گفتگو با منیژه غفاری مشاور روان درمانی در باره خشونت جنسی
رسوائی دو چهره ی محبوب
مهین میلانی
•
حالا ماجرای ژیان قمیشی اومد بیرون. برای اینکه یک نفر گفت دیگه بسه. من و تو می دانیم چه تعداد مرد در این دنیا خشونت جنسی دارند و هیچ کس از آن اطلاعی ندارد. می دونی وقتی که زنان صحبت می کنند چرا می گن نمی آن؟ اولاً خیلی هاشون می دونند که وقتی وارد سیستم قانونی می شن، توسط خود سیستم اذیت می شن. توسط خود سیستم قضاوت می شن. این یک ستم بنیادین است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲ دی ۱٣۹٣ -
۲٣ دسامبر ۲۰۱۴
ژیان قمیشی در روز هشت ژانویه در دادگاه حاضر خواهد شد تا ثابت کند که با زنانی که علیه او شکایت برده اند که او آنها را کتک زده، نفسشان را حبس کرده و دست در گلویشان گذاشته، توافق (کانسنت) داشته است تا در سکس خشن نقش غالب و مغلوب بازی کنند. ژیان قمیشی ادعای خود را مبنی برجرم پنجاه میلیونی به خاطر بی اعتبار کردن شهرتش علیه سی بی سی پس گرفت و علاوه بر آن می بایست هجده هزار دلار به این کورپوریشن بابت هزینه های وکالت و دادگاه پرداخت کند. او با ضمانت صد هزار دلار از زندان آزاد شد، پاسپورتش را ضبط کردند و موظف است در خانه ی مادرش زندگی کند. وی یکی از تواناترین وکلای "پی آر" را استخدام کرده است تا از او دفاع کند.
برنامه Q در اواخر سال ۲۰۱۴، با صدای ابریشمین و اغواگر ژیان قمیشی، هر روز به طور میانگین حدود ٨۵٨,٨۰۰ شنونده در آمریکا داشته است. و تعداد شنوندگان آن گاهی نزدیک به ۷ میلیون نیز رسیده است. ۱۶۰ ایستگاه رادیویی این برنامه را در آمریکا پخش می کرده اند. ژیان قمیشی ۵۰۰۰۰۰ دلار در سال درآمد داشته است، چیزی حدود سه برابر هم ردیفان خود در سی بی سی. او در فستیوال بین المللی رادیو ی ۲۰۱۲ در نیویورک به عنوان بهترین مجری تاک شو انتخاب شد. یک کارمند سابق سی بی سی می گوید ژیان قمیشی سوپاپ اطمینانی بود برای این کورپوریشن.
پس از علنی شدن ماجرای ژیان قمیشی، رسوائی بیل کازبی در سال دو هزار و پنج با شکایت زنی مبنی بر اینکه بیل کازبی، بازیگر محبوب آمریکائی، به او داروی بیهوشی داده و به او تجاوز کرده است، حال دوباره مطرح می شود، و از طریق شکایت سیزده زن دیگر که به شکل مشابهی مورد تجاوز جنسی بیل کازبی قرار گرفته بودند، در ماه گذشته سر تیتر رسانه ها می گردد.
این هر دو ماجرا تجاوز به زنان به طور عموم را به بحث عمومی دو کشور آمریکای شمالی تبدیل کرد. و این سئوال اساسی که چرا زنان وقتی به آنها تجاوز می شود گزارش نمی کنند؟ و اصولأ توافق (کانسنت) چیست و در ابعاد گوناگون در چه شرایطی درست است؟ بر طبق فیلم مستند "۵۰ Shades of Grey" طرفین گاهی قرارداد کتبی می نویسند قبل از هرگونه عملی و می بایست بر اساس آن قرار داد عمل کنند. آیا اصولاً کانسنت بر سکس خشن که در آن طرفین یکدیگر را کتک می زنند، همدیگر را با طناب و مچ بند می بندند، و دیگر حرکات خشن انجام می دهند، می تواند مطرح باشد؟
بدین منظور گفت و گویی دارم با منیژه غفاری. وی در بیست سال گذشته به عنوان مشاور روان درمانی در "WAVAW"، یکی از سیزده مرکز تجاوز جنسی در کانادا، و"ترای سیتی ترانزیشن سوسایتی" در پورت کوکیتلام به طور روزمره با زنانی سرو کار داشته است که تحت خشونت خانوادگی و تجاوزات جنسی قرار گرفته اند.
مهین میلانی
مهین میلانی: ماجرای ژیان قمیشی رو چگونه می بینید؟
منیژه غفاری: من هنوز دارم تو کله ام این ماجرا رو شکل می دم. ولی یک چیزهایی به نظر من شکی درش نیست. یکی اینکه اینها مردهایی در قدرت هستند و از جایگاه قدرتشون استفاده می کنند. این مسئله ابعاد متفاوتی دارد . به خاطر اینکه ژیان قمیشی رنگین پوست هست، مردیست در قدرت و خیلی مشهور، و در عین حال در ارتباط با کینک سکس. آنچه ما در اطاق خواب صورت می دهیم و با هرکس، به هیچ کس ارتباطی ندارد، مگر اینکه کانسنت (توافق) نباشد. در واقع آنچه ماجرای ژیان قمیشی بحثش رو مفصل می کنه اینه که این زن ها کانسنت نداشتند. یا در واقع ادراکی که ژیان قمیشی از کانسنت داشت متفاوت بود. به خاطر همین وقتی در باره ی خشونت های جنسی صحبت می کنیم، این یکی از مهمترین مسائلیه که به حساب مورد نظر باید قرار بگیره. آیا توافق بوده یا نه. خیلی مواقع وقتی به دادگاه هم می ره - اون کمتر از دو درصدی که می ره به دادگاه - کاری که می کنند می خوان ببینند توافق بوده یا نه. و تازه توضیح توافق هم خیلی جالبه که مورد به مورد می پرسند آیا "نه" گفتی یا نگفتی و آیا تو چه جوری گفتی. آیا این زن ها با ژیان قمیشی توافق کردند، این جور که مشخصه توافق نکردند، و او از جایگاه قدرتش استفاده کرده و به قول معروف خودش روتحمیل کرده. وقتی صحبت از توافق می کنیم یعنی باید توجه داشته باشیم که در هر مقطعی از رابطه هر طرف می تونه اون رو متوقف کنه. مسئله ای را که معمولاً مردم اطلاع ندارند اینست که می گویند خوب وقتی آمدی به خانه ام یعنی توافق کردی. در حالی که چنین چیزی نیست. وقتی صحبت از توافق در یک ارتباط می شود، تو وسط ارتباط هم می تونی بگی من تا همین حد راحتم. و طرف مقابل موظفه متوقف بکنه. ولی متاسفانه چند تا موضوع خیلی اساسی هست. یکی اینکه آیا اصولا آدم ها معنای توافق را می فهمند؟ اگر زنی یا - تجاور جنسی علیه مردها هم هست ولی اغلب اعمال خشونت علیه زن هاست: ٨۴ در صد. در هرحال فرد نباید زیر تاًثیر مواد مخدر یا مشروب باشه یعنی توانائی ذهنی داشته باشه. مثلاً خیلی از مواقع اگر تو ناتوانی ذهنی داری، یا تحت تأثیر داروی تجویز شده هستی نمی تونی کانسنت بدی، چون طرف می تونه سوء استفاده بکنه. اگر ناتوانی های فیزیکی داشته باشی یعنی سیستم قدرتی برابر نباشه طبیعتاً کانسنت نمی تونه صورت بگیره. بر فرض وقتی او رئیس هست، مدیر هست، و من برای او کار می کنم، او بر من قدرت دارد، کسی که مرا تحت نظر دارد. چون خیلی از خشونت های جنسی سر کار صورت می گیره یا از طریق کسانی که قدرت روی طرف دارند. و معمولا در این جور مواقع می گن تو خودت قبول کردی حرفی نزدی. بر فرض اون زن اگر می گفت "نه" بعد چه اتفاقی می افتاد. طبیعتا خیلی مواقع برای اینه که شغلشون رو از دست ندن یا اگر می خوان بر فرض تو یک روندی رشد بکنند، می ببینند نمی تونند مگه اینکه توافق هایی بکنند. آیا اینها کانسنت هست؟ نه. خیلی مواقع مسائل امنیت، امنیت فردی ات، امنیت شغلیت، امنیت روحی ات، اینکه پشت سرت مشکلاتی پیش نیاد، حرفی زده نشده همه ی اینها وقتی اون امنیت مورد تهدید قرار می گیره، باز مجددا کانسنت اعتبار خودش رو از دست می ده. یعنی در واقع این توافق کردنش بر اساس میلش نیست. بر اساس اجباره. کانسنت یعنی من یک چیزی رو قبول می کنم براساس اینکه خودم هم اون رو دوست دارم. بعضی وقت ها من توافق بر چیزی می کنم چون مورد تهدید قرار گرفته ام، به طور نمونه خشونت های جنسی درون ازدواج که مسئله ی بسیار رایجی است. توی خیلی از فرهنگ ها، از جمله فرهنگ آمریکای شمالی، می بینیم که طرف اگر از یک فرهنگ سنتی تر برآمده باشد، می گوید تو زن منی این وظیفته وظیفه ی زن بودنته که نیازهای من رو برطرف کنی. این خشونت جنسی محسوب می شه. ما وقتی مشتری ها مون می آن اول ارزیابی می کنیم ببینیم مورد مناسبی برای پروژه ی ما هست که روش کار بکنیم؟ در این مواقع از زن ها با فرهنگ های مختلف از جمله زن های سفید پوست وقتی سئوال می کنی که در زندگی ات خشونت خانوادگی داشتی؟ می گه آره. خشونت هات چی بوده، خشونت فیزیکی؟ آره، من رو کتک می زنه. عاطفی؟ بله. روحی؟ بله. جنسی چطور؟ می گه نه! بعد می گم خوب بذار من توضیح بدم. آیا هیچ وقت شده که تو مجبور بشی رضایت بدی؟ یا "نه" گفتنت برات ایجاد خطر بکنه که مجبور بشی تن بدی، یعنی در واقع خودش رو بر تو تحمیل بکنه؟ اغلب مواقع جواب آره است. یعنی خیلی از زن های ما توضیح دقیقی از خشونت جنسی ندارند.
قرارداد جنسی دو نفر هر چه هست به خودشون مربوطه
تو به عنوان اینکه نیاز خودت رو می خوای برآورده کنی وارد یک رابطه ی بدنی با کسی می شی. حالا این که قرارداد اون دو نفر چیه به خودشون مربوطه تا زمانی که تمایل و توافق طرفین به صورت برابر صورت بگیره، راجع بهش صحبت بشه، راجع بهش حرف بشه که من تا این حد راحتم. بعد برای خودشون کد می ذارن. اگر مثلاً طرف کاری کرده که من دوست ندارم یک کدی می ذارم و برفرض می گم سیا. کلمه ی سیا رو به کار می برم یا مثلاً سی. وقتی می گم سی یعنی متوقفش کن. بنابراین کسانی که وارد هر نوع ارتباط سکسی از جمله کینک سکس می شوند، دید روشنی دارند از اینکه چگونه امن باشند. رفتار سکشوال آنها در یک چهارچوب مطمئن برای هر دو طرف هست. حالا برگردیم به مسئله ی ژیان قمیشی. او از جایگاه قدرتی که داشت استفاده کرد. خوب طبیعتاً خیلی ها می آن با او به عنوان کسی که مشهور هست گفت و گو کنند، یا مثلاً وقتی او بهشون پیشنهاد می کنه طبیعتاً براشون خیلی جذابیت داره که فلانی از من تقاضا کرده که فرض کن برم خونه اش. ولی اینها تقاضا نکردند که وقتی من می آم خونه ات چه جور رفتاری داشته باشی. فقط وارد خونه شدند. برای هیچ چیز دیگری توافق نکردند. حالا باید ببینیم تو دادگاه چه چیزهایی پیش می آد. ولی براساس ریپورت های مختلفی که من از زن های مختلف خوندم خیلی هاشون وقتی وارد خونه شدن شوک روانی شدند. چون برای مثال بدون مقدمه ای، بدون هیچ صحبتی، بدون هیچ گفت و گویی ژیان قمیشی رفتار کینکی بودنش رو جلوه می داد بدون اینکه طرف مقابل توافق بکنه، یا تا چه حدی قبول بکنه، یا حتی وقتی هم می گفتند که قبول می کردند به حساب حدش مورد صحبت و گفت و گو قرار نگرفته بود.
آیا صدا شنیده می شود؟
البته بحث را باید وسیع تر کرد. وقتی ما صحبت از خشونت علیه زنان می کنیم، باید ببینیم چه کسانی هستند که صدا دارند. شما می بینید ما در مورد زنان بومی سرخ پوست در ونکوور صحبت می کنیم و خشونتی که ده ها سال هست بر علیه آنها صورت می گیره، اما صدای آنها شنیده نمی شه. یک حرکتی هست که می گویند آی زن ها بیاین صحبت بکنید. زن ها همیشه صحبت می کردند. همیشه حرفشون رو می زدند. ولی خیلی مواقع وقتی که حس امنیت نکنند، وقتی قضاوت بشن، وقتی هویت انسانی شون مورد علامت قرار بگیره یا اعتبار فردی شون مورد سئوال قرار بگیره به خاطر اینکه رنگین پوستند، به خاطر اینکه فقیرند، به خاطر اینکه کارگر سکس اند طبیعتاً این صدا ازشون دزدیده می شه. از طریق خود سیستم حاکم. از طریق فرهنگ غالب اجتماعی. بعد میان میگن چرا خانم ها نمی آن صحبت کنند؟ چرا ریپورت نمی دن. به خاطر اینکه وقتی میان ریپورت بدن در واقع به جایی کشیده نمی شه.
مهین میلانی: به خودشون بر می گرده
منیژه غفاری: دقیقا
مهین میلانی: در سال ۲۰۰۵ از طرف زنی شکایت شد که بیل کازبی به او دارو داده، بعد بدون اینکه خود زن که هوشیاری اش را از دست داده بود متوجه شود، بیل کازبی به او تجاوز کرده است. بیل کازبی فقط یک معذرت خواهی می کند. بعد که می بیند زن صدایش بلند تر شده است، به او تقاضا می کند که مخارج تحصیلش را بپردازد که او را در واقع خریده باشد. و بعد به مطبوعات می گوید ببینید ما می رویم به مردم کمک می کنیم و آنها چه حرف هایی برای ما در می آورند. ولی ماجرا به آن صورت پیگیری نمی شود تا اخیراً که تعداد زیاد تری از زنان بعد از ماجرای ژیان قمیشی تجاوزات مشابهی را علیه بیل کازبی علنی می کنند. حالا هم می گویند که امر عطف به ماسبق است ( ماجرا بر می گردد به سال های هفتاد و هشتاد). بیل کازبی یک چهره ی مورد علاقه ی مردم بود و هیچ کس حرف آن زن را نمی پذیرفت.
منیژه غفاری: بله. همین طور است. این افراد از سیستم قدرتی خودشون استفاده می کنند. این سیستم قدرتی که می گیم اتفاقاً توضیح مشخص خودش رو داره. دسترسی به میدیا دارند، دسترسی به پول دارند که می تونند وکیل قدرتمندی بگیرند. بلند گوهای متفاوتی دم دستشون هست که می تونند ماجرا را به شکل دیگری نشان بدهند.
مواری مانند مورد بیل کازبی بعد متفاوتی داره. هر دو تا خشونت علیه زنان است. در این شکی نیست. نمی خوام سوء تفاهم بشه. ولی بیل کازبی کاری رو که کرد زن ها رو بیهوش می کرد. عمق مسئله برای من دردآورتر است. در واقع این متشابه بحث هائیه که می بینی زن فقط یک شیئی هستش. هویت انسانیش کاملاً ازش گرفته شده است. یعنی که تو هیچ هویتی نداری. تو یک تکه گوشتی. من تو رو بیهوشت می کنم. استفاده ات می کنم. حال برای هر مسئله ای که خودشون دارند. مشکلات روانی دارند، اعتماد به نفس ندارند یا اینجوری قدرت بر زن رو بیشتر می بینند. مثل خیلی آگهی هایی که می بینید که تمرکز بیشتر بر روی بدن زن هستش. هویت یک زن به عنوان یک شخص از ش گرفته می شه و از او کاملاً استفاده می شه. زن ها فکر می کنن اوه خدای من، پس از این همه سال من در چشم جامعه ی مردسالار، در چشم فرهنگ غالب یک انسان نیستم. من، به عنوان یک زن امنیت ندارم. از من هرجور که می خواهند استفاده می کنند و راه می برند. من و تو کجا امنیت داریم؟ کجا می تونیم خودمون باشیم و انسانی بودنمون دیده بشه؟ تو می خواهی سکس داشته باشی؟ مشکلی نیست. گوش کن. من این این این را دارم، ولی اعتقاد به مونوگامی دارم یا می خوام چند تا پارتنر داشته باشم. بعضی آدم ها با این موافق نیستد. مسئله ای نیست. در مورد کانسنت، تو به عنوان یک شخص حق داری بگی چی می خوای، با کی می خوای و چگونه می خوای. حال در این کانسنت چگونه از من به عنوان یک انسان استفاده می شود، برای غرایض شخصی آنها که استفاده از من به عنوان یک شیئی هست.
من این زنان را کاملا باور می کنم
برگردیم به ژیان قمیشی. چگونه ثابت خواهد شد که توافق بین طرفین نبوده؟ یکی از زن ها گفته است که ژیان قمیشی می خواسته او را خفه کند یا حالت خفه کردن گرفته بوده است. از دیگری خواسته زانو بزند و به او بلو جاب بدهد بدون اینکه این زنان خود خواسته باشند.
منیژه غفاری: مطمئناً وکیل دفاعی بحث رو بیشتر می بره به اون طرفی که داستان رو بکنه مرد چه گفت زن چه گفت. در واقع ماجرا رو از دادگاه جنائی به دادگاه مدنی بکشاند که برای من تعجب آور نیست. چون وقتی شخص سومی نیست که شهادت بدهد، همین طور که شما می گید، چه طوری می خوای ثابت بکنی، مگر این که مدارکی داشته باشی. خیلی جالب است که ببینیم این ماجرا چگونه پیش می رود، اما این تغییری در واقعیت نمی دهد. من کاملاً به این زنان اعتقاد دارم. هیچ دلیلی وجود نداره که زنان خودشون رو در چنین شرایط آسیب پذیری قرار بدن. مگر اینکه واقعاً به حرمت انسانی شون توهین شده. یا مسئله ی امنیت جانی هست. این مسئله در مورد خشونت خانوادگی هم وجود داره. این سئوال همیشه مطرح هست که چرا زن ها نمی آن بگن که شوهرشون می زنتشون یا هر خشونت دیگری اعمال می کنه. به خاطر اینکه امنیت جانی شون در خطره، آبروشون زیر سئوال می ره. و در عین حال سیستم سیستمیه که در واقع صدای زن رو، یعنی در واقع سیستم سیستمی نیستش که حمایت بکنه از آسیب خورنده. علتش هم در اینه که اون آسیب خورنده باید اثبات بکنه که آسیب خورده، کتک خورده، حتماً باید عکس داشته باشه. حتما در آزمایشات مربوط به روابط جنسی که انجام می دهند باید اثبات شود که به او تجاوز شده. باید بریدگی داشته باشه. وگرنه داستان در خیلی مواقع می شه زن چه گفت مرد چه گفت.
اما بکشیم مسئله رو از ژیان قمیشی بیرون و ببینیم چرا این همه مسئله پیش می آد. فکر کنم در وب سایت rape not reported.com در عرض سه روز بیش از ٨ میلیون زن در سرتاسر جهان اعلان کردند که ما تجاوز جنسی شدیم. چرا حرف نمی زنند. به خاطر اینکه سیستم های حاکم یا فرهنگ غالب فرهنگی نیست که صدای آنها رو بشنوه. ولی این مسئله باید برای ماها یک زنگ خطری باشه. حال اگر ژیان قمیشی بهترین وکیل رو داره یا داستان اون دو تا وکیل مجلس در اوتاوا که می گویند رفتار های مشابه داشتند...
از کار معلق شون کردند
منیژه غفاری: آره این موارد هست ولی چیزی ازش در نمی آد. بهترین سئوالی که باید بکنیم اینه که چرا این مسائل دائماً پیش می آد. و مجدداً توی نطفه خفه می شه.
چرا؟
منیژه غفاری: این ها همه بر می گرده به اینکه باید ببینید هنوز ما دنیایی که توش زندگی می کنیم دنیایی نیست که بخواد دنیای برابر بین دو جنس باشه. دنیایی هست که اون کسی که زیر خشونت قرار می گیره، اون کسی که سرکوب می شه، سرکوب شونده هست که مورد سئوال قرار می گیره تا سرکوب کننده.
چرا این چنین است؟
منیژه غفاری: سیستم قدرت اساساً این جوری شکل می گیره که اول می گن اوه فکر می کنم یک چیزی رو می تونم از تو بردارم تا تو رو یک خورده پائین تر ببرم. از عواملی که الان در تمام دنیا وجود داره یکی اینه که زن باشی، رنگین پوست باشی چه سیاه یا سرخ پوست، فقیر باشی، ناتوانی فیزیکی داشته باشی، ناتوانی فکری داشته باشی، بدنت خیلی چاق یا لاغر باشه زیاد متناسب نباشه، به انگلیسی می گن کاتگوری نژاد، طبقه، هویت سکشوال، هویت جنسی. ما فکر می کنیم فقط دو کاتگوری جنسی است. زن و مرد. در حالی که علم ثابت کرده است که بیشتر از هفت گونه جنسیت وجود دارد. اولین کاری که می کنند اینست که تو را زیر یکی از این کاتگوری ها قرار می دهند. بعد می گن خوب تو زنی. زن استعداد نداره و توانائی نداره. به اصطلاح انگ هایی که به هویت زن بسته اند. و اگر تمام انسانیت یعنی مرد بودن، تو چون زن هستی به کنار گذاشته می شی. و وقتی کنار زده می شی در حاشیه ی اجتماع قرار می گیری. و در واقع در قلب تصمیم گیری ها یعنی قدرت مالی، قدرت حکومتی، قدرت هایی که در واقع تو رو، عواملی که تو رو در قدرت می گذاره نیستی. خود به خود وقتی نباشی تو در حاشیه ی جامعه قرار می گیری. در حاشیه ی اون نظام قرار می گیری. وقتی در حاشیه قرار می گیری از حقوق انسانی کمتری برخورداری. وقتی از حقوق انسانی کمتری برخوردار می شی، اتفاقاتی که برای تو می افته برای اینکه تو انسان کاملی نیستی چه کار می کنند، هر اتفاقی که برای تو بیافته در فرهنگ غالب می گن مشکلی نیست. من اشاره ای می کنم به آنچه که بر زنان بومی رفت. ما صد "پیک فارم" داریم که زنان در آن به علت خشونت هایی که بر آنها روا می دارند کشته می شوند. این مسئله در بیست سال گذشته به همه جا برده شد. آن ها زنان رنگین پوست هستند. تعدادی از آنان در کار فروش سکس هستند. و از زنان بومی سرخ پوست اند. در نتیجه از جانب فرهنگ غالب، و مردان سفید پوست طبقه ی بالای جامعه کمتر و کمتر و کمتر دیده می شوند. آنها به عنوان آدم های نابالغی دیده می شوند و بنابراین هیچ تبلیغی، یا بسیار کم، در مورد آنها وجود ندارد. آنها در جامعه ناپدید خواهند شد. حتی خشونت برعلیه زنان هم بستگی به این داره که این زن کی هست. بر فرض اگر فلان زن سفید پوستی توی بریتیش کلمبیا کشته بشه، اگر این زن در قدرته، سفید پوسته و از طبقه ی بالا هستش خبر مربوط به او را در همه ی میدیا خواهیم دید. ولی این زن اگر جزء زنان در حاشیه باشه، اینها صدا ندارند. ببینیم که کیه که صدا داره. آیا زن ها صحبت نمی کردند؟ متاسفانه سال های سال فریاد می زنند ولی صداشون شنیده نمیشه.
زن هایی که در رابطه با ژیان قمیشی قرار می گیرند زن هایی هستند که می توانستند صدا داشته باشند و از میان آن اقشار و طبقاتی که شما شمردید نبودند. عمدتا سفیدپوست هستند و در جایگاه های خوب اجتماع قرار دارند.
منیژه غفاری: به همین دلیل است که آنها صدا دارند.
ولی اینها مدت ها صداشون در نیومده بود. مسائلی که شما مطرح کردید به عنوان کلیات قابل قبول. حال می خواهیم روابط را در میان افراد خارج از نژاد و رنگ و طبقه ببینیم. رابطه ی بین یک مرد و یک زن.
منیژه غفاری: آره. فراموش نکنیم که کی هستی. زن هستی. زن بودن تو رو در موضع پائین تری قرار می ده. اگر بخواهیم ظریف تر مسئله را ببینیم، می توانند بگویند که تو وارد خونه ی این آقا شدی. آیا این می تونه دلیل کاملی باشه که طرف رضایت داده؟ نه نمی تونه. تازه همه نیومدند و صحبت نکردند. زنان دیگری هستند در رابطه با ژیان قمیشی که با خشونت نسبت به اونها رفتار شده و صدا ندارند. من خوشحالم که حداقل یک هم چنین چیزی پیش اومده و صدای زنها دراومده، حمایت هایی می شه. هیچ شکی نکنیم. من این صداها رو کاملاً حمایت می کنم. ژیان قمیشی این رفتار رو از دوران دانشگاه داشته. خوب اون زن ها کجان؟ آیا اونها بهش کانسنت داده بودند؟ اگر نمیان جلو چرا نمیان جلو؟ مطمئنا این زنان محدود به این نه نفر نمیشن. ولی مهمه که ازخودمون سئوال کنیم چرا بعضی ها جلو نمی آن؟ آَیا آنها تحت خشونت قرار نگرفتند؟ آیا امکانش نیست که شاید برآنها خشونت بیشتری رفته باشد؟ ولی اگر بیان چه عواقبی خواهد داشت؟
هیچ گاه ژیان قمیشی و بیل کازبی فکر نمی کردند یک روز این زن ها دهان باز کنند؟
منیژه غفاری: همین. به نظر من سئوال فوق العاده خوبی است. چرا مردها این کار ها رو می کنند و فکر نمی کنند یک روز افشاء می شوند. حالا ماجرای ژیان قمیشی اومد بیرون. برای اینکه یک نفر گفت دیگه بسه. من و تو می دانیم چه تعداد مرد در این دنیا خشونت جنسی دارند و هیچ کس از آن اطلاعی ندارد. شاید به علت اینکه ما قربانیان این تجاوزات نیستیم نمی توانیم چیزی بگوئیم. به عنوان کسی که هر روز شش نفر هفت نفر از این زن ها رو من می بینم و اونها از تجربیاتشون صحبت می کنند، می دونی وقتی که صحبت می کنند چرا می گن نمی آن؟ اولاً خیلی هاشون می دونند که وقتی وارد سیستم قانونی می شن، توسط خود سیستم اذیت می شن. توسط خود سیستم قضاوت می شن. این یک ستم بنیادین است.
می دانید که حرف هایی که زده می شود باید مستند باشد؟
منیژه غفاری: هرچی که من می گم بر اساس تحقیقات بسیار و آمار هست. اگر لازم شد همه ی مدارک و آمار لازم را نشان می دهم. من در کلاس ها و گروه هایی که اداره می کنم خیلی مهمه که بدونند من چرا می خوام صدا بکنم. خیلی مواقع صدای من مورد سئوال قرار می گیره. بعد وقتی که صدا دارم چرا صدام شنیده نمی شه. اگر صدام شنیده بشه با شک و تردید شنیده می شه. و تازه اگر به صورت مطلق شنیده بشه تاًثیری روی سیستم بزرگ تر جامعه نمی گذاره. یک مسئله ای که همه ی زن هایی که با ژیان قمیشی چنین روابطی داشتند این بود که همه احساس خطر کردند. احساس نا امنی داشتند. این نکته یک نکته ی اساسی هست. صحبت از اینه که در کینک سکس تمایل هر دو طرف به صورت برابر هست. در واقع در یک رابطه ای اگریکی از طرفین مایل نباشد یا حس امنیت نکند بلافاصله باید قطع شود. یعنی در روابط خشونت آمیز متاسفانه کسی بر دیگری قدرت کامل دارد و یعنی یکی از طرفین صدا ندارد. نظر ندارد. در روابط برابر دو نفر اعتماد کامل به یکدیگر دارند. می دونند که اگر من احساس ناامنی کردم طرف مقابل بلافاصله متوقف می کند.
اصولا روابط جنسی خشن می تواند مورد توافق قرار بگیرد؟
منیژه غفاری: بستگی داره از چه موضع با این مسائل داری صحبت می کنی. داری از موضع سیستم قانونی صحبت می کنی، که من در بحث های جدید شنیدم که سیستم قانونی اصلاً این نوع کانسنت رو قبول نمی کنه. ولی اگر از نظر روانشناسی و رفتار سکشوال صحبت می کنیم، بله. امکان دارد. مردم دارند این کار را می کنند. به این شیوه دارند عمل می کنند. وقتی سئوال می کنیم از فرد - من تا به حال حدود سه هزار تا مورد داشتم. یکی از سئوال ها اینه که آیا حس لذت داری؟ آره. آیا حس امنیت داری؟ آره. صدا داری، می تونی حرفت رو بزنی؟ آره. می گم پس برو لذتت رو ببر. به هیچ کس ارتباطی نداره.
آیا ژیان قمیشی که گردن زنی را می گیرد و حالتی چون خفه کردن دارد، اگر توافقی از جانب طرف مقابلش نبوده، این حرکت می تواند به جاهای باریک کشیده شود؟ یعنی چنین آدمی می تواند یک آدم کش باشد؟
منیژه غفاری: در مورد ژیان قمیشی نمی دونم چی بگم. ولی به طور کلی چنین امری را می گیم "خشم بدون کنترل" تو روان درمانی. "خشم بدون کنترل" در واقع بین آن لحظه ای است که شما آرام هستید و لحظه ای که می تونی به اعمال خیلی عجیبی دست بزنی. خوب البته یک سری بیماری های روانی طرف ممکنه داشته باشه. "خشم بدون کنترل" می تونه در عرض ده ثانیه از یک چیزی به یک چیز دیگه تبدیل بشه. چند هفته پیش مردی در تورنتو زنش رو کشت، دو تا بچه اش رو کشت. و خودش در حال فرار بود. همه زن را می شناختند و بچه ها روحیه اشون خوب بود. آیا در یک آن پیش اومد که این مرد دست به خشونت زد و زن را کشت؟ یا دورانی، مرحله ای بود که یواش یواش رشد کرد و در یک نقطه ای دست به این کار زده شد. بر اساس پژوهش های سیاسی- اجتماعی که انجام شده، خیلی به ندرت پیش می آد که چنین چیزی در یک لحظه پیش بیاد مگر اینکه طرف بیماری داره، "خشم بدون کنترل" داره. حتی اون "خشم بدون کنترل" هم در گذشته موارد دیگری داشته که به اون نقطه کشیده شده. خیلی زن ها وقتی می آن به ارگان ما می گن که من دیگه حس خطر داشتم.
بعد از اسید پاشی های روی صورت زن ها در اصفهان من مواردی داشتم که می آمدند - ایرانی و غیر ایرانی - صحبت از این می کردند که شوهرشون تهدیدشون کرده اسید می پاشه روی صورتشون. آیا این ها اسید خواهند پاشید یا نه مسئله ی من نیست، چون یک بحث قضاوتی است. ولی اون زنی که تو اون شرایط داره زندگی می کنه، این احساس تهدید رو داره و می بینه در طرف مقابل این خشونت رو. این توانمندی خشونت کردن رو می بینه، این که حس امنیت نداشته. وقتی این رو می گه من قبول می کنم. طبیعتاً باید پلان های امنیتی براشون گذاشت. خیلی از زن ها باید محیط زیستشون تغییر بکنه چون امنیت جانی شون در خطره. بنابراین مجدداً تکرار می کنم تفاوت های بین خشونت و عدم خشونت اینه که طرفی که این عمل براش صورت می گیره حس امنیت نداره. حس صدا نداره. اینکه نمی تونه حمایت واقعی بشه که خودش رو از اون شرایط در بیاره، حس تنهائی می کنه. بسیاری از زنان گزارش می دهند به پلیس، ولی پلیس اونها رو برمی گردونه به شوهرشون.
با ماجرای ژیان قمیشی متوجه شدیم که ما تنها نیستیم
وقتی آدم هایی چنین محبوب، که در عین حال بسیار با استعداد هم هستند و چند بعدی در زمینه ی کارهای هنری و فرهنگی، یک باره چنین اعمالی ازشون دیده می شه، هراس در دل همه راه می اندازه که من پس به چه کسی اعتماد کنم.
منیژه غفاری: اتفاقاً به نظر من عموماً کسانی که در موضع قدرت هستند، از موضع قدرتشون می تونند راحت استفاده بکنند و مسائل را دگرگونه جلوه بدهند. اتفاقاً کسانی که در موضع قدرت هستند می تونند خیلی بیشتر اعمال خود را پنهان کنند. شما فکر می کنید چه قشرهایی بیشتر خشونت می کنند؟
همه؟
منیژه غفاری: این رو شما می دونید ولی خیلی ها توی جامعه تصورشون اینه که مردهایی که رنگین پوست هستند خیلی خشونت می کنند، مردهایی که خیلی فقیرند خشونت می کنند، مردهایی که سواد ندارند خشونت می کنند، در حالی که تو می تونی وکیل باشی خشونت خانوادگی بکنی، می تونی دکتر هستی تجاوز جنسی بکنی، می تونی یک سیاستمدار باشی این کار رو بکنی، می تونی یک "فعال اجتماعی" باشی - توی گیومه می زارم. "I love it". در جامعه ی ایرانی چقدر فعال اجتماعی بودند و این کار ها رو می کردند که حرفش رو نمی زنند. ما وقتی صحبت از خشونت علیه زنان می کنیم، وقتی صحبت از خشونت علیه کودکان می کنیم، این نه کلاس داره، نه مرز طبقاتی داره، نه مرز جنسیتی داره، نه مرز نژادی داره، نه مرز اینکه تو کجا، تو کدوم قسمت در قدرت هستی. فقط تفاوتی که وجود داره کسانی که توانائی اقتصادی دارند، قدرت های سیاسی دارند، قدرت اجتماعی دارند، خشونت خودشون رو علیه کسی که انجام می دن بیشتر پنهان می کنند. همین.
دقیقاً به این علت که چنین آدم هایی وجود دارند که می توانند خشونت را پنهان کنند، یا مسئله را به طرف فرد آسیب دیده برگردانند، این آیا هراس بیشتری در مردم بخصوص در زن ها بوجود نمی آورد؟ و به مرد های دیگر در جامعه نیز قدرت بیشتری نمی دهد که دست به اعمال خشونت آمیز بزنند؟ مثل همان مردهایی که شما گفتید بعد از اسید پاشی زنان در ایران زن خودشون رو تهدید به اسید پاشی کردند.
منیژه غفاری: متوجه می شم. یعنی وقتی رول مدل هامون در ذهنمون بشکنه چه فضای روحی رو برای زن ها ایجاد می کنه؟
این رول مدل ها این کار ها رو می کنند و گاهی آب از آب تکان نمی خورد.
منیژه غفاری: جالب اینجاست که مسئله ی ژیان قمیشی در هرحال باعث شد که که مکالمات زیادی در این زمینه صورت گیرد. آیا این صحبت ها به جایی کشیده بشه، این یک مسئله ی دیگه است که بایستی فقط تاریخ یا زمان نشون بده. ولی ما در حرکت زنان در این ماجرا بهترین هدیه ای که داشتیم اینه که همه مون متوجه شدیم که تنها نیستیم. البته باز هم نادیده نگیریم که آنهائی که دسترسی به اینترنت و میدیا و این ابزار دارند، اقشار مشخصی هستند. خیلی از زنانی که از زحمت کشان شهری هستند، یا زنان فقیر هستند، یا زنانی که در جاهای دورافتاده کار می کنند، دسترسی به این ابزار یا سیستم حمایتی ندارند. مسئله ی دیگر اینست که براساس مطالعاتی که فکر می کنم در دانشگاه هاروارد انجام داده اند که ببینند در موارد مشابه چه کسانی تنبیه می شوند، آن داستانی را مطرح می کنند که مربوط می شود به سیاه پوستی که به او تهمت می زنند به یک زن سفید پوست تجاوز کرده است. باید دید چه کسی بر چه کسی خشونت می کنه. اگر مرد رنگین پوست هست که بر زن سفید پوست خشونت می کنه جرم هایی که می گیرند بارها بیشتره تا اگر مرد سفید پوست بر زن رنگین پوست خشونت می کند. می تونیم بگیم که وقتی مرد سفید پوست بر زن رنگین پوست خشونت می کنه، تقریباً تنبیه نمی کنند. این را می گویند نژاد پرستی بر سکسیسم غلبه می کند.
مثل این بچه ی سیاه پوستی که اخیراً کشته شد و موجب اعتراضات زیادی در آمریکا گردید. می گویند تعداد سیاهانی که توسط افسرهای پلیس در آمریکا کشته می شوند خیلی بیشتر از سفید پوستان است.
منیژه غفاری: دقیقاً. همین رو در رابطه با خشونت های جنسی کار کرده و به چهار دسته تقسیم کرده بودند. مرد سفید پوست به زن سفید پوست. مرد سفید پوست به زن رنگین پوست. مرد رنگین پوست به زن سفید پوست. مرد رنگین پوست به زن رنگین پوست. وقتی مرد رنگین پوست به زن رنگین پوست تجاوز می کند، می گویند یک مسئله ی فرهنگی است، به ما مربوط نمی شود. اگر مرد سفید پوست به زن رنگین پوست تجاوز کند، می گویند چندان مهم نیست. دو ماه به او زندان می دهند و بعد می آرنش بیرون. ولی وقتی که مرد رنگین پوست به زن سفید پوست تجاوز می کنه، یکی از جلوه های بیرونی جامعه ی تبعیض نژادی رو می بینی که این مسئله خیلی بزرگ تر و وسیع تر می شه. برای من خیلی جالبه بببینم که وکیل مسئله ای را در رابطه با ژیان قمیشی انجام خواهند داد یا نه. به عبارتی آیا به خاطر اینکه بیل کازبی و ژیان قمیشی رنگین پوستند سر و صدا ایجاد شده یا هرکسی بود این سر و صدا ها رو ایجاد می کرد. ولی مجدداً می خوام در نهایت این صحبت باشه که چرا در باره ی خشونت علیه زنان بعد از قرن ها هنوز زن های ما جرأت نمی کنند صدایشون رو بلند کنند؟ البته یکی از دستاوردهای این ماجرا این بوده که خیلی از زن ها به صدا در آمدند. خوبیش این بوده که خیلی از بحث ها رو ایجاد کرد. این جور چیزها همیشه وجود داشته متاسفانه. همیشه مردان در قدرت بخصوص از فضای قدرت خودشون استفاده کردند، بیشتر خشونت کردند، و حکومت های غالب هم اونها رو بیشتر نادیده می گرفته. این مسئله ایجاد گفت و شنود کرده، زن هایی که ترس و وحشت دارند، جرأت پیدا می کنند. وقتی یکی از آن ها صحبت می کنه، دیگران هم جرأت می کنند و می ان جلو. می بینید این مسئله بحث و گفت و گوی جامعه می شه.
فرهنگ خشونت آمیز یک معضل اجتماعی است
به هر حال هر امری زمان می بره. زنان به این حد آزادی نداشتند، یا سیاهان، یا هم جنس گرایان. به تدریج این آزادی ها کسب شد.
منیژه غفاری: در مورد مسئله ی زنان ما سال های سال هست داریم این حرف ها رو می زنیم. البته مورد ژیان قمیشی باعث شد که بسیاری افراد که در زمینه ی جامعه شناسی کار می کنند بگویند باید به ریشه ها بپردازیم. اگر قرار باشه این مسئله فقط محدود بمونه در بیل کازبی و ژیان قمیشی، متأسفانه ما این موقعیت را از دست داده ایم. به خاطر این که این مسئله بزرگ تر از مسئله ی دو تا آدمه. در هر هفده دقیقه بر اساس آمار کانادا یک زن داره از پارتنر ش کتک می خوره. از هر سه تا زنی که دور و بر خودت می بینی یک نفر تجاوز جنسی شده. چرا؟ وقتی تو یک جایی جمع می شی، توی کلاس نشستی از ده تا زن شش تاشون تجاوز جنسی شدند. اینه که منِ مرد باید از خودم سئوال بکنم که من کی ام این اجازه رو به خودم می دم که به حقوق انسانی یک انسان که مثل من نفس می کشه، مثل من می تونه فکر بکنه، مثل من حس داره، مثل من ادراک داره، تجاوز کنم. خیلی از مرد ها می گن من که از این کار ها نمی کنم. شمایی که سکوت می کنید، به همون اندازه گناه کارید که کسی که تجاوز می کنه. من امیدوارم این بحث ها توی جمع های خانوادگی ایجاد گفت و گو کنه. و هرکسی به نوبه ی خودش اگر می بینه خشونتی بر کسی صورت می گیره، سکوت نکنه، حرف بزنه...این مسائل متاسفانه نمی تونه حل بشه تا مردها خودشون به این ادراک دست یابند.
سخته که مردها بخوان از قدرتشون دست بکشند؟ به یک دوست کانادائی گفتم مردها در ایران می توانند چهار تا زن بگیرند و هرچقدر بخواهند صیغه کنند. گفت بزن بریم ایران.
منیژه غفاری: من معتقدم مردانی هستند که واقعا ً شرمسارند از اینکه هم نوعانشون چنین عمل می کنند و آنها مایل هستند که مسئولیت قبول کنند و کاری انجام دهند. و بسیاری از افراد هستند که از برابری بیشتر لذت می برند تا اینکه قدرت خود را بر دیگری اعمال کنند.
دو تا حیوان هم که با هم آمیزش دارند، براساس یک جذابیت دو جانبه است جهت لذت دوجانبه. ولی این بشر است که در درون رختخواب هم نابرابری را تحمیل می کند.
منیژه غفاری: خشونت های جنسی هیچ ربطی به جذابیت های جنسی ندارد. در واقع این ریشه هاش به علت قدرت طلبی و کنترل هست. سازمان ملل خشونت جنسی رو به عنوان یک سلاح جنگی در کشورهای جنگ زده اعلام کرد. سربازهای اون طرف میان زن های این طرف رو، بچه های این طرف رو خشونت جنسی می کنند. به خاطر اینکه می تونند جامعه رو از درون خالی کنند.
فکر می کنید کسانی مثل بیل کازبی و ژیان قمیشی چه مسائلی در دوران کودکی داشته اند که الان این گونه رفتار می کنند؟
منیژه غفاری: من از دوران کودکی آنها خبر ندارم. ولی ضرورتی نداره که ربطی داشته باشه. به این معنا نیست که تو حتماً باید این گذشته رو داشته باشی. این چیزها میتولوژی هستند، تابو، یک سری باورهای غلط اجتماعی. حتماً نباید تو یک گذشته ای داشته باشی...
کاوه زاهدی معتاد به سکس بود و فیلمی ساخت به نام I am a sex addict. چند بار زن گرفت که ازش طلاق گرفتند. می گفت مردهای آمریکائی مردانگی شون رو از دست دادند. و او مردانگی را در این می دید که چند لحظه با زن های کارگر سکس از اونها بخواد که بهش توی ماشین و پشت دیوار بلوجاب بدن. با زن های خودش می گفت نمی تونه چنین کاری رو بکنه.
منیژه غفاری: به این می گن Madonna Whore Complex که زنی را مقدس می دانیم و برای بقیه هیچ هویتی قائل نمی شیم.
خوب او قدرت اقتصادی، سیاسی، یا اجتماعی نداشت. او یک آدم معمولی بود ولی می خواست قدرت مردانگیش رو اعمال کنه. و در اینجا روانشناسی نقش دارد در اینکه رفتار او بررسی شود.
منیژه غفاری: وقتی صحبت از علیه خشونت زنان می کنیم، خیلی خطرناکه که بحث رو به اینجا ببریم که این فرد دلیل داشته که این کار رو کرده. باید تکیه بر این باشه که عملی انجام شده، و غلطه. به هر دلیلی. هزار جور می شه بحث کرد در باره ی اون آدمی که قتل عام در مونترال صورت داد و بیست نفر را کشت و مثلاً پرسید چرا فقط زن ها رو به مسلسل می کشید. من نمی خوام از این بحثی که تو می کنی بگذرم، ولی قبل از هرچیز این یک بیماری اجتماعیست. وقتی از هر سه زن یک نفر تجاوز جنسی می شه، یا در هر هفده دقیقه یک زن از پارتنرش کتک می خوره، جدا از هر دلیلی این امر بیشتر می شه یک مسئله ی جامعه شناسی تا اینکه تکیه کنیم بر روی تک تک افرادی که این عمل رو انجام می دن. در اینجا در واقع فرهنگ خشونت آمیز باید مورد سئوال قرار بگیره نه اینکه حسن و نقی و تقی از چه گذشته ای بیرون میان.
مهین میلانی: متشکرم
(*) - Q در اواخر سال ۲۰۱۴، با صدای ابریشمین و اغواگر ژیان قمیشی، هر روز به طور میانگین حدود ٨۵٨,٨۰۰ شنونده در آمریکا داشته است. و تعداد شنوندگان آن گاهی نزدیک به ۷ میلیون نیز رسیده است. ۱۶۰ ایستگاه رادیویی این برنامه را در آمریکا پخش می کرده اند. ژیان قمیشی ۵۰۰۰۰۰ دلار در سال درآمد داشته است، چیزی حدود سه برابر هم ردیفان خود در سی بی سی. او در فستیوال بین المللی رادیو ی ۲۰۱۲ در نیویورک به عنوان بهترین مجری تاک شو انتخاب شد. یک کارمند سابق سی بی سی می گوید ژیان قمیشی سوپاپ اطمینانی بود برای این کورپوریشن.
خانم "آن کینگستون" نویسنده ی مجله ی "مک لینز" می نویسد: ژیان قمیشی آمباسادورِغیررسمیِ "طبقه ی خلاق" کانادا بود با حضورهمیشگی اش در گالاها، شب های افتتاحیه، کنسرت ها، نمایش فیلم ها، جشن های توزیع جوایز، پانل ها و مباحثه ها. رفتارهای جنسی تجاوزگرانه ی او خشم مردم را برانگیخت زیرا اتهاماتی که بر او وارد شده است، ظاهراً ارتباط برقرار نمی کرد با شخصیت دوست داشتنی، درخشان، و ترقی خواه او که جک لیتون را استاد خود می خواند، با طغیان گران سیاسی چون ” ای وایوی" مصاحبه می کرد و در توئیتر از حرکت علیه خشونت مردان بر زنان "روبان سفید" حمایت می نمود. حتی اقتصاد دان مسائل اجتماعی، ریچارد فلوریدا، او را در سال ۲۰۱۲ فردی کامل معرفی کرد برای کاندیداتوری شهردار تورنتو...قمیشی اگر چه رئیس Q نبود، ولی فرد "مستعد"ی بود و این شو به یک شکلی حکم مقر حکمروائی او را داشت با استانداردهایی که اگر کسی آن ها را رعایت نمی کرد تنبیه سختی بر او در نظر گرفته می شد. او استاد بود در بازی های روانی: یک روز خوشحال و سخاوتمند بود و در روز دیگر سرد و بی تفاوت. دیرکردهای او کارمندان را عصبی می کرد. او بقیه را ساعت ها در انتظار می گذاشت. همه - دست کم - در خلوت از تغییر حالت های او و علاقه اش به درگیر کردن کارمندان برعلیه یکدیگر خشمگین می شدند. صحبت هایی که می کرد بخصوص کارمندان زن را از سر تحقیر به گریه می انداخت. ناراحتی و ناخشنودی در این محیط در سی بی سی امر ناشناخته ای نبود.
*متن کامل نوشته ی خانم کینگز را در صفحه ی زیر بخوانید:
www.macleans.ca
*ژیان قمیشی ۴۷ ساله در ۱۹ سالگی گروه موسیقی اش را بوجود می آورد. کارهایی که در موسیقی با گروه خود ارائه می دهد در نوع خود بسیار متفاوت است. در دانشگاه یورک در کمپین انتخاب ریاست انجمن دانشجویان شرکت می کند و با رکوردی بسیار بالا انتخاب می شود. دو کتاب می نویسد که کتاب نخست بهترین فروش را دارد ولی کتاب دوم و چاپ مجدد کتاب اول اخیراً به دلیل شکایت هایی که از جانب زنان بر او شده است، متوقف می گردد. اما او که به راحتی برای کار در سی بی سی رقبای خود را به کنار می گذارد و هم چون یک ستاره در این کورپوریشن می درخشد، از دوران دانشگاه حرکت های تجاوزگرانه ی جنسی از خود نشان داده است. در ویدئویی از او، از همان دوران، ژیان قمیشی می گوید که از دست هوادارانش خسته شده است، و آنها را پائین تر از خود می خواند که به موسیقی اش گوش می دهند. اگر حرف های خانم کینگستون نیز علاوه بر شکایت های زنان تحت ستم او، همراه با بسیار شواهد دیگر در باره ی او صحت داشته باشد، او فقط یک متجاوز سکس نیست، او یک نارسیسیست زبردست است که توانسته است مراتب ترقی را به سرعت طی کند و در واقع همگان را منتر خود سازد. و این امر چه بسا مهمترین مسئله در برآمد خشم همه ی آنهایی است که در محل کار و در فعالیت های هنری با او روی دست خوردند، و همه ی شنوند گانی که هر روز صبح صدای مخملی و "شیرین" او را می نوشیدند و مصاحبه هایش را با معروف ترین هنرمندان، نویسندگان و افراد سیاسی تحسین می کردند.
|