زنان آذربایجان: تبعیض جنسی، نژادپرستی واستعمارداخلی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : م. ارشک

عنوان : چند نکته قابل تامل
خانم سویل سلیمانی گرامی
زحمت قابل تقدیری کشیدید و به عنوان یک زن ایرانی- آذری مسایل متعددی را مطرح کردید که هر کدام به نوبه خود شایسته توجه و بررسی می تواند باشد.
من در محدوده این کامنت فقط به چند مورد مهم که به نظرم نادرست یا مبالغه آمیز آمد اشاره می کنم، تا نظر خودتان چه باشد.
۱- حتما مقصودتان از کلمه "استعمار" تبعیض فرهنگی و اقتصادی است، والا این واژه در مناسبات بین المللی خاصی به کار می رود که امروزه دیگز تقریبا مصداق ندارد و تاکید برآن در مقاله شما از متانت و اعتبار نوشتار می کاهد.
بعلاوه، آنچه که درباره تبعیض اقتصادی نسبت به قومیتهای ایران گفته شده، حداقل درمورد منطقه آذربایجان نمی تواند صحیح باشد، زیرا آذربایجان از ثروتمندترین استانهای ایران محسوب می شود.
۲- در مورد تبعیض فرهنگی هم، به عرض مبارک برسانم که اولا، در هیچ یک از قوانین اساسی ایران، حتی همین قانون اساسی جمهوری اسلامی، فارس بودن شرط بهره مندی از حقوق کامل شهروندی قرار داده نشده، بلکه همانطور که می دانید، در کشور شیعی زده ایران، همواره مذهب خاصی شرط بهره مندی از حقوق شهروندیِ بوده، به طوری که آیرانیان آذری (که شیعی هستند) در همه سطوح دولتی کشور چه در گذشته و چه در حال، حضور داشته و دارند. اگر تبعیضی در این مورد روا می شود و گروههایی از شهروندان را می توان شهروند درجه دو نامید، اقلیتهای مذهبی هستند که شهروندان کرد و سنی هم جزو آنها محسوب می شوند. بنابراین، این ادعای شما که "... زنان آذری از سوی دیگر، با مردانی از فرهنگ خود نیز باید مبارزه کنند و این مردان خود نسبت به مردان فارس شهروند درجه دو حساب می شوند" نادرست و گمراه کننده است.
گواینکه در فرهنگ کوچه و بارازی به جوکهای قومی بر می خوریم، اما، اولا این امر ویژه ایران نیست و در کشورهای دیگر و اروپا هم رایج است (مثلا انگلیسی ها برای ایرلندیها جوک می سازند، هلندیها برای بلژیکی ها و غیره) و ثانیا تعلق قومی و حتی لهجه داشتن در ایران موحب عدم استخدام نمی شود، چنانچه در زمان تحصیل در دبیرستان یکی از معلمین ادبیات فارسی از هم وطنان آذری بود که به لهجه آذری هم صحبت می کرد.
۳- درباره تعلیم و تربیت به زبان مادری، در اصل حرفی و ایرادی ندارم، اما جهت اطلاع، اجرای آن، حتی در کشورهای اروپایی که مساله و مخالفتی در این زمینه وجود ندارد، به مسایل و پرسشهای غیرقابل پیش بینی برخورد می کند، از جمله اینکه اعضای اقلیتها علاقه چندانی به این طرحها نشان نمی دهند. تجربه های متعدد نشان داده که آموزش به زبان مادری، نه برای همه مواد درسی، بلکه حداکثر در حد زبان و ادبیات قومی در کنار برنامه تحصیلی رسمی عملی و قابل تحقق است، زیرا اولا، آموزش منحصرا به زبان مادری به روشنی پیشرفت کودکان دوزبانه در جامعه را سد خواهد کرد. ثانیا، آموزش برنامه رسمی تحصیلی، به زبان مادری و فارسی هردو، نه ضروری است و نه عملی، زیرا بار بسیار سنگینی را هم بر دوش دانش آموزان و هم معلمین و اولیاء مدرسه خواهد گذاشت و طبعا تبعات مالی سنگینی هم به دنبال خواهد داشت.
البته، چنین طرحهایی در زمانی می تواند اجرا و نتایج آن معلوم شود که حکومتی مردمی و مسئول برسرکار باشد، نه در وضعیتی که سردمداران کشور در دنیای دیگری سیر و سیاحت می کنند.
۴ - راجع به تبعیض علیه زنان و درجات مختلف آن بسیار بحث می توان کرد و شاید هم وطنان مونث حرفهای بیشتری در اینمورد داشته باشند. لکن، همانطور که شما هم اشاره کرده اید، مردسالاری ریشه در فرهنگ و سنت و عمدتا در مذهب دارد. فقط زمانی زنان هم به حقوق خود می توانند دسترسی بیابند که حداقل دین از دولت جدا شود و رویکرد و نگرش قاطبه مردم نسبت به جهان بینی مذهبی و سنتهای قدیمی و ازکارافتاده تغییر یافته باشد.
درود برشما

۶۵۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹٣       

    از : خواننده

عنوان : نگاه مدرن و زمانگرا ...
ایران مملکتی چند قومی و چند زبانی و چند مذهبی ست. و این خانه به همه تعلق دارد.

هیچ راهی بجز «تساوی کامل» از همه نظر (زبان و دین و حقوق و غیره) منطقی و مدرن و زمانگرا نخواهد بود.

زبان فارسی، نه به دلیل تعصب یا برتری یا تبعیض، بلکه به دلایلِ عملی، باید زبان اداری مملکت باقی بماند. همه زبانهای دیگر باید براحتی و آزادی تحصیل بشوند و زبان رسمی اعلام بشوند.

هر گونه توهینات و تبعیضات دینی یا قومی یا زبانی باید طبق قانون ممنوع باشد.

به این ترتیب هیچ جنگی هیچ زمانی به پا نخواهد شد و همه در تساوی و عدالت زندگی خواهند کرد.
۶۵٨۹۶ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹٣