی می شوند که از صلاحیت لازم برخوردار باشند. این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که افراد شاخص این فهرست کدامند؟ گفت: در این لیست قطعاً آقایان هاشمی و حسن روحانی حضور نخواهند داشت. وی افزود: برای انتخابات شورای شهر نیز ائتلاف پیروان امام و رهبری همسو با دولت اسلامی در قم وارد عرصه انتخابات خواهد شد و سعی دارد حضوری فعال در انتخابات داشته باشد.